بسم الله الرحمان الرحیم.
طبق اصل 107 قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران: «رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.»
وقتی شخص اول و عالیترین مقام سیاسی ی ایران، که از سال 1368 حضرت آقای سیدعلی حسینی خامنه مدّ ظلّه العالی است، در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است، طبیعی است مهندس میرحسین موسوی خامنه هم در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی باشد و اگر جرمی مرتکب شده به جرمش در دادگاه صالح (و نه در منبرها و روزنامه ها و خیابانها و ...) رسیدگی شود و اگر کسی به او بدون تشکیل شدن دادگاه صالح و بدون صادر شدن حکم نهائی ی دادگاه، تهمت زده باشد و افترا زده باشد و صفات ناپسند نسبت داده باشد، به شکایت مهندس میرحسین موسوی خامنه از آن افراد هم در دادگاه صالح رسیدگی شود. مهندس میرحسین موسوی خامنه از سال 1366 تا الان (سال 1389) در تمام پنج دوره ی مجمع تشخیص مصلحت نظام عضو این مجمع است، و سالها رئیس فرهنگستان هنر بود، و سالها نخست وزیر ایران بود، و در انتخابات ریاست جمهوری ی 22 خرداد 1388 طبق نتایجی که وزارت کشور دولت آقای دکتر محمود احمدی نژاد اعلام کرد و شورای نگهبان تأیید کرد 13000000 میلیون رأی به دست آورد، و سیزده میلیون ایرانی طبق نتایجی که وزارت کشور اعلام کرد مهندس میرحسین موسوی خامنه را به دکتر محمود احمدی نژاد ترجیح می دادند (طبق نتایج وزارت کشور، بیست و چهار میلیون و پانصد هزار نفر ایرانی دکتر محمود احمدی نژاد را به مهندس میرحسین موسوی خامنه و حجت الاسلام مهدی کروبی و دکتر محسن رضائی ترجیح می دادند).
دو قسمت از سخنان حضرت آقای خمینی رحمت الله علیه را نقل می کنم:
یک)
«صحیفه امام، ج14، ص: 412
زمان: 18 خرداد 1360/ 5 شعبان 1401
صحیفه امام، ج14، ص: 414
اسلام براى برقرارى قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفاى اسلام تمام براى قانون خاضع بودهاند و تسلیم قانون بودهاند. ما هم باید تبعیت از پیغمبر اسلام بکنیم و از ائمه هدى بکنیم و به قانون هم عمل کنیم و هم خاضع باشیم در مقابل قانون. قانون براى همه است. البته چنانچه به قانون بخواهند عمل کنند و یک دزدى را به جاى خودش بنشانند، آن دزد صدایش در مىآید، لکن باید به آن دزدى که مقابل قانون مىخواهد عرض اندام کند، توجه داد که این قانون است. اگر پسر رسول اکرم، دختر رسول اکرم، هم- خداى نکرده- دزدى کند، رسول اکرم دست او را مىبرد، قانون است. قانون براى نفع ملت است، براى نفع جامعه است، براى نفع بعضى اشخاص و بعضى گروهها نیست. قانون توجه به تمام جامعه کرده است. قانون براى تهذیب تمام جامعه است. البته دزدها از قانون بدشان مىآید و دیکتاتورها هم از قانون بدشان مىآید و کسانى که مخالفتها مىخواهند بکنند از قانون بدشان مىآید، لکن قانونى که مال همه ملت است و براى تهذیب همه ملت است و براى آرامش خاطر همه ملت است و براى مصالح همه ملت است، باید محترم شمرده بشود»
دو) «صحیفه امام، ج17، ص: 98
زمان: صبح 27 آبان 1361/ 2 صفر 1403
ایران مال همه است»
سلام. قانونی که آیت اله خمینی از آن نام می برد، قانون های محکم ( روشن ) قرآن است که نیاز به تفسیر ندارند، اما بقیه قانون ها بر اساس مبانی دینی، در واقع فتوا هستند نه قانون و در بسیاری موارد ایشان و دیگر فقها جای فتوا و قانون را عوض می کنند.
قانون توسط مردم یا نمایندگانشان نوشته می شود نه توسط فقها یا نمایندگان فقها.
سلام،
همه در برابر قانون مساوی اند، اما بعضی مساوی ترند!
روحت شاد اورول که همه حیوانات قلعه استبداد را به خوبی شناختی و شناسندی.
----------------
سلام،
این 1374، حتما" 1389 است.
بله هر کسی را می شود از روی دوستانش شناخت. البته این روزها بصیرت معنایی متفاوت با آنچه در کتاب های لغت آمده است، دارد. که باید به مدد حضرت عبید زاکانی معنای جدید را فهمید و درک کرد!
سلام
موضوع این است که همه کلمه ها دو معنی دارند . در جبهه من یک معنی و در جبهه مقابل معنی اش عوض می شود. مثلاً اگر خبر از رسانه من پخش شود. به معنی حقیقت محض است اما اگر از رسانه شما پخش شود دروغ پراکنی است .
اگر دوستان من بیایند خیابان آن هم با هدایت و تشویق من حماسه ای ماندگار است اما اگر دوستان تو بیایند بیرون اردوکشی خیابانی و فتنه معنی می دهد.
قانون اگر به نفع من باشد مثل شمشیر بران ست و باید اجرا شود اما اگر به نفع تو باشد . سریعاً در لای هزار تا کاغذ بازی و هیاهو گم و گور شدنی است .
خلاصه طرفه روزگاریست ....
تو جایی که دو تا خط موازی هم می شه که به وصل هم برسن ، قانون هم معنایی می دهد آیا ؟
انشاء الله که می دهد ، آدم نباید بدبین باشد ، لاکن این طور نباشد که ما همیشه خوشبین باشیم و عده ای ...
متاسفانه قانون اساسی ایران خودش خودش را نقض می کند و همین اصلی که شما اشاره کردید با اصول اختیارات رهبری بی معنا می شود. پس برابری در برابر قانون در اصل فوق فقط صوری است و در عمل دوری یا نزدیکی به یک سری مراکز قدرت مصونیت یا عدم مصونیت در برابر قانون می آفریند. نمونه اش هم روزنامه کیهان است که در این 20 سالی که پس از رهبری دوم اینقدر روزنامه تعطیل شده و عمر روزنامه جات مستقل متوسط چند ماه بوده، با این زبان هتاکش هرگز تعطیل نشده.
مشکل تئوریک قانون اساسی ما در بحث برابری را امروز همه می دانیم .
سلام
بله باید چنین باشد که قانون برای همه یکسان اجرا شود اما وقتی اینجا ایران است همان قانون اسلامی اش هم درست اجرا نمیشود. به تبعیض های واضح در دین اسلام نقدهای بی شماری دارم و مهمترینش هم همانطور که همه میدانند تبعیض جنسیتیست. اما همین اسلامش هم حکومت امام علی را دارد که دست کم عدالت های اینچنینی درونش اجرا می شده ست.بدبختی کار اینها اینست که نه اینوری اند و نه آن وری! خودشانند وکیسه خودشان وحزب خودشان...
آقا
سلام
برابری در قانون
بله
إن شاء الله روزی طبق اصل برابری در برابر قانون ببینیم که آقای میرحسین موسوی خامنه همچون رفیق قدیمیش عبدالمالک ریگی به جرم به آشو کشاندن مملکت اسلامی و موجب به راه افتادن فتنه به سزای اعمالش برسد.
سلام
بعضی ها که داغ هستند گمان می کنند که به این راحتی می شود محاکمه کرد! ریگی!! عحب؟!
با ریزشهای خودشان چه بکنند ؟! بخوانید:
آنچه رخ داد مسلماً نمیتواند فقط و فقط حاصل نارضایتی از نتیجه انتخابات باشد، واضح است آزردگیها و زخمدیدگیها و مشکلات متراکم مردم در طی سالهای گذشته فرصت برای سوءاستفاده تخریبگران ایجاد کرده است. نمیتوان انکار کرد که اعتراض موجود متعلق به بخشی از مردم همین جامعه است و گرچه اخلالگران و اغتشاشگرانی هم در صفوف مردم وارد شدند اما اساس اعتراض از دل بخشی از همین جامعه شکل گرفته. طبیعی است مسائل مختلف از برخوردهای نیرویانتظامی بهعنوان مبارزه با بدحجابی گرفته تا ادبیات توهینآمیز بعضی مسئولان قوهمجریه و عملکرد صداوسیما تا وضعیت قوهقضائیه و... همه به مرور بر حرارت این آتش زیر خاکستر بیافزاید.
مشکل این است که با سرعت تحولات اجتماعی و فرهنگی در سالهای اخیر نسل جدید بسیار تغییر کرده و مخاطبان خیلی عوض شدهاند اما مدیران جامعه همچنان با تفکر و روش و روحیه سی سال پیش تصمیم میگیرند و حرف میزنند و حکومت میکنند. مخاطب با اینترنت و موبایل و ماهواره و... زندگی میکند و مدیر در فضای جوانی خود به سر میبرد.
http://zaeri.persianblog.ir/post/157/
و :
گور بابای شرایط و ملاحظات ! / محمدرضا زائری
که در دفاع از نوری زادی است که پیش از این ریزش کرده است و خود نمونه ی ریزشهای بسیار دیگری است!
http://www.asrefarda.com/04/15977-%DA%AF%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B7-%D9%88-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%B8%D8%A7%D8%AA-!-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B2%D8%A7%D8%A6%D8%B1%DB%8C.html
-----
ج: سلام،
آنچه از مرحوم شیخ انصاری می دانم عظمت و پاکی زندگی فردی و مجاهدت و توفیق علمی است، در جنب این موضوع، داستان های گوناگون از بدو تولد و کودکی تا ... که همگی مشتمل بر احوال و حوادث روحانی را هم در کتاب ها دیده ام.
این داستانی که شما نقل کرده اید، از نظر امکانی، امر بعیدی نیست. اما از نظر صحت و سقم، بنده ترجیح می دهم سکوت کنم. اما طریق نقل و ترویج این داستان یا مشابه آن برایم خیلی مهم است و کمک به برخورد با این نوع مسائل می کند. مثلا" در خصوص همین داستان، می توان پرسید، آیا خود شیخ انصاری این قضیه را به کسی یا کسانی گفته است؟ یا جایی نوشته است؟ یا شاگردان و ارادتمندان ایشان آن را ساخته و پرداخته اند؟( به طور معمول در خصوص اینگونه داستان ها، می توان اینطور نتیجه گرفت، چون شیخ انصاری در زمان زعامتش در حوزه نجف، چون قله ای رفیع در چشم های اهل علم زمان به واسطه تحول علمی وسیعی که در حوزه علوم رسمی اسلامی ایجاد کرد، مانند بسیار از نوابغ و بزرگان دیگر، مریدان و شاگردانش جهت تکریم و بزرگتر نشان دادن و به عرش رساندن وی چنین مسائلی را، البته به نیت خیر ساخته و ترویج کرده اند.)
در ضمن توجه دارید، که در اکثر کتب و دستورات عملی اساتید عرفان، از مبادی و اولیات ورود به دنیای عرفان، کتمان سر و پوشاندن حالات، احوال و مکاشفات و... است.
در خصوص ابعاد و روابط رسمی عرفانی شیخ انصاری، مرحوم علامه طهرانی در کتاب لب اللباب که تقریر درس های عرفانی مرحوم علامه طباطبایی است روابط ایشان و مرحوم سید علی شوشتری، سرحلقه فقهاء عارف نجف را نوشته و تشریح کرده اند.
----------
ج:
سال 74 ، 75 جناب امجد هفته ای یک بار به خوابگاه طرشت دانشگاه شریف برای اقامه نماز مغرب و عشاء و بعد سخنرانی می آمدند.
بنده در بعضی از این شبها به نمازخانه خوابگاه می رفتم. صحبت رسمی ایشان اغلب با نقل روایت و گفتارهای معمول و پاسخ به برخی سئوالات، البته همه با چاشنی فراوان طنزی که خاص خود ایشان بود، می گذشت.و بعد از اتمام جلسه رسمی،ایشان حدود نیم ساعتی گعده داشتند و پنج، شش نفری دور ایشان می نشستند و ایشان با خواندن ابیاتی توحیدی(یادم هست در آن ایام تلویزیون سریال امام علی را پخش می کرد. ایشان هم ابیات را با سوز و حال و تم موسیقی این سریال که اصلش مال عبدالقادر مراغی و در مدح حضرت علی است)زمزم می کردند؛ و گاهی هم فقط سکوت بود، که بر روی جمع تاثیر فوق العاده ای داشت و اغلب دوستان حاضر در همان حالت سکوت عمیق و سر به زیر ایشان، بلند بلند گریه می کردند.
در خصوص فرمایش جناب فاطمی نیا، بنده سکوت می کنم.
سلام
ریگی و موسوی! سید جان حال و حوصله داری با اینها حرف می زنی ها!