کلمه و جمله و پاراگراف

              بسم الله الرحمان الرحیم.

            دوست بنده، آقای رضا بابایی، در http://rezababaei.blogfa.com/post-539.aspx مورخ یازده شهریور 1392 نوشته بود:

            «من نمی ‌دانم در ساختمان ‌سازی، مصالح مهم ‌تر است یا نقشۀ ساختمان؛ ولی مطمئنم در «جمله ‌سازی» نقشۀ جمله مهم ‌تر از کلمات (مصالح) آن است. بیشتر نویسندگان، به ‌ویژه تازه‌ کاران، به کلمات بیشتر از جمله اهمیت می ‌دهند، و دیده ‌ام که مهارت نویسندگان بزرگ، بیشتر در جمله ‌سازی و پاراگراف ‌های استوار است، تا در کلماتی که به کار می ‌برند. بسا واژه‌ های شیک و زیبا که در جمله، هدر رفته ‌اند و بسا جمله‌ های قوی که با واژ‌های معمولی و پیش پا افتاده درست شده‌ اند. مهم، هندسۀ جمله است و در هندسۀ جملات، هیچ‌ چیز به اندازۀ تنوع، اهمیت ندارد. چون نویسنده، باید پی در پی جمله بسازد و اگر هندسۀ همۀ جملاتش، شبیه هم باشد، خواننده را به گشت‌ و گذار در میان آپارتمان‌ های یک ‌دست و هم ‌شکل برده است! خسته‌ کننده نیست؟ اگر نویسنده‌ای در یک صفحه، بیست جمله بنویسد و در همۀ آنها، از نقشه‌ های ساده و ابتدایی در جمله ‌سازی استفاده کند، خواننده را در پایین صفحه، بی ‌حوصله می‌کند. بنابراین بهتر است گاهی در ساختن جمله، از نقشه‌های متنوع‌ تری استفاده شود.

مثال:

اگر نویسنده ‌ای بخواهد خبر از ویژگی خوی اجتماعی برای انسان بدهد، ساده ‌ترین و نخستین نقشه ‌ای که برای جمله ‌سازی به ذهنش می ‌رسد، این است: «در میان همۀ موجودات زنده، فقط انسان خوی اجتماعی دارد.» گاهی هم اندکی به جمله قر و قمیش می ‌دهد و می ‌نویسد: «در میان همۀ موجودات زنده، فقط انسان از خوی اجتماعی برخوردار است.» این نوع جمله ‌سازی، از قضا بهترین شیوۀ نوشتن است. مشکل این است که تکرار آن در جمله‌ های بعد، خواننده را خسته می کند. اگر بخواهیم دستی در نقشۀ آن جمله ببریم، این‌ گونه هم می ‌توان نوشت:

خوی اجتماعی، مرز میان انسان و حیوان است.

انسان، یعنی حیوان به اضافۀ خوی اجتماعی.

حیوان با خوی اجتماعی، انسان می ‌شود و انسان بدون آن، تفاوت چندانی با حیوان ندارد.

خوی اجتماعی است که انسان را انسان می ‌کند و از جنگل به شهر می ‌آورد.

...

همچنان ‌که جمله، مهم ‌تر از کلمه است، پاراگراف، از جمله هم مهم‌ تر است. در واقع، نویسندۀ خوب، کسی است که پاراگراف‌ های نغز و سنجیده می ‌آ‌فریند؛ هرچند با کلمه‌ های معمولی و با جمله‌ های نه چندان حرفه ‌ای. بگذار تا وقت دگر.»

            پایان نقل نوشته ی نویسنده و ویراستار ارجمند، آقای رضا بابایی.

            عین کامنت بنده در ذیل مقاله ی وبلاگ ایشان را نقل می کنم:

«سلام علیکم.

خوب پاراگراف بندی کردن متنی که چند صفحه است (یا یک صفحه است، یا نیم صفحه است)، هنر نویسنده ی کتاب و هنر روزنامه نگار و هنر وبلاگ نویس و هنر فیسبوک نویس است. اما این ادعای جناب عالی که «پاراگراف، از جمله هم مهم‌ تر است» به نظر من، ادعایی ناصحیح است. اصولاً نیاز نیست «جمله» و «پاراگراف» را با هم مقایسه کنیم، و بگوئیم این از آن مهمتر است یا آن از این مهمتر است.

اگر جملات نویسنده، ضعیف باشد، بعید است از آن جملات ضعیف، با پاراگراف بندی ی فرضاً قوی، متنی خوب ایجاد شود. اگر جملات به قلم نویسنده ای توانا باشد، البته پاراگراف بندی ی خوب و همراه با ذوق خوب، جملات ادیبانه را نور علی نور می کند، اما «پاراگراف بندی مهمتر از جمله نیست».

حتا این ادعای جناب عالی، یعنی «همچنان ‌که جمله، مهم‌تر از کلمه است»، که ظاهراً جزئی از ادعای دوجزئی ی «همچنان ‌که جمله، مهم ‌تر از کلمه است، پاراگراف، از جمله هم مهم ‌تر است»، است، به نظر من نادرست است.

شاید جناب عالی این نظریه در ذهنتان بوده که «واحد ترجمه، «جمله» است». ظاهراً این نظریه درست است. اما بنده خاطرم نیست دستوریان سنتی یا زبانشناسان یا نظریه پردازان ترجمه، گفته باشند «جمله از کلمه مهمتر است». این که «واحد ترجمه، جمله است»، در صدد این نیست که از نظر «میزان اهمیت»، خصوصاً در بحث نویسندگی، بین کلمه و جمله مقایسه کند.

کامنت خودم و متن کامل نوشته ی وبلاگ جناب عالی را ان شاء الله بگذارم وبلاگم.

قربانت.»