چون گرانش هست ، پس جهان می تواند از هیچ خلق شود!!!

             بسم الله الرحمان الرحیم.

            وبلاگ نویس ارجمند، آقای امید (http://andishe-pooya.blogfa.com/ ) لطف کرد به بنده از طریق کامنت خبر داد که هاروکینگ گفته است:

God did not create the universe and the "Big Bang" was an inevitable consequence of the laws of physics, the eminent British theoretical physicist Stephen Hawking argues in a new book

            لینکی که آقای امید داده است این است: http://news.yahoo.com/s/nm/20100902/lf_nm_life/us_britain_hawking

            بنده موفق شدم منبع اولیه ی این خبر را در http://www.reuters.com/article/idUSTRE6811FN20100902 بیابم. بنده عین متن را می آورم و ترجمه ی فارسی را عیناً از http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=117964 (که ترجمه اش تا حد قابل قبولی ترجمه ی کامل و نسبتاً روان و درست از متن انگلیسی است) نقل می کنم، و افراد خودشان فکر کنند ببیند برهان و دلیل پروفسور استیون هاوکینگ، مانند «چون قانونی مانند گرانش وجود دارد، پس جهان می تواند از هیچ خلق شده باشد»، واقعاً در دانش (فیزیک و شیمی و ریاضی و مهندسی و ...) دارای پشتوانه و اعتبار است یا نه. 

  Stephen Hawking with his wife and nurse Elaine Mason after their marriage ceremony at Cambridge registry office

یک) عین متن انگلیسی طبق http://www.reuters.com/article/idUSTRE6811FN20100902  :

LONDON | Thu Sep 2, 2010 9:08am EDT

LONDON (Reuters) - God did not create the universe and the "Big Bang" was an inevitable consequence of the laws of physics, the eminent British theoretical physicist Stephen Hawking argues in a new book.

In "The Grand Design," co-authored with U.S. physicist Leonard Mlodinow, Hawking says a new series of theories made a creator of the universe redundant, according to the Times newspaper which published extracts on Thursday.

"Because there is a law such as gravity, the universe can and will create itself from nothing. Spontaneous creation is the reason there is something rather than nothing, why the universe exists, why we exist," Hawking writes.

"It is not necessary to invoke God to light the blue touch paper and set the universe going."

Hawking, 68, who won global recognition with his 1988 book "A Brief History of Time," an account of the origins of the universe, is renowned for his work on black holes, cosmology and quantum gravity.

Since 1974, the scientist has worked on marrying the two cornerstones of modern physics -- Albert Einstein's General Theory of Relativity, which concerns gravity and large-scale phenomena, and quantum theory, which covers subatomic particles.

His latest comments suggest he has broken away from previous views he has expressed on religion. Previously, he wrote that the laws of physics meant it was simply not necessary to believe that God had intervened in the Big Bang.

He wrote in A Brief History ... "If we discover a complete theory, it would be the ultimate triumph of human reason -- for then we should know the mind of God."

In his latest book, he said the 1992 discovery of a planet orbiting another star other than the Sun helped deconstruct the view of the father of physics Isaac Newton that the universe could not have arisen out of chaos but was created by God.

"That makes the coincidences of our planetary conditions -- the single Sun, the lucky combination of Earth-Sun distance and solar mass, far less remarkable, and far less compelling evidence that the Earth was carefully designed just to please us human beings," he writes.

Hawking, who is only able to speak through a computer-generated voice synthesizer, has a neuro muscular dystrophy that has progressed over the years and left him almost completely paralyzed.

He began suffering the disease in his early 20s but went on to establish himself as one of the world's leading scientific authorities, and has also made guest appearances in "Star Trek" and the cartoons "Futurama" and "The Simpsons."

Last year he announced he was stepping down as Cambridge University's Lucasian Professor of Mathematics, a position once held by Newton and one he had held since 1979.

"The Grand Design" is due to go on sale next week.

 

(Editing by Steve Addison) 

 

 

دو) ترجمه ی فارسی طبق http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=117964 :

             

«استفان هاوکینگ در کتاب جدید خود ادعایی عجیب و کفرآمیز را مطرح کرده که خدا دنیا را نیافریده و انفجار بزرگ کیهانی یکی از عواقب غیر قابل اجتناب قوانین فیزیک بوده است.

به گزارش خبرنگار «تابناک اجتماعی» به نقل از رویترز، هاوکینگ در کتاب «طراحی بزرگ» که با همکاری فیزیکدان دیگری با نام لئونارد ملودینو نوشته شده بیان کرده که مجموعه‌ای از تئوریهای جدید نیاز به یک خالق برای کائنات را از بین می‌برد.

در این کتاب آمده: به دلیل وجود قوانینی مانند جاذبه، کائنات می‌تواند خود را بسازد و خواهد ساخت. خلقت خودبخود تنها دلیل موجود است دلیل وجود کائنات و وجود ما و وجود خالقی که جهان را به چرخه در آورد الزامی نیست.

هاوکینگ 68 ساله ابتدا در سال 1988 و با نوشتن کتاب «تاریخ مختصری از زمان» در مورد اساس کائنات به شهرت جهانی رسید و هم اکنون به خاطر تحقیقاتش بر روی حفره‌های سیاه، نظام عالم وجود و جاذبه کوانتومی مشهور است.

این دانشمند از سال 1974 در تلاش برای وفق دادن دو تئوری اساسی فیزیک نوین بوده است یکی نظریه نسبت آلبرت انیشتن و دیگری نظریه کوانتوم.

نظریه جدید وی در حالی بیان می‌شود که پیش از این در کتاب قوانین فیزیک نوشته بود که نیازی نیست حتما معتقد باشیم که خدا در ایجاد انفجار بزرگ کیهانی مداخله کرده است.
وی در کتاب اول خود نوشته بود اگر بخواهیم یک نظریه کامل را پیدا کنیم آنگاه پیروزی نهایی در استدلال انسانی را بدست آورده ایم و آن زمان باید خدا را به خاطر داشته باشیم.

وی در آخرین کتابش بیان کرده بود که کشف سال 1992 در مورد سیاره‌ای که به دور ستاره دیگری به غیر از خورشید میگشته است به بازسازی دوباره نظریه اسحاق نیوتن پدر علم فیزیک کمک می‌کند که بیان کرده بود کائنات حاصل بی نظمی نبوده و توسط خدایی آفریده شده است.

هاوکینگ که تنها از طریق یک دستگاه کامپیوتری قادر به صحبت کردن است دچار یک بیماری عصبی است که به آرامی طی سالها پیشرفت کرده و وی را تقریبا به طور کامل فلج کرده است.
این بیماری از اوایل 20 سالگی در وی ایجاد شد اما با این وجود وی خود را به عنوان یکی از دانشمندانی برجسته جهان مطرح کرد.

وی سال گذشته از کرسی استادی ریاضی دانشگاه کمبریج بریتانیا که از سال 1979 در اختیار نیوتن بود استعفا داد [سیدعباس سیدمحمدی: ترجمه ی درست این است: استاد لوکازین ریاضیات دانشگاه کیمبریج، که زمانی در اختیار نیوتون بود و از سال 1979 در اختیار هاوکینگ بود].

فروش کتاب جدید وی از هفته آینده آغاز خواهد شد.» 

 

            سه) آقای علی زمانیان (http://zamanian.blogsky.com/ ) در ذیل http://elhrad.blogsky.com/1389/06/14/post-13/ کامنت گذاشته است:

            «آن چه استفان هاوکینگ گفته است ، البته یک سخن کاملا شخصی و نظر فردی اوست. آیا این باور او ربطی به تخصص اش دارد؟

آیا ربط منطقی میان فیزیک و خدا هست؟ کسانی هم در گذشته تلاش کردند که با همین علوم - خدا را اثبات کنند. ( پروژه ی علمی کردن گزاره های دینی - مثل کاری که مرحوم بازرگان متقدم انجام می داد) سعی بیهوده کردند. زیرا با فیزیک و شیمی نمی توان خدا را نه اثبات و نه نفی کرد.»

سیدعباس سیدمحمدی درباره ی کامنت علی زمانیان:

ــ حرفهای عجیب غریب زدن تخصص نمی خواهد.

ــ بنده گمان می کنم مرحوم مهندس مهدی بازرگان، با فیزیک و شیمی و مانند آنها، نمی خواست وجود خدا را ثابت کند (چنان که شما هم چنین چیزی به بازرگان نسبت ندادی) بلکه یکی از فعالیتهای ایشان در دوران زندگی اش کوشش برای نشان دادن صحت علمی ی تعدادی از آیات قرآن و نشان دادن هماهنگی ی بعضی از احکام اسلام با قوانین علمی دارد. بازرگان و هاوکینگ دو طرف ماجرا نیستند. بازرگان با گزاره های علمی، خدا را ثابت نکرد. هاوکینگ با گزاره های علمی، می خواهد خدا را نفی کند.

چهار) آقای امید (http://andishe-pooya.blogfa.com/ ) در ذیل http://elhrad.blogsky.com/1389/06/14/post-13/  نوشته است:

«اولا این اندیشه [ی وجود داشتن خدا] از چه طریق غیر تجربی و غیر مشاهده محوری در ذهن دوستان شکل گرفت که حالا با علم تجربی و ابتنا به مشاهده عوض نمی شود؟

ثانیا : اصلا حرف دوستان قبول . دوستان یک سناریو معرفی کنند که در صورت وقوع آن سناریو اندیشه مذکور در ذهن آنان نقض می شود

            سیدعباس سیدمحمدی درباره ی کامنت امید:

            ــ این که چون قانونی مانند قانون جاذبه وجود دارد پس جهان می تواند از هیچ ایجاد شده باشد، ظاهراً حرفی علمی است، اما آیا متوجه می شوید این حرف احتمالاً امکان اثبات تجربی ندارد؟

            ــ وجود داشتن خدا، و اصولاً بحث «وجود»، اساساً غیر تجربی و خارج از مشاهده کردن یا مشاهده نکردن است. بحث «وجود» ظاهراً در بین فیلسوفان خداناباور هم بحثی تجربی و مشاهده ای نیست. آیا فیلسوف خداناباور، یا فیلسوفی که علیت را قبول ندارد، یا فیلسوفی که علیت را قبول دارد ولی علت العلل را قبول ندارد، وقتی به کلاس می رود تا برهانهایش را به دانشجویانش بگوید، با خودش سنگ و چوب و فلز و میکروسکوپ و تلسکوپ و دماسنج می برد تا از طریق تجربه و مشاهده به دانشجویانش بقبولاند خدا وجود ندارد یا بقبولاند علیت صحت ندارد یا بقبولاند علت العلل مفهومی نادرست است، یا نه، برهانها و استدلالهایش، فلسفی است؟ خُب باور به خدا در میان خداباوران هم با دیدن و شنیدن و لمس کردن و بو کردن به دست نیامده، و با دیدن و شنیدن و لمس کردن و بو کردن هم از بین نمی رود. با قانون گرانش نیوتون و نظریه ی نسبیت آینشتاین و مکانیک کوانتوم به دست نیامده، و با قانونها و نظریه های مانند آنها از بین نمی رود.

            ــ از طریق حواس مادی، بودن جهان مادی را حس می کنیم و می پذیریم، و نمی توانیم سناریویی بسازیم که در صورت وقوع آن سناریو اندیشه ی «بودن جهان مادی که با حواس ما حس می شود»  نقض شود. به همین ترتیب، از طریق برهانهای عقلی، بحث «وجود» و بحث «واجب الوجود خالق قادر بسیط ِ ...» ثابت می شود، نمی شود سناریویی ساخت که «وجود» نباشد و «واجب الوجود» نباشد. البته برهانهای عقلی ی خداناباوران، می تواند چنین سناریویی بسازد. 

          ــ من علاقه دارم اول خودم و سپس شما (و همه)، محتاط و دقیق باشیم در علم و دانش. طبق آگاهی ی اندک من، اصولاً ماهیت نیروی گرانش هنوز به درستی شناخته نشده است. پس به نظر شما آیا جمله ای مانند «چون قانون گرانش وجود دارد، پس جهان می تواند خودش از هیچ ایجاد شده باشد»، علاوه بر این که احتمالاً امکان اثبات و نفی تجربی اش وجود ندارد، آیا با توجه به این که ماهیت گرانش هنوز به درستی شناخته نشده، از نظر علمی جمله ای سست نیست؟ توجه کنید: 

        طبق http://www.universaltheory.org/MassGravity.html : 

 

 

The true nature of mass is not completely understood 

........ 

However, the nature and dynamics of gravity is not well understood 

.......... 

The true nature of gravity is not yet understood

نظرات 20 + ارسال نظر
نورالهی دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:16 http://denkenserfahrung.blogfa.com

برادر سلام
ماه رمضان دارد تمام می شود. اعتراف می کنم به من سخت می گذشت. تازگی هم یک مشکل جسمی پیدا کرده ام که دارد البته به لطف خدا رفع می شود اما اذیت شدم. در کارخانه زیاد تشنه می شدیم.
اما امیدوار ام رمضان برای شما برکات معنوی پایداری داشته باشد. این روزهای باقی مانده را قدر بدانید.
اما بعد.
جناب سیدمحمدی
من شعر جناب معلم را از روی فایل صوتی ای که نشانیش را داده ام بیرون نویسی کرده ام. گمان می کردم مشخص باشد.
در ضمن اگر من تهران بودم بی شک یه دیدار جناب معلم می رفتم و معنی برخی ابیات را از خود ایشان می پرسیدم (چنان که پیشتر چنین کار ی کرده ام).
بعد هم در کل لذت بردیم. ارتباطاتی برقرار شد. چیزهایی آموختیم. خوش بودیم و خوب بود. بد نبوید که.
***
اما این را نیز بدانید که بنده مطالب شما را می خوانم اگر نظری نمی دهم چون چیزی به ذهن علیلم نمی رسد.
***
همین چند لحظه ی پیش ناشری که قرار بود با ایشان کار کنم به من خبر داد بروم از کار قبلیم استعفا بدهم إن شاء الله که ویراستار شدم.
البته قبلاً چند کار تحویل داده بودم.
کار بدی نیست.
خوش باشید.
بدرود

نورالهی دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:21 http://denkenserfahrung.blogfa.com

یک نکته را هم ناگفته نگذارم:
این بندگان خدایی که مدام پی رد کردن خدایند واقعاً در پی حل کردن چه مشکلی اند؟ وجود خداوند چه مشکلی برایشان ایجاد کرده که می خواهد به هر طریقی شده آن را از سر راه خود بردایند.
چرا با خدا هم مثل یک چیز طبیعی در کنار چیزهای دیگر برخورد نمی کنند.
خدا هست مثل باور به این که اسکندری در 2500 سال پیش بوده یا افلاطونی یا بودایی یا غیره.
خدا چه مشکلی پیش آورده که به تک و پو افتاده اند؟ آیا فقط به لحاظ در نظر داشتن علم صرف است؟

علیرضا دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:44 http://www.hazianpak.blogfa.com/

در جمله ی "اظهار نظرهای جدید پروفسور هاوکینگ در کتاب تازه خود نشان می دهد که وی دیدگاههای قبلی خود در مورد آفرینش و دین را کنار گذاشته است." تا حدودی امکان تعبیر اشتباه وجود داره از این نظر که شاید اینطور القا بشه که قبلا هاوکینگ معتقد به خدا بوده و امروز با یافته های جدید دیگه اعتقادی نداره ولی اونطور که خوندم (احتمالا تو کتاب 6 نظریه ای که جهان را تغییر داد) هاوکینگ از جوانی حتی قبل از بیماریش اعتقادی به خدا نداشته. (به طور دقیق تر خدای دینداران و نه خدای دئیست ها .
ون چیزی که این متن درباره دیدگاه قبلی هاوکینگ ارائه میده این عبارته که : اگر ما یک فرضیه همه جانبه و کامل را در مورد پیدایش عالم کشف کنیم این مهمترین پیروزی انسان خواهد بود چون ما قادر خواهیم بود که درون ذهن خدا را بشناسیم." در واقع در ...این جمله هیچ نشانه ای از اعتقاد هاوکینگ به خدا (به آن شکلی که دینداران اعتقاد دارند) وجود نداره و یا به قول ریچاد داوکینز درباره همین جمله : "پایان دراماتیک (یا شاید موذیانه؟) کتاب استفان هاوکینگ، تاریخچه زمان، این است که "چون آن گاه ذهن خدا را خواهیم شناخت". بد ساختی این جمله شهره است. همین عبارت باعث شد تا عده ای، البته به خطا، گمان کنند که هاوکینگ دیندار است
چون قوانین جدید فیزیک مثل جاذبه وجود دارند کهکشان می تواند خود را از هیچ بسازد. روند خلق بدون مقدمه و یکباره دلیل وجود کهکشان و هستی ما است . هیچ ضرورتی ندارد که خداوند را برنامه ریز و مسئول آن آفرینش بدانیم" موندم آیا میشه اینجا "هیچ" رو به "نیستی" تعبیر کرد یا نه؟ چون همونطور که گفته شده وجود نیروی جاذبه لازم هست پس نیستی معنی پیدا نمی کنه و به نظرم میاد منظور از هستی، هستی بعد از بیگ بنگ هست یعنی اون چیزیه که ما به عنوان هستی میشناسیم و می تونیم درک کنیم

حسن دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:46

سید جان چرا خداوند را با قوانین فیزیک، رقابت می دهید؟
این بیچاره هاوکینگ می خواهد این را بگوید:
اگر افتادن یک سیب را بتوانید به گرانش انتساب دهید انفجار بزرگ را هم می توانید به همان ربط بدهید.
یعنی لازم نیست اصراری بر تکین بودن لحظه انفجار بزرگ و نا معتبر بودن قوانین فیزیکی ( من جمله گرانش) در آن لحظه بکنیم تا لازم بشود خداوند ورای قوانین فیزیک ( شما بگو سنت الهی خودش) در آن لحظه اعمال قدرت بکند.
خداوند همان قدر در افتادن سیب نقش دارد که در انفجار بزرگ. اگر در افتادن سیب، خدا را گم کردی، در انفجار بزرگ پیدا نمیکنی.

مفاهمه خیلی خوب است. گمان خوب، خیلی خوب است.

علیرضا دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:49

در ضمن به نظرم ترجمه ی آنگاه باید خدا را به خاطر داشته باشیم درست نیست.

محمدرضا دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 20:49 http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلام
دقت کنید و این قدر تکرار نکنید که :
«به همین ترتیب، از طریق برهانهای عقلی، بحث «وجود» و بحث «واجب الوجود خالق قادر بسیط ِ ...» ثابت می شود...»
این برهان نیست بلکه حکمی ست که از هیچ منطقی و هیچ استدلالی پیروی نمی کند. اگر اندکی مطالعات فلسفی محض یا منطق داشتید متوجه می شدید که ردیف کردن یک سری صفات کنار هم اسمش برهان عقلی نیست. حال هر چه می خواهد باشد
باز هم دقت نکردید در عین اینکه همه را به دقت دعوت می کنید:
اگر فیلسوفی علیت را قبول نداشته باشد که هیچ. کما این که با نقدهای هیوم خیلی ها علیت را قبول ندارند
اما اگر فیلسوفی یا اندیشمندی علیت را قبول داشت پش باید متوجه شود که قانون علیت نمی تواند به علت العلل منجر شود چون خودش را نقض می کند. قانونی که در قدم اول خودش را نقض می کند قانون و برهان است؟
در مورد حرفهای هاوکینگ چیز خاصی نمی گویم. همان طور که گالیله هم روزگاری...
شما را به مطالعه ی عمیق تر و دقت و احتیاط در موضوعاتی که می نویسید دعوت می کنم
پاینده و پیروز باشید

سیدمحمدی - محمدرضا دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 21:59 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.

به افلاطون و ارسطو (تدوین کننده ی منطق صوری) و آنسلم و کانت و آکوئیناس و ارسطو و طباطبائی و ملاصدرا و بوعلی بگوئید که

برهانهاشان درباره ی اثبات واجب الوجود عالم قادر بسیط ... «برهان نیست بلکه حکمی ست که از هیچ منطقی و هیچ استدلالی پیروی نمی کند»

و به آنها و به من بگوئید بیانات خداناباوران درباره ی وجود نداشتن خدا، برهان است و منطق است و استدلال است.

حتا جان لاک.
John Hick, "Ontological argument for the existence of GOD", The Encyclopedia of Philosophy, edited by Paul Edwards, 8 vols., vol. 5, p. 538-542

ترجمه ی فارسی اش در:


خدا در فلسفه،
ترجمه ی بهاء الدین خرمشاهی،
تهران،
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،
1388؛
ص 62:


«لاک
لاک این برهان را [سیدمحمدی: برهان امکان و وجوب] چنین تدوین و تنسیق کرد: «اگر .... ما بدانیم که موجودی واقعی وجود دارد، و عدم نمی تواند هیچ موجودی واقعی ایجاد کند، آشکار است که باید چیزی از ازل وجود داشته باشد؛ چرا که چیزی که ازلی نباشد، آغازی دارد، و هرچه که آغازی دارد، باید به توسط موجودی دیگر به وجود آید.» به علاوه، بعضی موجودات، نظیر خود ما «عالم و هشیار» هستند. «و محال است که چیزهائی که به کلی فاقد علم اند ... موجودی عالم پدید آورند ...» جستار در زمینۀ فهم بشر، کتاب چهارم فصل دهم) و به این ترتیب این برهان، وجود خدا را استنتاج می کند.»

جواد خراسانی دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 23:06 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام، اینکه جهان از بیگ بنگ به وجود آمده یا از نقطه ای دیگر شروع شده و این فعل و انفعالات خودکار اتفاق افتاده یا دستی آن را به جریان انداخته، چقدر در جریان خلقت می تواند مهم باشد؟ چرا کسی از ماده اولیه ای که جهان یا اتفاقات اولیه از آن بوجود آمده است سخنی نمی گوید؟
تمام صاحبان نام و نشان در این دوره اخیر برای اینکه از جریان جامعه (بخوانید رسانه) و برج عاج شان پایین نیافتند خطوط قرمزی را رعایت می کنند.
خط قرمز اصلی (التزام عملی به ولایت فقیه ایشان)، الزام به انکار خدا و الحاد است. تمام بحث های داروینیستی و... با همین هدف جریان می یابد.

سیدمحمدی - جواد خراسانی دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 23:28 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
ظاهراْ بیگ بنگ چیزی غیر از واقعه ای در جهان نیست و خارج از جهان و قبل از جهان نیست، و لذا فرمایش شما مبنی بر

«اینکه جهان از بیگ بنگ به وجود آمده یا از نقطه ای دیگر شروع شده»

ظاهراً اشکال معنائی و محتوائی دارد.

درباره ی

«ماده اولیه ای که جهان یا اتفاقات اولیه از آن بوجود آمده است»

ظاهراً دانشمندان خداناباور گرایش دارند که به این که مجموع ماده و انرژی ی موجود در جهان در حال حاضر برابر است با مجموع ماده و انرژی ی جهان در تمام زمانهای سابق و تمام زمانهای آینده، و البته به نظر می رسد این گزاره درست باشد و علمی باشد، اما آنچه در گام بعد می گویند این است که

چون مجموع ماده و انرژی در جهان همواره ثابت است پس ماده و انرژی ی جهان خودش ایجاد کننده ی خودش است

در حالی که، قانون پایستگی ی جرم و انرژی، نمی گوید ماده و انرژی ی موجود در جهان از کجا آمده، و ادعای

چون مجموع ماده و انرژی در جهان همواره ثابت است پس ماده و انرژی ی جهان خودش ایجاد کننده ی خودش است

نادرست است.

این فرمایش شما هم که

«تمام صاحبان نام و نشان در این دوره اخیر برای اینکه از جریان جامعه (بخوانید رسانه) و برج عاج شان پایین نیافتند خطوط قرمزی را رعایت می کنند.
خط قرمز اصلی (التزام عملی به ولایت فقیه ایشان)، الزام به انکار خدا و الحاد است. تمام بحث های داروینیستی و... با همین هدف جریان می یابد.»


راستش اصلاً نمی فهمم منظورت چیست.

امین سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 00:20 http://jeninediroz.blogfa.com/

من رشته که گزراندم واحد تکامل هر گزراندم
من معتقدم جهان همین خداست
قوانین خداوند قوانین فیزیک هستند

امین سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 http://jeninediroz.blogfa.com/

تابناک گزارشی در مورد سخنان استفان هاوکینگ داده بود گزارش بسیار پر بیننده بود اما تابناک تعداد کمی از نظرات را منتشر کرد
برخی معتقد هستند جهان رو به منبسط شدن پیش می رود و بعد از یک سری انبساط ها دوباره منقبض می شود و بیگ بنگ رخ می دهد و بعد چرخه دوباره تکرار می شود برخی از دانشمندان سعی می کنند این نظریه را بر اساس فیزیک بررسی کنند هنوز مشخص نیست که قبل از بیگ بنگ جهان چه بوده اما هرچه بوده خارج از قوانین فیزیک نبوده عده ای می گویند خدا باعث انفجار بزرگ شد اما سوال مهم ایجاد می شود که خدا را چه کسی خلق کرده است؟
چیزی که واضح است در زمان کنونی قوانین فیزیک بر جهان حکمت می کنند ما انسان ها و موجودات دیگر چیزی جز مجموعه واکنش های بیوشیمی نیستیم (عده ای معتقد هستند شیمی نوعی فیزیک هست چون ساختار شیمیای مولکول و اتم ها بر اساس جاذبه تعداد نوترون و پروتون فاصله الکترون و....... موارد فیزیکی هست) زمین ما سال ها بعد از وجود دارای حیات شد و در نتیجه تکامل هزاران موجود آمدند و رفتند ما انسان ها نتیجه تکامل هستیم و انسان امروز نتیجه تکامل اجتماعی است که پشت سر گذاشته از بعد از بیگ بنگ علم مستند به ما می گوید همه چیز طبق روابط فیزیکی رفتار کرده است منظومه شمشی ما کاملا بر اساس روابط فیزیک شکل گرفت و حالا موجودی به وجود آمده که برای خود خدا متصور شده و چون در نتیجه تکامل مشکل زیادی ندارد فکر میکند همه چیز بر اساس نظمی است که خدا به وجود آورده در صورتی که این اتفاق نادر در زمین رخ داد و میلیون ها موجود نتیجه آن هستند
مثال می زنم بر اثر غذا خوردن تمام میکروب های روی دندان قدرت تخریب خود را از دست می دهند اما میکروب های کناره دندان چون سالم تر می ماند قدرت تخریب پیدا می کنند تکثیر شدن میکروب ها نتیجه شرایط هستند نه اینکه کسی آنها را نظم داده
به درستی مشخص نیست قبل از بیگ بنگ چه رخ داده اما اگر بگوییم خدا بیگ بنگ را راه انداخته این سوال به وجود می آید خود خدا را چه کسی درست کرد؟یا چرا بعد از بیگ بنگ رفت و میلیارد ها سال بعد انسان متفکر به وجود آمد و چرا در تاریخ مستند اثری از خدا نیست
به نظر شخصی من اگر جهان را خدا بدانیم این مشکلات بر طرف می شود جهانی که برخی رازهایش سر به مهر باقی مانده و باید تلاش کنیم که آنرا در یابیم در مورد اون دوستمون هم عرض کنم کسی با خدا دشمنی ندارد امثال استفان فقط نظر خود را عنوان کرده اند خدا در بسیاری از دین ها تعریف شده است اما علم امروز مشخص کرده همه این دین ها تصورات قومی سازندگانش بوده اند و مطالب پرتی دارد

فرزانه سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:47 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام آقای سید محمدی

1- شما از خبری که در مورد محتوای کتاب جدید هاوکینگ منتشر شده چطور تمام دلایل و شواهد علمی او را متوجه شدید که می فرمایید این حرف او ظاهراً علمی است و امکان اثبات تجربی ندارد؟
شاید بهتر است چنین حرفی زمانی گفته شود که کتاب او منتشر شود و اگر دانش پایه مطالعه ان را داشتیم مطالعه کنیم و بعد از آن نظرمان را بگوییم .

2- برخی دوستان گمان می کنند فیزیکدانی مثل هاوکینگ یا دانشمندان دیگر فقط در جست و جوی ابزاری برای نفی خداوند هستند .
گویا هدف و قصد قبلی در این باره دارند .درست تر این است که آنها فقط در جست و جوی شواهدند. خصیصه علم خضوع دربرابر حقیقت علمی است .

3-جملات شما در پاراگراف " از طریق حواس مادی، بودن جهان ... " متناقض است . از سویی گفته اید نمی توان سناریویی ساخت که وجود نباشد و از سوی دیگر گفته اید برهانهای عقلی خداناباوران می تواند چنین سناریویی بسازد !

4- گزاره های صحیح یا باید منطق تحلیلی صحیحی داشته باشند و یا شواهد تجربی درستی
با این وصف این گزاره شما که " خُب باور به خدا در میان خداباوران هم با دیدن و شنیدن و لمس کردن و بو کردن به دست نیامده..."
کدام یکی را دارد ؟
لطف کنید و توضیح دهید که این باور چگونه و از چه طریقی بوجود آمده ؟

مهدی نادری نژاد سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 13:01 http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
سید بزرگوار
مکتوبتان را خواندم.
البته رشته تخصصی ام تحقیق در علوم انسانی ولی همانطور که خودتان گفتیدمحتاط و دقیق باشیم در علم و دانش.
علمی چون فیزیک که ازنوسانات علمی و تحقیقی تجربی برخورداراست چگونه میتواند مبنای اثبات یارد یک موضوع ماورا طبیعی باشد.

همسفر سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 13:13 http://siiedmahdi.parsiblog.com/

با سلام تقدیم احترام
رابطه ی دختر و پسر، آخرین نوشته ی همسفر.

سیدمحمدی - فرزانه سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 15:22 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
بله. فرمایش شما صحیح است. من کل سخنان هاوکینگ را در اختیار ندارم، اما: من قسمتهایی از سخنان هاوکینگ را (اصل انگلیسی و ترجمه ی نسبتاً صحیح فارسی) نقل کردم و نظرم را در مورد همانها که نقل کردم، عرض کردم.

مشخصاً، هاوکینگ این جمله را که «چون قانونی مانند قانون جاذبه وجود دارد پس جهان می تواند از هیچ ایجاد شده باشد» گفته است یا نگفته است؟ و به نظر شما طبق معلومات شما، امکان اثبات تجربی یا نفی تجربی ی این حرف، وجود دارد؟

بنده در دل هاوکینگ نیستم و گمان می کنم شما در نوشته های من اهانت و توهین و تندی و نمی بینی و حتا من از هاوکینگ عکس ازدواجش را (که راستش طبق ذوق هنری ی ضعیف خودم، عکسی لطیف و عاطفی است) گذاشتم.

بحث «وجود» و بحث «وجود خدا» بحث فلسفی است. من می دانم کامنت شما را یک نفر نوشته است، اما من این استنتاج را که

کامنتی نوشته شده

پس

کسی این کامنت را نوشته

از طریق بویایی و شنوائی و بینائی و لامسه درنیافتم. بحث «وجود» و بحث «وجود خدا» هم از طریق دیدن و بوئیدن و شنیدن و لمس کردن نیست. البته جنبه ی مادی ی جهان را ما می بینیم و چون می بینیم نمی توانیم سناریویی بسازیم بگوئیم جهان را نمی بینیم، اما بحث «وجود» بحث دیدنی و شنیدنی و بوئیدنی نیست بلکه بحث فلسفی است.

مارکسیستها که می گویند خدا وجود ندارد و جهان قدیم است، از طریق برهانهای فلسفی حرف خود را ثابت می کنند. از طریق گرانش و شیمی و فیزیک حرفشان را ثابت نمی کنند.



من می گویم:
گزاره ی
«چون قانونی مانند قانون جاذبه وجود دارد پس جهان می تواند از هیچ ایجاد شده باشد»
ظاهرش علمی است، اما:
یک) این که جهان حادث است یا قدیم است، و جهان از هیچ ایجاد شده یا نشده، ظاهراً در حیطه ی «علم» نیست؛ از این هم اگر صرف نظر کنیم
دو) ظاهراً این گزاره امکان اثبات یا نفی تجربی ندارد
سه) خود این گزاره، به دلیل این که ماهیت نیروی گرانش هنوز به درستی شناخته نشده (حتا ظاهراً ماهیت «جرم» به درستی شناخته نشده) گزاره ای سست است، یعنی گزاره ادعا می کند به دلیل وجود داشتن قانونی مانند قانون گرانش جهان می تواند از هیچ ایجاد شده باشد، اما
ماهیت نیروی گرانش خودش هنوز برای دانشمندان مسئله است.

امین سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:08 http://jeninediroz.blogfa.com/

سپاس از پاسخ شما
شما گفتید جهان چه قبل از بیگ بنگ چه بعد از بیگ بنگ معلول است وممکن الوجود و خدا را به نوعی علت و واجب الوجود معرفی کردید
سوال مطرح می شود که خدا را چه کسی خلق کرده؟
در نگاه اول سوالی کفر آمیز است که بر اساس ساده اندیشی گفته شده اما اگر هر معلولی علتی دارد پس علت خدا چیست آیا خدا خود خدا را ساخته؟ اگر پاسخ مثبت است شاید بتوانیم بگویم جهان خود خود را ساخته یا اگر بگوییم خدا همیشه بوده می توانیم بگوییم جهان همیشه بوده
گفتید برهان های اثبات وجود خداوند مستقل از ادیان هستند در حالی که سازندگان ادیان بر اساس عقل خود دینی را ساختند
گفتید برهانهای عقلی محض هستند من منظورتان را از محض درست متوجه نشدم البته اگر فیزیک و شیمی برهان های عقلی نیستند پس برهان عقلی محض از نظر شما چیست؟
به نظر من با علم تجربی می توان به وجود و عدم وجود خدا پی برد اما با فلسفه نه عده ای با فلسفه خدا را رد کردند عده ای تائید اما در فلسفه گاهی تضادی با علم وجود دارد
همیشه شرایط آن طور نیست که انسان می پسندد گونه انسان گرایش های منحصر به فردی دارد که یکی از آن ها میل به پرستش در زندگی اجتماعی هست
دیگر جانوران هم گرایش های خاصی دارند و بر اساس آن رفتار می کنند
شاد باشید

آدرس جدید سایت آیت الله دستغیب سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:55 http://dastgheib.com

آدرس جدید سایت آیت الله دستغیب

dastgheib.com

امید سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 21:16

۱. بد نبود مرا هم از نوشتن مطلبی که اسم و آدرس حقیر چند بار در آن قید شده مطلع می کردید .

۲. در مورد بیگ بنگ ، بجث مبسوطی عید امسال داشتیم . حرف شما این بود که بیگ بنگ یک پدیده است و علتی دارد . آن علت چیست ؟

من می گفتم که اصل علیت شیوه ی فهم ما از جهان است . شیوه ای که سودمندی خود را تا کنون نشان داده . اما اگر روزی شواهدی یافتیم که با این اصل جور در نیامد ، نمی توانیم بگوییم : وای به حال شواهد ! ... بلکه باید در فهم خود بازنگری کنیم .

ظاهرا در اصل علیت ، علت باید بر معلول تقدم زمانی داشته باشد . وقتی در تئوری بیگ بنگ ، ما نقطه صفر زمان داریم ، برای آنچه در این نقطه صفر زمان وجود داشته نمی توانیم علت قائل شویم زیرا زمان قبل تری وجود ندارد .

حال می توانیم بگوییم که این ایده تکینگی زمان و مکان اصولا ایده ی عاقلانه ای نیست و تئوری را منکر شویم . این فی النفسه اشکالی ندارد .

اما سوال آنست که آیا فیزیکدانان جهان با این تضاد عقلی(به زعم ما) کنار می آیند یا نه ؟ آیا شواهد آنچنان فراگیرند که این بار باید مفروضات ذهنی ما به چالش کشیده شود ؟

در بحث قبلی جمله ای از کاکیو میوچو فیزیکدان نقل کردم که می گفت اصل علت در علم جدید به صور مختلف نقض شده است . صحبت فعلی هاکینگ هم نشان می دهد که در نظر گرفتن جهان به عنوان یک سیستم "خود سازمان ده " با خرد او تضادی ندارد .این دلیل بر چشم بسته پذیرفتن حرف آنان نمی شود اما به ما می آموزاند که باید در بیان نظرمان احتیاط پیشه کنیم . مخالفان قدرند ! ... درباره مخالفت امثال من و شما با حرف هاکینگ باید متوجه باشیم که :

در حیطه فیزیک مقام من و شما ابتدا در برابر هاکینگ مقام تلمذ است . البته این بدان معتی نیست که هرچه او گفت بپذیریم . اما در مسائل مطروحه باید دست بالا را به فهم خویش ندهیم . در این کلاس درس دکتر به ما توضیح خواهد داد که از کجا می دانیم نیروهای بنیادی در لحظه آغاز جهان به چه شکلی وجود داشته اند ؟ وجود این نیروها چگونه اتفاقات بعدی را رقم زد ؟ ... بعد از کسب دانش کافی , مقام ما می تواند به مقام انتقاد ارتقاء یابد .

2. خبرنگاری علمی در همه جایی که من دیده ام آلوده به ایتذال است . نه منصفانه است که من بگویم : آقای محمدی , ببین هاکینگ این حرف را زده است ! بپذیر ! ... و نه منصفانه است که شما یک جمله را از متن خبر استخراج کرده و بگویید : ببینید ! چه ادعاهای بلادلیلی می کنند ! ... حرف هاکینگ یک hint است . او ادعاهایی کرده و به احتمال قوی استدلالات لازم برای آنها در متن کتابش می آورد ... معلوم است که برای یک خبرنگار علمی , مطلوب و مقدور نیست که آن استدلالات را در متن خبرش بیاورد . کار شما مانند کسی است که یکی از نتیجه گیری ها پایانی ویتگناشتاین در رساله منطقی - فلسفی اش را استخراج کرده و بدون در نظر گرفتن مقدمات و استنتاجات آن را بکوبد

4. "هیچ" یا "عدم" بنا به مطالعات من یعنی جرم صفر در حجم صفر . آنچه درباره بیگ بنگ خوانده ام در لحظه آغاز جهان صحبت از "جرم معین" و "حجم صفر" می کند . این یعنی "چگالی بینهایت" در لحظه آغاز . آیا جنین چیزی واقعا "عدم" است ؟

5. فرموده اید : "آیا فیلسوف خداناباور، یا فیلسوفی که علیت را قبول ندارد، یا فیلسوفی که علیت را قبول دارد ولی علت العلل را قبول ندارد، وقتی به کلاس می رود تا برهانهایش را به دانشجویانش بگوید، با خودش سنگ و چوب و فلز و میکروسکوپ و تلسکوپ و دماسنج می برد ..."

خیر. اما خودش و دانشجویانش از روی مشاهده و آزمون بر روی سنگ و چوب و فلز و میکروسکوپ و تلسکوپ و دماسنج بود که به وجود چیزی به نام علیت پی بردند و آن را می فهمند و به کار می بندند . به نحوه شکل گیری معرفت در انسان ها توجه کنید.

6. می فرمایید : "باور به خدا در میان خداباوران هم با دیدن و شنیدن و لمس کردن و بو کردن به دست نیامده"

بله . سوال بی جواب ما اینست که با چه چیزی به دست آمده است ؟ از کجا آمده است ؟ نکند از دیدن نیایش مادر و شرکت در فلان مراسم مذهبی با پدر ؟

7.شما سوال من را که یک سناریو برای نقض اندبشه تان معرفی کنید , اینگونه پاسخ می گویید که : "نمی شود سناریویی ساخت که «وجود» نباشد و «واجب الوجود» نباشد "

یعنی آنهایی که خداباورند "نمی توانند" سناریویی معرفی کنند که با وقوع آن اعتقاد آنها سلب شود !!

هیچ سناریوی وجود ندارد ! ... اندیشه خداباورن ابطال پذیر نیست ... جالب است . اما می خواهم بگویم که اتفاقا اندیشه کسانی که می گویند : هیچ دلیلی برای پذیرش وجودی غیر از ماده- انرژی در دست نیست , یا هیچ دلیلی بر وجود اراده ای که بتواند نقض کننده قوانین علمی باشد در دست نیست , به راحتی نقض می شود . کافی است نیروهای متافیزیکی عالم لطف کنند و یکبار دیگر :

- یک شهر پر ار لواط کننده را سنگ باران کنند
- یک گروه ناسپاس (ترجیحا ار یهودیان جنایتکار امروی) را به بوزینه تبدیل کنند
- کودکی را در گهواره به سخن گفتن وا دارند
- آتش را بر کسی سرد کنند
- ...

در آن صورت بنده شخصا ریچارد داوکینز را غل و زنجیر کرده و به آستان خداباوران برای اظهار طوع و خاکساری می آورم

سیدمحمدی - امید سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 21:37 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
ــ هاوکینگ، طبق رویترز، طبق کتاب خودش، گفته است

Because there is a law such as gravity, the universe can and will create itself from nothing

آیا فهم علمی و عرفی از nothing «هیچ» است یا «چگالی ی بی نهایت»؟
ــ علیت، اصل است، و بیگ بنگ، نظریه است. اگر فرضاً صفر بودن زمان بیگ بنگ نسبت به زمان کنونی ی ما، صحت داشته باشد، و چون زمانش صفر است پس نیاز به علت ندارد بیگ بنگ، پس ظاهراً می توان عیناً بر این اساس این طور استدلال کرد:

اگر زمان کنونی ی جهان را مبداً و نقطه ی صفر بگیریم، اتفاقات و حوادث دو میلیون سال بعد نیاز به علت دارند، اما حوادث و اتفاقات الان نیاز به علت ندارد چون بنا بر قرارداد، ما الان را زمان صفر در نظر گرفته ایم.

اما علت و معلول و علیت، طبق ساعت مچی ی من و شما و طبق تعریف و تلقی ی نیوتون و آینشتاین و شما و من از time نیست.

ــ من هیچ جسارتی به جایگاه علمی ی هاوکینگ نکردم. من گفتم:

این که چون قانونی مانند قانون جاذبه وجود دارد پس جهان می تواند از هیچ ایجاد شده باشد، ظاهراً حرفی علمی است، اما آیا متوجه می شوید این حرف احتمالاً امکان اثبات تجربی ندارد؟


و

گفتم

طبق آگاهی ی اندک من، اصولاً ماهیت نیروی گرانش هنوز به درستی شناخته نشده است. پس به نظر شما آیا جمله ای مانند «چون قانون گرانش وجود دارد، پس جهان می تواند خودش از هیچ ایجاد شده باشد»، علاوه بر این که احتمالاً امکان اثبات و نفی تجربی اش وجود ندارد، آیا با توجه به این که ماهیت گرانش هنوز به درستی شناخته نشده، از نظر علمی جمله ای سست نیست؟ توجه کنید:

طبق http://www.universaltheory.org/MassGravity.html :





The true nature of mass is not completely understood

........

However, the nature and dynamics of gravity is not well understood

..........

The true nature of gravity is not yet understood

ــ باور به خدا در میان خداناباوران و باور به وجود نداشتن خدا در میان خداناباوران، ممکن است به تعداد آنها دلایل و جوابهای مختلف داشته باشد، اما در بین بزرگان خداباوران و بزرگان خداناباوران، بر اساس برهانهای عقلی و فلسفی است.

سیدعباس سیدمحمدی سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 21:59 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

در ضمن، شما بیگ بنگ را دارای جرم بی نهایت (گمان کنم می پذیری منظورت «جرم بسیار بسیار زیاد» است و نه «جرم بی نهایت») و حجم بسیار بسیار کم (و نه صفر) و چگالی ی بی نهایت (گمان کنم می پذیری منظورت «چگالی ی بسیار بسیار زیاد» است و نه «چگالی ی بی نهایت») می دانی، و نه

جرم صفر

و

حجم صفر.
خب. پس به چه دلیلی شما زمان «صفــــــــــر» را به بیگ بنگ نسبت می دهی؟ و سپس می گوئی بیگ بنگ زمانش صفر است و در علیت تقدم زمانی ی علت بر معلول نیاز است و چون بیگ بنگ زمانش صفر است پس علت نمی خواهد؟
شما زمان «صفر» را چه گونه به بیگ بنگ نسبت می دهی؟ آیا صرفاً بر اساس قرارداد است؟ اگر زمان صفر صرفاً بر اساس قرارداد باشد، آیا علیت و علت و معلول، واقعاً بر اساس زمانهای قرادادی که ما به رخدادها و جرمهای مختلف نسبت می دهیم، هستند؟

بیگ بنگ، ظاهراً، فقط می گوید وقتی ما برمی گردیم به عقب، به نقطه ای می رسیم جهان مادی ی ما دارای جرم بسیار بسیار زیاد و و حجم بسیار بسیار کم و چگالی ی بسیار بسیار زیاد است. خب. قبول. اما «زمــــــــان صفــــــــر» را شما از کجا آوردی؟ مگر جرمت صفر است؟ مگر حجمت صفر است؟ هرچند من احتمال می دهم نسبت دادن زمان صفر یا 100 یا 1000 یا هر عدد دیگر به بیگ بنگ، نیاز نیست و توجیه و مبنای علمی ندارد، اما اگر تا حدی فهمیده باشم منظور شما چیست، شما درستش این است بگوئی

زمان اپسیلون

و نه

زمان صفر.

و:
زمان از خصوصیات ماده است. در بیگ بنگ، ماده بوده، الان هم ماده هست، و در آینده ی جهان مادی هم، ماده خواهد بود. اگر «زمان صفر» صرفاً بر اساس قرارداد است، و زمان صفر را به بیگ بنگ و زمان تشکیل شدن زمین و به الان و به 2000 سال دیگر نسبت دهی، من حرفی ندارم. اما غیر از آن، نه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد