سیدعباس سیدمحمدی

در انتخابات شکوهمند ریاست جمهوری ی آینده به چه کسی رأی می دهید؟

بسم الله الرحمان الرحیم.

در انتخابات شکوهمند ریاست جمهوری ی آینده، برای انتخاب مقامی که رئیس قســــــــــــــــــــــــــــــمتی از قوه ی مجریه است (قانون اساسی، اصل 113: [رئیس جمهور] ریاست قوه ی مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط می‌شود بر عهده دارد) و مسئول اجرای قســـــــــــــــــــــــــــــــمتی از قانون اساسی است (قانون اساسی، اصل 113: [رئیس جمهور] مسئولیت اجرای قانون اساسی […] را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط می‌شود بر عهده دارد)، و با نظارت استصوابی ی شورای نگهبان برگزار می شود، و هر رأیی که بدهید «مشت محکم بر دهان آمریکا و اسرائیل و ...» تلقی می شود، به چه کسی رأی می دهید؟

در انتخابات شکوهمند مجلس آینده، که با نظارت استصوابی ی شورای نگهبان برگزار می شود، و هر رأیی که بدهید «مشت محکم بر دهان آمریکا و اسرائیل و ...» تلقی می شود، به چه کسی رأی می دهید؟

در انتخابات شکوهمند خبرگان آینده، که با نظارت استصوابی ی شورای نگهبان برگزار می شود، و هر رأیی که بدهید «مشت محکم بر دهان آمریکا و اسرائیل و ...» تلقی می شود، به چه کسی رأی می دهید؟

در رفراندوم مجدد جمهوری ی اسلامی ی ایران، که ظاهراً هرگز برگزار نمی شود، و پدران ما و پدران پدران ما قبول زحمت کردند و «وکالتاً از طرف ما» نوع حکومت را تعیین کردند و نوع حکومت را و ولایت فقیه را تغییرناپذیر معرفی کردند، چه رأیی می دهید؟

سیدعباس سیدمحمدی جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 13:28

نظرات 18 + ارسال نظر

امیر جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 13:45

معلومه!
به میر حسین

امیر ثابت قدم جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 14:52 http://www.sabetq1.blogfa.com

باسلام . تشکر ازحضور و آوردن حدیث . درویرایش استفاده خواهد شد.

جواد خراسانی جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 18:27 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
گاهی فکر می کنم که یک جلد قانون اساسی توی جیب لباست گذاشته ایی و ماهانه آن را دوره می کنی.
اخوی! قانون در رژیم استبدادی کیلویی چنده و چه کسی به آن اعتنا می کند؟
از معجزات هزاره سوم، غیر از شخص خودش که واقعا" معجزه ای است، یکی هم این معجزه است که ظرف فقط شش سال ریاستش، جمع منتقدین بی خطر حاکمیت استبدادی را به خیل عظیم برانداز تبدیل نموده است. آن وقت شما هنوز دنبال اصول و مواد قانون اساسی هستید.

امیر مهدی جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 22:10

سلام
افتضاحی که در این چند سال وبخصوص بعد از انتخابات 88 به بار آوردند را با آب کوثر هم نمی توانند پاک کنند.بعید می دانم عموم مردم دوباره خر شوند وبه پای صندوقها بیایند.البته حاکمیت یقیناً کسانی را به اسم اپوزیسیون و منتقد ورقیب برای رنگ کردن مردم به میدان خواهد آورد.

امیر مهدی -ستاریان جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 22:15

سلام
خدا عالم است.شنیدم که در جلسه حزب مشارکت با حضور همه اعضا رای گیری می کنند وروی خاتمی به اتفاق نظر می رسند.اما بلافاصله میر حسین خودش را کاندید می کند!
اگر میر حسین به توافق حزبی خودش عمل می کردو دوره بعد کاندید می شد با توجه به گندکاریهای فراوان تیم احمدی نزاد یقیناً با رای بسیار بالا انتخاب می شد.ظریفی می گفت اینها میر حسین را بازی دادند و با طرفه الحیل اورا به میدان آوردند که هم مردم و مخالفین حضور پرشور داشته باشند وهم اورا بسوزانند واز صحنه سیاست خارج کنند.
اما فکر نمی کردند که تا این حد برایشان هزینه داشته باشد!
بزرگی می فرمود سیاست یعنی آن چیزی که تو نمی بینی.آن چیزی که می بینی اسمش سیاست نیست.
چشمهارا باید شست.جور دیگر باید دید!

امیر جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 22:54

خر باباته مردک!
ما همچنان به میر عشق رای میدیم

امیر جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 23:01

اه! آقای امیر مهدی ببخشید
من فکر کردم شما منظورتون اینه که مردم دوباره خر نمی شوند و به میر حسین رای نمی دهند!
الان دیدم مظور شما کلا رای دادن بوده!
فحش رو پس می گیرم!

حضرت خضر شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:51 http://hazratekhezr.blogsky.com

البته بنده قبلا هم گفتم،از مجلس پنجم(سال ۷۴) به حق رای رسیدم و در یکسری انتخابات شرکت کردم.آخرین آنها رای به مهندس بود و دیگر والسلام.شرکت نخواهم کرد.

فروز شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 17:46 http://falsafe69.blogfa.com/

مرحبا!
کانت می گوید این خود دلیل هوشمندی است که پرسش های نیک بتوانیم پرسید.
و شما نیک پرسیده اید.

ستاریان-امیرمهدی شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 19:10

سلام

میرحسین خط امامی و با جبهه ی مشارکت هیچ قرابتی تداشت و مستقل تصمیم گرفت
زمان اصلاحات که مجلس و دولت در اختیار اصلاح طلبان بود وقتی کار تصویب قوانین به بن بست شورای نگهبان می خورد و نمایندگان به جرم سخنان پیش از دستور و ایفای نقش نمایندگی بازداشت می شدند و بحرانهای هر روزه دامان دولت را می گرفت و گروههای فشار و کوی دانشگاه و مسئله ی قتل دگر اندیشان و این حرفها که پیش آمد بعضی از اصلاح طلبان شعار خروج از حاکمیت دادند هر چند شعارشان را عملی نکردند اما همان وقت طرف مقابل به اخراج از حاکمیت ایشان اندیشید و اکنون به همان طرحش عمل می کند

ستاریان شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 19:13

سلام

در تمام این سی سال بعد از انقلاب بدون استثنا در تمام انتخابات شرکت کرده ام مگر در یکی دو مورد که نتوانستم
اما دیگر هرگر در انتخابات شرکت نخواهم کرد مگر اصلاح قانون اساسی و حذف نظارت استصوابی و این مسائل باشد

مجاهد شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 20:15 http://mojahedat.blogfa.com

سلام بر سادات بزرگوار
ماه پشت ابر نمی مونه / انشالله

تازه عاقل شدم شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 20:50

منم با جناب ستاریان هم عقیده ام.
عمرا برم رای بدم. ما به وظیفه ی خود عمل کردیم اما آنها روز به روز شرور تر شدن. خدا خودش میدونه.
عمرا ۴۰ ملیون بره رای بده! مگر خودشو مثل همیشه صندوق ها رو ژر کنن یا نخونده عدد بنویسن!

امیر مهدی -ستاریان شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 21:33

سلام
بله حق باشماست.موسوی شاید عضوجبهه مشارکت نباشد.اتفاقی که افتاد این بود که اصلاح طلبان با محوریت جبهه مشارکت یا مجمع روحانیون(تردید از من است)جلسه گذاشتند وروی خاتمی به توافق رسیدند.موسوی هم از نتیجه این تصمیم مطلع شد.ولی خودش را کاندید کرد.ظاهر مسئله بسیار ساده است.اما باطنش به این سادگی ها نیست.
عالم سیاست عالم بازی با مهره هاست.هر کس بهتر و زیرکتر بازی کند واز فرصتها استفاده بهینه کند برد با اوست.سال 84 تمامی برنامه ریزیها برای ریاست جمهوری قالیباف از طرف بیت رهبری هماهنگ شده بود.حتی یادم هست سپاه بعنوان رییس ومسول بسیج به تمام پایگاههای بسیج ابلاغ مخفی کرده بود که همه وظیفه دارند به قالیباف رای دهند.بگذریم که بسیجی ها احمدی نژاد را بیشتر قبول داشتند واکثراًوقعی به این امریه ننهادند. احمدی نژاد آمد وهمه معادلات را بهم زد.حضور او انقلابی در مملکت به پاکرد.درچهارسال اول دولت او، هاشمی که تا آن روز هنوز ابرقدرت بود ووزنه ای حساب می شد به مرور قدرت وموقعیت خودرا از دست داد.از یک طرف شکست سختی از احمدی نژادخورده بود وقدرت بلامنازعش را از دست رفته می دید.از یک طرف سودای کسب جایگاه از دست رفته اش را داشت.چه کسی بیشترین حمایت را از میر حسین کرد؟هاشمی.یقیناً اگر میر حسین رئیس جمهور می شد هاشمی قدرتی را که در بسیاری از زمینه ها از دست داده بودبدست می آورد.در واقع توافق این بود که هاشمی حمایت کند ومیر حسین رییس جمهور شود وبعد هم تقسیم قدرت.لذا در حالی که اکثریت اصلاح طلبان روی خاتمی به توافق رسیده بودند واتفاقاً تحلیلشان هم درست بود موسوی به میدان آمد وکاندید شد.یکی از دوستان صاحب اطلاعات! می گفت که موسوی وزهرا رهنورد مدتها با هم اختلاف داشتند وتصمیم به جدایی هم گرفته بودند.حتی مدتها متارکه کرده بودند ودوراز هم زندگی می کردند.اما وقتی قرار می شود موسوی کاندید شود به یکباره دوستان!خیرخواه از راه می رسند واین دورا آشتی می دهند.چون اگر موسوی همسرش را طلاق دهد وبعد در انتخابات شرکت کند ناخودآگاه از نظر روانی روی رای مردم اثر می گذارد ونکته منفی محسوب می شود.ضمن این که حضور رهنورد در کنار اوعقبه فکری فرهنگی اش را تقویت می کند و می تواند روی قابلیتهای او مانوردهد واز بعد تبلیغاتی هم برای میر حسین وزنه مثبت است.کما این که دیدیم این گونه شد.
دقت کن.اصلاح طلبان خودشان در عالم سیاست زیسته اند واین مطالب را می فهمند.لذاست که به میر حسین روی خوش نشان نمی دهند واز لجشان حمایتشان را به سمت کروبی می برند .شاهد دقیقاً همینجاست که چرا وقتی بحث کاندیداتوری میر حسین مطرح می شود دوستان خاتمی از میر حسین که دوست وهمفکر نزدیک خاتمی است فاصله می گیرند؟همانهایی که قول حمایت صددرصدی از خاتمی داده بودند با میر حسین در یک جبهه قرار نمی گیرند.دلیلش این است که آنها نمی خواهند مهره بازی هاشمی باشند!هاشمی دستش برای اصلاح طلبان رو شده است وآنها دیگر گول بازی اورا نمی خورند.آنها می دانند که هاشمی اگر هم حمایتی می کند فقط وفقط بخاطر منفعت خودش هست و بس.
همه آنهائی که در عالم سیاست سرشان به تنشان می ارزد می دانند که انتخابات ریاست جمهوری در ایران هر هشت سال یک بار انجام می شود.میر حسین هم این را می دانست.اما اصرار هاشمی برای این که او به میدان بیاید باعث شد تا به عقیده درست خودش اعتنا نکند وتز هاشمی را قبول کند.تز هاشمی این بود که بله.مملکت ویران شده است.بحران همه جا را گرفته است.تمام دستاوردهایی که من وشما!!در زمان جنگ به خاطرش زحمت کشیده ایم در حال از بین رفتن است و...از این دست مزخرفات که دقیقاً برای تحریک وتحریض موسوی بکار رفت.تحلیل هاشمی این بود که اگر میر حسین انتخاب شد همه چیز را سر جایش برمی گردانیم وآن وقت من می دانم وآقایان.اگر هم میر حسین شکست خورد که تبدیل به یک مهره خنثی می شود.درست همان چیزی که در این بیست سال بود! من چیزی از دست نمی دهم .
اصطلاحا به این بازی می گویند برد-برد.بازی ای که هردوسرش برد است.
حتی اگر میرحسین با انگیزه خدمت واصلاح به میدان آمده باشد قسمت دردناک ماجرا این است که او ناخواسته مهره بازی هاشمی است و کسی که مهره باشد حتی اگر رییس جمهور هم باشد مهره است.در واقع هاشمی با اصرار میر حسین را آورد تا دشمنان ومخالفانش را له کند واز آنها انتقام بگیرد.
این که هاشمی چندروزپیش علنآ اعلام کرد که با سران فتنه برخورد قانونی شود معنایش این است که مهره ای که من در دست داشتم به پایان راه رسیده است وباید از بازی خارج شود.شاید هیچکس به اندازه میرحسین در این قضیه حسرت زده ومغبون نباشد که چرا هاشمی با او این برخورد را کرد؟شاید اگر روزی دوباره این دو با هم برخورد کنند برخورد میر حسین با او دیدنی باشد.برخورد کسی که بازی خورده با کسی که عادتش بازی کردن با مهره ها است.مهره ها خودشان نمی دانند که مهره هستند.گمان می کنند که بازیگر اصلی هستند.وقتی می فهمند که دیگر دیگر شده است وبه پایان راه رسیده اند.
ضمناً تلاش کنیم به عقاید یکدیگر حتی اگر نادرست باشد احترام بگذاریم !

امیر مهدی -ستاریان شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 21:42

جمله آخر تصحیح می شود:دیگر دیر شده است.
ضمناًمن فقط یک بعد از دهها بعد انتخابات را بررسی کردم.آن هم از زاویه میرحسین وهاشمی.صحبت این بود که آیا میرحسین مستقلا تصمیم گرفت یا خیر.من معتقدم خیر.
سایر ابعاد مسئله از جمله نتیجه انتخابات وتقلب وبرخورد حاکمیت و..ربطی به موضوع صحبت ما ندارد.

ستاریان-امیرمهدی شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 22:02

سلام

من به این معتقدم که میر حسین شخصیتی مستقل و دارای بینش سیاسی کافی است و مهره ی کسی نمی شود و قصدش خدمت بود و اصلاح طلبان را با خط خود یکی نمی داست و به همین جهت کاندید شد. ریاست جمهوری اگر تاکنون هشت ساله بوده دلیل بر درستی اش نیست و هر چهار سال می توان به کسی دیگر رای دادو چهار سال اول احمدی نژاد برای محک زدن او کافی بود

من چنین اطلاعاتی ندارم پس اظهار نظری هم نمی کنم. اما چنین به نظر می رسد که شما نسبت به نقش و نقشه ی به اصطلاح اصولگرایان ( آن دسته از اصولگرایان تندرو که امروز صف خود جدا کرده اند و فردا اصولگرایان را هم حذف خواهند کرد ) بی توجهی یا از اهمیتش می کاهی

دوره ی ریاست جمهوری هاشمی را دوره ای سرد و یخبندان سیاسی نام داده اند او را در دوره ی ریاست جمهوری اش همین گروه احمدی نژاد حمایت می کرد و بسیاری از تندروی های دوره ی هاشمی مثل امروز از سوی آنان صورت می گرفت. او اعتراضی نکرد و اصلاح طلبان نسبت به او معترض و منتقد بودند و هستند . در دوره ی اصلاحات که هاشمی به کناری نهاده شد احمدی نژادی ها نیز دور او را خالی کردند و او تنها شد
همین اختلاف میان اصلاح طلبان با هاشمی باعث بسیاری از مصائب امروز است.

از پشت پرده خبر ندارم و تحلیل من بر اساس آنچیزی است که طی این سالها عیان بوده و همه دیده اند و شنیده اند

در هر دو طرف به مرور تندروهای دو جریان حاکمیت پیدا کرده اند و جز به حذف کامل طرف مقابل رضایت نخواهند داد.و عاقبت ماجرای اندلس تکرار خواهد شد!

امیر مهدی -ستاریان شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 22:50

۱-موافقم.من هم نگفتم هشت ساله بودن انتخابات ریاست جمهوری درست است.جریان طبیعی کار این گونه است که رییس جمهور وقتی بر مسند قدرت نشست کوروکر می شود.هیچ انتقادی را برنمی تابد.اجازه ابراز وجود به مخالفش نمی دهد.همه امکانات دولت را بسیج می کند تا خدمات وافتخاراتی را که او به ارمغان آورده تبلیغ کنند.در واقع شرایط به گونه ای رقم می خورد که کسی که بر مسند ریاست جمهوری است بیشترین شانس را برای تصاحب مجدد این پست دارد.لذا رقابت ها همیشه در چهار سال اول جدی تر بوده است.
۲-نقش ونقشه افراطیون آن سوی ماجراست.ما این سوی داستان هستیم.
این که چه کسی وچرا در انتخابات پیروز شد یا می شود بحث دیگری است.

محمد سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 13:24

سلام بر شما. لطفا بفرمایید چه کسی ضمانت می کند که حزب توده ولایت فقیه تا دوره بعد انتخابات در حاکمیت می ماند تا ما زحمت اظهار نظر حتی تمثیلی به خودمان بدهیم؟ خدا را سپاس . دیکتاتور ها وقتی حاضر به معامله می شوند که کالای آن ها را حتی هم پالکی هایشان نمی خرند چه برسد به مردم. این که چی شد که این طور شد ُ این که موسوی خودش آمد یا آمدندش حرف های زیادی است. ورق جمهوری اسلامی برگشت. اگر اهل ایمانید دست خدا را ببینید و اگر نه فرایند حیات بشری را تجربه کنید و در هر دو صورت درس بگیرید و لذت ببرید. پیروز باشید.