عدم کفایت؟ عدم اطاعت؟

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            طبق اصل 89 و اصل 110 قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران، اگر اکثریت دو سوم نمایندگان مجلس به «عدم کفایت» رئیس جمهور رأی بدهند، و آن را به مقام رهبر اطلاع بدهند، پس از آن، مقام رهبر، «با در نظر گرفتن مصالح کشور»، رئیس جمهور را عزل می کند (یا شاید: با در نظر گرفتن مصالح کشور عزل می کند / با در نظر گرفتن مصالح کشور عزل نمی کند).

            خُب. اولین رئیس جمهور پس از انقلاب اسلامی، جاهایی گفته است که ایشان از دید خودش «کفایت» داشته، و اعلام «عدم کفایت» او از طرف مجلس، و سپس عزل او از طرف رهبر ایران، اقدامی سیاسی و کودتا علیه او بوده. به نظرتان آیا سخن او درست است؟ نظر من:

            وقتی قانوناً به مجلس اختیار داده شده پس از استیضاح رئیس جمهور، با رأی اکثریت دو سوم نمایندگان مجلس، عدم کفایت رئیس جمهور را اعلام کند و برای اجرا (یا عدم اجرا، در صورت صلاح ندانستن؟) به مقام رهبر اطلاع دهد، ظاهراً این اقدامات چه سیاسی باشد چه سیاسی نباشد، قانوناً ایرادی به نهادهای عزل کننده ی رئیس جمهور نیست. در عمل، گویا هیچ تردیدی نیست استیضاح رئیس جمهور، با اجازه ی مقام رهبر باید باشد. حتا استیضاح وزیران، با اجازه ی مقام رهبر باید باشد. اما بعد:

            من این طور استنباط می کنم هرچند در قانون اساسی تعبیر «عدم کفایت» به کار رفته در مورد ماجرای عزل رئیس جمهور، اما در واقع و در ساختار حقیقی ی قدرت، آنچه موجب عزل رئیس جمهور می شود (که یک بار در تاریخ جمهوری ی اسلامی اتفاق افتاده)، «عدم اطاعت» است. وقتی «عدم اطاعت از مقام رهبر»، بیش از حدی که مقام رهبر اجازه بدهد، انجام شود، رئیس جمهور باید عملاً منتظر عزل شدن خود در یک هفته یا یک ماه یا دو ماه آینده باشد. مطبوعات و تلویزیون و رادیو و نمایندگان مجلس و امام جمعه ها و ... می گویند و می گویند و می گویند، و در پایان، خبر عزل رئیس جمهور به مردم می رسد. اما اگر رئیس جمهور در حد لازم اطاعت کند از رهبر، دیگر کفایت داشتن یا نداشتن او و مسئله ای فرعی است.