مهم «بعد از انتخابات» است

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            فردا 24 خرداد 1392 روز برگزاری ی انتخابات ریاست جمهوری است. من در انتخابات شرکت ــــــــــ .

            چه خوب است یادمان نرود حدود یک سال قبل، امام جمعه ی جدید الانتصاب تهران درباره ی رئیس جمهور اخیر الانتخاب ایران گفت اگر ولی فقیه امر کند حتا همسر رئیس جمهور از رئیس جمهور دور می شود. چنین چیزی. این حرف را، نه مقام رهبری تکذیب یا تصحیح یا تعدیل کرد، و نه رئیس جمهور اعتراض کرد. رئیس جمهور، این است جایگاهش.

            مقام رهبری دیروز فرمودند: «من توصیه ى اوّل و اهمّم حضور در پاى صندوقهاى رأى است؛ این از همه چیز مهم تر است براى کشور. ممکن است بعضیها - حالا به هر دلیلى - نخواهند از نظام جمهورى اسلامى حمایت بکنند امّا از کشورشان که میخواهند حمایت کنند، آنها هم باید بیایند پاى صندوق رأى.» (http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22900 )

            چرا مقام رهبری این اندازه به حضور مردم در پای صندوقهای رأی اهمیت می دهند؟ طبق فهم من، دو حالت ممکن است:

            حالت اول) مقام رهبری با حضور 80 درصدی یا 70 درصدی یا 50 درصدی یا 40 درصدی یا 30 درصدی یا هر چند درصدی ی مردم در انتخابات ریاست جمهوری، سیاستهای خارجی را به سمت دوری از تنش و به سمت کم شدن و از بین رفتن تحریمها ببرد.

            حالت دوم) مقام رهبری با حضور 60 درصدی یا 70 درصدی یا 80 درصدی یا 90 درصدی یا 95 درصدی یا 98 درصدی یا حتا 100 درصدی ی مردم در انتخابات ریاست جمهوری، سیاستهای خارجی را همچنان به سمت مقاومت و تحریم ببرد.

            بنده این طور می بینم، همان طور که الان ملت ایران به طور کلی دو گزینه ی شرکت کردن در انتخابات و شرکت نکردن در انتخابات را پیش رو دارد و یکی از این دو را انتخاب می کند، و همان طور که شرکت کنندگان در انتخابات یکی از هفت گزینه ی جلیلی ـ رضایی ـ روحانی ـ غرضی ـ قالیباف ـ ولایتی ـ رأی باطله را برمی گزینند، به همین ترتیب مقام رهبری هم از دو گزینه ای که پیش رو دارد،

«حالت دوم»

را برمی گزیند. یعنی، ملت ایران از انواع حالتها و احتمالات و گزینه ها که پیش رو دارد، هر کدام را که انتخاب کند، به هر حال سیاستهای خارجی به سمت تنش بیشتر و به سمت افزایش تحریمها می رود. توجه بفرمائید هرچند مقام رهبری فرموده است فقط یک رأی دارد (و اگر هم نمی فرمود، بدیهی است هر فرد، فقط یک رأی دارد)، اما اولاً ایشان مشخصات رئیس جمهور بعد را با قید «باید» اعلام کرده است، که باید اهل مقاومت باشد، و مشخصات دیگر، ثانیاً مقام رهبری به طور صریح در رسالۀ اَجوبة الاستفتائات خود گفته است «تصمیمات و اختیارات ولى فقیه در مواردى که مربوط به مصالح عمومى اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است»

http://hamidghalebaf.loxblog.com/upload/hamidghalebaf/image/18.jpg

            خلاصه:

            ــ به دیدگاه تمام هموطنانم درباره ی انتخابات احترام می گذارم. هر دیدگاهی که دارند.

            ــ رئیس جمهور در ایران، در حدی است که در تریبون رسمی و علنی ی نماز جمعه، حتا راجع به همسرش و ارتباط همسرش با او، به نحو تحقیرآمیز سخن می گویند. این است کرامت انسان!

            ــ مشکلات خارجی و داخلی ی ما، با ده درصد بیست درصد بالا پائین شدن تعداد شرکت کنندگان در انتخابات حل نمی شود. آیا در آمریکا و اروپا و کشورهای مختلف، مشکلات و بحرانهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، با زیاد شدن تعداد شرکت کننده ها در انتخابات حل می شود؟ ارتباط منطقی وجود دارد بین درصد شرکت کنندگان در انتخابات و بین حل شدن مشکلات و بحرانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی؟ مگر سال 1388 اعلام نشد هشتاد درصد مردم در انتخابات شرکت کردند؟ پس چرا الان که چهار سال گذشته، تحریمها بیشتر شده و اقتصاد بدتر شده؟

            ــ چرا فقط در موضوعات مشخص، و به نحو کنترل شده، از حضور هرچه بیشتر مردم در انتخابات استقبال می کنند؟ ملت ایران حتا اختیار انتخاب بین تلویزیون ایران و تلویزیونهای ماهواره ای را ندارد. ملت ایران حتا حق استفاده ی آزاد از فیسبوک را ندارد. چرا در اموری که الان در دنیا مانند آب و نان و مانند هوا برای تنفس هستند، ملت ایران حق انتخاب ندارد، اما در موضوع تغییر رئیس جمهور و در انتخابات کنترل شده، ملت ایران با دیدن کلیپهای هیجان انگیز و با شنیدن فراخوان و دعوت مقام رهبری و مقامات ارشد، بیاید و یک نفر از چند نفر را که شورای نگهبان اجازه داده، انتخاب کند؟

            ــ انتخابات فردا انجام می شود و تمام می شود. مهم «بعد از انتخابات» است.

       

میخ!

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            دو روز دیگر، 24 خرداد 1392، انتخابات ریاست جمهوری برگزار می شود و رئیس جمهور جدید ایران مشخص می شود.

            ظاهراً میلیونها نفر از هموطنان ما مایلند نامزد با اندیشه ی در حد «میخ» رئیس جمهور شود، و البته، میلیونها نفر هم مایلند و خدا خدا می کنند و فراخوان می دهند، نامزد با اندیشه ی در حد «میخ» پیروز نشود، و ایران به آغوش جنگ و تحریمهای بیشتر و محدودتر شدن آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی نیفتد.

            باید «میخ» را توضیح بدهم:

            مهندس هاشم صباغیان، در: سقوط دولت بازرگان، به کوشش دکتر غلامعلی صفاریان و مهندس فرامرز معتمد دزفولی، تهران، انتشارات قلم، 1387، صفحه ی 199—179:

            «یکی آقای طاهر احمدزاده استاندار خراسان بود که سابقۀ مبارزاتی اش بیشتر از من بود. یکی هم تیمسار مدنی استاندار اهواز بود. وی تیمسار بازنشسته بود که سابقۀ اداری زیادی داشت. ابتدا به کلیه استانداریها بخشنامه کردیم که اگر استاندار می خواهد محل کارش را ترک کند به وزیر اطلاع دهد. اما آقای طاهر احمدزاده خیلی انقلابی عمل می کرد. ایشان این کارها را در استان خراسان می کرد که به خاطر بقعه حضرت علی ابن موسی الرضا از استانهای مرفه است، در جنگ نیز از آرامترین شهرها بود و هیچ موشکی به آنجا اصابت نکرد. آقای احمدزاده با کارهای انقلابی خودش حال ما را گرفته بود مثلاً با دوچرخه به سر کار رفت و آمد می کرد، روزهای جمعه اشیاء گرانقیمت مثل فرش و لوستر را حراج می کرد چرا که نمی خواست در ادارات فرش و لوستر باشد. هرچه ما پیغام می دادیم که شما بهتر است مشکلات استان را حل کنید، گوش (صفحه ی 197) نمی دادند. در دورۀ آقای صدر آقای مهندس یوسف طاهری وزیر راه در هیئت دولت مطرح کرد که مدیر کل راههای استان خراسان که از مهندسان خوب و بسیار خوشنام و باسابقه است می خواهد استعفا دهد. او گفته است که دار و دسته آقای احمدزاده به اداره کل راه استان خراسان ریخته اند و جالباسی قشنگ آنجا را برده اند و گفته اند لباسهایتان را به میخ آویزان کنید (صفحه ی 198).»  

http://bachehayeghalam.ir/wp-content/uploads/2013/01/ensha-l.jpg

هدف از انتخابات چیست؟ رأی در انتخابات ریاست جمهوری ، رأی به چیست؟

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            یک) هدف از انتخابات چیست؟

دیدگاه و جواب مرحوم امام خمینی:

            «هدف از انتخابات در نهایتْ حفظ اسلام است‏» (یازده فروردین 1367).

            گمان کنم نتیجه ی منطقی ی دیدگاهی که هدف از انتخابات را حفظ اسلام می داند، این است که اگر موضوع خاصی را جزو قطعیات اسلام بداند، آن موضوع اولاً با ارشاد یا با دستور یا به هر صورت ممکن باید در قانون اساسی وارد شود و اما و اگر در مورد ورود آن به قانون اساسی پذیرفته نیست، و ثانیاً آن موضوع دیگر خواستنش یا نخواستنش از جانب ملت، به رأی و انتخابات و نظرخواهی گذاشته نمی شود، زیرا «هدف از انتخابات در نهایت حفظ اسلام است»، و ظاهراً لغو است موضوعی را که جزو قطعیات اسلام می دانند، به «انتخابات» (که هدف از آن را حفظ اسلام می دانند) بگذارند.

            مشخصاً، مرحوم امام خمینی که معتقد بوده تکذیب ولایت فقیه تکذیب اسلام و ائمه است («نگویید ما ولایت فقیه را قبول داریم، لکن با ولایت فقیه اسلام تباه مى‏شود! این معنایش تکذیب ائمه است؛ تکذیب اسلام است‏ ــ 28 شهریور 1358»)، و معتقد بوده «هدف از انتخابات در نهایت حفظ اسلام است»، قاعدتاً به انتخابات مجدد گذاشتن ولایت فقیه را روا نمی دانسته. چنان که در قانون اساسی ی فعلی ی ایران، ولایت فقیه جزو موضوعات تغییرناپذیر شده است.

            و از دیگر بیانات مرحوم امام خمینی برمی آید، از دید ایشان «هدف از انتخابات در نهایت حفظ [نظام و] اسلام است». زیرا ایشان «نظام و اسلام» را همردیف می دانسته است:

            امام خمینی، 11 شهریور 1363:

«نگهبان آیندۀ نظام و اسلام باشیم.»

            امام خمینی، 14 اردیبهشت 1367:

«... اوضاع را به صورتى دیدم که اگر پا در میانى نمى ‏کردم به اصل نظام و اسلام، آن هم در شرایط کنونى، صدمه مى ‏خورد.»

دو) حضرت آقای خامنه ای رهبر جمهوری ی اسلامی ی ایران، چند روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری ی 24 خرداد 1392، عیناً به نقل از روزنامه ی اطلاعات شنبه هجده خرداد 1392 صفحه ی یک:

            «هر رأی مردم، رأی به جمهوری اسلامی و اعتماد به ساز و کار انتخابات است»

            پایان نقل بیانات حضرت آقای خامنه ای.

            طبق قانون اساسی ی 1358، «جمهوری ی اسلامی» (ظاهراً جمهوریت و اسلامیت به معنای «جمهوری ی اسلامی» است) و «ولایت فقیه»، اموری هستند تغییرناپذیر. ظاهراً یعنی اموری هستند که دیگر به رأی گذاشته نمی شوند.

آیا شرکت کردن در انتخابات ریاست جمهوری و رأی دادن به یکی از نامزدها، که عهده دار ریاست «قسمتی از» قوه ی مجریه خواهد شد، رأی به جمهوری ی اسلامی ــ که طبق قانون اساسی ی فعلی تغییرناپذیر است ــ خواهد بود؟

آیا رأی دادن در انتخاباتی که مربوط به مقامی تغییرپذیر است، رأی مثبت است به موضوعاتی تغییرناپذیر؟

آیا آراء باطله در انتخابات ریاست جمهوری، که ظاهراً همواره تعدادی آراء باطله وجود دارد، رأی به جمهوری ی اسلامی و رأی اعتماد به ساز و کار انتخابات است؟

اگر اشتباه نکنم، در خود قانون انتخابات، راجع به تخلفات و تقلبات و سوء استفاده ها و این موارد، پیش بینی شده است. یعنی، حتا خود قانونگذار و خود مجری ی انتخابات و خود نهاد ناظر بر انتخابات، اعتماد کامل به ساز و کار انتخابات نداشته است. و حتا خود رهبر جمهوری ی اسلامی در خرداد 1388 موافقت فرمود و دستور داد تعدادی از صندوقهای رأی بازشماری شوند.

حال، رأی دادن در انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس و انتخابات خبرگان و انتخابات شوراها، چه گونه به معنای اعتماد به ساز و کار انتخابات است؟ احتمالاً «اعتماد نسبی» مورد نظر است. و درست است. به راستی، انسان عاقل در انتخاباتی که اعتماد نسبی به صحت برگزاری ی آن و شمارش آراء آن و اعلام نتایج آن نداشته باشد، نباید شرکت کند.

محافظان امنیت خانواده ها

بسم الله الرحمان الرحیم.

دیروز، پانزده خرداد 1392، در مناظره ی هشت نامزد محترم انتخابات ریاست جمهوری، آقای دکتر غلامعلی حداد عادل گفت همان طور که باید برنامه های فرهنگی و ... وجود داشته باشد برای نرفتن مردم به سوی مواد مخدر، و باید راههای ورود مواد مخدر به کشور را هم مسدود کرد، به همین ترتیب، علاوه بر این که باید برنامه های فرهنگی و هنری ی خوب تولید کرد برای استفاده ی مردم، باید آنتنهای ماهواره ها را جمع کرد و نگذاریم خانواده ها از هم بپاشند.

بنده استدلال آقای دکتر غلامعلی حداد عادل را درست نمی دانم. ظاهراً تمام یا اکثر عقلای دنیا، در حکومت ولایت مطلقه ی فقیه و حکومت لیبرال و حکومت کمونیستی و حکومت سلطنتی و همه جا، پذیرفته اند که جلوی ورود مواد مخدر به کشور را باید گرفت، اما این که مردم جز تلویزیون حکومتی و رسمی باید حق نداشته باشند تلویزیونهای دیگر را، به انتخاب و گزینش خود ببینند، ظاهراً فقط در کره ی شمالی و چین و ایران و احیاناً معدود کشورهای دیگر وجود دارد. چیزی نیست که عقلای دنیا اتفاق نظر بر آن داشته باشند. بلکه، اتفاق نظر بر خلافش است.

در بین خویشاوندان من، چند طلاق اتفاق افتاده است در ماههای گذشته. آن طور که اطلاع دارم، جدا شدن زن و مرد از همدیگر، مطلقاً ربطی به تلویزیون ماهواره ای نداشته. دلیلش مشکلات اقتصادی و ناسازگاریهای اخلاقی بوده.

حساسیت نشان دادن سریع به صحبتهایی که بوی «گرایش به آزادی» دارد، فقط در دکتر غلامعلی حداد عادل نبود. آقای دکتر سعید جلیلی هم بلافاصله به مطرح شدن «پهنای کم باند اینترنت» و «توقیف مطبوعات» واکنش نشان داد، و گفت «... حالا دو تا روزنامه هم توقیف شده باشه ...».

دَهَک یازدهم

             بسم الله الرحمان الرحیم.

            با این اقتصاد قمر در عقرب، که یک روز قحط کَره است یک روز قحط مرغ است یک روز قحط روغن جامد است، این جانب مفهوم متناسب با این اقتصاد را اختراع می کنم و به ملت بزرگوار تقدیم می کنم.

            همچنان که به خواجه نصیر الدین طوسی لقب «عقل حادی عشر» (عقل یازدهم) دادند، حال آن که مراتب عقل را دَه مرتبه دانسته بودند، در اقتصاد مملکت ما هم می توان «دَهَک حادی عشر» (دَهَک یازدهم) را مطرح کرد. دور نیست میلیون میلیون هموطنان ما در دَهَک یازدهم قرار گیرند.