یارو آمده طوطی وار تکرار می کند که تو به قوانین پژوهشگاه احترام نگذاشته ای چون شوهرت شیخ جباری است. همین طوری می گه دیگه. این حرف از جنس بیان نیست از جنس تهمت است. بنا به قوانین حقوقی "آزادی بیان " داریم اما "آزادی تهمت و امتهان" نداریم. تهمت می تواند پیگرد قانونی داشته باشد.
در کدام مورد من "قانون پژوهشگاه" را دور زده ام؟! مطمئن باشید اگر حتی یک مورد قابل استناد بود اینجا آن قدر من دشمن دارم که همان را پیراهن عثمان می کردند تا مرا به زمین بزنند. شک نکنید.
اما بارها و بارها اتفاق افتاده که کسانی منویات شخصی خود را که هیچ وجاهت قانونی ندارد خواسته اند به من و دیگران تحمیل کنند. چون به حقوق خودم واقفتر و آگاه تر بودم اجازه نداده ام. قانون ضابطه آیین نامه و.... هر کدام وجاهت و برش خود را دارند.هر کدام برای اجرا هم ظرافت های خاص خود را دارند. لابد شنیده اید که "قانون عطف بما سبق نمی شود" یا "ابلاغ قانون یا آیین نامه باید از مراجع رسمی باشد." خیلی ظرافت ها هست!

همین طوری هر کس آمد و از روی بخارات معده هارت و پورتی کرد که نشد قانون. افتخار من این است که زیر حرف زور نمی روم. حرف زور را قانون نمی پندارم. بله! این قبیل هارت و پورت ها و حرف های زور را دور زده ام به هیچ گرفته ام و در آینده هم چنین خواهم کرد.

تقشی که همسرم این وسط داشته آن بوده که به من ظرافت های قانونی را یاد داده. شاهین درک بسیاری عالی ای از مسایل حقوقی دارد. یک دوست وکیل هم داریم که اگر سئوال و ابهامی بود از او می پرسیم

این  که گفتم به خاطر دفاع از خودم نبود. نکته ی مهمتری می خواستم عرض کنم. آن چه که در بالا گفتم تنها یک مقدمه بود. نکته اینجاست در هر رده مدیریتی که در نظر بگیرید اگر مدیر ضعیف باشد و دودستی به میزش چسبیده باشد خیلی به دنبال آن است که برای خوش-خدمتی هر حرف زوری را از جانب بالادستان زده می شود بلافاصه  اجرا نماید. اغلب این مدیران ضعیف آن قبیل حرف های زور را که حقوق زیردستانشان یا ارباب رجوع را تضییع می کند بلافاصله به اجرا می گذارند. متاسفانه در شهرستان ها این بیشتر هم اتفاق می افتد. در تبریز یک اصطلاح است که می گوید"تهران دا دئسلر باش قرخین/تبریز د باش کسللر" (ترجمه"اگر در تهران دستور بدهند که سرها را بتراشید در تبریز سرها را می برند") حالا که من در تهران سالهاست زندگی می کنم می بینم که در شهر های دیگر از تبریز وضعیت از این جهت وخیم تر است. تا هارت و پورتی از بالا شد ده مرتبه شدیدتر در شهرستان اعمال می شود!!!

این راهش نیست. ببینید تا حکمی از طریق مجاری رسمی به صورت  آیین نامه یا هر چیز دیگر که وجاهت قانونی دارد ابلاغ نشده قابل استناد نیست! معمولا روال این است که در مصاحبه ها و... می گویند که چنین منظوری هست تا بازخورد بگیرند. ببینند واکنش افراد چیست. از عقلا و کسانی که تجربه دارند مشورت می گیرند. در این مواقع هست که باید انتقادات و پیشنهاد ها را ارائه کرد. در یکی دو مورد من خودم  انتقادات و پیشنهاد هایم را از مسیر  اداری  ابراز کرده ام. بعضی هایشان هم مورد توجه قرار گرقت. این جوری نیست که هیچ توجه نکنند.  اتفاقا اغلب استقبال می کنند. آن چیزی که دست آخر به صورت آیین نامه و .... ابلاغ رسمی می شود معمولا خیلی معقول تر است.نمی خواهم بگویم ایده آل است اما بیربط هم معمولا نیست. اما آن چه که به صورت هارت و پورت شفاهی گفته می شود و مدیران ضعیف هم از روی خوش-خدمتی با سخت گیرانه ترین تعبیر ممکن اعمال می کنند معمولا حرف زوری بیش نیست. خوش-مزه آنجاست که این مدیر نالایق این کار خود را با افتخار "قانونمندی" می خوانند. اصلا نمی فهمند قانون یعنی چه؟!

من دیده ام که شهرستانی ها گاهی شکایت می کنند که چرا این حرف های زور به ما اعمال می شود و به تهرانی ها اعمال نمی شود. علت آن است که در بالا گفتم. اتفاقا اگر بنا به گله گذاری باشد ما باید گلایه کنیم که چرا بار مذاکره برای بهتر کردن قوانین با ماست . در میان دانشگاه های ایران دانشگاه تهران بیش از همه این بار را بر دوش می کشد.  خیلی هم زیاد هزینه می پردازد برای این باری که به دوش می کشد. اگر بنا به شکایت باشد اساتید دانشگاه باید شکایت کنند و بگویند ما اینجا داریم با موقعیت خودمان بازی می کنیم و وقت می ذاریم و مذاکره می کنیم که فلان حرف زور و غیر منطقی را تعدیل کنیم تا قانونی معقول و به درد بخور از دل آن در بیاید ان وقت در فلان دانشگاه  بر می دارند ابلاغ رسمی نشده آن را به بدترین و سخت گیرانه ترین شکل اجرا می کنند. مدیران بالا دستی هم توی سرمان می زنند که ببینید شما دارید شکایت می کنید در بهمان دانشگاه اجرایش کردند و رفت پی کارش. مذاکره را سخت تر می کند! بله! اجرا کردند اما به چه هزینه ای؟!

اینها را نوشتم با این امید که مدیرانی که از میان خوانندگان مینجق بر خواهند خواست چه در شهرستان چه در تهران به این نکات واقف باشند. اطمینان دارم شما بهتر از نسل ما عمل خواهید کرد