سیدعباس سیدمحمدی هستم. ظاهراً نَسَبَم به حضرت امام علی بن حسین بن علی بن ابی طالب می رسد. متولد 1351 هجری ی شمسی در ایران، تهران. ساکن ایران، تهران. ویراستار و پژوهشگر . دیپلم ریاضی فیزیک خرداد 1369 تهران. کاردان مکانیک سیالات دانشگاه سیستان و بلوچستان دانشکده ی مهندسی ی شهید نیکبخت سال 1375 زاهدان. دانشجوی کارشناسی ی فیزیک دانشگاه پیام نور شهرستان قم. متأهل. دارای دو فرزند (دو پسر). شیعه ی دوازده امامی. علاقه مند به موضوعات دین و science و ویرایش و زبان و تفکر و اخترفیزیک و کیهان شناسی ی فیزیکی و ریاضیات و معارف و مباحثی دیگر. از 29 فروردین 1384 تا 4 مرداد 1389 در بلاگفا می نوشتم، و از 4 مرداد 1389 در بلاگسکای می نویسم. ایمیل من: seyyed_mohammadi@yahoo.com
ادامه...
حالا تناسب این آیه با عکس چی هست؟ اینها زن و شوهر هستند. چرا بچهها یکی سفید پوست و یک سیاه پوسته داستان چیه. این بچهها چی دارند به هم میگویند. دنبال داداش هستند؟
بخشی از سخنان شما که به خالق مربوطند و چندتادرمیان در نظرات شما به آن اشاره میشود به نظر من مهم میآید و به نظرم پرداختن به آن راهگشاست. همانطور که برای شما ماهیهای آب شور، تکتباری و چندتباری و دراین آخرها روح، راهگشاست. وگرنه تحمیل و اینها... چه عرض کنم؟ به وضوح بگویم که روح (طبق تعریف یا برداشت متداول آن) به کلی خارج از محدودهی دانش زیستشناسی است. من اطلاعات کمی در مورد روح خود و جانوران دارم (تنها اینکه از امر پروردگار است) ولی آنچه منقول است اینکه: حتی در مورد آدمیزاد هم که از یک آدم زنده و روحدار دیگر زاده میشود، تازه چند (4؟) ماه پس از لقاح، روح در کالبدش دمیده میشود. (یعنی انگار بدون روح هم ماجرا لااقل تا جاهایی معنیدار است) اما دیگر سوالها: پیشتر هم گفتم که نباید انتظار داشت فلان نظریهی علمی به طور قطعی رد شود یا اثبات شود. مقالهی برگمن را هم دیدم، جایی ندیدم گفته باشد غیرممکن است. بلکه گفته احتمالش خیلی کم است. فرگشت هم مثل بسیاری از نظریههای علمی بر مبنای گمان است. ماجرا از یک گمان شروع میشود، بعد راجع به ممکن بودن آن گمان و سازگار بودنش کار میکنند. سپس شواهد پشتیبانی برایش سراغ میکنند. بر اساسش پیشبینی میکنند و رخداد پیشبینیها را تحقیق مینمایند. هروقت که شواهدی ناسازگار با آن پیدا شد، یا نظریه را ترمیم میکنند یا با نظریهی جدیدی جایگزینش میکنند.
پیشتر هم اشاره کردم، من گمان نمیکنم با اینگونه چالشهای پیشینی (آپرایار) بتوان خلل جدی به نظریهی فرگشت وارد کرد. دستکم بخش بزرگی از این نظریه از پس دفاع از خودش در برابر اینها بر میآید. سازوکار توانمندتری که سراغ دارم جستجوی شواهد تجربی نقیض است. با اینحال اگر باز هم موضوع مد نظر بنده به نظر شما بیربط است، مسئلهی زیر را در نظر بگیرید: شما نفرمودید که تحت چه شرایطی فرگشت امکانپذیر یا محتمل است (در واقع به گمانم منظورتان این بود که اصلا تحت هیچ شرایطی احتمال قابل اعتنایی پیدا نمیکند). حالا ممکن است بفرمایید که نظریهی رقیب فرگشت که مد نظر شماست، تحت چه شرایط فرضی، نامحتمل میشود یا سست میشود؟ اگر چه جور شواهدی پیدا شود شما تمایلتان به آن کم میشود؟
بله در حوزهی مسائل شهروندی ، حقوق و وظایف شهروندی خیلی نیاز به کار داریم.
تقریبا ما در بسیاری از حوزهها با همین مسالهی زبالهها روبرو هستیم. یعنی پیشپا افتادهترین مسائل ما هنوز به عنوان موضوعات لاینحل مانع راه هستند.
همچنان که میتوان در غیاب همسایه کیسه زباله را جلوی درب خانهاش گذاشت و خود را به کوچهی علیچپ زد، در غیاب ناظران هوشیار هم میشود از روی قانون عبور کرد. ظاهرا ماهیت مسائلی که درگیری آن هستیم یکسان است و آن خودخواهی و بیتوجهی به دیگران و حقوقشان است.
چشم کاملا در محدودهی دانش زیستشناسی است و به گمانم داوکینز هم بنای بحث متافیزیکی نداشته است. اما روح اینگونه نیست. چونان قبل اقرار میکنم که از روح زیاد نمیدانم و شما باز اصرار میکنی که بدوش. با این حال دوباره میگویم که فرگشت میتواند واقعیت داشته باشد یا نداشته باشد مستقل از اینکه من روح (در معنای متعارف) دارم یا نه. اصلا فرگشت درباره روح (به معنی متعارف) اظهار نظری نمیکند. به نظر من مناقشه در این سطح، واقعا راهگشا نیست ولی اگر مرا همراهی نکنید، من همراهیتان میکنم: 1- بفرمایید چه ایرادی میبینید در اینکه فرگشت درمورد انسان، کار خود را بکند و بعد در موعد مقرر (چهار ماهگی)، روح در جنین انسان حلول کند؟ 2- به نظرت "جهش" مفهوم زورچپونی است؟ یعنی تخیلی است؟ غیر واقعی است؟ یعنی چی؟
در ضمن شما میفرمایید که اگر فرگشت به نظریهی شما تبدیل شود شما آنرا میپذیرید. سوال من چیز دیگری بود. میگویم که اگر فرگشت و "خلق در فواصل" را دو نظریهی رقیب فرض کنیم، تحت چه شرایطی و در صورت وجود چه شواهدی، شما از نظریهی "فواصل" فاصله میگیرید و به فرگشت متمایل میشوید؟
درود فوق العاده بود این عکس. احتمالا رنگ پوستشون باعث این کنجکاوی و شیطنت شده واقعا دلم میگیره وقتی میبینم این بچه های معصوم ندونسته وارد چه دنیای پلیدی شدند. بازم خوبه که ظاهرا اینا پسر هستند! راستی ارتباط اون آیه با این عکس دقیقا چیه؟تو این عکس کی داره نیکوکاری میکنه؟
البته این بچه تو عکس فکر کنم میخواد اذیت کنه!
سلام
امید که هیچ وقت در زمره ستمگران نباشیم.
حالا تناسب این آیه با عکس چی هست؟ اینها زن و شوهر هستند. چرا بچهها یکی سفید پوست و یک سیاه پوسته داستان چیه. این بچهها چی دارند به هم میگویند. دنبال داداش هستند؟
با سلام
شاید نیکی کردن را باید از کودکان آموخت؟
درباره پست قبلی مطالب خیلی درهم بود ونتوانستم مطالعه کنم.
جودو ورزش مورد علاقه ام است.
سلام
متاسفانه دنیایی که ما ساخته ایم نیکی را از یاد این کودکان هم خواهد برد
اما تلاش برای خوب ماندن مانند کودکی سعی عظیمیست که امیدوارم در توان ما نیز باشد
بخشی از سخنان شما که به خالق مربوطند و چندتادرمیان در نظرات شما به آن اشاره میشود به نظر من مهم میآید و به نظرم پرداختن به آن راهگشاست. همانطور که برای شما ماهیهای آب شور، تکتباری و چندتباری و دراین آخرها روح، راهگشاست. وگرنه تحمیل و اینها... چه عرض کنم؟
به وضوح بگویم که روح (طبق تعریف یا برداشت متداول آن) به کلی خارج از محدودهی دانش زیستشناسی است. من اطلاعات کمی در مورد روح خود و جانوران دارم (تنها اینکه از امر پروردگار است) ولی آنچه منقول است اینکه: حتی در مورد آدمیزاد هم که از یک آدم زنده و روحدار دیگر زاده میشود، تازه چند (4؟) ماه پس از لقاح، روح در کالبدش دمیده میشود. (یعنی انگار بدون روح هم ماجرا لااقل تا جاهایی معنیدار است)
اما دیگر سوالها:
پیشتر هم گفتم که نباید انتظار داشت فلان نظریهی علمی به طور قطعی رد شود یا اثبات شود. مقالهی برگمن را هم دیدم، جایی ندیدم گفته باشد غیرممکن است. بلکه گفته احتمالش خیلی کم است.
فرگشت هم مثل بسیاری از نظریههای علمی بر مبنای گمان است. ماجرا از یک گمان شروع میشود، بعد راجع به ممکن بودن آن گمان و سازگار بودنش کار میکنند. سپس شواهد پشتیبانی برایش سراغ میکنند. بر اساسش پیشبینی میکنند و رخداد پیشبینیها را تحقیق مینمایند. هروقت که شواهدی ناسازگار با آن پیدا شد، یا نظریه را ترمیم میکنند یا با نظریهی جدیدی جایگزینش میکنند.
پیشتر هم اشاره کردم، من گمان نمیکنم با اینگونه چالشهای پیشینی (آپرایار) بتوان خلل جدی به نظریهی فرگشت وارد کرد. دستکم بخش بزرگی از این نظریه از پس دفاع از خودش در برابر اینها بر میآید. سازوکار توانمندتری که سراغ دارم جستجوی شواهد تجربی نقیض است.
با اینحال اگر باز هم موضوع مد نظر بنده به نظر شما بیربط است، مسئلهی زیر را در نظر بگیرید:
شما نفرمودید که تحت چه شرایطی فرگشت امکانپذیر یا محتمل است (در واقع به گمانم منظورتان این بود که اصلا تحت هیچ شرایطی احتمال قابل اعتنایی پیدا نمیکند). حالا ممکن است بفرمایید که نظریهی رقیب فرگشت که مد نظر شماست، تحت چه شرایط فرضی، نامحتمل میشود یا سست میشود؟ اگر چه جور شواهدی پیدا شود شما تمایلتان به آن کم میشود؟
سید جان هروقت به نظرت، این رودهدرازیها بیفایده آمد خبرم کن که اذیتت نکنم.
عجب عکس زیبا و پرمعنایی !
سلام
در پیوست آنچه در وبلاگم نوشتهاید عرض میشود که :
بله در حوزهی مسائل شهروندی ، حقوق و وظایف شهروندی خیلی نیاز به کار داریم.
تقریبا ما در بسیاری از حوزهها با همین مسالهی زبالهها روبرو هستیم. یعنی پیشپا افتادهترین مسائل ما هنوز به عنوان موضوعات لاینحل مانع راه هستند.
همچنان که میتوان در غیاب همسایه کیسه زباله را جلوی درب خانهاش گذاشت و خود را به کوچهی علیچپ زد، در غیاب ناظران هوشیار هم میشود از روی قانون عبور کرد. ظاهرا ماهیت مسائلی که درگیری آن هستیم یکسان است و آن خودخواهی و بیتوجهی به دیگران و حقوقشان است.
چشم کاملا در محدودهی دانش زیستشناسی است و به گمانم داوکینز هم بنای بحث متافیزیکی نداشته است. اما روح اینگونه نیست. چونان قبل اقرار میکنم که از روح زیاد نمیدانم و شما باز اصرار میکنی که بدوش. با این حال دوباره میگویم که فرگشت میتواند واقعیت داشته باشد یا نداشته باشد مستقل از اینکه من روح (در معنای متعارف) دارم یا نه. اصلا فرگشت درباره روح (به معنی متعارف) اظهار نظری نمیکند.
به نظر من مناقشه در این سطح، واقعا راهگشا نیست ولی اگر مرا همراهی نکنید، من همراهیتان میکنم:
1- بفرمایید چه ایرادی میبینید در اینکه فرگشت درمورد انسان، کار خود را بکند و بعد در موعد مقرر (چهار ماهگی)، روح در جنین انسان حلول کند؟
2- به نظرت "جهش" مفهوم زورچپونی است؟ یعنی تخیلی است؟ غیر واقعی است؟ یعنی چی؟
در ضمن شما میفرمایید که اگر فرگشت به نظریهی شما تبدیل شود شما آنرا میپذیرید. سوال من چیز دیگری بود. میگویم که اگر فرگشت و "خلق در فواصل" را دو نظریهی رقیب فرض کنیم، تحت چه شرایطی و در صورت وجود چه شواهدی، شما از نظریهی "فواصل" فاصله میگیرید و به فرگشت متمایل میشوید؟
درود
فوق العاده بود این عکس.
احتمالا رنگ پوستشون باعث این کنجکاوی و شیطنت شده
واقعا دلم میگیره وقتی میبینم این بچه های معصوم ندونسته وارد چه دنیای پلیدی شدند. بازم خوبه که ظاهرا اینا پسر هستند!
راستی ارتباط اون آیه با این عکس دقیقا چیه؟تو این عکس کی داره نیکوکاری میکنه؟
این عکس نشون میده شما اصلا منظور این آیه را نفهمیدید-