قیل و قال علم

روزنوشت های علمی من

خورشید گفت:

سلام خانم دکتر ببخشید قبلا که راجع به مدیریت زمان پرسیدم گفتین اوایل مهر یاد آوری کنم تا این موضوع را برامون بشکافین با تشکر

مینجیق:

در رشته هايي مثل فيزيك و رياضي -بر عكس كارهاي مهندسي يا كارهاي مديريتي راه پيشبرد كا راين نيست كه يكي بيايد و براي خودش برنامه بنويسد كه من روزي فلان ساعت درس خواهم خواند يا بهمان صفحه از بهمان كتاب را خواهم خواند. وقتي ما دانشجو بوديم برخي استادانمان به ما مي گفتند شما به عنوان يك دانشجو بايد فلان ساعت در روز درس بخوانيد. بعيد مي دانم خودشان به اين نسخه اي كه به ما مي پيچيدند عمل مي كردند! در هر صورت من مدتي سعي كردم به آن نسخه عمل كنم. صادقانه بگويم نتيجه فاجعه بار بود . به جز اعصاب خردي و استرس بيجا برايم هيچ فايده اي نياورد. اين كه از آن برنامه ي مبتني بر ساعت زدن عقب مي ماندم جز آن كه تمركزم را به هم بريزد فايده اي نداشت. ميزان يادگيري ام هم زماني كه به آن برنامه مي خواستم پايبند بمانم پايين مي آمد. ديدم كار نمي كند ولش كردم. بعدش تصادفا رمان "خاطرات خانه ي مردگان"داستايوسكي را در دست گرفتم. در آنجا تشريح شده بود كه چه طور زندانيان سيبري وقتي براساس زماني ( مثلا قرار 8 ساعت كار در روز) قرار بود كاري را انجام دهند عملا سمبل مي كردند ولي وقتي "كنتراتي" كاري را مي خواستند انجام دهند با كارآيي تمام كار را به پايان مي رساندند. تازه كار زندانيان سيبري كار يدي از نوع حمل خاك از اينجا به آنجا بود. كار فكري آن هم از نوع فهم فيزيك را با آن نوع زمان بندي زوري و تحميلي پيش بردن معلوم هست كه به كجا مي رسد! اين تجربه ي شخصي من بود. بعد از اين كه توصيه ي استادان را كنار گذاشتم و به شيوه ي خودم درس خواندم كارآيي ام به طرز محسوسي بالا رفت بي آن كه اعصابم به هم بريزد! در روش خودم به خودم مي گفتم من بايد اين مطلب را تا فلان مدت ياد بگيرم. اين طوري كار پيش مي رفت. به قول پيمانكار ها به طور "كنتراتي". بيخودي نيست كه در مراكز پژوهشي برعكس ادارات معمول پژوهشگران ساعت نمي زنند. حتي پزشكان جوان در بيمارستان ها ساعت مي زنند اما از يك پست-داك فيزيك يا رياضي دنيادر هيچ پژوهشگاه درست و حسابي دنيا نمي خواهند كه بيايد ساعت بزند! به همكاران اروپايي ام گفتم استادان ما در دانشگاه چنان توصيه اي مي كردند شما هم چنين توصيه اي مي كنيد. تعجب كردند و گفتند اولين بار است كه مي شنويم چنين توصيه اي به دانشجوي فيزيك مي شود! يك دانشجويي بود يك بار به من گفت من به اين توصيه عمل كرده ام و خيلي برايم خوب بوده و خيلي خوب پيشرفت كرده ام. واقعا هم آن دانشجو ساعت هاي زيادي از روز به مطالعه مي پرداخت. بسي بيشتر از متوسط. من روزي او را امتحان كردم و ديدم معلومات (يا بهتر است بگويم محفوظات فيزيكي اش) به طرز اسفناكي سطحي است. هر چند تيزهوش است اما اگر اين روند را ادامه دهد فيزيكدان متوسطي هم نمي شود حتي اگر روزي 20 ساعت و هفته اي 7 روز به آن شكل درس بخواند. وقتي نكته اي در فيزيك مي آموزيد بايد ده ها تمرين حل كنيد و چندين آزمايش ذهني طرح كنيد كه جا بيافتد. اين هم با آن جريان كرونومتر زدن جور در نمي آيد! البته ناگفته نماند با كم كاري كسي فيزيكدان درست و حسابي نمي شود. به جاي اين كه خود را با اين نوع ساعت زدن شكنجه ي روحي كنيد جمعي بيابيد كه با آنها مي توانيد در مورد آموخته هاي خود صحبت كنيد و با هم آزمايش ذهني ترتيب دهيد و بحث نماييد. اين جمع كششي در شما ايجاد خواهد كرد كه هم زمان بيشتري مي توانيد درس بخوانيد و هم با كيفيت بهتري. موفق باشيد

+ نوشته شده در  شنبه سی ام شهریور ۱۳۹۲ساعت 19:8  توسط یاسمن فرزان  |