علم قادر به پاسخ دادن به سؤالات درباره ی معنای زندگی نیست

              بسم الله الرحمان الرحیم.

            لیانیت ایوانویچ پنمارف (Leonid Ivanovich Ponomarev) متولد 1937 در روسیه است. ویکیپدیای روسی مدخل http://ru.wikipedia.org/wiki/%D0%9F%D0%BE%D0%BD%D0%BE%D0%BC%D0%B0%D1%80%D1%91%D0%B2,_%D0%9B%D0%B5%D0%BE%D0%BD%D0%B8%D0%B4_%D0%98%D0%B2%D0%B0%D0%BD%D0%BE%D0%B2%D0%B8%D1%87 مربوط به او است. فیزیکدان هسته ای است. عضو آکادمی ی علوم روسیه است (؟). عنوان کتاب او در انگلیسی به صورت The Quantum Dice (و همچنین به صورت The Quest of the Quantum (؟) ) (عنوان صحیح انگلیسی ی کتاب فقط  The Quest of the Quantum   است؛ با تشکر از تذکر دانشمند محترم، آقای مجید: http://divoon.blogfa.com/  ؛ هشتم مرداد 1389) است. کتاب او را من دیشب (ششم مرداد 1389) از یک لوازم التحریرفروشی و کتابفروشی ی متفرقه خریدم. نسخه ی من تاریخ انتشار ندارد ولی وبسایت کتابخانه ی ملی در http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=565922&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author تاریخ انتشار ترجمه ی فارسی ی کتاب را سال 1359 ذکر کرده است.

            ل. پانوماریف، در آنسوی کوانت، ترجمه ی هوشنگ طغرائی، بنگاه نشریات میر مسکو:

            «اخیراً یکی از فیزیکدانان در جریان یک بحث پرحرارت گفته بود: «اصولاً، حتی برای سیستم بغرنجی چون انسان، کافی است قانون کولن و معادله مکانیک کوانتائی را بدانیم.»

چنین اظهار عقیده هائی در علم تازگی ندارد. ارشمیدس برای آنکه زمین را از جا تکان دهد نقطه اتکائی می خواست، لاپلاس میگفت مختصات آغاز و تکان تمام ذرات گیتی را به من بدهید تا آینده دنیا را برایتان پیش بینی کنم. (صفحه ی 301)

ما آنقدر به همگون دانستن مفاهیم «دانائی» و «علم» عادت کرده ایم که از دانائی چیزی جز علم در نظر نمیاوریم. (صفحه ی 306)

بر اساس پیروزی های روش علمی، ایمان تازه ای ظهور کرد و تثبیت یافت، ایمان بعلم که گاهی ایمان قرون وسطائی به وحی آسمانی را بیاد میآورد. تحولی را که علم در اذهان بوجود آورد فقط میتوان با تحول های عظیم مذهبی چون بودائی، مسیحیت و اسلام مقایسه کرد. از علم انتظار پاسخگوئی بکلیه مسایل زندگی را دارند، احکام آنرا خالی از خطا میشمرند، در بین خدمتگزاران آن نمونه هائی برای تقلید و پیروی میجویند (صفحه ی 313)

انسان همیشه با «سؤالهای ابدی» حیات و مرگ، نیک و شر، خدا و ابدیت، هدف غائی وجود و مقام ما در گیتی سرگرم بوده است.

علم قادر به پاسخ دادن بسؤالات درباره معنای زندگی نیست و وظایف متواضعانه تری دارد. در اثر موفقیت های خیره کننده علوم دقیقه اغلب این موضوع را فراموش میکنند و آن امکان ساده را از نظر دور میدارند که راسیونالیسم و ایمان ما به علم نیز برای مردم نسل های آینده همانقدر مضحک و نامفهوم خواهد بود که مراسم راهبان مصری برای ما: این ادراک است که حد و حصری ندارد نه شکل تاریخی آن. (صفحه ی 315)

جهان از آن شکلی که علم بدان میبخشد، بمراتب غنی تر و پیچیده تر است ... باید همیشه بخاطر داشت تا در جهالت علمی غرق نشویم، زیرا علمائی هستند که سعی دارند جهان را بصورت جداول بی انتهائی از اعداد مجسم سازند و بسیاری از پدیده های واقعی طبیعی را فقط بدان سبب که با وسایل علمی قابل توضیح نیستند رد میکنند، این چنین علما، با کشیشانی که با دیدن لکومتیو چشم بر هم میگذاشتند و پای بر زمین میکوفتند و «شیطان دور شو!» می گفتند، چندان فرقی هم ندارند ... علم نه تنها مفید است بلکه حتی خیلی هم لازم میباشد، ولی نباید با چشمداشت به نیکی هایش به همه چیز آن تن در داد بخیال آنکه عجالتاً بدون آن کاری نمیتوان از پیش برد. (صفحه ی 316)» 

 

                                  http://s1.picofile.com/seyyedmohammadi/Documents/Copy%20of%20DSC01730.JPG

نظرات 16 + ارسال نظر
امیر ثابت قدم پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 21:48 http://www.sabetq.blogfa.com


باسلام . درقران هم نظیراین مطلب را داریم . مناظره نوح وفرزند که فرزند علم رابرتراز مشیت الهی می داند واما شکست می خورد و غرق می شود. ونظایر...وشعری هم تقدیم شما .





بیشه داران ، با تبر دارن ، تبانی کرده اند

قامت بالا بلندان را ، کمانی کرده اند



ریشه خواران فسون ، بر تک درخت پیرباغ

زاغ را ، مامور برج دیده بانی کرده اند



صحبت از بزم بهار و جام های لاله نیست

داس ها ، گلگشت ها را ، ارغوانی کرده اند



ساحت پاک پگاه کفتران ، خاکستری است

بس که صیادان در آن ، کرکس پرانی کرده اند



آبیاران ، با شب و مرداب ، پیمان بسته اند

این دورنگان ، آب ها را هم ، روانی کرده اند



آرزوی مردن خورشید و تکرار شب است

آنچه خفاشان ، به شوقش ، پر فشانی کرده اند



عاشقا ! برگرد ! راه عشق را پیچانده اند

رهزنان ، معشوق راهم ، بی نشانی کرده اند



بزم ساقی وارگان ، هشدار ! نفریبد تو را

شوکران در جام جام زندگانی کرده اند



واژه واژه می چکد از چشم بهمن اشک داغ

شمع ها در جان او، آتش زبانی کرده اند.



بهمن رافعی

فاضل قاسم‌فام پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:28 http://aknun.blogsky.com/

سلام

* ماشاالله آقا سینا، چه قندعسلی شده.

*‌ خب ظاهرا ما فقط موظف به جواب هستیم و نه سؤال.

* آن مطلب از جناب فنایی هم لاجرم درک و تصویری از حقیقت است و جز این چه می‌توان گفت.

نیاز جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 00:05

سلام میشه با چند دلیل علمی وجود خدا رو اثبات کنید؟

مجید جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 00:19

ایران = ویران = کشوری که دردوچیزاول - یگانه وبی همتاست : " 1 _ صندوق صدقه ساختن ( صندوق صدقاتی که ایران میسازددرکل دنیانمونه است ومقام اول رادارد 2 _ درفیلترکردن سایتهانه تنهادرجهان اول است بلکه درتاریخ خلقت دنیاپیشرواست . خاک برسرنسل ماشد = نسل سوخته

آگاهی جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:17 http://www.iranmanvmaa.blogspot.com

سلام با مطلبی تحت عنوان فرهنگ استبداد زدگی بروزم منتظر نقدو پیشنهادتون در مورد رهایی از این فرهنگ هستم

فرزانه جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:48 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
ظاهراً با این کتاب طومار علم گرایان در هم پیچیده شده است ...
فلسفه علم تنها فلسفه ایست که نمی خواهد تصور خود را از خوبی و بدی بر جهان تحمیل کند و متواضعانه ابطال پذیری خود را می پذیرد دقیقاً به همین دلیل احتمال بیشتری برای دستیابی به حقیقت خواهد داشت و حتی اخلاقاً هم بالاتر از فلسفه های متعارفی است که مدام کائنات را ارزیابی می کنند و دنبال تجسم آرمانهای خودشان در آن هستند .

در علم عنصری از تسلیم و رضا و فروتنی در زمینه اندیشه هست و آن بی طرفی اخلاقی که پیشرفتهای علم را باعث شده زاییده همین تسلیم و رضاست .

بدیهی است که افراد بشر نمی توانند از حد طبیعت بشری فراتر بروند . اما فلسفه علمی بیشتر از اشتغالات ذهنی دیگر انسان به عینیت نزدیک می شود و نزدیک ترین و قطعی ترین رابطه انسان را با جهان برقرار می کند .
بدیهی است که دوستی و دشمنیی که در ذهنهای بدوی دور از علم هست نمی توانند منجر به شناخت جهان شوند .
فلسفه علمی گر چه هنوز در مرحله زایش است اما اندیشه را به افق های بالاتری می برد و گرفتار زمان و امور دنیوی و تصورات اخلاقی و سرنوشت بشری نیست .
در آینده فلسفه علمی فروتن تر از این و کوشا تر از این به راه خود ادامه می دهد و برای فریفتن مردم امیدهای واهی و دروغین به خود نخواهد بست و صرف نظر از خواهشهای خود بینانه انسانی جهان را بیشتر و بیشتر خواهد شناخت .

اما در عین حال عنصری به نام حکمت هست که مستقل از علم و دانش است و علم هم مانند هر فلسفه ای محتاج آن است و اصلاً بهمراه آن رشد می کند.

حکمت یعنی آزاد شدن از سلطه زمان و مکان و دور شدن از تعصباتی که زاییده خود بینی حواس انسان ست
حکمت در همه زندگی باید جاری باشد در غیر این صورت راهی برای رهایی از تعصبات شخصی وجود ندارد .

امیر ثابت قدم جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 http://www.sabetq.blogfa.com


باسلام .ا گر منظورشما راکاملا درک کرده باشم این است که بجای همزه از ی استفادده کنیم . مثل بوته ی کل بجای بوته ء گل
===



گفتـم غـم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتـم کـه ماه من شو گفتا اگر برآید
گفـتـم ز مـهرورزان رسم وفا بیاموز
گـفـتا ز خوبرویان این کار کمـتر آید
گفـتـم کـه بر خیالت راه نظر ببندم
گفـتا که شب رو است او از راه دیگر آید
گفتـم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گـفـتا اگر بدانی هم اوت رهـبر آید
گفـتـم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفـتا خنـک نسیمی کز کوی دلبر آید
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گـفـتا تو بـندگی کن کو بنده پرور آید
گفـتـم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفـتا مـگوی با کس تا وقت آن درآید
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید

مجید جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:07 http://divoon.blogfa.com

سلام

به نظرم کتاب در آنسوی کوانت که توسط هوشنگ طغرایی ترجمه و توسط انتشارات میر چاپ شده, با کتاب Quantum Dice فرق داره

کتاب اول رو بات بدبختی و مصیبت دانشجوی لیسانسی که تازه فیزیک مدرن رو پاس کرده و کوانتم مکانیک رو گرفته و همچنین ترجمه فارسی بد ناشی از تفاوت ادبیات مترجم و خواننده خوانده بودم, کتاب دوم رو از نمایشگاه خریدم و چند صفحه اول اونرو هم خونده بودم اما این دو کتاب به نظرم فرق دارن حداقل در قطر کتاب معلومه.

یادش بخیر, راستی مطلب مربوط به رنگ الکترون و اندازه اون نسبت به پروتون رو توش خوندی !!!؟

امید جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 http://andishe-pooya.blogfa.com/

۱. خوب ، گویا شما اول سعی می کنی از طریق علمی راهی برای اثبات مدعیات پیشینیان بیابی و وقتی راهی پیدا نمی شود تیشه را بر می داری به ریشه علم می زنی که : اصلا چه کسی گفته علم جوابگوی پرسش های ماست !!

۲. من لفاظی هایی مثل ؛معنای زندگی؛ را نمی فهمم . ولی می دانم که مطمئن ترین رهیافت برای پاسخ به این سوالات کجاست : نسبت مغز انسان و مغز جانوران دیگر چگونه است / چرا بعضی جانوران تخم گذارند و بعضی پستاندار و ... / حیات در روی زمین چگونه شکل گرفت / سیاره زمین چگونه شکل گرفت / ...

حال اگر پاسخ هایی این سوالات ؛معنای زندگی؛ بعضی ها را تغییر می دهد گمان نمی کنم دلیل متقن بدهد که باید آن رهیافت را کنار گذاشت

۳. ادعاهایی که از این اثر نقل شده است :

۱. دانایی چیزی جز هم علم است

خوب توضیح بدهند ایشان که دانایی چیست ؟ و دانایی که علم نیست ، چیست ؟

۲.انسان همیشه با «سؤالهای ابدی» حیات و مرگ، نیک و شر، خدا و ابدیت، هدف غائی وجود و مقام ما در گیتی سرگرم بوده است.

این را جناب دانشمند روسی از کجا می دانند ؟ از روی مطالعات تاریخیشیان ؟ و مشاهدات شخصیشان ؟ ... تاریخ جهان را ایشان کلا مطالعه کرده اند ؟ در مورد دوره پیش از تاریخ چه ؟ لابد حدس زده اند ! ... یعد در اینها نمی شود تشکیک کرد و در امور آزمون پذیر علمی می توان ؟ (ملاحظه کنید با چه قطعیتی هم جمله را گفته اند) ...

۳.علم قادر به پاسخ دادن بسؤالات درباره معنای زندگی نیست

این حکم وحی منزل است دیگر ؟ ایشان از چه رهیافتی (حالا علمی و غیر علمیش مهم نیست) به این حکم رسیده اند ؟ از طریق کشف و شهود ؟ به ایشان وحی شده است ؟ از طریق تفکر عقلانی غیر علمی(نامستند به شواهد) ؟

۴.امکان داردکه راسیونالیسم و ایمان ما به علم نیز برای مردم نسل های آینده همانقدر مضحک و نامفهوم خواهد بود که مراسم راهبان مصری برای ما

امکان هم دارد این طور نشود ! ... امکان هم دارد که آیندگان به ما افتخار کنند و یا ما را به خاطر پا گذاشتن در درسترین مسیر تحسین نمایند . همانگونه که ما مهندسان گم نام اهرام را تحسین می کنیم یا ارشمیدس را یا فیثاغورث را یا ارسطو را ... (هرچند نتایج آن روز آنان را هم نادرست بدانیم )

۵.جهان از آن شکلی که علم بدان میبخشد، بمراتب غنی تر و پیچیده تر است

خدا را شکر که جناب پنمارف را داریم که میزان پیچیدگی و غنای جهان را برای ما مشخص کنند ! ... لابد از طرق رهیافتی غیر علمی هم به این حقیقت نائل می شوند !

۶.بدون علم میتوان کاری از پیش برد.

نمی دانم منظورشان چه کارهایی بوده ! کاش مثال می زدند ... فقط می دانم برای کارهایی مانند انتشار کتاب های مورد پسند علم ناباوران متاسفانه مقدار زیاد علم لازم است (حداقل در صنعت چاپ ! )

امید جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 http://andishe-pooya.blogfa.com/

درباره آمار ...

جناب محمدی ! ... اصلا کسی از ناباوران به خدا صحبت کرد ؟

طبق تحقیقی که در اروپا انجام شده است کسانی که سن ۱۵ سالگی تحصیل را رها کرده اند ، ۶۵ درصد درصدشان به موضوع الف معتقدند ...

و کسانی که بین ۱۶ تا ۱۹ سالگی تحصیل را رها کرده اند ۴۹ درصدشان

و کسانی که بعد از ۲۰ سالگی رها کرده اند ۴۵ درصدشان

این باور را دارند . {۶۵ و ۴۹ و ۴۵ }اینجا با یک پدیده مواجه هستیم ؟ نیستم ؟

نظر شما راجع به این پدیده چیست ؟

بنده اینقدر مغلطه گر نیستم که بخواهم بگویم چون اینطور است پس فلان اندیشه درست و بهمان اندیشه نادرست است ... می دانم که اینها برهان معرفتی نیست ... فقط از جهت که یک پدیده اجتماعی وجود دارد و می خواستم بدانم در دستگاه فکری شما این پدیده چگونه تحلیل می شود . همین

سیدمحمدی - مجید جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام!
اعتراف می کنم شک کردم در آنسوی کوانت همان the quantum dice هست یا نه. هرچند من قبل از چاپ مقالاتم تحقیق می کنم. طبق

http://books.google.com/books?id=iu0umhnc_00C&printsec=frontcover&dq=%22leonid+ponomarev%22&source=bl&ots=c0fUXzX1Zc&sig=l3mxpotzDj1dp3h4ILqBWMSLQg4&hl=fa&ei=UoNSTOqqJciN4gaP-JyLAw&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=3&ved=0CBYQ6AEwAg#v=onepage&q&f=false



کتاب
the quantum dice
اثر نویسنده ی مورد بحث ما معرفی شده و صفحات "فهرت مطالب کتاب" هم هست. طبق آن:

contents

preaface
1. origins
chapter one
atoms
waves
quanta
quantomalia
before and after democritus
titus lucretius carus
isaac newton on atoms

chaoter two
spectra
ions
radiant matter
atoms, electrons, waves
quantumalia




2 . ideas



3. results
4. reflections
boudaries of scientific method
science and art
future of scinse


کتاب فارسی:
قسمت 1 واقعیات
فصل اول
اتم - شعاع - کوانت
سیب دمکریتوس
آیزک نیوتن و اتم
پلانک و کوانت

فصل دوم
شعاع - اتم - الکترون - اتم، الکترون، شعاع




قسمت 2 نظریه
قسمت 3 تفکر
مرزهای روش علمی
علم و هنر
آینده علم




آیا با توجه به آنچه نقل کردم احتمال خیلی معقول می توان داد در آنسوی کوانت همان the quantum dice است و البته چاپ 1993 که گوگل بوک آن را معرفی کرده، نسبت به چاپ اولیه ی 1971 ملحقات و اضافاتی دارد؟

سیدمحمدی - فرزانه جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:45 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
سلام علیکم. اگر «علمگرایان» یعنی کسانی که مثل امید بزرگوار بگویند «من لفاظی هایی مثل ؛معنای زندگی؛ را نمی فهمم» و کسانی که مثل سرکار کوشش کنند با طرح کردن

علم

و

فلسفه ی علم

و

حکمت
(که تعریفی دلبخواهی از ان ارائه می کنید)

بنده این گونه علمگرایان را «مؤمن به علم» می دانم.


هیچ فلسفه ای نمی خواهد تصور خود از جهان را بر کسی تحمیل کند. فلسفه حاصل تعقل انسان است و فلسفه هم از اول تا حال، در یک سطح از پیشرفت و تعدد مسئله و غنا نبوده.
فلسفه ی علم مانند فلسفه ی هنر و فلسفه ی تاریخ و فلسفه ی دین و ... است و فلسفه ی علم جایگزین «فلسفه» نیست.

شما از مقاله ی (کتاب؟) عرفان و منطق راسل نقل کردی در وبلاگت. من پیشنهاد می کنم به جای کشدار شدن بیهوده و بیفایده ی ما، شما کتاب کوچک

علم چیست؟ فلسفه چیست؟

اثر عبدالکریم سروش را ببینی. بنده به نظرم می رسد شما به دلیل اشتیاق علمی (که فی نفسه اشتیاق بسیار بسیار خوبی است) که دارید، درباره ی حد و حدود صلاحیت و قابلیت و توانائیها و ناتوانیهای «دانش» فکر نکرده اید و مطالعه نکرده اید.

مجید جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 http://divoon.blogfa.com

سلام سید جان

اگه قطر کتاب آنسوی کوانت و Quantum Dice رو با هم مقایسه کنی به نظرت میرسه که این دو کتاب یکی نیستند.

quantum dice کتابی هست حداقل با نصف قطر کتاب در آنسوی کوانت

بهر حال به نظر میرسه که کتابی که من گفتم با کتابی که تو اینترنت هست فرق داره
یه سایتی هست به اسم www.gigapedia.org
میتونی توش عضو شی, حالا با یه اسم الکی, و وقتی کتابی رو توش جستجو کنی اگه داشته باشه علاوه بر مشخصات لینک دانلودش رو هم میگذاره
من کتاب quantum dice رو با حجم 2 مگ دانلود کردم

امید جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 13:20 http://andishe-pooya.blogfa.com/

با درود

ممنون از کامنتتان

۱. چیزی که می توان گفت این است که در جامعه اروپا حداقل تا سال ۲۰۰۵ ، اعتقاد به موضوع الف با افزایش تحصیلات کاهش می یافته است . نه ؟

۲.این جمله من که : «من لفاظی هایی مثل ؛معنای زندگی؛ را نمی فهمم»

باور کنید از جنس همین جملات شماست :

؛اصولاً من نمی فهمم «مملو از فعالیت های فیزیکی»
یعنی چی و نمی فهمم «هیچ در تئوری کوانتوم»
یعنی چی:

من این ویژگی شما را که آن چیزی که تصور روشنی از آن ندارید را میگویید : نمی فهمم . تحسین می کنم و تنها ایمانی که در آن می یابم ایمان به شفافیت ، صراحت و عینیت است .

من هم نمی فهمیدم که ؛مملو از فعالیت های فیزیکی ؛ در آن جمله خاص به چه معناست و بر همین سیاق نمی فهمم که منظور از ؛معنای زندگی که علم را به آن راهی نیست: چیست ...

سیدمحمدی - مجید جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 13:25 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
بله. فرمایش شما درست است.
در آنسوی کوانت
=
po to storonu kvanta
=
In quest of the quantum



و
pod znakon kvanta
=
The Quantum Dice


طبق

http://ru.wikipedia.org/wiki/%D0%9F%D0%BE%D0%BD%D0%BE%D0%BC%D0%B0%D1%80%D1%91%D0%B2,_%D0%9B%D0%B5%D0%BE%D0%BD%D0%B8%D0%B4_%D0%98%D0%B2%D0%B0%D0%BD%D0%BE%D0%B2%D0%B8%D1%87


هم مولف شش کتاب دارد:


«По ту сторону кванта» (1971)
«Скорости девозбуждения мю-мезомолекул изотопов водорода» (1981, в соавт.)
«Мюонный катализ ядерных реакций синтеза в смеси дейтерия и трития» (1982)
«Под знаком кванта» (1984, 1989, 2007)
«Мюонный катализ» (1990)
«Нерешенные проблемы мюонного катализа» (1993)


توجه:
«По ту сторону кванта» (1971)

«Под знаком кванта» (1984, 1989, 2007)


با تشکر فراوان و تایید دقت و علم جناب عالی.
(خودمونیم. چه قدر دو کتاب از نظر عنوان و از نظر متن شبیه هستند!)

محمدرضا جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 20:05 http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلاااااااام!
مبارک است منزل جدید!
گمان کنم از جهاتی خاص ترین وبلاگ بلاگسکای باشد (بشود!؟)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد