بسم الله الرحمان الرحیم.
ـــــ امام خمینی 22 اسفند 1361
در رأس امور تصفیه است.
ـــــ امام خمینی 23 شهریور 1357
مرحلۀ دوم، تصفیۀ کامل وزارتخانهها و ادارات دولتى و مؤسسات دولتى و ملى از اشخاص خائن و استفاده جو و انگلهاست و سپردن کار به کاردانان وطنخواه امین.
ـــــ امام خمینی 11 آبان 1357
هدف ما برقرارى جمهورى اسلامى است و برنامۀ ما تحصیل آزادى و استقلال است و تصفیۀ وزارتخانهها و حذف مادههایى که رضا شاه و شاه فعلى با سرنیزه در قانون گنجاندند و حذف مواد مربوط به سلطنت مشروطه.
ـــــ امام خمینی 13 آذر 1357
قانون اساسى فعلى را تصفیه مىکنیم، یعنى نظر مىکنیم، هر مقدارش موافق با قانون اسلام است، آن را حفظ مىکنیم و هر مقدارش که مخالف با قانون اسلام است، آن را حذف خواهیم کرد.
ـــــ امام خمینی 21 آذر 1357
ادارات را هم، آن طور که مصلحت ملت و مملکت است، تصفیه مىنماییم.
ـــــ امام خمینی 30 بهمن 1357
کتابهاى درسى را، چه دبستانى و چه دبیرستانى و چه دانشگاهى، تغییر اساسى داده و آنچه از عکس و مطالبى که به نفع استعمار و استبداد است تصفیه کنید؛ و دروس انقلابى و اسلامى که بچههاى ما را بیدار و جوانان ما را مستقل و آزاده بارآورد جایگزین آن کنیم.
ــــــ امام خمینی 30 بهمن 1357
من تحمل این بىفرهنگیها را نخواهم کرد. باید تمام اقشار، به هر اسمى که هستند، در تحت پرچم اسلام به فعالیت خود ادامه دهند و در غیر این صورت، قیام علیه حکومت انقلابى اسلامى است که جزاى آن در قانون اساسى اسلام معلوم است. من حتى الامکان میل دارم تمام اقشار با هم با صدق و صفا رفتار نمایند ولى اجازه هرج و مرج نخواهم داد. و السلام على من اتبع الهدى.
ـــــ امام خمینی 9 اسفند 1357
قواى انتظامیه بدانند که پس از تصفیه از عناصر فاسده، تمام آنان در پناه اسلام و حکومت عدل با احترام و رفاه زندگى مىکنند.
ـــــ امام خمینی 10 اسفند 1357
آقا بیدار باشید! دولت بیدار باش! ملت بیدار باش! کم کم شما را دوباره نکشانند به آنجا. از الآن باید این مسائل حل بشود. البته تدریج هم مىخواهد؛ تدریج دارد اما شروع مىکنیم، ما شروع مىکنیم! البته مهلت هم مىدهیم به دولت؛ باید مهلت بدهیم. به این حرفهایى که زده مىشود در اطراف که «چه شد، چه کردید، چه خواهد شد»، به اینها گوش ندهید؛ اینها مىخواهند تضعیف کنند دولت ما را. تضعیف دولت ما تضعیف اسلام است. دولتْ دولت اسلام است. تضعیف ارتش ما تضعیف اسلام است. تضعیف نکنید. البته تصفیه مىشود؛ تمام ادارات تصفیه مىشود، تمام وزارتخانهها تصفیه مىشود. دزدها بیرون مىروند، خیانتکارها بیرون مىروند. لکن همه خیانتکار نیستند؛ امَنا باقى مىمانند، عزیزند.
ـــــ امام خمینی 29 اسفند 1357
دولت خدمتگزار مردم باید باشد. مثل سابق نباشد که «فرمانفرما» بود، حالا باید «فرمانبردار» مردم باشد، و همین طور هم هست؛ و ان شاء اللَّه امیدواریم همین طور هم باشد. در هر صورت قضیه دولت هم، هم دادگسترى، هم فرهنگ، هم سایر ادارات باید تصفیه بشود؛ و باید خودشان فکر بکنند و انتخاباتشان چه باشد، و یک نحو تصفیهاى در کار باشد که خائنین کنار گذاشته بشوند و آنهایى که تا قبل از این پیروزى آن طرف بودند، همچو که پیروزى پیدا شد سینه این طرف را شروع کردند بزنند، اینها را بشناسند و این فرصت طلبها را کنار بگذارند. و بالاخره باید که دولت نظارت تام داشته باشد و تمام وزارتخانهها را درست، به طور صحیح، انتخابِ اشخاص بکنند، و طرز عمل را یک طرز عمل صحیح قرار بدهند. و البته مشغول هستند لکن بیشتر باید عنایت داشته باشند.
ـــــ امام خمینی 29 اسفند 1357
حالا باید یک فکرى براى رادیو- تلویزیون بشود که- چنانچه فکر شده است و مىشود- لکن بیشتر عنایت بشود که کسانى که در اینجا سابق در خدمت طاغوت بودند و همه فسادها را مىکردند، حالا باید اینها تصفیه بشوند. کسانى که تا دیروز بر ضد ملت و بر ضد انقلاب ما سخنرانى مىکردند، نمایش مىدادند، همه بساط را درست مىکردند، و حالا آمدند و اظهار اسلام و دیانت مىکنند، از اینها نمىتوانیم ما بپذیریم. این هم باید تصفیه بشود.
ـــــ امام خمینی 29 اسفند 1357
یک حرفى هم راجع به این دستگاه تبلیغاتى- تلویزیون و امثال اینها، رادیو و اینها- دارم و آن اینکه این دستگاهها آن وقتى که در خدمت طاغوت بود، دستگاههایى بود که یا تقویت طاغوت را مىکردند- به مجرد اینکه پیچ رادیو را مىگرفتند «اعلیحضرت آریامهر، کذا» شروع مىکردند تبلیغات کردن، تبلیغات میان تهى- و یا مردم را از مسائل اصلى دور مىکردند. بنا بر این بود که رادیو- تلویزیون و اینها که در سطح کشور- در تمام سطح کشور- انتشار پیدا مىکند و مردم با گوششان و چشمشان مسائل را ادراک مىکنند، و آن کسى که بیسواد است هم در اینجا مىتواند بفهمد [و] آن کسى هم که با سواد است هست، این بسیار اهمیت دارد. هم براى آنها بسیار اهمیت داشت که مردم را در سطح وسیعى خواب کنند و غافل کنند و چپاول کنند، و هم حالا که بحمد اللَّه اسلامى شده است و وظایف اسلامى را مىخواهد عمل بکند. حالا باید یک فکرى براى رادیو- تلویزیون بشود که- چنانچه فکر شده است و مىشود- لکن بیشتر عنایت بشود که کسانى که در اینجا سابق در خدمت طاغوت بودند و همه فسادها را مىکردند، حالا باید اینها تصفیه بشوند. کسانى که تا دیروز بر ضد ملت و بر ضد انقلاب ما سخنرانى مىکردند، نمایش مىدادند، همه بساط را درست مىکردند، و حالا آمدند و اظهار اسلام و دیانت مىکنند، از اینها نمىتوانیم ما بپذیریم. این هم باید تصفیه بشود. رادیو و تلویزیون یک دستگاهى است که هم در طرف تبلیغات فاسد اهمیت زیاد دارد و هم در طرف تبلیغات صحیح. این با آن طورى که از اول شاید آنهایى که درست کردند اینها را نظر آموزشى داشتند به اینها، [به] این دستگاهها. تمام مطبوعات [هم] این طور است منتها اهمیت تلویزیون بیشتر از همه است، اهمیت رادیو- تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاهها دستگاههاى تربیتى است؛ باید تمام اقشار ملت با این دستگاهها تربیت بشوند؛ یک دانشگاه عمومى است. دانشگاهها دانشگاههاى موضعى است، این یک دانشگاه عمومى است یعنى دانشگاهى است که در تمام سطح کشور گسترده است. باید از آن، عملِ دانشگاه را، به آن اندازهاى که مىشود، استفاده کرد. باید این دستگاهْ دستگاهى باشد که بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن کند، تمام را مبارز بار بیاورد، تمام را متفکر بار بیاورد، تمام اینها را مستقل بار بیاورد، آزادمنش بار بیاورد، از غربزدگى بیرون کند؛ استقلال به مردم بدهد. این از همه چیزهایى که در این دستگاهها هست مهمتر است؛ و این وظیفه دارد که با مردمْ حکمِ معلم و شاگرد داشته باشد. اشخاص نویسنده، اشخاص گوینده، اشخاص فهیم، اشخاص مطلع در اینجا صحبت بکنند. فرصت به آنها بدهند که در اینجا صحبت بکنند. زیادند اشخاص که پیشنهاد این معانى را مىکنند؛ به اینها باید فرصت بدهند و آنها صحبت بکنند. به جاى آن چیزهایى که به درد ملت نمىخورد یا مضر به حال ملت است، یک چیزهاى مفید را به مردم بدهند و یک غذاى مفیدى به مردم بدهند؛ مردم را تغذیه کنند به غذاهاى صحیح سالم. و من امیدوارم که این دستگاه هم همان طورى که وعده کردند که بتدریج درست بشود، قدم را یک خرده بلندتر بردارند و زودتر ان شاء اللَّه تصفیه بشود و تعدیل بشود.
ـــــ امام خمینی 23 فروردین 1358
کسانى که در وزارتخانهها هستند باید وزارتخانهها را تصفیه کنند.
ـــــ امام خمینی 29 فروردین 1358
تصفیه لازم دارد این کمیتهها، نه انحلال. باید باشد و باید تصفیه بشود.
ـــــ امام خمینی 3 خرداد 1358
لکن الآن یک قدرى باید آقایان صبر کنند تا این مراحلى که مراحل ابتدایى است اینها بگذرد، بعدش مشغول تصفیه، یک تصفیه صحیح بشود.
ما مىخواهیم یک مملکتى باشد اسلامى. اشخاصى که اداره مىکنند این مملکت را اعتقاد به اسلام داشته باشند و اسلام مبناى اعمالشان باشد؛ نه اشخاصى که به اسلام خیلى توجه ندارند. اینها باید تصفیه بشوند. لکن ما حالا براى مصالحى عجالتاً این مطلب را مسکوت عنه گذاشتهایم. و در عین حال که مىدانیم بعضى افراد افراد غیر صالح هستند و در خصوص شرکت نفت هم به من اطلاعاتى دادهاند که روى یک روابطى مسائل دارد پیش مىرود- لکن من باز در این باب سکوت کردم که عجالتاً این مسائل اصلىمان حل بشود. بعد از اینکه این مسائل اصلى حل شد، آنها آسان است؛ خیلى مشکل نیست. آنها یک روز تصفیه مىشوند. بزرگ و کوچکشان تصفیه مىشوند.
ـــــ امام خمینی 21 تیر 1358
همه این ادارات تصفیه خواهد شد.
ـــــ امام خمینی 17 شهریور 1358
یکى از ایام بزرگ خداى تبارک و تعالى آن شبى بود که کودتا کردند اینها. آن شبى که ما تهران بودیم و روز هم اعلام حکومت نظامى شد که روز هم کسى بیرون نیاید و آن شب،- بعدها به ما اطلاع دادند- اینها آن شب بنا داشتند که تمام سران قوم، هر کس گوشش مىجُنبید بِکُشند و تصفیه کنند تا تمام بشود کار، خدا نخواست، آن قیام ملت و آن قیام نورانى ملت، ملت متعهد که بعدش که اینها قیام کردند، نیروهاى آن طرف هم به این طرف ملحق شدند، هِى ملحق شدند، یک مسئلهاى بود که الهى بود و «مِن ایام اللَّه» بود.
ـــــ امام خمینی 28 شهریور 1358
الآن یک مملکت مخلوطى دست ما هست. و ان شاء اللَّه این کار درست خواهد شد- ان شاء اللَّه- و این مسأله طرحش ان شاء اللَّه ریخته مىشود، که تصفیه عمومى بشوند.
ـــــ امام خمینی 10 مهر 1358
تصفیه باید بشود این وزارتخانهها و این مملکت و همه جا.
ـــــ امام خمینی 29 مهر 1358
زن و بچه مردم کُرد که از خود ما هستند، به منزله اولاد ما هستند، ما نمىخواهیم که صدمه به آنها وارد بشود، و الّا کارى ندارد که اینها را از بین بردن. هم ارتش قوى است؛ و هم ژاندارمرى قوى است؛ و هم سپاه پاسداران. این سپاه پاسداران از اطراف، یک وقتى اگر صحبت بشود، از اطراف مىریزند و کار را تصفیه مىکنند.
ـــــ امام خمینی 1 آبان 1358
تصفیه ارتش از مسائل بسیار مهم است.
ـــــ امام خمینی 7 آبان 1358
باید تصفیه بشود از این مغزهاى پوسیدهاى که عاشق امریکا هستند و عاشق غرب هستند، باید تصفیه بشود از این موجودات. باید ادارات ما تصفیه بشود از آن خائنهایى که الآن هم به نفع رژیم سابق یا کم عمل مىکنند، یا عمل نمىکنند، یا ضدش را عمل مىکنند. تصفیه مىخواهد این مملکت، و البته تصفیه وقت مىخواهد، باید بشود، اما یکدفعه نمىشود.
ـــــ امام خمینی 8 آبان 1358
باید ادارات تصفیه بشود. باید فرهنگ تصفیه بشود. باید دانشگاهها تصفیه بشود. باید به دست اشخاصى بیفتد که پیوندش با رضا خان پهلوى و با محمد رضا خان پهلوى در سالهاى طولانى نبوده. اینهایى که با آنها پیوند دارند نمىتوانند مملکت ما را اداره کنند، اینها باید تصفیه بشوند، دولت باید تصفیه کند اینها را.
ـــــ امام خمینی 4 دی 1358
قبل از اینکه شروع بشود به یک تصفیهاى و من آن طور قاطع که مىتوانم عمل کنم، عمل کنم، خودتان اصلاح کنید خودتان را، و الّا ما اینها را تصفیه خواهیم کرد.
ـــــ امام خمینی 5 دی 1358
باید در یک تصفیه دراز مدت و یک تعلیماتى که از سر کأنه باید ما بگیریم، جوانهایمان را اصلاح کنیم.
ـــــ امام خمینی 28 بهمن 1358
امید آن دارم که مجلس شوراى اسلامى و دولت انقلابى اسلامى تصفیه کامل از عناصر ضد انقلاب و ضد اسلام را به طور قاطع و انقلابى شروع نمایند.
ـــــ امام خمینی 1 فروردین 1359
باید انقلابى اساسى در تمام دانشگاههاى سراسر ایران بوجود آید تا اساتیدى که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمى شود براى تدریس علوم عالى اسلامى.
ـــــ امام خمینی 26 اردیبهشت 1359 خطاب به شمس آل احمد سردبیر روزنامه ی اطلاعات
این عناصرى که بر ضد مسیر نهضت و انقلاب و مصالح کشورند تصفیه و پاکسازى نمایید
ـــــ امام خمینی 16 تیر 1359
خبرگزارى پارس باید مورد تصفیه قرار گیرد.
ـــــ امام خمینی 28 تیر 1359
اساساً این انقلاب و این نهضت، بر اساس اسلام است؛ یعنى، ما هیچ تز دیگرى، هیچ امر دیگرى را غیر از اسلام نمىپذیریم. و این قواى انتظامى، اعم از سپاه پاسداران و ژاندارمرى و ارتش و دیگران، باید خودشان را با اسلام منطبق کنند. افرادى که آن دید اسلامى را ندارند- یعنى نپذیرفتند اسلام را- این اشخاص را باید تصفیه کنند. اشخاصى که دید اسلامى دارند، پذیرفتهاند اسلام را لکن در عمل، عمل اسلامى ندارند، سرخود کارهایى که خودشان مىخواهند مىکنند، اینها هم باید هدایت بشوند و چنانچه مأیوس شدند سران از اینکه هدایت تأثیر بکند، تصفیه بشوند.
ـــــ امام خمینی 5 شهریور 1359
این ریشه را قطع کنید تا ان شاء اللَّه، مملکت شما تصفیه بشود؛ یک تصفیه عمومى، نه تصفیه فقط ادارى، یک تصفیه عمومى؛ تصفیه در همه جهات مملکت. بازار تصفیه بشود؛ تصفیههاى روحى. بازار از آن بازار طاغوتى درآید به یک بازارى که موافق احکام اسلام است اداره بشود و ادارات و کارخانهها و کشاورزها و همه اینها متبدّل بشوند به یک مراکزى که در هر جا وقتى که بروید، آنجا خداست و تعلیمات خدا.
ـــــ امام خمینی 16 دی 1359
اگر کسانى که تصفیه شدهاند اشتباه بوده است، آنها را برگردانند باز به محل خودشان تا خدمت بکنند.
ـــــ امام خمینی 22 بهمن 1360
همان طور که پاکسازى و تصفیه در همه ارگانهاى دولتى و کشورى و لشکرى لازم است، در حوزهها و دانشگاهها، که همگام با حوزهها هستند و هر دو از ویژگى خاصى برخوردارند، تصفیه و پاکسازى مهمتر است. و با تصفیه این دو پایگاه اسلامى و ملى، محتواى جمهورى اسلامى به رشد و ترقى خود ادامه خواهد داد. و با انحراف این دو، انقلاب و جمهورى از مسیر اصلى خود منحرف خواهد شد.
ـــــ امام خمینی 19 اسفند 1360
الآن نمىتواند دولت آن طورى که باید احاطه پیدا کند به همه جا و تصفیه عمومى حاصل بشود.
ـــــ امام خمینی 22 اسفند 1361
باید اول این کشورهاى غیر متعهد، این کشورهایى که مىخواهند مستقل باشند، این کشورهایى که خودشان را غیر متعهد مىخواهند [تصفیه] بکنند، اول تصفیه کنند این مجلس خودشان را، این کنفرانس خودشان را، این جنبش خودشان را
ـــــ امام خمینی 22 اسفند 1361
در رأس امور تصفیه است.
***
طبق http://www.iranpardis.com/archive/index.php/t-114192.html
شماره 14028 25/4/1359
سازمان برنامه و بودجه
لایحه قانونی راجع به اجازه پرداخت حقوق و مزایای آقای هوشنگ طالع یزدی نماینده سابق مجلس منحله شورای ملی که درجلسه مورخ 25/4/59 بتصویب شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران رسیده است بپیوست ابلاغ میگردد
ماده واحده – سازمان برنامه و بودجه مجاز است نسبت به پرداخت حقوق و مزاریای آقای هوشنگ طالع یزدی نماینده سابق مجلس منحله شورای ملی از تاریخ 27/2/58 تا پایان سال 1358 که نامبرده در آن سازمان اشتغال بکار داشته اقدام نماید .
شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران
***
طبق http://www.ghavanin.net/AIPLaw/opinion.do?givenNo=22662
بسمه تعالی
اداره کل اداری و مالی مجلس شورای اسلامی
عطف به نامه شماره ۳۶۲۲رح رم مورخ ۱۵ر۷ر۱۳۸۳ در خصوص برقراری حقوق بازنشستگی
آقای هوشنگ طالع یزدی نماینده دوره ۲۲ مجلس شورای ملی منحله اعلام می دارد:
نظر به اینکه مطابق قوانین پاکسازی و بازسازی نیروی انسانی و قانون رسیدگی به
تخلفات اداری در مورد نمایندگان مجلسین رژیم سابق مقرر شده است :
"ماده ۲۱ قانون بازسازی نیروی انسانی ... مصوب ۱۳۶۰ـ وزراء رژیم سابق بعد از خرداد ۱۳۴۲ و نمایندگان مجلس مشمول بند "۶" از قسمت (الف) ماده (۱۵) از خدمات دولتی و موسسات وابسته به دولت به صورت دائم منفصل می گردد و "...
"ماده ۱۶ قانون رسیدگی به تخلفات اداری مصوب ۱۳۷۲ـ وزراء و نمایندگان مجلسین رژیم سابق ، دبیران حزب رستاخیز در مراکز استانها، ... که توسط هیات های پاکسازی یا بازسازی نیروی انسانی محکومیت قطعی نیافته اند یا پرونده آنان ، تاکنون مورد رسیدگی قرار نگرفته است از خدمت در دستگاههای دولتی وابسته به دولت و شهرداریها به صورت دائم منفصل می شوند و حقوق بازنشستگی آنان قطع می شود".
از طرفی با عنایت به اینکه نامبرده در دوره بیست و دوم (سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۰) نماینده مجلس وقت بوده و مطابق قوانین یاد شده (ماده ۱۶ قانون تخلفات اداری مصوب ۱۳۷۲ که در حال حاضر نیز مجری است) به صورت دائم از خدمات دولتی منفصل و حقوق بازنشستگی آن قطع شده است لذا برقراری مجدد حقوق بازنشستگی نامبرده مستند قانونی ندارد.رف
بهمن جوادیان
معاو ن دفتر امور حقوقی دولت
رونوشت :
* دفتر قائم مقام معاونت حقوقی و امور مجلس رئیس جمهور
* دفتر امور حقوقی دولت
* آرشیو نظرات حقوقی (خانم مریم اردستانی) ۸۳a۳۸۷۰۶
۲۰ر۸ر۸۳
سلام
غالب ما معتقدیم امام خمینی مردی بزرگ و البته غیرمعصوم بود و بالتبع از آن رو که انسانی محدود به تنگناهای زمان و مکان و اطلاعاتی خاص بود، دارای خطاها و اشتباهاتی نیز بوده است که مواردی از آن اشتباهات را خود ایشان صریحا اعلام کرده است. با این حال هنوز در داخل کشور فضایی مساعد برای برخورد انتقادی با نظر و عمل رهبر فقید انقلاب وجود ندارد. هنوز هستند بسیاری که با عواطفشان با امام خمینی مواجه میشوند و خیلی دنبال بحث عقلانی و استدلالی درباره عملکرد و قول و فعل وی نیستند و از دیگران هم تنها تعریف کردن و تمجید میطلبند.
به نام خدا
سلام
من گمان می کنم شما با یک جستجوی رایانه ای این مورد "تصفیه" را چنین احصا نموده اید.در مورد طالع یزدی،باید پرسید نماینده کجا بوده و چطور اسمش از صندوق درآمده است.به نظرم دیری نپاید که در مورد نمایندگان این دوره های اخیر هم چنین بررسی های صورت گیرد.الله اعلم.
کاش به جای مورد نماینده مجلس به مساله اساتید اخراجی و قطع حقوق آنها و مشکلات بعدی ایشان مثل مرحوم دکتر گنجی جدیدالفقدان می پرداختید.
اجازه می خواهم نظرم را ذیل نظرت عرض کنم:
سلام علیکم.
هوشنگ طالع یزدی، و تمام نماینده ی مجلس شورای ملی و مجلس سنا و وزیران پس از سال 1342 و دبیران حزب رستاخیز در مراکز استانها [و شاید تمام تیمسارها؛ نمی دانم؛ و ظاهراً بسیاری از مقامات ارشد حکومت قبل از انقلاب 1357؛ نمی دانم] اینها بدون این که لازم باشد
«پرسیده شود نماینده ی کجا بوده اند»
اینها تمامشان باید تمام حقوقی را که در تمام دوران نمایندگی یا در تمام دوران کارمندی یا ... گرفته بودند پس می دادند، و ظاهراً این کارها پس از دستور آقای خمینی بوده، و اینها بعضیهاشان نامه نگاری می کردند و طالقانی و منتظری و ... را واسطه می کردند که ما توانائی ی بازپرداخت حقوقی را که دریافت کرده ایم نداریم، و مورد عفو حکومت جمهوری اسلامی قرار می گرفتند، و اینها حقوق بلزنشستگیشان هم قطع می شده.
اخیراً استاد محمدحسن گنجی جغرافیدان فوت کرد. دولت و دانشگاه تهران شروع کردند و به ستایش او تحسین و چی چی. اما:
اما ایشان حقوق بازنشستگی اش قطع شده بوده توسط حکومت انقلابی.
من شخصاً با استاد ابوالقاسم قربانی دیدار کردم. دوازده سیزده سال قبل. نابینا یا کم بینا شده بود. دقیقیادم نیست. اما یادم است که گفت بعد از انقلاب چون ایشان معلم فرح بوده، قبل از ملکه شدن فرح، و چون به همین دلیل شاه (یا فرح) دو سه بار او را به دربار دعوت کرده بودند، حکومت انقلابی حقوق بازشستگی او را قطع کرده بوده. ابوالقاسم قربانی به من گفت من (قربانی) آن زمان پیگیری نکردم، ولی تعدادی از همکارانم گفتند برو تلاش کن حقوقت برقرار شود، ولی من نرفتم، و الان متأسفم و غمگینم در سن پیری حقوق بازنشستگی ندارم (حقوقم را بریده اند).
این متن که درباره ی هوشنگ طالع یزدی نقل کردم، جنبه ی اطلاع رسانی هم دارد، که
«پاکسازی و تصفیه و قطع حقوق و قطع حقوق بازنشستگی»
مصادیقش چه کسانی بوده اند و هستند، و ...، و ظاهراً شما پیشنهادتان این است من به جای هوشنگ طالع یزدی، محمدحسن گنجی را می گفتم. هوشنگ طالع یزدی موضوعیت نداشت. صدها نفر مانند اینها بودند و هستند.
(هوشنگ طالع یزدی نماینده ی رودسر بوده)
توجه بفرمائید:
آقای خمینی:
«وکالت مجلس اسباب قتل نمىشود. اینها البته خلافکارى کردهاند؛ ایــــــــــن حقــــــــــوقى کــــــــــه گرفــــــــــتهاند بایــــــــــد پــــــــــس بــــــــــدهند؛ اما این حقوق معنایش این نیست که باید همه اموالش را مصادره کنند. حقوقى که گرفتهاند خلاف قاعده بود که از دولت گرفتهاند؛ باید پس بدهند؛ و یک تأدیبى هم باید بشوند.»
آقای صدرالدین مشتاق
"احصا" دقیقا معنیش چیست؟
این "جدیدالفقدان" هم خیلی فارسی است!! تو رو خدا انقدر سعی نکنید فارسی بنویسید!
"به نام خدا
و به نام انسان
و به نام آزادی
و به نام ملت ایران"!
من نیز انسانم ، من نیز به آزادی باور دارم. من نیز فردی از احاد ملت ایرانم.
شما به انسان سوگند یاد می کنید
شما به آزادی سوگند یاد می کنید
و شما به ملت ایران نیز سوگند یاد می کنید. برادر "ملی-مذهبی" عزیز من که چندان به شما خو گرفته ام که گاه گاهی دلم برایتان تنگ می شود. آری من نیز در این مجموعه هستم مگر به خطر عدم اعتقادم به مبانی دین مبین مرا از انسانیت "ساقط" بدانید و شان انسان را به قول فقها برایم قائل نباشید و مگر شما نیز همچون امام راحل ازادی را همان ازادی در چارچوب احکام فقهی و شریعت اسلامی بدانید و ... !!
اما شما که به انسان انسان سوگند یاد می کنید، شما که به ازادی سوگند یاد می کنید و شما که به ملت ایران سوگند یاد می کنید. دو کامنت از بنده را سانسور نمودید با آن که این کامنتها در حاشیه ی پست جدید شما نوشته شده بودند و با پست جدید شما مرتبط بودند. سه حالت را برای عمل سانسور گری شما می توان متصور شد. 1. شما از حاکمیت می ترسید و از ان بدتر نگرانید که مبادا به چند کامنت اینچنینی در وبلاگتان را تخته کنند 2. شما به خاطر اینکه تجاوز به کودکان زیر نه سال و تجاوز به زنان صیغه ای را بر اساس مذهبتان روا می شمارید آن مطالب را که از متن رساله ی توضیح المسائل امام برداشته شده بود حذف نمودید تا مبادا کسی به بیعدالتی نهفته در دل احکام اسلامی آگاه گردد. 3. شما برخلاف چهره ی موجه نمایتان در دفاع از ازادی ، فقط لاف ازادی را می زنید و حتی اگر دست دهد و مجالش فراهم اید دست در دست "مفتشان عقیده " ی جمهوری الهی اسلامی به سانسور می گرایید تا مبادا کسی از حقایق مکنونی خبردار شود.
شرم و ازروم و وجدان دو کلمه در قاموس فلسفه ی سیاسی دنیای جدید هستند جناب سید محمدی عزیز. بیش از این چیزی نمی گویم چون خودتان تیز هوش تر از انید که دلالت آنها را نفهمید. آقای سید محمدی انچه ان را بنیادگرایی نام نهاده اند نخست و پیش از هر چیز از چنین روحیه ای برخاسته است. این که تاب و تحمل شنیدن عقیده ی مخالف را نداشته باشیم ( عقیده ی مخالفی که اینجا حتا خطاب به شما نیز نبود!) . و آین ان چیزی است که در فلسفه ی سیاسی مدرن نام آن آن را تولرانس نهاده اند و شما آگاه تر از انید که معنایش را ندانید. سانسور این یک را نیز به وجدان خودتان باز می گذارم و نیز به ازرمتان!
با ادای احترامات بسیار.
برادر ارجمند سلام علیکم
گرچه دیر است اما برای شما عزیز در این رمضان مبارک و در دیگر رمضانهای آینده از درگاه خداوند منان مسألت صبر و صبر و صبر می کنم.
اما در وبلاگ برادر دیگرمان آقای ستاریان چیزی در مورد شما نوشته ام که عیناً این است:
به نظر بنده نظر ایشان در مورد جنگ با عراق درست نیست. اصولاً ایشان ظاهراً اطلاع ندارد که ما در زمان شاه ملعون معدوم با صدام درگیری نظامی هم داشتیم و از همان زمان در زندانهای عراق اسیر ایرانی هم داشتیم.
اما در مورد یادداشت شبهای شعر گوته:
بله با کمال تأسف گوش .و چشم ما بیشتر به وجه و لسان دشمن است تا دوست و و هم و غم و آشناییمان با درگیریهای سیاسی از شناختمان از قرآن کریم که مبنای هر چیزی باید بود بسیار بیشتر است.
در هیاهوی شب این بانگ رها از کیست؟
حنجره حنجرۀ ماست صدا از کیست؟
بدرود
سلام،
با این تصفیه کاری، صفا کرد!