بسم الله الرحمان الرحیم.
بنده هم، شاید مانند میلیونها نفر دیگر، شنیده ام که امام خمینی این جمله ی «انقلاب ما انفجار نور بود» را فرموده است.
به این مطالب، عیناً از اینترنت، توجه کنید:
ــ انقلاب ما انفجار نور بود یعنی چه؟ در کلام حکمت آمیز و زیبای رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی "انقلاب ما انفجار نور بود"، نور در مقابل ظلمت و تاریکی است. و انفجار، یک واکنش شدید از توده های تحت فشار است، که تمام قالب خود را با یک حرکت قوی از هم می پاشد بنابراین منظور از این فرمایش بنیان گذار جمهوری اسلامی "ره"، و تشبیه انقلاب به انفجار نور، این چنین می تواند باشد که: نهضت فراگیر اسلامی مردم ما در بهمن 1357، یک واکنش قوی و شدید مردمی، علیه تمام ظلمتها و تاریکی های رژیم ستم شاهی پهلوی بود؛ که منجر به فروپاشی آن حکومت سیاه گردید. و با از بین بردن اختناق و ظلم و زورگویی و حرکتهای ضد خدایی پهلوی، توانستند نور خدا و قرآن و اهلبیت و آزادی و استقلال را در کشور ایرن بطور گسترده حاکم نمایند. امید است که همه ما پاسدار این یادگار، و امانت امام و شهیدان گرانقدر باشیم.
ــ محمد علی ابراهیمی، یکی از راویان که در جمع دانشجویان بسیجی دانشگاههای قم در اندیمشک صحبت میکرد، به تبیین خیزش بیداری اسلامی در منطقه با اشاره به این سخن امام خمینی که فرمود " انقلاب ما انفجار نور بود " پرداخت و گفت: انقلابی که سی سال پیش در ایران رخ داد نور و روشنایی ایجاد کرد که امروز در مصر و تونس و لیبی و کشورهای دیگر منطقه دیده میشود و به زودی تمام کشورهای جهان را در بر میگیرد.
ــ مکرنه اینکه اماممان فرمود: انقلاب ما انفجار نور بود.... نوری از ازل که با نام محمد خاتم تابیدن کرفت و تا ابد و با نام مهدی موعود به اوج خواهد رسید انجنان که جهان را درخود غرق و مملو هستی خواهد کرد. براستی انقلاب ما انفجار نور بود
ــ آقای محسن قرائتی، برنامه ی درسهایی از قرآن، 08/11/1388: امام فرمود: انقلاب ما انفجار نور بود. نه انفجار اقتصادی! گاهی وقتها یک کسی کاندیدا میشود، رأی نمیآورد. آنوقت شروع میکند یک روزنامه درست میکند. مصاحبه میکند. چون رأی نیاورده است. اگر رأی میآورد این کارها را نمیکرد. با رییس هیئت دعوایشان میشود میرود انصار الحسین راه میاندازد. خیلی وقتها که ما دست به کاری میزنیم به خاطر این است که ما شکست خوردیم، یا هدفهایمان غیر خدایی است.
ــ در این راستا نکته بسیار مهم که به آن باید اشاره کرد، بحث “ولایت” است. ولایت یکی از مصادیق جمله حضرت امام (ره) است که فرمود: ”انقلاب ما انفجار نور بود”. نور به تعبیر قرآن کریم وسیله هدایت است. نور روشنایی می آورد و چون نور باشد از تاریکی خبری نیست، نور انسان را به سعادت هدایت می کند چنان که در قرآن آمده است: و برای شما نوری قرار دهد که با آن راه سعادت را بپیمایید. (سوره حدید: 28) ولایت نوری است که از طریق آن انسان سعادت می یابد. امروز ولایت فقیه که زمامداری کشور را به عهده دارد، با دو ویژگی اساسی یعنی “علم به احکام الهی و عدالت” راه امامت و رسالت را ادامه می دهد
ــ حجت الاسلام و المسلمین حسین ابراهیمی ظهر امروز در جمع راهپیمایان 22 بهمن شهر قزوین و در جمع نمازگزاران جمعه قزوین در مسجدالنبی (ص) بیان داشت: امام خمینی (ره) فرمود: انقلاب ما انفجار نور بود، در حقیقت نیز این انقلاب انفجار نور بود. وی ادامه داد: رسول اکرم (ص) در حدیثی میفرمایند در مملکت عجم در ماه محرم انقلابی رخ میدهد و شاه عجم از کشور فرار میکند و از ترس اینکه مردم او را دستگیر کنند در فراغ دق میکند و میمیرد و هم انقلاب و هم فتنه در کنار یکدیگر ادامه پیدا میکند و وقتی به اینجا رسید مردم مژده به ظهور بقیةالله العظم میدهند.
ــ دیروز پیر جماران فرمود: انقلاب ما انفجار نور بود .
ــ حضرت امام فرمود انقلاب ما انفجار نور بود. نور! نه نور چراغ. نور ژنراتورهای برق. نور!
نور معنویت.
ــ امام جمعه موقت سمنان دهه فجر را دهه عاشقان و دلدادگان مکتب قرآن و ولایت دانست. حجتالاسلام عبدوس که به مناسبت دهه فجر در جمع کارکنان و سربازان وظیفه زندانهای استان سخن میگفت، با عرض تبریک فرا رسیدن سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اظهار داشت:
در دنیای اسلام و ایران که تاریکی، جهل، نفاق و بی عدالتی سراسر آن را در بر گرفته بود، جرقهای در ایران زده شد که ۳۲ سال است پرتو و نور آن تلالو یافته است، نوری که حضرت امام درباره آن فرمود: انقلاب ما انفجار نور بود.
ــ نور هست بله عجب نوری هم هست، چشم دوست و دشمن را خیره کرده، از قضا حسابی هم نور هست، چون امام (ره) فرمود: انقلاب ما انفجار نور بود
ــ حجت الاسلام ابراهیمی افزود: اگر خدا کسی را نصرت کند کسی دیگر بر او نمی تواند غلبه کند و نظام جمهوری اسلامی ایران از این برکت و موهبت ذات حضرت ربوبی برخوردار شد که انگیزه های الهی در جامعه رشد کرد و به همان نسبت مردم با اعتقاد به کسب رضای ذات حضرت ربوبی به صحنه آمدند و این اتفاق عظیم که امام فرمود "انقلاب ما انفجار نور بود" به وقوع پیوست.
ــ در پایان حاج آقا داعی معاون فرماندار ضمن اشاره به تاریخ انقلاب و اهمیت دهه فجر گفت: همان طور که امام فرمود انقلاب ما انفجار نور بود. انقلاب روح دوباره به جهان اسلام دمید.
پایان نقل مطالب از اینترنت.
سیدعباس سیدمحمدی:
بنده نه در سی دی ی «مجموعۀ آثار امام خمینی قدس سره» که مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی تهیه و عرضه کرده است جمله ی «انقلاب ما انفجار نور بود» را یافتم، و نه در اینترنت دیدم جایی کسی این جمله را با ذکر سند و مدرک نقل کرده باشد. آنچه شبیه این جمله یافتم، این طور است:
«28 بهمن 1357
امام: همه حسابهایى که دولتهاى بزرگ کردهاند، همه خطا از کار درآمد، براى اینکه یک مسئله الهى بود.
[عرفات:] وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ
امام: و این حسابها هم که مىکنند، و بعدها مىخواهند بکنند، آنها هم خطا از کار در مىآید.
[عرفات: آنها مىگویند زلزلهاى رخ داده؛ ما مىگوییم که انفجار نور روى داده. «1»»
و مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی عیناً چنین توضیح داده است:
«(1)- عبارت «انقلاب ما انفجار نور بود» که غالباً در شعارها استفاده مىشود برگرفته از اظهارات فوق مىباشد که به اشتباه به عنوان سخن امام خمینى تلقى شده است.»
ظاهراً مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی می توانست این گونه توضیح بدهد:
«عبارت «انقلاب ما انفجار نور بود» که غالباً در شعارها استفاده مىشود برگرفته از سخنان یاسر عرفات است که به اشتباه به عنوان سخن امام خمینى تلقى شده است.»
نتیجه:
جمله ی «انقلاب ما انفجار نور بود» را امام خمینی نگفته است؛
جمله ی «انقلاب ما انفجار نور بود» تغییر شکل یافته ی جمله ای از یاسر عرفات است، که اصل جمله به صورت «ما می گوییم که انفجار نور روی داده» بوده، و چه بسا در اصل، به عربی بوده.
با سلام
جناب سید محمدی
یکبار دیگر عبارت ام را تکرار میکنم:
"از شخصی مثل رضا خان (قلدر) همچنین خصیصه ای دور از انتظار است چرا که شاهان همه به دنبال چنین القاب و عناوینی هستند"
***************
بنده تاریخی روایتی که شما نقل کردید وبه قول شما با دو واسطه بوده و حتما ناقل هم صادق بوده از شما پذیرفتم بنده اصلاً بحث معتبر و غیر معتبر نکردم . عبارتی که گفتم خبری تعجبی بود که به واسطه خصیصه که شاهان دارند آن خصیصه در روایت شما نادیده گرفته شده است. مگر اینکه رضا خان را شاه ندانیم ،آنوقت صورت مسئله متفاوت می شود.
****************
از اطلاع رسانی شما هم متشکرم.
سلام
امانت داری در نقل صحیح جملات اشخاص و دقت در صحت انتساب جملات به افراد، وظیفه ای اخلاقی است.
ممنون از روشنگری تان.
* دوستی به نقل از یکی از رزمندگان تعریف می کرد که وقتی بعد از زحمات و تلاش ها و مجاهدت ها و شهادت ها و ایثارگری های فراوان خرمشهر ازاد شد پیام امام خمینی به ما رسید که فرموده بود: خرمشهر را خدا آزاد کرد.
این رزمنده به شوخی وجدی می گفت ما خیلی جا خوردیم و پیش خود می گفتیم پس ماها چی!
سلام
آهان پس انفجاری در کار نبوده است
با سپاسگزاری از اکتشافتان که امیدوارم خشم و خروش زیادی برنیانگیزد , برای من همیشه "استعداد زبان" این بزرگ وار محل تامل بوده است .
ایشان بعد از سالها مانوس و محشور بودن با قرآن و احادیث و در شرایطی که تقریبا تمام آثاری که خود مرقوم فرموده اند عنوان "عربی" دارد و در آنها از ملغمه ای از لغات فارسی و عربی استفاده شده است و همچنین 13 سال تبعید در عراق , باز هم در ملاقات با یاسر عرفات از مترجم استفاده کردند ! ... البته احتمالا زبان عرفات در حد ایشان نبوده است
سلام
حتی یک آدم کاملاً معمولی بی سوادبا ضریب هوشی متوسط رو به پایین هم اگر چندسال با عرب ها مانوس باشد زبان عربی محاوره ای را بخوبی یاد می گیرد ومی تواند براحتی عربی صحبت کند.
مترجم برای این بوده که همه آنهائی که در جلسه حضور داشته اند عربی بلد نبوده اند ونمی فهمیده اند که عرفات چه می گوید.ضمناً متن صحبتهای ایشان ویاسر عرفات باید به فارسی برگردانده می شده تا برای خبرنگاران ورسانه ها قابل استفاه باشد.
در مورد رابطه با آمریکا هم که مطرح کردید اخیراً استفتائی از یکی از مراجع تقلید اعلم انجام شده که بخاطر ترس از زندان ومرگ نمی توانم اسمش را ببرم.
بسمه تعالی
مولای !ما هو رای سماحتکم فی omid dawkinz؟
رجل فاسق تاپو یسار الید، مزدور الاجنبی ، مرتد لامسب فرگشتی ،مشغول الی الامر الحشرات الموذیه ،اسمه omid daw kinz یقال ان ارتباطنا الی دولت الامریکیه مباح بلا اشکال کما انّ رسول الله (صلی الله علیه وآله)یرابط ویعاهد ویبادل الی ابی سفیان(لعنه الله) فی شعب ابی طالب.
صحیح هذا ام لا؟
پاسخ
(چون تسلط به عربی کامل ندارند فارسی جواب داده اند!)
بسم الله الرحمن الرحیم
انه خیر ناصر ومعین وابی و سیاوش قمیشی ومرحوم هایده هم صدای خوبی داشت!
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم گوینده این سخن که از هوش طبیعی هیچ بهره ای نبرده است به اسلام و پیامبر و قرآن اهانت کرده است و محکوم به اعدام می باشد. "الا ان امید داوکینز قدکفر. فدمه هدر."از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که این انسان فاسد را یافتند، سریعاَ اورا اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس که در این راه کشته شود، شهید است ان شاء الله. ضمناَ اگر کسی دسترسی به این شخص دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته.
سلام
جناب امیرمهدی خوشحال شدم نظرتان را دیدم که گفتید:
«حتی یک آدم کاملاً معمولی بی سوادبا ضریب هوشی متوسط رو به پایین هم اگر چندسال با عرب ها مانوس باشد زبان عربی محاوره ای را بخوبی یاد می گیرد ومی تواند براحتی عربی صحبت کند.»
احسنت بر شما!
با شما موافقم بحث ما هم همین است! توضیح میخواهد؟!
سلام
ممنون که سر زدید
چه عرض کنم حاج آقا
می فرمایند : "مترجم برای این بوده که همه آنهائی که در جلسه حضور داشته اند عربی بلد نبوده اند ونمی فهمیده اند که عرفات چه می گوید"
خوب . امام هم عربی صحبت می کرد , تا مترجم گفته های هر دو را برای حاضرین ترجمه کند . اینگونه هم انقلابیون به وجد می آمدند و از داشتن چنین امام زبان دانی به خود می بالیدند , هم این شبهات پیش نمی آمد !
البته این امور قابل تحقیق است . ایشان گویا در نجف "تدریس" هم می کرده اند , که خوب می شود دید به فارسی زبانان تدریس می کرده اند یا به عربی زبانان . فیلم آن جلسه هم موجود است و می توان دید که پس از سخن عرفات تا چه میزان "آثار فهم" در صورت آقایان هویدا می شود ...
در مورد رابطه با امریکا ... ما آمدیم کفر جلی آقای شریعتمداری را نشان دینداران غیور بدهیم , شما حکم قتل ما را گرفته ای !؟ ... نقل کفر که کفر نیست اخوی . شما که دستت تا آرنج در آتش فقه است باید خوب بدانی .
سلام علیکم.
مسلماً آقای خمینی عربی دان بوده است. اصلاً در حوزه کار را با صرف و نحو و بلاغت و علوم زبان عربی شروع می کنند. مثل این که در نسل آقای خمینی حتا کتاب مُطَوَّل می خوانند، که الان دیگر مُطَوَّل نمی خوانند. اما کاملاً ممکن است آقای خمینی و افرادی مانند ایشان، مهارت در «مکالمه ی زبان عربی»، آن هم عربی ی فلسطین که زبان یاسر عرفات بوده، نداشته باشند. گمان می کنم آقای خمینی متوجه می شده یاسر عرفات چه می گوید، و ایشان و عرفات می توانستند با هم به عربی گفت و گو کنند.
من فیلم جلسات تدریس آقای خمینی را ندیده ام. هم در قم و هم در نجف، قاعدتاً قسمتی از جلسات تدریس ایشان (تدریس فقه و اصول، و نه تدریس اخلاق) به زبان عربی بوده. ممکن است عربی ی ایشان و عربی ی یک فقیه اصالتاً عرب، تفاوت کند. شاید در نجف هم شاگردان و همبحثان ایشان، اکثراً ایرانی و فارسی زبان بوده باشند.
آقای خمینی را ندیدم، ولی مبهماً یا دقیقاً خاطرم است آقای خامنه ای در نماز جمعه در پایان خطبه ها، خطبه ای خواند به عربی، که احتمالاً خلاصه ی متن فارسی ی خطبه بوده. هرچند ممکن است متن عربی را قبلاً برای ایشان و دیگر خطیبان جمعه تنظیم و آماده کرده باشند، ولی قاعدتاً ایشان و آقای رفسنجانی و مانند آنها برایشان دشوار نیست به عربی صحبت کنند.
البته بنده این وسط ذی نفع نیستم. و حساسیتی هم ندارم. نظر شخصی ام را عرض کردم.
***
یک) مقاله ی یکی از بانووان ارجمند، در
.............
در بحر مشکوک
زَوَّجتُکَ نَفسی...
این اول خطبه ی عقد است وقتی زنی خود بخواهد خودش را به عقد مردی درآورد. مرسوم و معمول است که زن وکالت بدهد به یک آخوند یا محضردار. حتما عبارت معروف "عروس خانم، وکیلم بنده؟" و متعاقبش آن "بله" ی معروف را شنیده اید.
داشتم می اندیشیدم تعریف این "نفس" چیست؟ و زن پس از جاری شدن این خطبه، چه بخش/بخشهایی از وجود خود را و تا چه حد از آن/آنها را به مرد مزدوج می کند. مطابق فقه و شرع اسلامی این زن است که خود را به ازدواج مرد در می آورد و هیچ مردی در هیچ شرایطی "نفس" خود، جسم خود، وجود خود را مزدوج هیچ زنی نمی کند.
حس می کنم ازدواج یک معامله از نوع اجاره به شرط تملیک است و با منطق "کی داده و کی گرفته". طی این معامله:
مرد هر وقت بخواهد و به هر دلیل می تواند زنش را طلاق دهد؛
زن موظف به تمکین (فرمانبرداری جنسی) از شوهر "حتی روی شتر" است (حدیث از معصوم)؛
زن بی اجازه ی شوهر حتی حق بیرون رفتن از خانه را ندارد.
نخیر خواهرجان! از این خبرها نیست! اگر شما برای خروج از خانه از همسر گرامی اجازه نمی گیرید، از لطف ایشان است و نه حق انسانی شما.
قوانین نهفته، نگفته اما زنده و جاری ازدواج، مثل دیوارهایی آپشنال هستند که هر وقت صاحب دیوار که شوهر باشد و دیوارگذاران غیور که شرع، حکومت و فرهنگ مردسالار باشند، اراده بفرمایند، از آسمان فرود می آیند و در عینیتی سترگ جلوی زنان می ایستند. خانمهای عزیز! نترسید سرتان به سنگ نمی خورد! محبوس ابد می شوید و ناگزیر به امیدواری به ترحم زندان بان.
شک دارم -به قول حسین پناهی-
"شک دارم
به ترانه ای که
زندانی و زندان بان
با هم زمزمه اش می کنند"
زَوَّجتُکَ نَفسی...
دو) کامنت سیدعباس سیدمحمدی در ذیل مقاله ی فوق، همراه با پاراف نویسنده ی ارجمند وبلاگ (ایشان علاوه بر قوّت علمی، قوّت اخلاقی هم داشت و جواب مرا نیامد در وبلاگم بدهد، و من در هفدهم دی 1387 جواب ایشان را در کامنت وبلاگ خودش دیدم):
نویسنده: سیدعباس سیدمحمدی
پنجشنبه 28 آذر1387 ساعت: 18:50
سلام علیکم.
ترجمه ی "زوجتک نفسی علی الصداق المعلوم" طبق رساله ی صانعی و سیستانی و مکارم شیرازی:
خود را به همسری تو درآوردم به مهری که معین شده (مکارم)
خود را همسر تو نمودم به مهری که معین شده (سیستانی)
خود را زن تو نمودم به مهری که معین شده (صانعی)
پس ظاهراَ "نفس" بر حسب ضرورت زبان و ادبیات عربی در این جمله هست. معناهای پیچ واپیچ ندارد که شما طرح کردی.
شما در اندیشیدنهایت، جز با راننده ی تاکسی و فروشنده های مغازه ها و همکاران شرکتتان، با چه کسی ارتباط فکری داری؟ از چه کسی سوال می کنی؟
علیکم السلام
استدلالت رو قبول ندارم. ترجمه ها هم لفظی ست و جان کلام را نمی رساند.
منظورت از ارتباط فکری چیه؟
سه) واقعاً برای بنده عجیب است. آخر اگر عزیزان از احکام اسلام اطلاع درستی ندارند، یا با زبان عربی چندان آشنا نیستند، مجبورند بیایند حرفهای قلمبه سلمبه بزنند، و، و بعدش هم بفرمایند ترجمه ی سیستانی و مکارم شیرازی و صانعی از فلان متن «لفظی است و جان کلام را نمی رساند»؟
واقعاً برایم عجیب است. مقالاتی می نویسند، با سوز و گداز، و می خواهند «ملت را روشن کنند». نوبت به خودشان که می رسد. اشتباه فاحش یا اشتباه لُپّی یا اشتباه سهوی ی شان را که به خودشان می گوئی، به جای اعتراف به اشتباه، و به جای تشکر، پا بر اشتباه خود می فشارند.
آیا آقایان سیستانی و مکارم شیرازی و صانعی (و مرحوم آقای خمینی، و آقای منتظری، که نقل می کنم)، همه با هم تبانی کرده اند در ترجمه ی «زوجتک نفسی ...»، لفظ «نفس» را در ترجمه نیاورند؟ چشم این پنج عالم دینی (ی قاعدتاً عربی دان، و فارسی دان)، لفظ «نفس» را ندید؟ ترجمه ی نامبردگان «لفظی» است، و «جان کلام را نمی رساند»، و ترجمه ای مانند «نفس خود را/بخش هایی از وجود خود را/حدودی از وجود خود را به تو مزدوج می کنم»، ترجمه ی غیر لفظی و درست است و جان کلام را می رساند؟
بحث ترجمه نیست. بحث ساختار فکری است. بحث شجاعت است. بحث احتیاط است. بحث رجوع به فضلای رشته های مختلف است. بحث اعتراف به خطا است.
البته بنده فقط به قسمتی از بیانات بانوی ارجمند توجه کردم. به فرمایشاتی مانند «حس می کنم ازدواج یک معامله از نوع اجاره به شرط تملیک است» توجه نکردم.
توفیقات بانوی ارجمند را از خداوند خواستارم.
(ــ ترجمه ی مرحوم آقای سیدروح الله مصطفوی مشهور به خمینی:
طبق http://www.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?id=4300 رساله ی مرحوم آقای خمینی:
"زوجتک نفسی علی الصداق المعلوم" یعنی خود را زن تو نمودم به مهری که معین شده
ــ ترجمه ی شیخ حسینعلی ی منتظری ی نجف آبادی:
طبق http://www.amontazeri.com/Farsi/resaleh/html/0460.htm :
"زوجتک نفسی فی المدة المعلومة علی المهر المعلوم" یعنی : "خود را زن تونمودم در مدتی که معلوم شده و به مهری که معین شده است")
من خداراشاکرم که به برکت ارتباط با دوستانی چون شما ومحمدرضا ودیگران که زاویه فکرشان ونگاهشان به مسائل با من متفاوت است افقهای جدیدی بر من گشوده می شود.اصرار شما بر بعضی مسائل مثل اعدام های 67 ومباحث دیگر باعث شد که من تحقیق کنم وحقیقت را آنگونه که هست بیابم وبفهمم.الحمدلله
آنچه گفتم تصور من بود واحتمالی بود که در ذهنم بود.اما با تفکر وپرسش از یکی از دوستان فهمیدم که احتمال من دوراز واقع بوده است .
بین عربها هم مثل ما ایرانیها لهجه ها وگویشهای متفاوت وجود دارد.کما اینکه در همه زبانها وهمه کشورها این تفاوت لهجه وگویش به چشم می خورد.فی المثل یکی از روحانیون می گفت در یکی از بنادر انگلستان از کسی انگلیسی آدرس پرسیدیم طرف جواب داد"خام بخییر"ما هی سوال می پرسیدیم واو هم هی می گفت"پیلیز خام بخییر"خلاصه بعداز کلی فکر فهمیدیم منظورش این است که "کام بک هییر"!
در بین عربها هم این تفاوت لهجه ها وفور دارد وشنیدم که خیلی از آقایان اهل علم فارسی زبان که آثار علمی فراوانی به زبان عربی دارند در محاوره ضعیف هستند.از طرفی بین خود آنهایی که عرب هستند هم این تفاوت در جاهایی بقدری زیاد می شود که خودشان هم ممکن است حرف همدیگر را متوجه نشوند.کمااینکه در بین خودما ایرانیها گویش های متعدد عربی وترکی و...وجوددارد.
در بین عربها لهجه عربستانی ولبنانی وعراقی ومصری ظاهراً تفاوتهای زیادی دارد.
در روایت داریم که امام حسین(صلوات الله علیه) در سفر کربلاازدور دیدند که سواری رد می شود.فرمودند بروید واورا نزد من بیاورید.سوار آمد در حالی که بشدت تشنه وخسته بود.حضرت فرمودند مشک آبی به او بدهید تا رفع عطش کند.بعد به سوار فرمودند"یا ابن اخ ! انخ الجمل"یعنی شتر را بخوابان وبعد آب بخور.طرف متوجه فرمایش ایشان نشد.دوباره فرمودند:"یا ابن اخ! انخ الراویه"طرف فهمید که منظور حضرت چیست وشتر را خواباند.لهجه حضرت حسین مربوط به حجاز بوده ولهجه او کربلایی وعراقی بوده.
نتیجه ای که من می گیرم این است که زبان عربی محاوره ای امام خمینی با توجه به لهجه فلسطینی یاسر عرفات متفاوت بوده یا حتی احتمالاً ضعیف بوده ولازم بوده که یک نفر زحمت ترجمه را بکشد تا ایشان صحبتهای عرفات را راحت تر بفهمد.
دوست من می گفت که حتی آن عده از اهل علم که سالهاست در عراق ساکن هستند و مانوس با مردم عراقند ومحل رجوع وسوال وجواب عربهای مختلف هستند زبان محاوره ای ضعیفی دارند.کمااینکه یکی از عربهای عربستان که به دیدار یکی از مراجع عراق رفته بوده گفته که فلانی عربیش ضعیف بود وحرف مرا خوب نمی فهمید.
بنابراین بین زبان عربی کتابی وکلاسیک وزبان محاوره ای تفاوت بسیار است.
در این لینکها توضیحات جالبی در مورد گویشهای عربی هست :
http://www.ashkboos.com/post/826 توضیحات آخرین سطوردرباره لهجه لبنانی.
www.rasekhoon.net/.../threadshow-147268-1.aspx
http://amin-adabiate-arab.persianblog.ir/post/26
http://fa.wikipedia.org/wiki/زبان_عربی
سلام علیکم ورحمه الله
جناب سید محمدی
مکتوب انتقادی تان را خواندم و از شما متشکرم.
اولین واکنش به انتقاد شما حذف پی نوشت حضرت قاسم است.
نکاتی را باید خدمتتان عرض کنم:
فرمودید:
"خب نظر آن اندکی از پژوهشگرتان درست است، یا نظر اکثر پژوهشگران و فارسی زبانان و فارسی دانان؟"
جناب سید محمدی خودتان واقف هستید که در پژوهش شیوه های تحقیق مهم هستند در کثرت پژوهشگر.
در علوم و ادبیات و پژوهش های دینی و ادبی به فور از این موارد داریم در فقه داریم؛ که پژوهشی درست خلاف سنت عالمان و دانشمندان به ثمر می نشیند.
پس اقلیت و اکثریت در پژوهش های علمی از پای بست اشتباه است.بنده در همین مکتوب هم گفتم که :"فعلا درباره این بیت و پیشینه تاریخی واژه و مفهوم عجم قصد بحث کردن ندارم. امیدوارم بتوانم درآینده درباره این واژه سخنی بگویم.
فرمودید:
"ارتباط بین ابتدای مقاله ی شما، و توییت و ... چیست؟"
بنده گفته ام:
"آنچه که از بیت میخواهم استفاده کنم واژه«زنده کردن» است. زنده کردن پارسی یا فارسی، موضوع مکتوب من است."
آیا فارسی سازی شبکه های مهم جهانی و اجتماعی خود گویای زنده بودن زبان فارسی قلمداد نمیشود؟
جهانی کردن زبان فارسی به صورت فارسی سازی شبکه های جهانی راه میانبر در جهانی سازی این زبان محسوب نمیشود؟
آیا بیت مشهوری که منسوب به فردوسی است(که البته بنده معتقدم با پیشینه تاریخی و فکری واژه عجم حکیم طوس این بیت را انشاء نکرده است) با این ابزار مهم تحقق پیدا نکرده است؟
سلام. بسیار جالب بود. ممنون
من هم بابت چنین روحیه ی تعصب شکنی به شما تبریک می گویم .