بسم الله الرحمان الرحیم.
یک) اصل 27 قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران:
«تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.»
دو) روزنامه ی اطلاعات، چهارم دی 1359، هفدهم صفر 1401، صفحه ی دو:
«بسم الله الرحمن الرحیم
ملت شریف و مبارز ایران،
در این موقعیت حساس که سربازان و پاسداران جان بر کف ما در برابر دشمنان خارجی سرگرم مبارزه و جانبازی هستند. آثار تحریکات دشمن در داخل صفوف فشرده ملت احساس میشود. چنانکه امام خمینی مد ظله فرموده اند هر گونه تحصن و اعتصاب در این موقعیت حساس بنفع دشمن است و به هیچوجه قابل اغماض نیست. وزارت کشور با الهام از رهنمودهای رهبر کبیر انقلاب و بپاس احترام خون پاک شهدای گلگون کفن انقلاب اعلام می دارد که هر گونه راهپیمائی و تحصن و اعتصاب بدون کسب مجوز ممنوع است و متخلفین را بدادگاه انقلاب معرفی و با توجه به مقررات زمان جنگ با انها رفتار خواهد شد. از ملت مسلمان و هم میهنان عزیز انتظار می رود که با بیداری کامل نقشه های خائنانه دشمن را خنثی و در حفظ نظم عمومی با مامورین انتظامی همکاریهای لازم را معمولی [«معمولی»، کذا فی الاصل] دارند و مامورین انتظامی موظف هستند مراقب اوضاع بوده و به وظایف قانونی خود قاطعانه عمل کنند.
وزیر کشور ـ مهدوی کنی»
سه) روزنامه ی اطلاعات، هشتم دی 1359، بیست و یکم صفر 1401، صفحه ی دو:
«در راه پیمایی دیروز تهران، زنان مسلمان انقلابی مثل همیشه، حضور فعال داشتند. در این عکس، یک زن مسلمان، تصویری از امام را در جریان راه پیمایی دیروز، حمل می کند.
.........
از جمله شعارها عبارت بودند از:
درود بر امام حسین رهبر آزادگان
سلام بر خمینی رهبر مستضعفان
..........
مرگ بر امریکا ـ مرگ بر ریگان
برادر، ای خواهر، بنگر منافقین را، همراه کافرین را
..........
قطعنامه راه پیمائی
1 ـ ما مردم مسلمان ایران برای چندمین بار وفاداری خویش را به امام امت و مقام ولایت فقیه اعلام داشته و تنها رهبری امام را که همان خط راستین انبیاء الهی و پیامبر اسلام و امامان معصوم (ع) است پذیرفته و هر گونه بی حرمتی و عدم اطاعت از ولایت فقیه در هر شکل و لباسی را شدیدا محکوم می کنیم
..........»
چهار) روزنامه ی اطلاعات، نهم دی 1359، صفحه ی سه:
«خط ارتباطی مردم با نمایندگان مجلس
.......... آیا بهتر نیست قبل از راه پیمائیها ترتیبی داده شود که عکس هیچکس جز عکس امام در راه پیمائی حمل نشود؟ مردم دیگر طاقت این درگیریها را ندارند و بیش از هر چیز آرامش و وحدت میخواهند .......... خانم هنرمند.»
پنج) عباس رادنیا، به نقل از مقاومت در زندان: خاطرات عباس رادنیا 1340—1343 ، محاکمات و مدافعات عباس رادنیا ـ مصطفی مفیدی ـ محمّد بسته نگار 1343، به کوشش دکتر ابراهیم یزدی، تهران، انتشارات قلم، 1378؛ صفحه ی 367:
«... من گمان می کنم اتهام من و نهضت آزادی ایران، این اعمال که بهیچوجه به آن چسبندگی ندارد نیست، بلکه اتهام من و نهضت آزادی آن است که خلاف خواسته دولت و با اتکاء به قوانین اساسی ایران و اعلامیه حقوق بشر، تشکیل اجتماعی داده است و مثل این که در این کشور اجتماع ممنوع است و باید مثل گوسفند در یگ گله بزرگ مجری دستورات بود و بس و نام حق، قانون و آزادی را نباید برد ...»
خیلی جالب و آموزنده مطالب روزنامه اطلاعات در 8-9دی 59 در دو روز پیاپی را کنار هم اورده اید. تاریخچه رسیدن ما به وضعیت اکنون از همان روزها گره خورد. دست مریزاد بر این گونه مطالب.
با سلام
جناب سید محمدی
مثلی میگوید:
به خاطر مصلحت دم خر را هم می بوسند.
متاسفانه بخاطر مصلحت خیلی از ابواب قانون اساسی معلق است.
سلام
امام(رحمه الله)با ادامه جنگ موافق نبود.
1-سردار غلامعلی رشید از فرماندهان سپاه و همچنین رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه در مورد ادامه جنگ می گوید : "صلح شرافتمندانه و تضمین شده تنها راه حلی بود که در برابر ایران قرار داشت . "شرافتمندانه "به این معنا که حقوق ایران تامین می شد و "تضمین شده " به معنای جلوگیری از جنگ مجدد بود . این راه حل با توجه به سیاست قدرتها در جلو گیری از ارائه هر گونه امتیاز به ایران سرآغازدوره جدیدی از جنگ بود که به تصمیم گیری نیازداشت. لذا جلسه شورای عالی دفاع در حضور امام خمینی تشکیل و سرانجام مسئولین سیاسی و نظامی کشور با توجه به نظر آقای هاشمی راه حل سوم را بر گزیدند و امام نیز پس از تردید اولیه در مورد تداوم جنگ در عراق با استماع دلایل نظامیان به ادامه جنگ متقاعد شدند و حمایتهای لازم را به عمل آوردند .
(آغاز تا پایان ص 64)
2-هاشمی در خاطرات روز15/12/1360 خود می نویسد: وابسته نظامی ایتالیا گفت: کشورهای نفت خیز منطقه مایلند شصت میلیارد دلار خسارت جنگ را از طرف صدام به ایران بدهند و ایران از شرط سوم که کیفر صدام است منصرف شود."
اما این موقعیت ممتاز و تکرار نشدنی مورد نظر هاشمی قرار نمی گیرد و ایشان بر طبل جنگ می کوبند :"ما تا آنجا در خاک عراق پیش می رویم که خواسته هایمان را بگیریم . اگر قرار باشد حقوقمان را در بغداد بگیریم تا آنجا پیش خواهیم رفت ." (تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی _ ص143)
3-سید احمد خمینی در این باره گفته است: "در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود اما بالاخره مسئولان جنگ گفتند ما باید تا کنار اروند رود برویم تا بتوانیم غرا مت خودمان را از عراق بگیریم . امام اصلا با این کار موافق نبودند و می گفتند اگر بناست شما جنگ را ادامه بدهید بدانید اگر جنگ با این وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید دیگر این جنگ تمام نشدنی است و باید این جنگ را تا نقطه خاصی ادامه بدهیم . الان که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده بهترین موقع برای پایان جنگ است." (روزنامه جمهوری اسلامی 14/1/1374)
با متعصبین وکسانی که عقایدشان را می پرستند وحاضر به پذیرش هیچ اشتباهی نیستند چه بحثی می توان کرد؟اگر به این جماعت فرزانه! خیلی فشار بیاوری به دروغ و حقارت و رذالت و ...تن می دهند وحتی بهترین دوستانشان را هم قربانی می کنند تا حیثیت خودشان را حفظ کنند.
سلام
آیت الله بهجت(رحمه الله):
خدا کند به جایی نرسیم که دست روی چشم بگذاریم وبگوییم روز شب است.
سلام

جالب است آن سالها هم حماسه نه دی در کار بوده است
کتاب راد نیا به نظر خواندنی می آید با آن صراحت کلامی که دارد و جالبست که در سال 78 اجازه نشر یافته ای کاش جامعه ما قدر همان ذره هوای آن سالها را می دانست .چه اگر می دانست امروز مبتلا به این خفقان نمی گردید
سلام علیکم
ممنون
اما کو گوش شنوا!
سلام
چه دیکتاتوری نرمی در همان اوایل انقلاب در جریان بوده مردم چه غافل باشیفتگی بی حدشان به رهبر کاریزما تن به ایناستبداد میداده اند و این داستان ادامه دارد!