بسم الله الرحمان الرحیم.
در ویکیپدیای فارسی مدخل http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85_%DA%86%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C در تاریخ 23 اردیبهشت 1390 عیناً چنین دیدم:
«دکتر ابراهیم چهرازی، روانپزشک ایرانی و از پایه گذاران روانپزشکی ایران است.
دکتر سید ابراهیم چهرازی باغبادرانی فرزند مرحوم سید مرتضی حکیمباشی باغبادرانی (ابن عم مرحوم آیتالله العظمی سید ابوالحسن مدیسهای (اصفهانی) در سال ۱۲۸۷ شمسی در باغبادران (استان اصفهان ـ شهرستان لنجان) متولد و پس از تحصیلات مکتبخانهای در این شهر و گذراندن تحصیلت ابتدایی و راهنمایی و متوسطه در اصفهان و تهران (مدرسه دارالفنون) و پس از ادامه تحصیل پزشکی در اروپا در سال ۱۳۱۵ بعنوان استاد در دانشگاه تهران مشغول فعالیت گردید. این استاد علم پزشکی در ایران منشاء خدمات گسترده و شایانی میباشد. استاد چهرازی در اواخر سال ۱۳۸۹ در سن یکصد و دو سالگی دارفانی را وداع گفت و پیکرش را در مقبره خانوادگی در کنار مدفن پدر بزرگوارش در مجاورت امامزاده شاهزاده ابراهیم (از نوادگان امام موسی جعفر) در مرکز شهر باغبادران به خاک سپردند. وی در سال ۱۳۹۰ در آمریکا مرد وپیکر این مرحوم در شهر باغبهادران اصفهان زادگاه پدری دفن شد.
پایان نقل از ویکیپدیای فارسی.
سیدعباس سیدمحمدی:
یک) گفته اند «استاد چهرازی در اواخر سال ۱۳۸۹ در سن یکصد و دو سالگی دارفانی را وداع گفت»، و چند جمله بعدش این است که «وی در سال ۱۳۹۰ در آمریکا مرد». خُب مگر آدم چند بار می میرد؟ هم در اواخر سال 1389، و هم در سال 1390؟
دو) نویسنده یا نویسندگان مقاله، علاوه بر دقت در گزارش تاریخ درگذشت مرحوم دکتر سیدابراهیم چهرازی (!)، البته منبع هم معرفی کرده اند. گفته اند: «منابع: روزنامه اعتماد». لینکی که از روزنامه ی اعتماد گذاشته اند، این است: http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1743322 . بنده در صفحه ی http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1743322 تنها چیزی که درباره ی سیدابراهیم چهرازی می بینم، این است: «هر چند مقالات این ستون با درمان های نوین کمکی سودمند در فرآیند روان درمانی شناختی ـ رفتاری و نیز تحلیلی ـ بینش مدارانه آغاز می شود، اما امیدوارم به زودی در نخستین فراغتی که دست دهد، بتوانم به این مهم بیشتر بپردازم و از کوشش های بزرگانی همچون دکتر «رضاعی»، دکتر «چهرازی»، دکتر «میرسپاسی»، دکتر «داویدیان» تا استادان برجسته دهه های اخیر که در این سده، آهسته اما پیوسته، این رشته را بنیاد نهاده و به پیش بردند، یاد و ستایشی درخور به جا آورم.»
واقعاً، در منبع یادشده، از سیدابراهیم چهرازی، چیزی جز فقط ذکر نام (به صورت «دکتر «چهرازی»») هست؟ این که در جائی گفته باشند «دکتر «چهرازی»»، آیا آن جا می شود «منبع»؟
سلام
خسته نباشید
یادخوبی بوددراین روزجمعه خدارحمتشون کند
انداختمش داخل این قلک
خدا بیامرزدش. من و شما را هم بیامرزد.
قبلا هم عرض کردم که نباید آفریدگار را رقیب علل دیگر و در عرض آنان شمرد. البته ربالنوع آتشفشان و خدای کشتی گیرنده با یعقوب چه بسا در عرض علتهای دیگر هم باشند. به این معنا دانشمندان خداباور و خداناباور ، ضد نگرش ربالنوعی هستند و بدان میبالند. اما اگر توجه کنید که حتی با فرض علت العلل بودن پروردگار هم، او مطابق نگرش حکیمان مسلمان، ورای علتهای دیگر و در طول آنهاست آنگاه به سادگی، فرض توام وجود خدا و فرگشت را ممکن خواهید دانست.
حالا این داستان رابطهی طولی و عرضی هیچ؛ در نظر دارید که (گرایش غالب) حکیمان مسلمان، علت العلل بودن آفریدگار را بالذات میدانند ولی سایر علل که میفرمایید را علل بالعرض میشمرند. فعل خداوند در مقام علت العلل را مبداء وجود به حساب میآورند و فعل سایر علل را مبداء حرکت. خداوند را فاعل بالتجلی میخوانند و سایرین را فاعل بالطبع.
خوب پیداست که هیچ زیستشناسی از وجود (به معنی بالا) سخن نمیراند، راجع به "ذات" چیزی نمیبافد و نظریهی "تجلی" نمیپروراند. البته زیستشناس میتواند معتقد به این امور باشد یا نباشد. از این امور الهام بگیرد یا نگیرد و بر مبنای آن سلوک کند یا نکند ولی آنچه موضوع کار او در حیطهی دانش تجربی میباشد عبارتست از عرض و حرکت و طبع.
ناگفته پیداست که از این حیث، زیستشناسی، فیزیک، شیمی، زمینشناسی و مانند آنها، یک جورند. آفریدگار همانقدر علتالعلل فرایند حرکت پرتابی و سطح شیبدار و آتشفشان است که علتالعلل فرایند فرگشت.
(ولی شما میگویید نه و چرایش را نمیگویید)
سلام
همان که اسمش آنجا آمده، منبع است دیگر!!!!!!!!!!!!
با سلام
ممکن است دو شخص با اسمهای مشترک باشند؟