بسم الله الرحمان الرحیم.
Taylor R. Alexander
George S. Fichter
Ecology
Illustrated by Raymond Perlman
Under the general editorship of Vera R. Webster
Western Publishing Company, Inc., Racine
Wisconsin, U.S.A., 1974
***
ــ تلفظ Fichter فیجتر نیست. ظاهراً بین فیشتر و فیختر است.
ــ در متنی که می آید، گفته است «به قول مولانا ــ لهیتی کرده». بنده «لهیت» یا «لهیتی» را نیافتم در اشعار (یا احیاناً نثر) مولوی. البته نیافتن بنده دلیل بر نبودن نیست. ظاهراً لهیت تلفظش lehiyyat است، به معنای له شدن و لهیدگی و تکه تکه شدن. در متن هم گفته است «به قول مولانا ــ لهیتی کرده، تکه پاره کرده».
***
تایلر آر. الکساندر و جرج اس فیجتر، اکولوژی، ترجمه ی احمد کریمی، تهران، انتشارات انجمن ملی حفاظت منابع طبیعی و محیط انسانی، خرداد 2536؛ صفحه ی ؟ (فاقد شماره ی صفحه)، «مقدمۀ مترجم»:
«هیچ چیز غم انگیزتر از تباهی محیط زیست نیست، که تباهی کیفیت زندگی را لامحاله به دنبال دارد، که به این زودیها و به این آسانیها قابل ترمیم نیست، که تمام تلاشهای بشری را نقش بر آب می کند. اما به رغم پندار شایع، منشأ تباهی محیط زیست، صنعت یا شهرنشینی نیست، سودجویی بی امان و حرص سیراب ناپذیر آدم صنعتی است، و جهل. بشر برای شناختن طبیعت، علم را ــ به قول مولانا ــ لهیتی کرده، تکه پاره کرده و بدین ترتیب تخصص را پدید آورده است. تخصص یعنی غافل ماندن از کلیت علم، یعنی کوتاه نظری. و کوتاه نظری، اگر به تنهایی مسبب فاجعه نباشد، از عناصر بروز فاجعه است. راه جلوگیری از فاجعۀ محتوم، که زمانی افسانه بود و امروز صورت واقعیت به خود می گیرد، رجعت به یگانگی علم و اختیار نحوۀ نگرشی کلی (Holistic) به سیارۀ کوچکی است که زیستگاه همۀ انسانهاست.کلید این کار در دست اکولوژی است که شناختی کلی از کرۀ زمین، از عناصر فیمابین عناصر جاندار و بیجان آن، به دست می دهد ــ کره ای که از لحاظ طبیعی یکپارچه است، مرز و قلمرو سیاسی نمی شناسد و صورت یک پیکر را دارد که آسیب دیدن یک عضو آن آسیب دیدن تمام پیکر را در پی دارد. بقاء و بهزیستی آدمی منوط به شناخت راستین طبیعت است و گردن نهادن به قوانین طبیعت.»
سلام
بله یگانگی علم یا نگرش کل گرایانه به علم هم لازم هم شدنی و هم معنا دار است .
البته دقیقاً نمی توان نام رجعت بر آن نهاد.
در گذشته و با نگاه نیوتونی به جهان که آن را ماشینی بسیار بزرگ و پیچیده و متشکل از اجزایی می دانست که با شناخت تک تک آن اجزا می توان به شناختش دست یافت همین نگرش جز گرایانه مرسوم شد و البته منشا پیشرفتهای بسیاری هم شد . اما امروز با اطمینان می توان گفت که آن نگرش ناقص بوده
نگرش کل گرا در مجموع چیزهایی می بیند که در تک تک جزها دیده نمی شود.
مثلاً فرض کنید تک تک حروف کتاب را بشناسیم و آواها و نگارش های آنها را یاد بگیریم اما این دانش برای فهمیدن مفهوم چیزی که کتاب می خواهد بگوید کافی است ؟ از نظر من هرگز کافی نیست
جز نگری و کل نگری در علوم مکمل همند
فیس بوک فارسی کلوبززز
***
دوستیابی و جامعه مجازی کاملا فارسی و ایرانی کلوبززز
آدرس ورودی
www.cloobZzz.com
شما هم دعوت شده اید
با سلام
«کوتاه نظری، اگر به تنهایی مسبب فاجعه نباشد، از عناصر بروز فاجعه است.»
« رجعت به یگانگی علم و اختیار نحوۀ نگرشی کلی (Holistic) به سیارۀ کوچکی است که زیستگاه همۀ انسانهاست»
شاید بتوان با این دوگزاره نتیجه گرفت که تخصص اگر کوتاه نظری می آورد این کوتاه نظری را میتوان با رجعت به علم سعادت محور جبران کرد.
درباره پست پیشین هم باید عرض کنم که هایدگر را از مجادلات سیاسی ونه فکری وفلسفی دکتر سروش و دکتر داوری شناختم.
آری

مرگ محیط زیست حتی از ۹ دی هم همه تر است!!
نه !ولی واقعا
سلام
فرهنگ دهخدا:لحیة
لحیة. [ ل ِح ْ ی َ ] (ع اِ) ریش . محاسن شعر الخدین و الذقن . ج ، لِحی ̍، لُحی ̍. (منتهی الارب ). لحوی منسوب بدان است . (آنندراج ).
لهیة
لهیة. [ ل ُ ی َ ] (ع اِ) دهش و عطای سترگ و بهتر. (منتهی الارب ).
--------
بنظرم مظنور این بوده که لحیتی کرده است یعنی ریشی جنبانده وفک زده وسخنی بر زبان رانده است.احتمال می دهم این معنا مراد نویسنده باشد و در ویرایش اشتباه شده باشد.
سلام
به هر حال کلیت علم می تواند یک چیز باشد: تفسیر جهان
چقدربرااین هادی بیات نوشتم که دیگه دربلگفاوبلاگ بازنکن بروبه بلاگ اسپات ولی کوگوش شنوا - حالابیاجمعش کن - اینهمه آدم زحمت بکشه آخرش هم هیچ