بسم الله الرحمان الرحیم.
مستحضرید در ایران تعدادی از کتابها و فیلمها و مجله ها و وبسایتها و وبلاگها و ... به دلیل این که مضر یا اختلاف برانگیز یا مفسده انگیز یا گمراه کننده یا ... تشخیص داده می شوند، توقیف می شوند یا فیلتر می شوند یا نابود می شوند. ظاهراً این رشته سر دراز دارد، و دامنه ی این تشخیصها و نظرها و سلیقه ها، ممکن است چنان گسترده باشد که نهج البلاغه و اصول کافی را توقیف کنند و به آب بیندازند، البته نه در ایران، بلکه در کشور دوست و برادر، جمهوری ی اسلامی ی افغانستان (Islamic Republic of Afghanistan)، و توسط اداره ی ارشاد آن کشور، و نهادهای دیگر.
خبر را عیناً از
http://www.afghanistanonlineforums.com/cgi-bin/yabb2/YaBB.pl?num=1243375207;start=all
نقل می کنم (ظاهراً خبر برای سال 2009 است):
«اخیراً مقامهای محلی ولایت نیمروز هزاران جلد کتابی که توسط یک ناشر افغان از ایران وارد این افغانستان شده بود را به رود هیرمند انداختند.
ابراهیم شریعتی، ناشر افغان و وارد کننده این کتابها به بی بی سی گفت که یک محموله ۲۵ تنی کتابهای وارداتی او شش ماه پیش در گمرک نیمروز توقیف شد و ۱۱ عنوان از این کتابها "غیرمجاز" تشخیص شد.
به گفته آقای شریعتی، کتابهای "هزاره ها نوشته حسن پولادی به ترجمه عالمی کرمانی، شناسنامه افغانستان نوشته بصیر احمد دولت آبادی، گل سرخ دل افگار نوشته جواد خاوری، نهج البلاغه، مجموعه نامه ها و سخنان حضرت علی و اصول کافی شامل این کتابها بوده است.
غلام دستگیر آزاد، والی نیمروز به سایت فارسی بی بی سی گفت که شماری از این کتابها "اختلاف برانگیز بود و در این کتابها به مسائل قومی و مذهبی دامن شده بود."
والی نیمروز می گوید در زمان توقیف این کتابها مسئولان اداره های ارشاد و حج اوقاف، دادستانی، امنیت ملی و اطلاعات و فرهنگ این ولایت حضور داشتند. به گفته او، نمونه هایی از این کتابها برای بررسی های بیشتر به وزارت اطلاعات فرهنگ به کابل فرستاده شد.
آقای آزاد گفت که تصمیم انداختن این کتابها به رودخانه توسط وزارت اطلاعات و فرهنگ و دادگاه عالی افغانستان گرفته شده است.
اما عبدالمالک کاموی، رئیس اداری قوه قضائیه افغانستان گفت که از صدور چنین حکمی توسط دادگاه عالی اطلاعی ندارد. »
سید جان،
از دید من، فرضیهی فرگشت یک فرضیهی سازگار است و برداشت مدرن از آن (یعنی ژنتیک فرگشتی) به سادگی با رایانه، شبیهسازی میشود و کارایی این فرضیه را نشان میدهد. البته فرگشت یک فرایند بسیار پرخرج و پر از ریختوپاش است که از عهدهی پیشبینی برمیآید، پیشفرضهای سادهای دارد و مازاد تبیینیاش هم بالاست.
راجع به آن ماهی هم که گفتی، ماجرا برای من به خوبی قابل هضم است. من خیلی خام، سناریوی زیر را درنظر میگیرم: آبزیان آب شیرین در مقابل آب شور حساس هستند و هم خودشان و هم بچههایشان نمیتوانند از منابع غذایی موجود در آب شور بهرهمند شوند. نسلهای این ماهیها در طول سالهای طولانی، زاد و ولد میکنند و به طور مرتب اغلب صفات ژنتیکی خود را از طریق زاد و ولد به نسلهای بعدی منتقل مینمایند. ولی بعضی از این صفتها هم دچار تغییرات و جهشهایی میشوند و در نتیجه، بچهها کمی با والدهایشان متفاوت میشوند. از قضا یکی (یا دنبالهای) از این تغییرات و جهشها منجر میشود به اینکه بچه، واجد صفتی بشود که نسبت به آب شور سازگار باشد. این بچه باالطبع شانس زندهماندن و بقایش بیشتر میشود و اگر بدشانسی نیاورد این خصوصیت سازگاری با آب شور را به نسل بعدیش منتقل میکند. البته رعد و برق میتواند باعث جهش بشود ( و رعد و برق هم خدایی دارد) ولی فرایند تولید مثل هم مسئول بخشی دیگر از تغییرات است. منطقی است اگر فرض کنیم بسیاری از این تغییرات و جهشها منجر به نتایج خوبی (موجودات سازگارتری) نمیشوند و طبعا انتقال یافتنشان به نسلهای بعد، احتمال کمتری پیدا میکند.
تو بیشتر بگو که کجای فرگشت قلقلکت میدهد؟
سلام
شاید مطالب کتاب گزینشی بوده ..در هر حال در افغانستان آشوب زده از فرقه گرایی اتخاذ چنین تدابیری لازمه به شرطی که تبعیض آمیز نباشه و طرف دیگر که وهابیها وطالبان هستند را شامل بشه. حتی مسجد اگر باعث فتنه بشود باید خراب شود مسجد ضرار.
یه سریالی سالهای قبل(15 تا 17) از شبکه یک سیما نمایش میدادند که به خاطرات یک بازرس جوان می پرداخت از بازار بازرسی میکرد واصناف وبعلت عدالت وقاطعیت ونظارت بر نرخ ها و..مورد تهدید بازاریها قرارمی گرفت و خانواده اش هم درگیر قضایا بودند سکته پدر وناراحتی همسرجوانش و... لطفا اگر نام سریال به خاطر دارید ممنون میشوم ذیل همین کامنت بنویسید
۱۵ تا 17 سال قبل منظورم بود کلا دهه 70
سلام
پست قبل تجدید خاطره خوبی بود از سریال در برابر باد که بسیار خودش و موزیکش را دوست داشتم
سلام.
تیکه میندازی جوون؟ برای منی که ارشد ام بی ای دادم واضح و مبرهنه که چرا اخراجیان ایراد داره و اخراجیها درسته!
اون چیزی هم که گفته بودم عیان بود تفاوتش؛ اگه گرفته باشی!
----
به هر حال به قول معروف گفتنی انسانها تا نتونن از اون دایره ای که خودشون رو توش گیر انداختن کمی دربیان و از بالا بهش نگاهی بیندازن؛ این چیزا وجود داره.
جایی قرآن آتیش میزنن و جایی هم نهج البلاغه به آب میندازن و جایی هم آدم میکشن!
به قول یک استادی بخش هایی از نهج البلاغه در روزگار ما (و احتمالا در ایران امروز) حکم شب نامه را دارد.چه می شود کرد علی مظلوم است چه در میان آنها که نامش را تقدیس می کنند و به سخنش وقعی نمی نهد و کار خود می کنند و وچه میان آنان که ولایتش را قبول ندارند و کتابش را بجای خواندن به آب می ریزند.صد البته به تعبیر فرد دیگری این عود جاودان خلقت چه به آتش تعصب و چه به آتش عداوت بسوزد در همه جهان عطر دل انگیز خود را می پراکند.
قصد کردستند این گل پاره ها
تا بپوشانند خورشید تو را
در دل کُه لعل ها دلال توست
باغ ها از خنده مالامال توست
سلام سید
چطوری
میبینم که دیگه فیزیک به حاشیه رونده شده و از شیر مرغ (سیاست )تا جونش (احتمالا کیاست )در وبلاگت هست به جز اصل مطلب که فیزیک باشه.
واقعا دلیلش چیه؟ تو دانشگاه که بودم عده ای از بچه ها که علوم سیاسی میخوندن اومده بودن سراغم که میخواهیم تغییر رشته بدیم به فیزیک/
سلام
چند سال پیش یکی از نواندیشان دینی که از امکان انتشار یکی دو تا از کتابهایش در ایران مایوس شده بود میگفت بناست کتابش با همکاری وزارت فرهنگ افغانستان چاپ و منتشر شود. پس با این وصف امیدهای امثال این آقا باید بر باد رفته باشد.
سلام،
با شبیهسازی رایانهای میتوان نشان داد که تعداد بسیار متنوعی از گونهها میتوانند از نیای مشترکی حاصل شدهباشند. این شبیهسازی، اثباتی برای نظریهی فرگشت نیست ولی تاییدی برای آن هست. و اصلا در نظریههای علمی هیچ جور قطعیت و اثباتی، بهدستآمدنی نیست.
آنچه من میدانم، وجود نیای مشترک برای همهی موجودان زنده، ادعای مرکزی نظریهی فرگشت نیست. بلکه ادعای مرکزی این نظریه، پیشنهاد فرایندیست که چگونگی دگرگونیها را از نسلی به نسل بعد شرح میدهد و به عنوان یک نتیجهی جانبی، میگوید که تنوع گونههای جانداران، در گذشته میبایست بسیار کمتر از الان بوده باشد ( و نه لزوما تنها یک گونه).
این شبیه فرضیهی مهبانگ (big bang) است که نتیجهی جانبی فرایند هابل میباشد. دنیا در حال انبساط است، پس چه بسا در گذشته، بسیار فشردهتر و چگالتر از الان بوده باشد. به طور قطع ما برای اثبات فرضیهی مهبانگ، به آن دسترسی نداریم ولی گاهوبیگاه شواهدی در تایید (و عدم تایید) آن یافت میشود مثل تابش پس زمینهی کیهانی.
چند شب پیش برنامهای دیدم که تنوع حاصل از جفتگیریهای انتخابی نژادهای مختلف "سگ" را که حاصل اصلاح مصنوعی نژادی توسط بشر هستند نشان میداد. نمونهی واضح دیگر، "قاطر" است که ذاتا عقیم است و مطلقا نمیتواند نیای "قاطر" داشته باشد بلکه تکتک قاطرهایی که وجود دارند، بی کمو بیش از آمیزش اسب و الاغ حاصل شدهاند و نه دو قاطر دیگر.
سلام
عالی بود
ممنون
سلام
حالا چرا به اب بندازند؟ چرا خاکش نکردند؟
شاید در ایران خودمان هم روزی برسد که نهج البلغه ممنوع شود