بسم الله الرحمان الرحیم.
کامنت سیدعباس سیدمحمدی، در ذیل مقاله ی http://www.andishe-pooya.blogfa.com/post-111.aspx ، با عنوان «معجزات علم»، به قلم امید:
«سیدعباس سیدمحمدی جمعه 3 دی 1389 ساعت 20:32
سلام علیکم.
متوجه نمی شوم مقاله ات در پی چه منظوری است.
طبق باورهای امثال بنده، پیشرفتهای علمی که شما ذکر کردی، درست است و حق است و محترم است و مطلوب است، اما:
اصطلاح معجزه، بر این مسائلی که شما ذکر کردی، صدق نمی کند. دهها یا صدها یا هزاران نفر با روزها و هفته ها و ماهها و سالها تلاش و بررسی و مطالعه، و نیز میلیاردها دلار بودجه، موفق می شوند ماهواره بفرستند به فضا، و موفق می شوند انسان بفرستند کره ی ماه، و احیاناً (؟) موفق می شوند چشم کاملاً (؟) نابیناشده را بینا کنند. خب. وقتی بشر موفق شده با تلاش دسته جمعی و با هزینه کردن پول و با سابقه ی داشمندان و تکنولوژیستهای متأخر،به پیشرفت علمی برسد، این که «معجزه» نیست. معجزه آن است که بشر از آن عاجز باشد. اگر نامتدینان، و من و دیگر متدینان، تاریخاً توافق کنیم حضرت عیسا مرده را زنده می کرده و کور مادرزاد را بینا می کرده، احتمالاً این را هم توافق داریم که آن حضرت، با کمک چند نفر دیگر و بعد از سالها مطالعه و آزمایش کردن و ... گرفتن هزاران درهم و دینار از حکومت وقت، موفق نشده مرده زنده کند و نابینا بینا کند. آن حضرت در لحظه، مرده زنده می کرد. در لحظه، نابینا بینا می کرد. معجزه، آن است که تمام بشر در برابرش عاجز باشند. و فقط به اذن خدا باشد. وقتی شما شرح توانمندی ی انسان در تعدادی مسائل علمی و پزشکی و مانند آنها را ذکر می کنی، این معجزه نیست.»
پایان نقل کامنت.
سیدعباس سیدمحمدی:
پیشرفتهای علمی و پزشکی و تکنولوژیک، با سعی و خطا، و معمولاً تلفات انسانی و/یا غیر انسانی همراه است. ماجرای اختراع داروی بیهوشی، با از بین رفتن چندین انسان، همراه بوده. مهر تأیید خوردن بر داروها، ظاهراً پس از تلف شدن تعدادی حیوانات آزمایشگاهی است. معجزات حضرت موسا و حضرت عیسا را، اگر قبول نداریم، که خب هیچ، اما اگر قبول داریم، ظاهراً کسی، چه نامتدین و چه متدین، نمی گوید حضرت عیسا وقتی به اذن خدا می خواست مرده را زنده و نابینا را بینا کند، کارش بگیر نگیر داشته و ممکن بوده موفق شود و ممکن بوده موفق نشود، و نمی گوید حضرت عیسا اول می رفته روی موشها و ... امتحان می کرده بعد می آمده روی انسانها انجام می داده.
پیشرفت آرام یا سریع انسان در علم و تکنولوژی و پزشکی، و حتا پیشرفت فلسفه از قبل از یونان باستان تا الان، طبق درک من، شباهتی به مفهوم «معجزه» ندارد. معجزه یعنی سر تسلیم فرود آوردن در برابر قدرت مطلق خدا. پیشرفت علمی و پزشکی و تکنولوژی، قدرت نسبی و خطاپذیر و آسیب پذیر و همراه با تلفات است، که انسان خودش به آن رسیده.
چه خوب است پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک و پزشکی، و فلسفی، موجب پسرفت در معنویات انسانها نشود.
پیامبران معجزه را از بهر مخالفان می آوردند. معجزه ازبهر قهر دشمن است...یکی از ویژگیهای معجزه عنصر زمان است.هرکار خارق العاده ای را نمی توان معجزه نامید.دوران پیامبری و معجزه به سر آمده است......
ممنون از بیان ایرادات پست.اصلاح شد.
سلام. پیشرفت علمی نه تنها باعث پسرفت در معنویات نشده که معنویات را از اوهام تقلیدی رهانیده است.
علیکم السلام
منظور مقاله من این است :
تجربه تاریخی به ما نشان می دهد بشر همواره در جستجوی راه های ماوراء الطبیعه و متافیزیکی برای تاثیر گذاری بر امور دنیوی خود بوده است و در این راه "چشم خود را تلف کرده" , در حالی که مکانیزم رسیدن به همان مقاصد , در حقیقت "علم" بوده است , نه چیز دیگر . به عنوان مثال اینکه اشاره ی دست به "نحوی جادوانه" در را باز کند , امروز با اشاره انگشت شخص بر ریموت کنترل در پارکینگ محقق است . در ها هرگز با هیچ وردی باز نشد , کتاب ها نوشته شد , ساعت ها وقت تلف شد (و امروزه هم با دیدن جادوگری های دیوید بلین و دیوید کاپرفیلد و ... می شود) اما آنچیزی که نزدیک ترین تعبیر این رویا را محقق کرد , "علم بشری" بود .
به وقوع پیوستن اموری که در مقاله آمده اند قطعا برای مردم هزارسال پیش , صد سال پیش و شاید بیست سال پیش , حکم "معجزه" را داشته اند . توضیح اینکه اینجا معنای "معجزه" نه در معنای کلامی (حجت پیامبران) بلکه در معنای عرفی (امری که برای وقوع آن باید پای قدرتی فراتر از بشر و نیروی ورای ماده به میان کشیده شود) مد نظر بوده است . در حقیقت , به برکت علم بشری , معجزه امری کاملا تاریخ مند شده است و گرچه لزوما با آنچه که از پیامبران نقل شده , پهلو نمی زند , اما از رفعت آنها می کاهد و جاوید بودن آنها را مورد تحدید قرار می دهد . "سالها مطالعه و آزمایش کردن و ... گرفتن هزاران درهم و دینار از حکومت وقت" لازم است تا برای نخستین بار چشمان نابینا شفا یابد . در دفعه های بعد هزینه ناچیزتر و وقت مصروف برای درمان کمتر می شود (همچنان که معجزه ی "افزایش قدرت دید افراد نزدیک بین" در حال حاضر سرپایی بوده و کمتر از یک ساعت زمان و کمتر از 500 هزار تومان هزینه می برد) .
خلاصه فرق است بین کاری که شما می توانید بکنید و من در هیچ صورت نتوانم و هرگز نتوانم / تا کاری که شما می توانید بکنید و من هم می توانم گرچه برای من وقت و انرژی بیشتری می برد
سلام علیکم.
شما می فرمایی:
«به برکت علم بشری , معجزه امری کاملا تاریخ مند شده است و گرچه لزوما با آنچه که از پیامبران نقل شده , پهلو نمی زند , اما از رفعت آنها می کاهد و جاوید بودن آنها را مورد تحدید قرار می دهد»
سیدمحمدی:
ــ فردی که معجزه را، طبق معنای متون کلامی و الاهیاتی، قبول داشته باشد، به برکت پزشکی و ریموت کنترل و ...، معجزه را تاریخمند شده نمی داند. دیگران را نمی دانم. من درک خودم را می گویم. دیگر متدینان، می توانند درک خود را بگویند.
ــ مشخصاً، تحدیهای موجود در قرآن، که هرگز کسی نمی توانند مانند قرآن را بیاورد، اگر کسی به قرآن ایمان نداشته باشد، خب طبعاً تحدیهای قرآن را هم معتبر نمی داند، ولی کسی که به قرآن ایمان دارد، مطلقاً و اصلاً و ابداً و در هیچ زمانی، کسی را و مجموع کسان را یارای این نمی داند که معادل قرآن بیاورند.
ــ بنده به کتابهای جادو جنبل کاری ندارم. این کتابها را هم ندیدم. اما مرده زنده کردن حضرت عیسا و نابینا بینا کردن حضرت عیسا، شباهتی به پیشرفتهای علمی و پزشکی، که با سالها تلاش و سعی و خطا و تلفات و پول به دست می آید، ندارد، و از رفعت و عظمت کار حضرت عیسا کاسته نمی شود.
ــ عمل لیزیک، شباهتی به نابینا بینا کردن حضرت عیسا ندارد. هزاران نفر در طول سالها با تلاش و سعی و خطا و آزمایش و تلفات، رسیده اند به درمان بیماریهایی از چشم. حضرت عیسا دست می کشید روی چشم نابینا، و بینا می شد.
ــ پیشرفتهای پزشکی ی نوین را، می شود با مثلاً پیشرفتهای طب چینی مقایسه کرد. هر دو، طب هستند. پیشرفتهای پزشکی و فیزیکی و شیمیایی را، با
معجزه
نمی توان مقایسه کرد.
معجزه یعنی سر تسلیم فرود آوردن در برابر قدرت مطلق خدا.
اگر کسی، با هر برهانی، خدا را قبول ندارد، خب خدا و قدرت خدا و قدرت مطلق خدا و معجزه را قبول ندارد. اما کسی که خدا را و معجزه را قبول دارد، تفاوت بین
عملی و حادثه ای و اتفاقی که از طریقهای ظاهراً غیر معمول، و به اذن خدا انجام می شود،
و عملی مانند عمل جراحی ی چشم در بیمارستان فارابی در تهران
را تشخیص می دهد.
فرمایش شما:
«فرق است بین کاری که شما می توانید بکنید و من در هیچ صورت نتوانم و هرگز نتوانم / تا کاری که شما می توانید بکنید و من هم می توانم گرچه برای من وقت و انرژی بیشتری می برد»
سیدمحمدی:
خب معجزه، یعنی کاری که شما و من و تمام بشر با تمام تلاش و آزمایش و مطالعه و ... نمی تواند انجام دهد.
معجزه یعنی کاری که فقط و فقط به اذن خدا و به قدرت خدا است.
پیشرفتهای علمی و پزشکی و صنعتی، خوب است و درست است و حق است و مطلوب است، اما گمان می کنم سخت نیست بپذیریم که اینها، معجزه نیستند. و هزار هزار از اینها، هرگز از رفعت و عظمت معجزه نمی کاهد.
با احترام.
سلام علیکم.
بی شک پیشرفتهای بشری نه تنها از قدرت معجزه نمی کاهد که روز به روز قدرت خداوند را نمایان تر می کند.
پیشرفتهایی که سببش انسانی است که یا مخلوق موجودی برتر از خود است یا اینکه همینطوری کشککی و بوزینه وار یکهو آدم شده است.
خوب تفاوت دارد در بین بینش ها.
یکی نظریه خالق و مخلوقی را عاقلانه تر می داند و نتیجه اش را انسانی توانا به عنوان خلیفة الله می داند و کسی می تواند که به ثریا دست می یابد و از روح خدا در او دمیده شده است.
یکی هم پیرو نظریه انسان کشککی پیشرفته است.
یعقوب با پیراهن یوسف بینا شد و بشر غیر نبی به قول شما با سالها ممارست و تجربه و علم اندوزی و آزمون و خطا توانسته جراحی آب مروارید انجام دهد.
صد در صد سخن شما را تایید می کنم. ضمن اینکه به نظرم بستر معجزات نیز بر بستر عوامل موجود در طبیعت مهیا می شود. یعنی قانونی طبیعی منجر به مثلا تغییر عصا به اژدها می شود و چیزی خارج از قوانین طبیعت در طبیعت صورت نمی گیرد. حال شاید قدرت الهی این بستر را بر یک چشم به هم زدن فراهم می کند ولی بشر با علم خود شاید قرنها طول بکشد که به این قوانین دست یابد و شاید هم اصلا دست نیابد. چیزی همچون کرامات شیخ بهایی و اصول و قواعدی که تنها ایشان از آن اطلاع داشت. والله اعلم
سلام
برداشت من از نوشته ی امید این بود که اولا طعنه ی چشم پزشک به کیمیاگر را بایستی جدی گرفت.
علم و تکنولوژی اگر در خدمت انسان و برای انسان باشد ارزشمند است و لاغیر.
آن رفرنس هایی هم که در مطلب موجود بود روزگاری برای بشر معجزه تلقی می شد. روزگاری بود با سرماخوردگی ساده میلیونها نفر می مردند و معجزه ای هم از اسمان به دادشان نمی رسید.
من این سئوال را دارم آیا معجزات طبق اسناد تاریخی توانستند پای قطع شده ی یک نفر را سر جای خودش برگردانند؟
البته سئوال مقدم تر بنده این است آیا شما به انواع فکتها و اخباری که در مورد شفا دادن و معجزه و ... در این سالها می شنویم باور دارید یانه؟ اگر معجزات پیامبر اسلام را آخرین معجزات بوقوع پیوسته می دانید که هیچ.
در ضمن معنویت برای گروهی از انسانها یک مسیر است که در آن مسر پسرفت و پیشرفت معنا دارد. برخی ها هم راهی به نام معنویت را می شناسند اما پسرفت و پیشرفت را... برخی هم راهی به نام معنویت را نمی شناسند / نمی دانند.
پست قبلی شما را هم بسیار پسندیدم.
سلام علیکم.
ــ امید خودش صریحاً می گوید:
«به برکت علم بشری , معجزه امری کاملا تاریخ مند شده است و گرچه لزوما با آنچه که از پیامبران نقل شده , پهلو نمی زند , اما از رفعت آنها می کاهد و جاوید بودن آنها را مورد تحدید قرار می دهد»
ظاهراً تردیدی نمی ماند امید میل دارد پیشرفتهای علمی را، کاهنده از رفعت معجزات دانسته شود. البته این که ایشان می گوید «از رفعت آنها می کاهد»، خب سؤال طبیعی در برابرش این است که «در فکر و دیدگاه چه کسانی»، پیشرفتهای علمی از رفعت معجزات می کاهد؟
در فکر و دیدگاه سیدعباس سیدمحمدی، اصلاً و ابداً پیشرفتهای علمی و پزشکی و تکنولوژیک، کاهنده ی رفعت و عظمت معجزات انبیاء و رسولان نیست.
منظورم این است فرمایش شما مبنی بر
«برداشت من از نوشته ی امید این بود که اولا طعنه ی چشم پزشک به کیمیاگر را بایستی جدی گرفت»
یک مقدار با صراحت امید، در نوشته ی متأخرش، ظاهراً مغایرت دارد.
در ضمن، کیمیاگری ی سابق، مقدمه ای بوده برای شیمی ی جدید. دانشمندان قدیم، خب تئوری و ابزار دیدن اتم و این مسائل را که نداشتند. به طمع تبدیل مس به طلا، بالأخره تا حدی با عنصرها و مواد ور می رفتند. این که پزشکی ی کهن، بر کیمیاگری ی کهن، فضیلت علمی (یا عقلی؟) داشته، من نظری ندارم. و البته اگر منظور امید در مقاله اش، عمدتاً برتری ی پزشکی ی کهن بر کیمیاگری بوده، چرا ایشان می آید می فرماید:
«به برکت علم بشری , معجزه امری کاملا تاریخ مند شده است و گرچه لزوما با آنچه که از پیامبران نقل شده , پهلو نمی زند , اما از رفعت آنها می کاهد و جاوید بودن آنها را مورد تحدید قرار می دهد»
ــ می فرمائید:
«من این سئوال را دارم آیا معجزات طبق اسناد تاریخی توانستند پای قطع شده ی یک نفر را سر جای خودش برگردانند؟»
سیدمحمدی:
بنده فعلاً نمی دانم طبق تواریخ (و نه طبق کتبی که آسمانی دانسته می شوند) معجزاتی ثبت شده اند یا نه، ولی اگر (دقت بفرمائید: «اگر») مرده زنده کردن حضرت عیسا و نابینا بینا کردن حضرت عیسا، در تواریخ هم موجود باشد، و گزارش شده باشد، ظاهراً من نوعی و شمای نوعی وقتی قبول کنیم فردی بوده که در لحظه مرده زنده می کرده، قبول می کنیم آن فرد به طریق اولا به وسیله ی نیرویی که داشته (من آن نیرو را اذن و اراده ی خدا می دانم، ولی فعلاً شاید بد نباشد طرفین وارد جزئیات آ نیرو نشوند، البته اگر مایل بودی وارد شوی، من هم وارد این بحث می شوم) می توانسته پای شکسته را در لحظه به جای اولش برگرداند.
ــ فرمایش شما:
«شما به انواع فکتها و اخباری که در مورد شفا دادن و معجزه و ... در این سالها می شنویم باور دارید یانه؟ اگر معجزات پیامبر اسلام را آخرین معجزات بوقوع پیوسته می دانید که هیچ.»
سیدمحمدی:
صددرصد باور دارم. دائی ی بنده را تمام پزشکان جوابش کردند. این بیمارستان آن بیمارستان. هیچ بهبود پیدا نمی کرد. حدود 50 سال پیش. تقریباً مرده بوده. تقریباً. مادربزرگم و دائی ی دیگرم، او را بردند مشهد. بستند به ضریح امام رضا. بستن همان، و خوب شدن همان. خوب ِ خوب ِ خوب شد.
و:
من، شخصاً، ضمن اعتقاد بسیار زیاد به علم و science و اهمیت بسیار زیاد علم، صددرصد باور دارم انبیاء و رسولان و امامها، حتا مرده ی آنها، به اذن خدا می تواند دردها و گرفتاریها را حل کند.
البته:
من نفی نمی کنم در تمام تاریخ در تمام دنیا، خرافات هم بوده. الان هم هست. اما خرافات، طبق افکار و معلومات و باورهای من، نفی کننده ی عظمت و بزرگی ی «عالَم ِ معنا» و راههای مختلف برقراری ی ارتباط انسانها با عالَم ِ معنا نیست.
با احترام.
سلام
پس اگر اعتقاد دارید و مشاهده کرده اید سئوال من اینگونه است که این چنین معجزاتی چرا تا به حال به یک نفر که مثلا قطع عضو مادرزادی دارد همان عضو را نداده؟
آیا شفا یافتن بیماران بی اعتقاد یا بیمارانی که نذر و نیاز نداشته اند تا به حال وجود نداشته؟ اگر وجود داشته آنها هم ذیل معجزه تعریف می شوند؟
-----
در مورد روح و سئوالی که پرسیدید. علم وقتی طرح مساله می کند به موضوعی یا کشفی یا نشانه ای و... رسیده باشد . صرف ِ گفتن ِ اینکه روح وجود دارد پس علم بیاید کشفش کند اگر نکند ناتوان است علمی نیست. مثل وجود جن و پری و آل و... ببخشید قصدم نقد موضوعات دینی نیست بلکه از منظر یک ساینتیست بحث می کنم.
----
در مورد کامنت شما درباره ی پستم هم بگویم به خاطر این موضوع دوستی را مد نظر قرار دادم که احساس می کردم این موضوع تقریبا در همه ی سنتها و فرهنگهای دنیا مشترک است. از متدینان و نامتدینان از بدوی ها تا مدرنها و... این را می توان مخرج مشترک گرفت. البته که شناخت خود هم موضوع مهمی ست.
یک تعریف جهانشمول از دوستی می تواند راهگشای خیلی چیزها باشد.
سلام علیکم.
فرمایش شما:
«اگر اعتقاد دارید و مشاهده کرده اید سئوال من اینگونه است که این چنین معجزاتی چرا تا به حال به یک نفر که مثلا قطع عضو مادرزادی دارد همان عضو را نداده؟»
سیدمحمدی:
اگر قبول کنیم حضرت عیسا نابینای مادرزاد را بینا می کرده، آیا این مصداق «دادن همان عضو که فرد، ندارد» نیست؟
و من صددرصد باور دارم، اگر احیاناً شخص شما به معجزه اعتقاد نداری، خود شخص شما هم صددرصد ممکن است از طریق معجزه و کرامت، گرفتاری ات حل شود و بیماری ی لاعلاجت در لحظه درمان شود.
اعتقادات ماها، معجزه را پدید نمی آورد.
من روایاتی خواندم، که حتا مسیحی ها، به حضرت ابوالفضل متوسل شده اند، و تریلی که سرعتش زیاد بوده و داشته به دره سقوط می کرده، در لحظه متوقف شده بوده.
***
من نقص علم نمی دانم، اگر روح را کشف نکند.
من سؤالم از شما این است:
شخص شما «روح» داری یا نداری؟
آیا علوم طبیعی و علوم انسانی درباره ی روح به «موضوعی یا کشفی یا نشانه ای و... رسیده»؟ آیا نرسیده؟
آیا «روح» در نزد فیلسوفان غرب و شرق، و در نزد انسان شناسان و جامعه شناسان و پزشکان و ...، منتفی، و مثلاً از خرافات است؟
با سلام
گفته شده:
"معجزه، آن است که تمام بشر در برابرش عاجز باشند. و فقط به اذن خدا باشد. وقتی شما شرح توانمندی انسان در تعدادی مسائل علمی و پزشکی و مانند آنها را ذکر می کنی، این معجزه نیست.»
وشما فرمودید:
" پیشرفت آرام یا سریع انسان در علم و تکنولوژی و پزشکی، و حتا پیشرفت فلسفه از قبل از یونان باستان تا الان، طبق درک من، شباهتی به مفهوم «معجزه» ندارد. معجزه یعنی سر تسلیم فرود آوردن در برابر قدرت مطلق خدا. پیشرفت علمی و پزشکی و تکنولوژی، قدرت نسبی و خطاپذیر و آسیب پذیر و همراه با تلفات است، که انسان خودش به آن رسیده.
البته بکار بردن معجزه همیشه بمعنای اخص و دینی آن نیست فکر میکنم معجزه در اینجا یعنی کار بسیار بزرگ در فقره اول گفته شد:شرح توانمندی انسان در تعدادی مسائل علمی و پزشکی و مانند آنها
خوب همین توانمندی در سیر تاریخ افزایش یافته یعنی همان چیزی که شما فرمودید: پیشرفت علمی و پزشکی و تکنولوژی، قدرت نسبی و خطاپذیر و آسیب پذیر و همراه با تلفات است، که انسان خودش به آن رسیده.
اگرسیر پیشرفت را در تاریخ مورد رصد قرار دهیم قرن اخیر بسیار معجزه گونه پیشرفت داشته است.
سلام علیکم.
این که
«معجزه، آن است که تمام بشر در برابرش عاجز باشند. و فقط به اذن خدا باشد. وقتی شما شرح توانمندی انسان در تعدادی مسائل علمی و پزشکی و مانند آنها را ذکر می کنی، این معجزه نیست»
و این که
«پیشرفت آرام یا سریع انسان در علم و تکنولوژی و پزشکی، و حتا پیشرفت فلسفه از قبل از یونان باستان تا الان، طبق درک من، شباهتی به مفهوم «معجزه» ندارد. معجزه یعنی سر تسلیم فرود آوردن در برابر قدرت مطلق خدا. پیشرفت علمی و پزشکی و تکنولوژی، قدرت نسبی و خطاپذیر و آسیب پذیر و همراه با تلفات است، که انسان خودش به آن رسیده»
گوینده ی هر دویش، من بودم.
شما می فرمایی:
«اگرسیر پیشرفت را در تاریخ مورد رصد قرار دهیم قرن اخیر بسیار معجزه گونه پیشرفت داشته است»
سیدمحمدی:
سیر پیشرفت علم و صنعت و پزشکی، در قرن بیستم، یا تقریباً از گالیله به بعد، یا تقریباً از نیوتون به بعد، سریع بوده، اما معجزه گونه نبوده. معجزات، با سعی و خطا و تلفات و بودجه ی دولتی و تلاش دهها و هزاران نفر، نبوده. در تحقق معجزات، بگیر نگیر و شک و شبهه نبوده. در تحقق معجزات، قبلش تعدادی آدم و تعدادی موش و ...، مورد آزمایش قرار نمی گرفتند. در پیشرفتهای علمی، مثلاً در تحقیقات راجع به کشف داروی بیهوشی، چندین انسان جانشان را از دست دادند. در آزمایش شدن داروها، ابتدا موشها و ... تلف می شوند، تا دارو مهر تأیید بخورد و مورد تأیید جامعه ی پزشکی قرار بگیرد.
طبق درک من،
معجزه،
و
پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک،
در دو ساحت متفاوت هستند.
اگر ما بگوییم پیشرفتهای علمی و صنعتی و پزشکی، «معجزه گونه» است، و مرادمان کسب احترام کردن ِ بیشتر علم بشری و عزت بخشیدن بیشتر به علم بشری از طریق واژه ی «معجزه» باشد، و تفاوت ساحتها را هم بدانیمف البته اشکالی نیست، اما وقتی دوست گرامی که من مقاله را در ذیل مقاله ی او نوشتم، صریح می گوید:
«به برکت علم بشری , معجزه امری کاملا تاریخ مند شده است و گرچه لزوما با آنچه که از پیامبران نقل شده , پهلو نمی زند , اما از رفعت آنها می کاهد و جاوید بودن آنها را مورد تحدید قرار می دهد»
یعنی صریح دارد می گوید علم بشری از رفعت معجزه (مثلاً مرده زنده کردن عیسا) و جاوید بودن آنها را تحدید (تهدید؟ تحدی؟) می کند، شما ببین آیا با فرمایش ایشان موافقی؟
من گفتم، این که پیشرفتهای علمی «از رفعت آنها می کاهد»، یعنی در فکر و دیدگاه «چه کسانی»، از رفعت معجزات می کاهد؟ در فکر و دیدگاه سیدعباس سیدمحمدی، علم و صنعت و پزشکی، هرگز هیچ گاه اصلاً و ابداً از رفعت معجزات نمی کاهد.
معجزه، الاهی و مطلق و قطعی و بی خطا است.
پیشرفتهای علمی و صنعتی و پزشکی، بشری و همراه با خطا و تلفات است.
کاستن از اهمیت و عظمت و معجزات، و بالاتر بردن اهیمت و جایگاه علم، چه وجهی دارد؟
با احترام.
«تنها معجزه بزرگ و نابودنشدنی، اعتقاد بشر به معجزه است.» ژان پل
1. به نظر من , گروهی از دست آورد های تکنولوژیک , نه لزوما همه آنها و یا مهمترین آنها , در تغییر دیدگاه متدینان نسبت به امور متافیزیکی مورد باورشان موثر است . شاهد این مدعا , مخالفت تاریخی متولیان دین با پدیده تکنولوژی است . از داستان های برخورد علمای این سرزمین با ورود فناوری که بگذریم , می توان به واکنش های نهاد مسیحیت در همین سال های اخیر اشاره کرد : مخالفت با تحقیقات بر روی سلول های بنیادی , مخالفت با شبیه سازی انسان , مخالفت با لقاح مصنوعی و این آخری مخالفت با تولید موجودات مصنوعی (باکتری ها کریک وینتر)
... .
2. بنده مشکوکم که هیچ دینی واژه معجزه را "ابداع" کرده باشد . نهایتا آن را باز تعریف کرده و بار معنایی خاصی در ترمینولوژی خود به آن داده اند . بنابراین اجازه استعمال لغتی به علت معنای خاص آن در یک نظام فکری ار کسی سلب نمی شود . فکر کنید حافظ بیاید بگوید کسی حق استفاده از معنای "رند" را جز در آن معنی که من به کار برده ام ، ندارد !
2. به عقیده من , مردم ادراکشان از معجزه کمتر درگرو "نحو و ابراز و امکانات دستیابی به امر خارق العاده" , بلکه در گروه "خود امر خارق العاده " است . نفس "نابینا را بینا کردن" برایشان مهم بوده است . اگر حضرت عیسی برای این امر , به جای یک چشم بر هم زدن , مثلا دو روز نیایش می کرد , گمان نمی کنم تاثیر چندانی بر نقش "ایمان ساز" این معجزه داشت . اگر نه خود عمل , بلکه "نحوه انجام عمل" اهمیت اولا داشت , خوب می شد در یک چشم بر هم زدن , تکه سنگی را بدون دست زدن , از جایی به جای دیگر منتقل کرد یا بسیاری از کارهایی که هر انسان به طور یومیه انجام می دهد را به طور دفعتی انجام داد . اما اینگونه "انتخاب" کردن معجزات , نشان از اهمیت درجه اول نفس عمل دارد .
در حال حاضر هم ادعایی نیست که آنگونه که عیسی شفا می داد , دانشمندان هم شفا می دهند . شفای دانشمندان , زمان می برد , ریسک دارد و ... تفاوت هایی دارد قطعا . اما از طرف دیگر اولا اطمینان از وقوع آن برای همه آحاد مردم تحقیق پذیر است ثانیا تکرار پذیر است و مردمان بیشتری را برخوردار می کند , ثالثا خیر ناشی از آن به خاطر اجبار خلایق به "سر تسلیم فرود آوردن " نیست . خیر بیشتر به خاطر خود خیر است !
سلام علیکم.
دستاوردهای علمی و تکنولوژیک، هم ممکن است در دیدگاههایی از متدینان اثراتی بگذارد هم ممکن است در دیدگاههایی از خداناباوران اثرهایی بگذارد.
مشخصاً در موضوع معجزه، طبق توضیحاتی که عرض کردم و فهم و درک و آگاهی ی من بود، پیشرفتهای علمی و پزشمی و صنعتی، از نوع معجزات نیستند و از رفعت و عظمت معجزات نمی کاهند.
لفظ «معجزه» در قرآن نیامده. اما لفظ «معجزه» در متون کلامی، معنای نسبتاً مشخصی دارد.
اگر «معجزه» یعنی فعلی، که انسان عاجز است از انجام دادن آن، ظاهراً سخت نیست بپذیریم هیچ کدام از افعال عادی ی بشری، مانند جراحی ی چشم و ساختن هواپیما، «معجزه» نیست.
درمان شدن مردم توسط پزشکان، تفاوت دارد با معجزه، و بلکه، به طور کلی دو ماجرا است ماجرای درمان شدن مردم توسط پزشکان و درمان شدن مردم توسط حضرت عیسا.
بله. ظاهراً تصور مردم از معجزات انبیا و رسولان، لزوماً شامل «در لحظه اتفاق افتادن» نیست. اما ظاهراً واقعیت این بوده بینا شدن نابینا و زنده شدن مرده توسط حضرت عیسا، در لحظه بوده. ظاهراً تصور مردم از معجزات انبیا و رسولان، این ویژگی را دارد:
که معجزات آنها، قطعی و صددرصد و بدون اما و اگر بوده است. اما:
تصور ما از خبره بودن فلان پزشک و جراح، به هیچ وجه این نیست که عمل جراحی ی او حتماً با موفقیت همراه است.
این که می فرمائی:
«اطمینان از وقوع آن برای همه آحاد مردم تحقیق پذیر است ثانیا تکرار پذیر است و مردمان بیشتری را برخوردار می کند , ثالثا خیر ناشی از آن به خاطر اجبار خلایق به "سر تسلیم فرود آوردن " نیست . خیر بیشتر به خاطر خود خیر است !»
خب جراحی و مانند آن، معجزه نیست، که تحقیق پذیر و تکرارپذیر نباشد. عمل جراعی یکی از هزاران عمل عادی ی ما انسانها است. و عمل جراحی، هم با خیر (بهبود بیمار) و هم با شر (مرگ بیمار) ممکن است همراه باشد.
با عرض سلام

با چنین گفتاروپنداری فکر می کردم حاج آقایی حجه الاسلام والمسلمینی باشند حتی جایی ذیل نظرشان حاشیه نوشتم که چندنفر جوان به شما اقتدا می کنند..حالا می بینم
سلام، فکر می کنم ،گزاره های زیر کمک به شفافیت بحث می کند.
معجزه امری است که بشر از کشف روابطی که منجر به نتایج آن (معجزه) می شود، عاجز است یا حداقل برای عقلش نامانوس است. مسلما" معجزه امری خلاف عقل نخواهد بود، پس درخواست امر غیر عقلی به عنوان معجزه طلبی امری مردود است.
گمان نمی کنم مستند یا متنی مبنی بر اینکه غیر از قرآن مجید، معجزه دیگری از انبیاء یا اولیای الهی جاوید و ابدی باشد، وجود داشته باشد.
بله بنده با نظر شما موافقم
پیشرفتهای علمی ماورا طبیعی نیست.
فکر میکنم اشتباه اینجاست که نویسنده مقاله فقط به نتیجه معجزه یا پیشرفت علمی در خارج توجه می کند نه تعریف و ماهیت هرکدام از این دو. ممکن است با شباهت بیرنی نمی توان به این همانی حکم کرد.
سلام
لینکی از شما در وبلاگ جستار آقای آشوری دیدم درباره نام- ولی متاسفانه وبلاگ قبلی شما فیل... شده!
http://seyyedmohammadi.blogfa.com/post-80
اگر میتوانید لینک مطلب را برایم بفرستید یا در همین وبلاگ بگذارید
با تشکر
برادر ارجمند
سلام
نمی دانم بلاگفا با یخش یادداشتگذاری چه کرده. من کاری نکرده ام درست هم نشد.
دولت به آقای متکی ظلم کرد.
وقتی آقای رحیمی داشت در مود این مطلب حرف می زد بنده به همسرم گفتم از لحنش و و وضعش پیداست دارد دروع می گوید. اکنون بسیار مطمئن شده ام.
بله سیاست اینچنین چیزها هم دارد.
بدرود
بین دستاوردهای علمی با معجزه تفاوت وجود داره. حتی اگر بپذیریم که که امروزه با پیشرفت علم دیگر جایی برای معجزه وجود نداره نباید فراموش کنیم که معجزه پیامبران در زمانی صورت گرفته که علم به ان درجه از پیشرفت نرسیده بوده. همچنین پیامبران به عنوان یک محقق و دانشمند در طی سالها ازمایش و تحقیق و در محیط ازمایشگاهی معجزه را اختراع نکردند. و در زمانی به اعجازی دست زدند که هیچ تحقیق علمی در آن زمانه صورت نگرفته بوده. این خود گویای تفاوت بارز معجزه با تحقیقات علمی ست.