دکتر محمد مصدق فامیل سالار بوده؟

             بسم الله الرحمان الرحیم.

            طبق فرید واسعی، «دکتر مصدق از پس ابرهای تیره»، کیهان فرهنگی، آذر و دی 1377، صفحه ی 10 و 12 (به نقل از نسخه ی اینترنتی، http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/993/10/text و http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/993/12/text ):

            «از جمله ایراداتی که برخی مخالفان‌ مصدق به او می‌گرفتند،توجه افراطی مصدق به‌ اعضای فامیلش بود.این گروه از مخالفان مصدق‌ لیس از اعضای فامیل مصدق و مشاغل آنان را به‌ این شرح تهیه کرده بودند:

1-دکتر غلامحسین مصدق، فرزند دکتر مصدق، مشاور سیاسی  ـ اداری و مالی نخست وزیر.

2-مهندس احمد مصدق، فرزند دکتر محمد مصدق،معاون وزیر راه

3-ابو الفتح والاتبار (حشمت الدوله) برادر دکتر مصدق، نماینده دولت در وزارت دربار.

4-ابو الحسن دیبا، (ثقة الدوله)، برادر دکتر مصدق، توزیع کننده و برنده مناقصه‌های بزرگ‌ دولتی.

5-دکتر متین دفتری، برادر زاده و داماد دکتر مصدق، عضو کمیسیون تعین غرامت نفت.

6-دکتر دفتری، برادرزاده دکتر مصدق، رئیس کل‌ بازرسی کشور.

7-سهام السلطان بیات، خواهر زاده دکتر مصدق، مدیر عامل شرکت نفت.

8-مهندس محمد بیات، خواهر زاده‌ دکتر مصدق، رئیس بانک کشاورزی.

9-دکتر ضیاء فرمانفرمائیان، خواهر زاده دکتر مصدق، استاندار فارس.

10-جمشید فرمانفرمائیان، خواهر زاده دکتر مصدق، مدیر کل وزارت کار.

11-سرتیپ دفتری، برادر زاده دکتر مصدق، رئیس شهربانی کل کشور

12-ابونصر عضد، خواهرزاده،دکتر مصدق، مدیر کل سازمان جنگلبانی.

13-محمد مهدی قهرمانی، پسر عمه‌ دکتر مصدق، مدیر کل گمرکان کشور.

14-شمس الدین امیر علائی، پسرخاله دکتر مصدق، وزیر کشور در کابینه اول مصدق.

15-دکتر علی امینی، پسر خاله دکتر مصدق، وزیر اقتصاد ملی.

16-سرتیپ امینی، پسر خاله دکتر مصدق، فرمانده کل ژاندامری.

17-ابوالقاسم امینی، پسرخاله دکتر مصدق، کفیل وزارت دربار.

18-سرتیپ مظفری، برادر همسر غلامحسین‌ مصدق، استاندار خوزستان.

19-حسین کی استوان، برادر زاده،همسر دکتر مصدق، پیشکال کل دارائی تهران.

20-امامی، برادر همسر دکتر مصدق، استاندار خراسان ...» (93)

(93) توانا، مرادعلی. مصدق در آئینه تاریخ، ص 46 و 47»

            پایان نقل از کیهان فرهنگی.

            نویسنده ی وبلاگ:

            به طور کلی، گمان می کنم وقتی منصوب کردن افراد مختلف در مقامات مختلف، از اختیارت قانونی ی یک مقام باشد، به او نمی توان اشکال گرفت چرا کسانی را که منصوب کرده ای از اقوامت یا دوستانت هستند. اشکالی که می توان گرفت، این است که چرا تیمسار را رئیس فوتبال کرده ای و پزشک را وزیر خارجه کرده ای. اگر بین دانش و توانائی ی افراد، و مقامی که منصوب می شوند، ارتباط کافی وجود داشته باشد، گمان می کنم به طور کلی به دکتر محمد مصدق و هیچ کس دیگر این ایراد وارد نیست که چرا مقاماتی را که قانوناً اختیار منصوب کردن آنها را داری، از اقوام یا دوستانت هستند.

            از اینها که بگذریم، بر فرض کاملاً دقیق بودن فهرست فوق و توضیحات فوق، دکتر مصدق لشگری از اقوامش را در تعدادی از مقامات نسبتاً مهم منصوب کرده بود، و آخرالامر از نخست وزیری کنار گذاشته شد، حالا تصورش را کنید هیچ کدام از اقوامش اگر در تشکیلاتش پست و مقام نداشتند، عاقبتش چه می شد؟!

            محمد مصدق (که بنده نمی دانم عرفان قانعی فرد بر چه اساسی می گوید محمد مصدق دکترایش قلابی بوده، و البته نظرش را نفی هم نمی کنم، چون فعلاً اطلاعات ندارم) بسیاری از فامیلش قبل از نخست وزیر شدن او در مقامات کشوری و لشگری بودند.