آئینه و آیینه

           

              بسم الله الرحمان الرحیم.

            در شیوه نامه ی یکی از ناشرانی که با آنها همکاری می کنم، گفته اند در فارسی همزه وجود ندارد و باید از املاهای «آئینه» و «گوئی» و «سرمائی» به شدت اجتناب کرد. در شیوه نامه ی همان ناشر، ضبط فارسی ی «ژوئن» و «سئانس» و «ژوئیه» و «پنگوئن» و «ایدئال» برای نامها و واژه های اروپائی، نه تنها مورد قبول قرار گرفته، بلکه پیشنهاد شده است.

            بله. آن ناشر که گفته فارسی همزه ندارد، و چون همزه ندارد املاهای آئینه و گوئی و سرمائی و مانند آنها نادرست است، دو اشتباه کرده. اولاً فارسی همزه دارد، و بحثها در این است که همزه در فارسی فونمیک است یا فونتیک. ثانیاً، نشانه ی «ئـ» و «ـئـ» در رسم خط فارسی، هم ممکن است نشان دهنده ی همزه ی خالص باشد، و هم ممکن است نشان دهنده ی توالی ی مصوتها باشد. اما بعضی افراد گمان می کنند نشانه ی «ـئـ» فقط نشان دهنده ی همزه ی خالص است.

            در فارسی، اگر واقعاً āyine تلفظ کنیم، یعنی به ترتیب «آ» و «ی»ی صامت (نشانه ی فونتیک [ j ]) و «ی»ی مصوت (نشانه ی فونتیک [ i ])، البته تنها ضبط درست «آیینه» است. اگر āine تلفظ کنیم، یعنی به ترتیب «آ» و «ی»ی مصوت، برای نشان دادن توالی ی مصوت ā و مصوت i ، چه راهی است در امکانات رسم خط فارسی؟

            طبق شمّ زبانی و آگاهیهای زبانی ی بنده، هر دو تلفظ  āyine  و  āine  (و البته تلفظ سوم  āyene  ، که قاعدتاً «آینه» نوشته می شود) وجود دارد در زبان فارسی. و من برای نشان دادن تلفظ  āine  و تعداد قابل توجهی واژه ها در زبان فارسی که در آنها توالی ی مصوتها است، و برای نشان دادن توالی ی مصوتها در نامها و واژه های اروپائی، نشانه ای جز «ـئـ» سراغ ندارم در امکانات خط فارسی.

            بنده هر دو املای آیینه و آئینه، و گویی و گوئی، و سرمایی و سرمائی را درست می دانم، بسته به این که تلفظ چه گونه باشد. حکم دادن به این را که فارسی همزه ندارد، و چون همزه ندارد املای آئینه و گوئی و سرمائی و مانند آنها نادرست است، کلاً مردود می دانم.

            تعدادی از نشریات، ظاهراً برای این که بگویند «ما دارای رسم خط مخصوص هستیم»، مؤکداً از املای «اسراییل» و «مسوول» (و نه «مسئول» و نه «مسؤول») استفاده می کنند.

احتمال می دهم املاهای «سوید» (نام کشور) و «اسراییل» و «سوییس» و «سویس»، برآمده از دیدگاهی است که فارسی و زبانهای اروپائی همزه ندارند، و «ـئـ» نشان دهنده ی همزه است، و برای ضبط نامها و واژه های فارسی و اروپائی صحیح نیست از نشانه ی «ـئـ» استفاده کنیم.

            بنده این دیدگاه را از آگاهی ی سطحی ی افراد از مسائل گوناگون خط فارسی می دانم.

            حاشیه:

            یک) دکتر میرشمس الدین ادیب سلطانی، از طرفی قائل است به این که 1) «زبان عربی از نظر تلفظ مطلقاً در فارسی نفوذ نداشته است» (درآمدی بر چگونگی ِ شیوه ی خطّ ِ فارسی، ویراست سوم، تهران، امیر کبیر، 1378، صفحه ی 34)، و از طرفی قائل به این است 2) در فارسی همزه فیزیولوژیک و فونتیک است، و نه فونمیک، و گفته است در لغت عربی ی «مسئله» هم اگر فارسی واقعاً ما همزه تلفظ می کنیم، این مانند الگوی «هم ـ آهنگ» است در «الگوی دوکلمه ای» (صفحات 10 تا 18). بنده، با حد اقل یک نمونه تلفظ، گمان می کنم گزاره ی دوم دکتر ادیب سلطانی باطل می شود، و با پذیرفتن اجمالی ی (؟) گزاره ی اول ایشان، همزه در فارسی را فونمیک هم می دانم. البته بر فونمیک بودن همزه در فارسی، فعلاً «تأکید نمی کنم».

            آن حد اقل یک نمونه تلفظ، تلفظ لغت «فعّال» است در فارسی. بنده این طور می فهمم ما در فارسی لغت عربی ی «فعّال» را «فَــآل» یا چیزی شبیه «فَــآل» تلفظ نمی کنیم، بلکه «فَــئّــال» تلفظ می کنیم، یعنی «دقیقاً همزه ی خالص مشدّد».

            ای خوانندگان فارسی زبان. لغت قرآنی ی «سُعّــِــرَت» (إذا الشّمس کُوّرت ... و إذا الجحیم سُعّرت ...) را چه گونه تلفظ می کنید؟ غیر از «سُــئّـِــرَت»؟ تلفظ «ــعّــ»، گمان کنم برای استادان قرائت قرآن هم، نیازمند ممارست و تمرین است.

            دو) دکتر میرشمس الدین ادیب سلطانی در راهنمای آماده ساختن کتاب (ویراست سوم، تهران، علمی و فرهنگی، صفحه ی 247)، گفته است دانمارکی صدایی دارد که تقریباً همان همزه است. نام فیزیکدان دانمارکی Niels Bohr را هم شاهد ذکر کرده، و املای بؤر را هم برای ضبط فارسی ی نام فیزیکدان، پیشنهاد داده است.

            گمان کنم دیدم دکتر ادیب سلطانی در ترجمه اش از هملت (تهران، انتشارات نگاه، چاپ دوم، 1389) هم نام یک فرد دانمارکی را با «ؤ» ضبط کرده بود. البته الان نیافتمش.

            بنده تا کنون برای چه گونه نشان دادن همزه ی خالص در دانمارکی، به نتیجه ی قطعی و راه قطعی نرسیدم.

نظرات 10 + ارسال نظر
اشکان جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 13:08 http://tashkan.blogsky.com/

البته شما استادید
ولی به نظرم مادر فارسی همزه داریم و قابل انکار هم نیست
جایگزین کردن ی کمکی به خواندن نمی کند
بل که باعث بدخوانی هم می شود

موفق باشید

حسن جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 14:15 http://hhamtaii.blogfa.com

برای مثل منی که در پردازش گفتار رقومی کار می‌کند، همزه و عین در الفبای فارسی، بناست واجی (فونمی) را بازنمایی کنند که بسیار شبیه تلفظ همزه در عربی است. و به چشم من _ از دیدگاه مدلسازی کارکردگرایانه‌ی ریاضی _ نه تنها واج معادل همزه را در فارسی داریم بلکه این یک واج بسیار پرکاربرد هم هست. همه‌ی وژه‌های شامل حرف عین و همه‌ی واژه‌های آغاز شونده با آاَاِا و اینها، در هنگام تلفظ ( دست کم تلفظ جداگانه)، شامل واج معادل همزه هستند.

آنکه گفتی هم نگارش نام William در سوگنمایش بود اگر اشتباه نکنم.

امیر جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 14:23

ؤ برای صدای w بکار رقته برای پرهیز از اشتباه گرفتن با صدای v

ویلیام می شود villiam درحالیکه ؤیلیام می شود william

سیدعباس - حسن - امیر جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 19:19 http://seyyedmohammadi.blogsky.com

سلام علیکم.
نه. منظورم «ؤ» که ایشان برای نشان دادن w به کار می برد و «اؤ» که برای نشان دادن au به کار می برد نبود. همان طور که ادیب سلطانی تلفظ نام دانمارکی ی Bohr را بؤر ضبط کرده، گمان کنم دیدم در هملت یا شاه ریچارد سوم، نام یک فرد دانمارکی را با استفاده از «ؤ» ضبط کرده بود، که «ؤ» نشان دهنده ی همزه ی وسط نام بود، و نه w . البته شاید اشتباه کنم، و در واقع چنین نامی ندیده باشم.
***
من حدود 12 سال قبل در پیشگفتار یک کتاب کوچولو که منتشر کرده، «ؤ» برای w و «اؤ» برای au را به پیروی از ادیب سلطانی به کار بردم. اما مدتی نگذشت، که از به کار بردن این نشانه ها دوری کردم. الان هم به کار نمی برم این نشانه ها را. مرکز نشر دانشگاهی استفاده از

«ـاؤ»

برای نشان دادن [au] در نامها را، برای خودش نهادینه کرده. می نویسد

لاؤدن

و

فاؤلز.
خب البته مرکز نشر دانشگاهی، خود را بعضاً از فرهنگستان زبان هم مهمتر می داند.

مهدی نادری نژاد یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:23 http://www.mehre8000.org

با سلام
جناب سید محمدی
مکتوبتان را خواندم.
درباره همزه یک نکته مغفول مانده است وآن این است که:
در کلمه های فارسی، همزه فقط در اول قرار میگیرد ، بنابر این از آوردن همزه یا نوشتن «ی» به صورت«آئینه» در وسط یا آخر کلمه ها باید پرهیز شود.
************
جناب سید محمدی
در اینترنت جستجو کردم واژه فونتیک نتیجه دادولی فونمیک نه .نتیجه فونمیک در اینترنت این است:
دیکشنری فونمیک برای جاوا ... این دستگاه دارای ثبت اختراع و تولید شرکت آشیان گل نرجس با 15 ماه ضمانت وخدمات پس از فروش در سراسر کشورمی باشد این دستگاه در ...

سلمان محمدی دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 00:41 http://salmanmohammadi.blogsky.com

جناب آقای سیدمحمدی عزیز. غلط بودن سوید و ژوین نباید ما را به درستی آئینه و پائیز بکشاند. من هم فکر میکنم آیینه درست است و حتی اگر هم مردم آئینه به کار ببرند، تحت سلطة عربی بوده است. کما اینکه حتی روی تاکسیهای خطی شهرآرا دیده بودم که آن را شهرآراء (!) نوشته بودند. درست است که زبان را مردم درست میکنند، ولی هر چه را هم که بگویند، ما نباید بپذیریم. در این صورت اساساً ضرورتی به وجود ذیجود زبانشناسان نخواهد بود!

مهدی نادری نژاد دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:58 http://www.mehre8000.org

با سلام
جناب سید محمدی
پیشنهاد می کنم برای گرفتن جواب هایتان حتما یک جلسه به آدرس ذکر شده تشریف بیاورید قول می دهم دست خالی نخواهید رفت.

سلام علیکم.
من به دلیل تصنعی و دستوری بودن املاهای
سوید
و
ژوین
و
اسراییل
نگفتم املای
آئینه
و
پائیز
هم، می تواند املاهایی درست باشد، چنان که املاهای
آیینه
و
پاییز
درست هستند، اگر قرار باشد ضبطهای اخیر نشان دهنده ی تلفظ
aayine
و
paayiz
باشند.
من به زعم خودم علمی و فنی وارد بحث شدم.
و اگر ناآگاهانه، ما و هموطنان ما، واژه ی فارسی ی
بها
را با فارسی ی عربی ی
بهاء
خلط کنیم، و واژه ی فارسی ی
آرا
را با واژه ی عربی ی
آراء
خلط کنیم، این هم البته دلیل بر این نیست که املای
آئینه
و
پائیز
تحت تأثیر عربی است.
بنده گفتم، در واژه های فارسی، توالی ی مصوتها وجود دارد. و بنده در امکانات خط فارسی، برای
"ی"
توانائی و امکان نشان دادن توالی ی مصوتها را سراغ ندارم، و
"ـئـ"
است که علاوه بر نشان دادن همزه ی خالص، می تواند هم در نامها و واژه های اروپائی، و هم در نامها و واژه های فارسی، توالی ی مصوتها را نشان دهد.
اگر من بگویم
aaine
یعنی مصوت آ و سپس مصوت i بگویم، و نمی دانم شما این گونه تلفظ را تحت تأثیر عربی می دانید یا نه، چرا املای
آئینه
نادرست است؟
من گفتم، اگر من و شما، تلفظ کنیم
aayine
البته املای معقولش
آیینه
است.
***
من گرایشهایی که می خواهد
ریاضیات
و
هندسه
و
رصدخانه
و
اطلاعات
و
ایالات متحده ی آمریکا
را با
مزداهیک
و
اندازش
و
نپاهشگاه
و
ازداها
و
استانهای یگانسته ی آمریکا
جایگزین کند، "سره گرائی"ی طبیعی نمی دانم. اینها را سره گرائی ی غیر طبیعی می دانم. البته ظاهراً گفت و گوی امثال بنده و امثال پیشنهاددهنگان
نپاهشگاه (به جای رصدخانه)
و طرفداران نپاهشگاه، به جایی نمی رسد و هر دو طرف، به طرف مقابل بدبین هستیم.
گمان می کنم با دکتر نگار داوری اردکانی موافقم که گرایش طبیعی ی مردمان ما
سره گرائی ی طبیعی
است.

سلمان محمدی دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 22:07 http://salmanmohammadi.blogsky.com

خانم دکتر داوری را می شناسم و نیز دریافته ام که از پدرش جدّی تر نظر می دهد و بیشتر می شود روی حرفش حساب کرد. اما نظرش در مورد سره گرایی طبیعی را نشنیده و نخوانده ام. می توانید لطفا منبعی را هم که در آن این نظر را گفته اند، معرفی فرمایید؟ ممنون.

هباخخقغهب پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1401 ساعت 19:40

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد