بسم الله الرحمان الرحیم.
دکتر سیدیحیی یثربی، عیناً به نقل از خبرگزاری ی فارس، http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8611190330 :
«سلیقه من این است که در مواردی که بحث علمی، جنبه سیاسی و جناحی پیدا میکند دخالت نکنم. من صلاح نمیدانم که علم و پژوهش برای عدهای که چندان شأن علمی ندارند، ابزار جوسازی و غوغا شود.
وی افزود: من تاکنون نظرم را حتی در حساسترین مسائل کشور گفتهام. اما بر آن کوشیدهام که در میدان رقابتهای سیاسی، چیزی نگویم و هر وقت احساس کنم که در شرایط میدان سیاست قرار گرفتهام، حرف نمیزنم. اما در اینباره سخنی دارم با مسؤولان و مدیران مراکز علمی کشور. به نظرم این سخن از بحث پیشین من مهمتر است. و آن اینکه مسؤولان مراکز علمی و فرهنگی کشور، با این همه امکانات، کاری نمیکنند که مربوط به مسائل و مشکلات خودمان باشد. در عوض کارهایی میکنند که در حقیقت جز «بازی» چیزی نیست.
وی گفت: با امکانات خودمان بازی میکنیم و فقط منتظریم که یکی حرفی بزند و ما هم حمله کنیم تا نشان دهیم که زیاد هم بیکار نیستیم. راستی در این سه دهه، اگر این حرفها را نداشتیم چه میکردیم؟! متأسفانه در جامعه ما با نقد و دلسوزی و تذکر هم درست برخورد نمیشود، اما با این وصف من در هرجا که لازم باشد، تذکر میدهم.
یثربی گفت: من از آقایان سه چیز میخواهم: اجازه، امکانات در حد دو کارمند و توجه به نتیجه کار، تا در مدت شش ماه، با دلایل روشن نشان دهم که یا کار نمیکنیم یا کاری میکنیم که در حقیقت «بازی» و «شبهکار» است.
وی در پایان گفت: برای نمونه فقط یک مورد را یادآور میشوم: در کشوری که رئیس فرهنگستان علومش، در یک شعبه پرت دانشگاه آزاد نه تنها استخدام شده، بلکه شغل اجرایی مدیریت گروه هم پذیرفته باشد، میتوان فهمید که بیکاری چه غوغا میکند! »
سلام
با بیشتر حرفش موافقم و فقط این که به قول تئودور آدورنو اینکه یک نفر می گوید سیاسی نیستم یک موضع گیری ِ عمیقا سیاسی ست
سلام
این مطلبش هم بسیار خواندنی است:
http://www.porsojoo.com/fa/node/3423
روشناندیشی - دکتر سیدیحیی یثربی
من مقصودش از این جمله را نفهمیدم:
وی در پایان گفت: برای نمونه فقط یک مورد را یادآور میشوم: در کشوری که رئیس فرهنگستان علومش، در یک شعبه پرت دانشگاه آزاد نه تنها استخدام شده، بلکه شغل اجرایی مدیریت گروه هم پذیرفته باشد، میتوان فهمید که بیکاری چه غوغا میکند!
اشاره اش مطایبه بود؟ چون دکتر رضا داوری رئیس فرهنگستان علوم هم اینطور گفته است
انتقاد رئیس فرهنگستان علوم از وزارت علوم
جامعه > آموزش - حتی گالیله هم 700 مقاله تحقیقی نداشت
هنوز پرونده انتقادات رئیس فرهنگستان علوم از اهمیت بیمنطق مقولهای به نام ISI در سرزمین ما بسته نشده بود که سخنرانی جدید او درباره پژوهش، بار دیگر به عرصهای برای تجدید نظر در مبانی آموزش و پژوهش بدل شد. این بار داوری به نزاع با مدعیانی پرداخت که به زعم او «لاف میزنند و پز میدهند» و با فهرست کردن تعداد مقالات و بالا بردن ستونهای آمار تلاش میکنند نشان دهند که سرزمین ما مهد پژوهش و پیشرفت علمی است.
رضا داوری اردکانی که در «هماندیشی سرآمدی آموزش» در دانشگاه تربیت مدرس سخن میگفت، به طعنه از پژوهشگرانی یاد کرد که هفتصد مقاله و سیصد کتاب مینویسند و هر روز دستاندرکار انتشار سیصد مقاله دیگرند.
«اگر فردی آنقدر نابغه است که میتواند در هفته یک مقاله علمی بنویسد، باید آنقدر عمیق شود که لااقل بتواند یک مشکل را به صورت جدی رفع کند. مگر بورن، پاستور، نیوتن و گالیله 700 مقاله نوشتهاند؟!»
دو سال پیش وقتی داوری به جایگاهی که ISI در کشور ما یافته، اعتراض کرد و آن را گونهای شعبدهبازی صوری برای رفع تکلیف و دکان و دستگاهی جدید برای اساتیدی دانست که به دنبال ارتقای رتبه علمی و کسب اعتبار شخصیاند، متولیان آموزش عالی به تلویزیون و روزنامه ایران هجوم آوردند تا با تکیه بر آمارها و عددها ثابت کنند رئیس فرهنگستان علوم آدرس اشتباه داده است و همه چیز به سامان و به قاعده است.
http://www.khabaronline.ir/news-8478.aspx
سلام علیکم.

شاید منظور دکتر یثربی این است وقتی رئیس فرهنگستان علوم ایران (دکتر رضا داوری اردکانی) در دانشگاه آزاد در نقطه ای دورافتاده استخدام می شود و مدیر گروه هم می شود، پس قاعدتاً می توان نتیجه گرفت ایشان (داوری اردکانی) در فرهنگستان علوم به شدت بیکار بوده.
راستی! دکتر رضا داوری اردکانی، که اهل فلسفه است، شده رئیس فرهنگستان دانشها! دکتر غلامعلی حداد عادل که اهل فیزیک و فلسفه است، شده رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی! و آقای علی معلم که شاعر است، شده رئیس فرهنگستان هنر! شمع و گل و پروانه، جمعند در این خانه!
سلام،
این یک مشکل بنیادی است، در جامعه ما کار به عنوان یک ارزش جایگاهی ندارد.
این مسئله ، پس از انقلاب با حاکمیت صنف روحانی، دلال ها و وابستگان آنها و پدیده نوکیسه ها و روندگان یک شبه ره صد ساله، صد چندان شد.
از دیگر عوارض و نمودهای واقعی این مسئله که به راحتی در جامعه و محیط کار قابل لمس است، سنگ اندازی و سرکوب کسانی است، که اهل کار و حرکت هستند، می باشد. وقتی کسی در محیطی با بقیه به اصطلاح همکاران هماهنگ نباشد و بخواهد کاری انجام دهد، یا کار محوله را درست انجام دهد، واقعا" بیچاره می شود و بیچاره اش می کنند.
سلام
جناب سید محمدی یکی از دوستان مدعی اخلاق طی شیطنتی بچگانه به بنده تهمتی زده است برای مشخص شدن دروغ و شیطنتش لازم دارم ایپی ادرسی که با ان برای شما کامنت میگذارم را برایم بنویسید خصوصا در تاریخ ۶ تا هشت اذر.اگر ممکن است در وبلاگ به طور عمومی یا ذیل همین کامنت ایپی حقیر را منتشر بفرمایید.احتمالا دو ایپی است یکی برای ای دی اس ال دیگری برا تلفون معمولی.یا علی
عجالتا ذکر یک توضیح را ضروری می دانم و ان اینکه با عوض کردن سرویس دهنده ی اینترنتی به راحتی آی پی عوض می شود. یعنی فردی به راحتی می تواند ادعا کند آی پی فعلی کامپیوتر من الان این است و ...!
به عنوان کسی که سه سال در زمینه ی شبکه کارکرده درآمد داشته تدریس کرده و درس خوانده خدمت دوستان عرض می کنم که دو آی پی مشکوک این روزها بارها به وبلاگ بنده سر زده و کامنتهای ناشناس و همچنین کامنتهای مربوط به دو وبلاگ ِ بلاگفا به اسامی ...! و ...! کاملا از لحاظ زمانی با آن ای پی ها همخوانی دارد
با توجه به سوابق گذشته و جریاناتی که ذکر آن را فعلا مجاز نمی دانم و همچنین کامنت خانم فرزانه در وبلاگ خودش و همچنین بی ادبی ها و فحش هایی که نویسندگان این وبلاگها به برخی صورت داده اند اینجانب احساس می کنم و تقریبا مطمئنم که متاسفانه برخی افراد چند شخصیتی هستند و ...
باعث تاسف است شرم آور است. مزاحمت برای نوامیس مردم و تکرار این عمل به اشکال مختلف و ادعای صداقت و راستگویی و ولایت و...
سلام
بعد از آقای رضا منصوری پس صدای آقای یثربی هم درآمد!
احتمالا ایشان وابستگی به بیگانگان دارند که اعتراض کرده اند.
نویسنده وبلاگ دنیای زیبای من دائما کامنت من رو که در دفاع از خودم به خاطر تهمت هایی که به من زده بود نوشتم پاک میکنه به نظر شما علت چیه؟؟؟
مشوولین کاری می کنند که مربوط به مشکلات دیگر کشورها باشد
آقایی که از خودش اینگونه دفاع می کند و می گوید من نبودم چرا در مورد کامنتهای سخیف و بی ادبانه ای که با تیتر و اسم ؟! و . و ... منتشر شده و آی پی اش هم همان ای پی ذکر شده است حرفی نمی زند؟
در ضمن از کی تا حالا باید قسم امثال اینها را باور کرد؟ اینهایی که جنایات کهریزک و عاشورا و اعدام و تجاوز و ... را براحتی کتمان می کنند واقعا برای گذاشتن چهار تا کامنت و ایجاد مزاحمت قسم شان مورد وثوق است؟
دم خروس؟ یا قسم حضرت عباس؟
می بینید که به جهت مدارا با چنین کسی توسط خودش مواخذه هم می شوم .
اصلاً تمام اینها به کنار لحن ایشان در کامنتهایی که جرات کرده و بنام خودش در وبلاگهای دیگر گذاشته چطور است ؟ با اندک بادی که نقاب از چهره اش کنار می رود.
من واقعاً تا آن زمان فکر می کردم نیازی به انتشار چیزی نیست . چون ارتباط کلامی و ظاهری کامنتها واضح بود و گویا . واکنش ها و تکیه کلامهای کنونی او را چه می گویید ؟ گویا نیستند ؟
بهر حال بقول آن رند شیرازی خوش بود گر محک تجربه آید به میان ...
و بقول آن ظریف : من فقط نگاه می کنم