زیر ِ دست

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            شاید شما هم مانند من تا به حال چند بار چنین جملاتی را از بعضی افراد شنیده باشید: «من ده نفر بیست نفر پنجاه نفر کارگر / کارمند / مهندس / ... زیر دستم کار می کردند. الان وضعم این طور شده که می بینی. من کَسی بودم. الانم را نبین.»

            من چند بار چنین جملاتی را شنیده ام. از افراد مختلف. دیشب هم شنیدم. رفتم یک مغازه ی سوپر مارکت. صحبت شد. فروشنده گفت: «می دانی من قبلاً کارم چی بود؟ ده پانزده نفر کارگر زیر دست من کار می کردند. کارگاه تولید میز تلویزیون داشتم.»

            تصور می کنم یک حس و حالت روانشناختی یا نمی دانم چی در خیلی از ماها هست، که علاقه داریم ما مافوق باشیم و چند نفر (حد اقلش، یک نفر!) زیردست ما باشند.