بسم الله الرحمان الرحیم.
با سلام جانانه به پیشگاه حضرت «هیهات منّ الذّلّة»، در امروز که روز تاسوعای حسینی است.
حکیم سنائی ی غزنوی، چند قرن قبل در شعری عاشقانه چنین سرود:
در شهر چنین خو که تو آوردی پیش
گور شهدا هزار خواهد شد بیش
و اکنون می توان تمام دیکتاتورها و ظالمان خوش خط و خال دنیا در هر لباس و با هر اسم را که خوی قدرت پرستی و آدمکشی و ظلم و جنایت دارند، چنین خطاب قرار داد:
در شهر چنین خو که تو آوردی پیش
گور شهدا هزار خواهد شد بیش
سلام
تا مظلوم نباشد ظالمی هم نیست
به نام خدا
سلام
حسین علیه السلام مظلوم بود ولی تو سری خور نبود.زیر سم اسب رفت ولی زیر بار حرف زور نه.صلی الله علیک یا ابا عبدالله
بله از بستگان من هستند.
سلام
به این میگویند یک مثال ناب هرمنوتیکی!
پیش فرض ما در حال حال یک فضای متشنج ستمکارانه حاکم در حکومت مستبد و دیکتاتوری است.آنقدر که حتا یک عاشقانه ی زیبا را میتوانیم به کار گیریم.
سلام.
اینجا، سال هاست که گور شهدا، از هزاران عبور کرده است.
برادر ارجمند دگراندیش
سلام علیکم
برایتان از درگاه ایزد منان آرزوی سلامتی، دل خوش و عقل فعال دارم.
بله حدود 130 کشور این رژیم جعلی را بهررسمیت شناخته اند و حدود 6 میلیارد انسان نیز محمد بن عبد الله - صلوه الله علیه و علی آله الکرام - را دروغگو میدانند! بله باید به اصول دموکراسی و نظر جمع تن داد.
در مورد (ص) هم البته شما استاد اید و ما شاگرد اما بالاخره ما ویراستاران برای خودمان حق و حقوقی قائل ایم و باید کاستی های متن را تا جایی که با مبانی فکری نویسنده در تضاد نباشد و با رعایت اصول و البته تسامحاتی پذیرفتۀ همگانی تدارک کنیم!
خوب بود در مورد نوع رسم خط "رو=را" که _ُ شنیده میشود: کتاب_ُ بیار = کتاب را بیاور و معمولاً "و" نوشته میشود و من آن جور خاص ننوشته امش نیز نظر میدادید.
در ضمن شرمنده هیهات=دور باد/ دور است منّا=از ما الذله=خواری
شرمنده
خوشحال شدم که مطلب وبلاگم را خوانده اید.
با درود فراوان
و مجدداً آرزوی سلامتی برای شما گرامی و خانوادۀ محترمتان
در وبلاگتان پیوندی به وبلاگی دارید http://www.organon.blogfa.com/post-74.aspx که در آن از آقای ادیب سلطانی نوشته است و بسیار بد-و-بیراه گفته. بنده با نظریات او موافق نیستم اما با آقای ادیب سلطانی هم زیرا ایشان اگر به پارسی یا اوستایی یا هر زبان دیگری مینوشت طوری نبود اما ایشان به زبان ادیب سلطانی مینویسد که تازه همان نیز خالی از اشتباه نیست. من یک اشتباه محرز هم از ایشان گرفته ام: ایشان در ارغنون جایی (ص727 چاپ نخست؟) میخواهد بنویسد "دیدن کور" که به زعم ارسطو و حقیقتاً محتمل دو معناست کوری را دیدن و دیدن کور چیزها را اما به اشتباه مینویسد "کور را دیدن"
به هر حال ارغنون وبلاگ جالب اما بحث برانگیزی است.
بدرود