تک تک ما فرزندان مام میهن

              بسم الله الرحمان الرحیم.

            احمد سمیعی، برکشیده به ناسزا، تهران، انتشارات شباویز، آبان ماه 1369، صفحه ی 7:

«تصادفا مرا [من = سیدجعفر پیشه وری] در توقیفگاه نمره ی 2 سابق، در سیاه چالی جای داده بودند که پیش از انمام ساختمان زندان قصر هایم در آن زندگی می کرد، جملات زیر که او با ناخن در دیوار سیاه چال کنده بود، هنوز هم در جلو چشم مجسم است: ایران، ای مام عزیز، تو هرگز سعادت را نخواهی دید زیرا فرزندان تو فاسد و پست شده اند.

(هایم، نماینده ی اقلیت کلیمی دز دوره ی پنجم قانون گزاری، که با این که نماینده ی مجلس بود و قانوناً مصونیت داشت و می توانست در تمامی امور سیاسی دخالت کند بازداشت شد و با این که نظامی نبود کارش در محکمه ی نظامی رسیدگی شد و پس از هفت سال زجر و مشقت اعدامش کردند.)»

پایان نقل از کتاب برکشده به ناسزا (طبق توضیح داخل کتاب، عنوان کتاب برگرفته از این شعر فردوسی است:

سر ناسزایان برافراشتن

وزایشان امید بهی داشتن

سر رشته ی خویش گم کردن است

به جیب اندرون مار پروردن است)

نویسنده ی وبلاگ:

واقعاً، ما این همه می گوئیم و می سُرائیم مام میهن مام میهن مام میهن، اما به کجا رسیده ایم؟

من، در حد یک نظریه، گمان می کنم مُصلحان و مُشفقان و اندیشمندان و شاعران ما در قرنهای گذشته و قبل از مشروطیت و بعد از مشروطیت و تا همین زمان، چون اصولاً عاجز بودند از حل مشکلات فردی و اجتماعی ی ما، بیش از حد پناه بردند و می برند به «مام میهن». مام میهن شاید در واقع مفهومی انتزاعی و ذهنی است، و آنچه عینی و کاملاً واقعی است «تک تک ما فرزندان مام میهن» هستیم. نگاهی کنیم به رفتارهای روزانه ی مان. اگر، متأسفانه، چنین باشد که اکثر «تک تک ما فرزندان مام میهن» ناانسان و فاسد و پست و بی فرهنگ و بی تمدن و «صبح بگو مرگ بر ایکس شب بگو درود بر ایکس» باشیم، خب «مام میهن» که از «تک تک ما فرزندان مام میهن» ایجاد شده، چه کوفتی خواهد بود و چه کسی قرار خواهد بود این مام میهن را دریابد و ناجی ی آن باشد؟

ما، به دلایل مختلف، ظلمها و فسادهای مختلف را در حد «خبر» می شنویم و از آنها می گذریم، و بسیار پناه می بریم به «مام میهن». من ابداً مخالفت با مفهوم «مام میهن» ندارم. ابداً. اما مام میهن از ما نمی خواهد نام او لقلقه ی زبان ما و قسمتی از شعرها و دکلمه ها و مرثیه های ما باشد، بلکه می خواهد «تک تک ما فرزندان مام میهن» اکثرمان انسان و خوب و شریف و بافرهنگ و باتمدن باشیم. شما ببینید از تاریخ گند و کثافت میهن ما، مام میهن که از آن بیرون کشیده می شود، موجودی زیبا و روشن و دوست داشتنی است یا موجودی شلاق خورده و تباه؟

آیا مملکت ما تقریباً در تمام دوران تاریخش، با هر اسمی که هر دوران داشته، کم و بیش «مملکت مردمان استکان فروشونده» نبوده؟:

یادداشتهای روزانه از محمّدعلی فروغی، به کوشش ایرج افشار، تهران، نشر علمی، 1390، صفحه ی 141:

«این است شاه ما

محقق الدوله می گفت این روزها در حضور اعلیحضرت یک نفر را استیکان به مقعدش کرده اند. تمام فرو رفته و نتوانسته اند بیرون آورند. دکتر ادکاک [را] آورده اند که درآورد. در ضمن ِ کار شکسته است و به مناسبت این مطلب گفت فخرالملک را چندی قبل تخم مرغ به مقعدش کرده اند بعد به حضور رفته تخم کرده است. این است شاه ما و ذوق و سلیقه و تفنّن و عیش او و اینها هستند رجال ما و این است مملکت ما خداوند اصلاح کند.»

نظرات 3 + ارسال نظر
ستاریان پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 23:06 http://mostafasatarean.blogsky.com/

سلام
رضا شاه؟! حالا مگر چطور شده؟ زضا شاه تونل هم کند. قطار هم کشید. ارتش هم درست کرد رضا شاه خیلی خوب بود. تازه می خواست جمهوری درست کند که مدرس بی سواد نگذاشت!

سیدهادی طباطبایی جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 15:49 http://tabatabaie.blogfa.com

این تخم مرغها آن زمان ارزان بود و می شد به این نحو از آن استفاده کرد . دوران کنونی را نمی دانم..:)
در خصوص کامنتی که در پست اخیرم نهادید.بله این کتاب را انتشارات اطلاعات با ترجمه محمد رضا مروارید منتشر کرده است.
رفتار آیت الله را مقایسه کنید با رهبران دینی سایر ادیان. تصور نمی کنم فی المثل "پاپ" با چنین شیوه ای به محل درمان برود..

مطالبی که لطف کردید را دانلود کردم به زودی خواهم خواند. ممنونم از لطفتان سید عزیز.

هادی طباطبایی شنبه 8 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:35 http://tabatabaie.blogfa.com

آقا بابت فایلها بسیار سپاسگزارم. فوق العاده بود. سپاس فراوان.روشنگریتان همیشگی باد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد