بسم الله الرحمان الرحیم.

            چند شب قبل رفته بودم هیئت عزاداری در منزل یکی از اقواممان. یکی از مداحان، حکایتی تعریف کرد به این مضمون که پیامبر (ص) برای احوالپرسی به نزد اصحاب صُفّه رفته بود و یکی از آنها فردی بسیار زشترو و بدون مال و اموال بود و پیامبر به یکی از ثروتمندان و مشاهیر پیغام فرستاد فلان فرد از اصحاب صُفّه باتقوا است و من او را می فرستم تا از دختر زیباروی تو خواستگاری کند. آن جوان رفت و پیغام را به پدر دختر رساند، و پدر مخالفت کرد، و دختر همان وقت سر رسید و گفت باید فرمایش پیامبر را اطاعت کرد. و دختر و پسر ازدواج کردند.

            من شبیه به این حکایت / روایت را گمان می کنم چند بار شنیده ام یا خوانده ام. که حضرت محمد (ص) به صراحت یا به اشاره، اظهار تمایل می کند فلان دختر (که معمولاً زیبارو و دارای ثروت پدری است) با فلان پسر (که معمولاً زشت و بی پول و فقیر است) ازدواج کند، و پسر «باتقوا است» در این حکایتها.

            اگر حکایتها همین باشد، و نکته ی خاصی نداشته باشد، من شک دارم واقعاً حضرت محمد (ص) امر کرده باشد یا واسطه شده باشد چنین ازدواجهایی انجام شود. درست است که «تقوا» بسیار بسیار مهم است، اما در امر ازدواج، ظاهراً عقل بشر به این رسیده که «تقوا» کافی نیست و دو طرف (دختر و پسر، و حتا معمولاً دو خانواده) باید به اندازه ی کافی همدیگر را بپسندند، و در ازدواج شرایط مختلف را باید بررسی کرد و سنجید.

            آیا حضرت محمد (ص)، دختر خود را به اولین فرد باتقوا که به خواستگاری ی حضرت فاطمه (س) آمد، داد؟ آیا حضرت علی (ع) دختر خود را به اولین فرد باتقوا که به خواستگاری ی حضرت زینب (س) آمد، داد؟ آیا مداحان و وعظ کنندگان و سخنرانهای مذهبی، دختر خود را به پسر بسیار زشت و بی پول و بیکار «ولی باتقوا» می دهند؟

            اگر نکته ی خاصی در میان نبوده نباشد، گمان می کنم این حکایتها دور از «عقل و حکمت» هستند؛ «عقل و حکمت» که مرام و سیره ی حضرت محمد (ص) بوده است.