ای حسین ، شهرمان در تصرف اسم توست ، نشان از رسم تو نیست اما...

             بسم الله الرحمان الرحیم.

            نجیبه محبی، در http://haaghiighattt.blogfa.com/post-135.aspx ، چهارده آذر 1390، عیناً چنین نوشته است:

            «کل یوم عاشورا

شهرمان در تصرف اسم توست؛ نشان از رسم تو نیست اما ...»

نظرات 11 + ارسال نظر
محمدرضا شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 http://mamrizzio.blogfa.com/

سلام
شاعر همان ست که شما یافته اید!
راستی اسم این وبلاگ نویس محترم خانم نجیبه محبی ست

سمیعی شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 http://samiey.blogfa.com/

سلام حوصله نداشتم یک وبلاگ دیگه رو ببینم . منتظر مطلبی خودتون بنویسید می مونم
راستی من هم به روزم

[ بدون نام ] شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 13:47

سلام
فقط خواستم بگویم من نجیبه محبی را میشناسم. نفیسه محبی را نه!که دیدم محمد رضا همین را گفته!
همینی که نجیبه گفته...

فرزانه شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:53 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
نشان از رسمش در جاهایی یافت می شود که اسمش نیست

جواد خراسانی شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 17:34 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
این که رسم قدیم است. چشم به راه حسینی دیگرم، تا سر بر کند و اسم حسین را از تصرف شهربندان یزیدی برهاند و رسم حسین بنشاند.

اشک شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 17:59 http://tashkan.blogsky.com/

والا به خدا!

جواد خراسانی شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 22:32 http://cheshmejoo.blogfa.com/

کفاف کی دهد اینها به مستی ما!
سابقه شرک بنده قدیم است، اینجاها، ردی گذاشته ام:

http://cheshmejoo.blogfa.com/post/86/عین-خدا
و
http://cheshmejoo.blogfa.com/post/268/ابرمرد

وقتی همه؛ چیزها و کسان بسیاری را شریک خدا قرار می دهند، چه عیبی دارد که کسی علی ع را ( همراه خیلی چیزهای دیگر ) با خدایش شریک کند.

سلمان محمدی یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 16:37 http://salmanmohammadi.blogsky.com

جناب آقای خراسانی! ظاهراً تعریض شما به عرض بنده است آنجا که گفتم این نظر شما که "علی عین عدل است" پهلو به شرک می زند. و جناب آقای سیدمحمدی هم به خاطر این حرف مان خیلی ما را نواختند. لهذا باید توضیح دهم که عدل از صفات الهی است (به نظر شیعه و معتزله) و همة صفات الهی در خدا به نحو مطلق وجود دارند و در بندگان به نحو نسبی؛ ولو خیلی هم زیاد، ولی در هر حال به حکم بندگی، نسبی خواهد بود. و اگر گمان کنیم که صفتی از صفات الهی در بنده ای به نحو مطلق وجود دارد، العیاذ بالله آن بنده را همپای خدا کرده ایم و این شرک است. اگر ملتفت بوده ایم و چنین کرده ایم، شرک جلی است، وگرنه شرک خفی.
همة ما ممکن است به این گونه شرکهای خفی آلوده باشیم و باید از خدا بخواهیم که بر هدایت مان هر دم بیفزاید. امام علی (ع) فرموده اند شرک خفی از راه رفتن مورچه ای بر سنگی سیاه در دل شب ناپیداتر است. خدا خودش همة ما را هدایت فرماید بمحمدٍ و آله صلی الله علیهم اجمعین.

جواد خراسانی دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 00:20 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
جناب سیدمحمدی، جناب محمدی.
از قصد تعریض و جسارت! چه عرض کنم، خدا ببخشد؛ نوشتم و آدرس دادم تا بگویم عقیده ام چنین است. علی ع را این چنین می بینم و می دانم.
خدا احد و واحد است، مسلم است علی ع خدا نیست، ولی خداگونه است. آیا خداگونه شدن مقصد و آرزوی اولیا و مومنین نیست؟

خدا درباره فاصله اش با انسان، در قرآن می فرماید: " اقرب من حبل الورید " از رگ گردن به ما نزدیکتر است. نسبت فاصله انسان با خدا چگونه است؟ نبی مکرم ص تا حد قاب قوسین رفته است، حد قاب قوسین به نسبت عظمت پرودگار یعنی چه؟ آیا چیزی جز خدا گونه شدن می توان از آن فهمید؟ جبرئیل به آنجا راه نداشت، در حالی که علی ع مطابق نص آیه مباهله، نفس پیامبر ص است.
به نظرم حد نهایی انسان، اگر جایی باشد همین جاست.
جسارتا" روایت " ... راه رفتن مورچه... " نبوی است نه علوی.
موید باشید.

سلمان محمدی دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 http://salmanmohammadi.blogsky.com

برادر گرامب، جناب آقای خراسانی عزیز. از اینکه خطای من در مورد آن روایت را اطلاح فرمودید، ممنون ام. به حکم "المؤمن مرآة المؤمن" ما در برابر هم چنین وظیفه ای داریم. من هم آنجا که گفتم آن مطلب پهلو به شرک می زند، قصدم همین دادن بازخورد بود و اگر شما را با این سخن آزردم، عذر می خواهم.
من هم فکر می کنم "خداگونه" ابهام دارد. از یک طرف همة ما باید بکوشیم صفات خدا را که به نحو مطلق و بی نهایت در خدا وجود دارد، در خود تحقق دهیم و به خدا نزدیک شویم، و از طرف دیگر هر قدر هم در این کار بکوشیم، هرگز مثل خدا (خداگونه؟) نخواهیم شد. عدد هر قدر هم بزرگ شود، هرگز بی نهایت نخواهد شد. لیس کمثل شیء.
برای پیشگیری از چنین ابهامی، به جای خداگونه شدن بهتر است "تقرب به خدا" را بکار ببریم. و البته که ائمة هداة (علیهم السلام) اقرب ناس به خدا و از همین رو امام و الگوی ما هستند.
از اینها گذشته، برایم جالب است که این همه غلوّ که در مورد علی (ع) به کار می رود، در مورد رسول الله (صلی الله علیه و آله) به کار نمی رود. چرا؟

علیرضا پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 20:12 http://alireza1979.blogfa.com

سلام. خیلی وقت بود به وبلاگتون نیومده بودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد