ارتباط با فرهنگستانهای ایران

               بسم الله الرحمان الرحیم.

            امروز کتاب یادنامۀ ثبوتی را می خواندم. اسمش تقریباً این طور بود. گرامیداشت دکتر یوسف ثبوتی. ایشان گفته بود فرهنگستان زبان در ایران، تعداد زیادی لغت ساخت و عرضه کرد، اما این طور نبود کسی به فرهنگستان مراجعه کند و بگوید من فلان واژه ها را نیاز داریم. گفته بود تأسیس فرهنگستان در اروپا، به اقتضای نیازهای آن جامعه بوده، و فرهنگستان در حکم باشگاه محل جمع شدن فضلای رشته های مختلف در کنار هم بوده. اما در ایران، فرهنگستان بر اساس دستور تأسیس شد، و شروع کرد تعداد زیادی واژه ساخت. البته بسیاری از واژه هایش مقبول افتاد.

            دکتر ثبوتی گفته بود در ایران دانشگاهها کاری با صنعت ندارند. صنایع کاری با دانشگاهها ندارند.

            نویسنده ی وبلاگ:

            چرا ما کاری به فرهنگستان نداریم؟ آیا اصولاً می توانیم کاری داشته باشیم؟

            گمان می کنم دلایل گوناگون فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و ... دارد که ما (عموم مردم، و نویسندگان و مترجمان و ویراستاران و ...) و صنایع و دانشگاهها و مدرسه ها و نهادهای مختلف، اگر اشتباه نکنم، خیلی کم ارتباط داریم با فرهنگستان زبان و فرهنگستان علوم و فرهنگستان هنر.

            من، با همه ی اشکالاتی که به فرهنگستانها دارم یا ممکن است داشته باشم، گمان می کنم در مجموع به نفع کشور ما است که ارتباط دوطرفه بین عموم مردم و اهل فرهنگ و اهل علم و اهل هنر و نهادهای صنعتی و مؤسسات علمی و مدرسه ها و نهادهای مختلف، و فرهنگستانهای ایران، برقرار شود و برقرار باشد. البته ممکن است مانعهای مختلف باشد. مثلاً، گمان می کنم ارتباط برقرار کردن با آقای علی معلم دامغانی که در یک شلوغ پلوغی آمد و او را به جای ... رئیس فرهنگستان هنر کردند، راحت نیست برای بسیاری از افراد. اما گمان می کنم اگر راههای گسترش ارتباط دوطرفه میان فرهنگستانهای ایران و مردم و نهادهای مختلف بررسی شود، و عملی شود، در مجموع برای کشور ما مفید است.