بسم الله الرحمان الرحیم.
این جملات را عیناً در صفحات مختلف اینترنت دیدم:
ریاضیات پایه تمام علوم است؛
ریاضیات پایه تمام علومه (با یک کمی فکر این مطلب واضحه)؛
ریاضیات پایه همه علوم است؛
ریاضیات پایه همه علوم است من جمله فلسفه؛
ریاضیات پایه همه علوم و فنون است؛
به این حرف اعتقاد دارم که ریاضیات پایه همه علومه؛
ریاضیات مادر تمام علوم است؛
ریاضیات مادر تمام رشته هاست و بی نهایت قابل احترامه؛
ریاضیات مادر تمام علوم است و چنانچه تبلیغات کاذب نباشد ذهن جوانان به سمت رشته های ریاضی سوق داده می شود؛
شاید بسیار از افراد ندونند که تمامی جهان بر اساس ریاضیات قابل تحلیل است؛
جهان بر اساس ریاضیات بنا شده حتی زمان؛
جهان بر اساس ریاضیات خلق شده است.
ــ نظر نویسنده ی وبلاگ:
من چند ماه قبل با سه نفر از دوستانم درباره ی این حرفهایی که درباره ی ریاضیات زده می شود، صحبت کردم. اگر اشتباه نکنم یکی از دوستانم به شدت با این گونه ادعاها و نظرها درباره ی ریاضیات موافق بود (اگر اشتباه نکنم می گفت «تمام دانشمندان این حرف را قبول دارند»)، و دو دوست دیگرم نظر خاصی نداشتند.
اگر اشتباه نکنم من هیچ کتاب علمی و مقاله ی معتبر علمی ندیدم از این حرفها زده باشد و هیچ ریاضیدان ندیدم از این حرفها زده باشد، و این حرفها را فقط در وبلاگها دیدم.
طبق یک تقسیم بندی، ریاضیات به سه شاخه ی کلی ی جبر و آنالیز و هندسه تقسیم می شود. خب اگر این ادعاها صحت داشته باشد که ریاضیات پایه ی تمام علوم است و چی است و چی است، ظاهراً نمی شود هم جبر پایه ی تمام علوم نباشد و هم آنالیز پایه ی تمام علوم نباشد و هم هندسه پایه ی تمام علوم نباشد، به عبارت دیگر، اگر صحیح باشد که ریاضیات به طور کلی شامل سه شاخه ی جبر و آنالیز و هندسه است، و هیچ کدام از این سه شاخه پایه ی تمام علوم نباشند، پس این ادعا که ریاضیات پایه ی تمام علوم است، باطل است، یا اگر صحیح باشد که ریاضیات به طور کلی شامل n شاخه است و هیچ کدام از n شاخه پایه ی تمام علوم نباشند، پس این ادعا که ریاضیات پایه ی تمام علوم است، باطل است.
استدلال و برهان من به طور کلی همین است که عرض کردم.
بنده گرایشی به هیچ کدام از ادعاهایی که درباره ی ریاضیات نقل کردم، ندارم.
ظاهراً تمام علوم تجربی، با آزمایش سر و کار دارند، و با مشاهده سر و کار دارند، و با اندازه گیری سر و کار دارند، و از قسمتهایی از ریاضیات هم استفاده می کنند.
اگر اشتباه نکنم مفهوم «برهان خلف» و مفهوم «اثبات» (proof)، از فلسفه وارد ریاضیات شده است. مفهوم «اثبات»، به مرور و در طول تاریخ در ریاضیات دقیق و دقیقتر شده است.
اگر اشتباه نکنم، معرفت «فلسفه» و معرفت «علوم تجربی» و معرفت «علم انتزاعی ی ریاضیات»، با هم ارتباطها و داد و ستدهایی دارند و البته هر کدام شأن خود و محدوده ی خود را دارد، و هیچ کدام از این معرفتها، پایه ی تمام معرفتهای دیگر نیست.
آیا معرفتی / آگاهی ای / دانشی هست که پایه ی تمام معرفتهای بشری باشد؟ اگر هست، چیست؟ اگر هست، در بحثهای فلسفی درباره ی آن معرفت تفکر می کنند، یا در بحثهای ریاضی، یا در بحثهای فیزیک و شیمی و زمین شناسی و ...، یا ...؟
بسم الله الرحمان الرحیم.
گمان می کنم مسائل مهمی در قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران هست، که نه مطابق با نظر و خواست اکثر ملت ایران است، و نه مطابق با واقعیتهای اجتماعی. فعلاً به یک مورد اشاره می کنم، که البته از موارد مهم نیست.
اصل شانزدهم قانون اساسی:
«از آنجا که زبان قرآن و علوم و معارف اسلامی عربی است و ادبیات فارسی کاملاً با آن آمیخته است این زبان باید پس از دورۀ ابتدائی تا پایان دورۀ متوسطه در همۀ کلاس ها و در همۀ رشته ها تدریس شود.»
ــ به نظرتان اگر، فرضاً، قرار باشد تک تک اصول قانون اساسی بر اساس نظر و خواست اکثر ملت ایران وارد قانون اساسی شود، این اصل سی سال قبل و بیست سال قبل وارد قانون اساسی می شد و الان وارد قانون اساسی می شود؟
ــ آیا واقعیت اجتماع ایران، و نیاز اجتماع ایران، این است که مردم از قبل از دبستان (حتا از قبل از دبستان) تلاش می کنند انگلیسی یاد بگیرند، یا واقعیت این است مردم دنبال عربی یاد گرفتن هستند؟
ــ گمان می کنید اصولاً چند درصد از مردم ایران خبر دارند که چنین اصلی در قانون اساسی ی کشورشان وجود دارد؟ گمان می کنید همان تعداد درصد که می دانند چنین اصلی در قانون اساسی وجود دارد، دانستشان احتمالاً به این دلیل نیست که پشت کتاب عربی ی دوره ی راهنمائی ی تحصیلی و دوره ی دبیرستان، این اصل را دیده اند؟
ــ لازم می دانم تأکید کنم من عربی ستیز نیستم. اتفاقاً بنده قاری ی آماتور قرآن هستم و معمولاً هم آیات قرآن و احادیث را نیاز ندارم ترجمه اش را ببینم و عربی اش برایم نسبتاً مفهوم است.
من حرفم عربی ستیزی نیست. حرفم واقعگرا بودن است. اصل راهنما برایم نظر و خواست اکثر ملت است. گمان می کنم اگر نهادی که دارد قانون اساسی را می نویسد، فرضاً، در تک تک اصول قانون اساسی اعتنا کند به این که نظر و خواست اکثر ملت آوردن این اصل هست یا نه، این اصل را وارد قانون اساسی نمی کنند. به تعبیر دیگر، اگر تک تک اصول قانون اساسی «جداگانه» به رأی ملت گذاشته می شد و جداگانه به رأی ملت گذاشته شود، گمان می کنم تعدادی از اصول، دارای درجات مختلف اهمیت، رأی نمی آوردند و نمی آورند، و یکی از آن اصول، همین اصل است که عربی «باید» تدریس شود.
بسم الله الرحمان الرحیم.
آیا امام زمان به حجاب اجباری و دستبند زدن به زنان و دختران بدحجاب و بی حجاب و احیاناً کتک زدن آنها توسط بسیجیها و مأموران نیروی انتظامی در ملأ عام و احیاناً زندان کردن آنها، راضی است؟
یکی از جوابهای ممکن:
«ما به امام زمان دسترسی نداریم و دیدگاه آن حضرت علیه السلام را نمی دانیم ولی نایب بر حق ایشان حضرت امام خمینی حجاب اجباری را تلویحاً تأیید فرمود و حضرت امام خامنه ای جانشین بر حق امام خمینی و نایب بر حق امام زمان تلویحاً حجاب اجباری را تأیید می فرماید.»
بسم الله الرحمان الرحیم.
دکتر حمید دباشی گفت ایران به جای این که بگوید تنگه ی هرمز را می بندیم، در ِ زندانهای سیاسی را باز کند تا آقای میرحسین و دیگران تظاهرات ضد جنگ برگزار کنند. دکتر حمید دباشی گفت موضع ایران ضعیف است.
من با نظر دکتر حمید دباشی موافقم. اگر میرحسین و کروبی و خاتمی به وزارت کشور بگویند ما می خواهیم تظاهرات برگزار کنیم و فقط شعار ضد جنگ و ضد تحریم باشد در تظاهرات و شعار دیگر نباشد، وزارت کشور چرا مخالفت کند؟ حکومت چرا مخالفت کند؟ وقتی غرب ببیند میرحسین در جلوی صف تظاهرات است که فرض کنید یک میلیون نفر و دو میلیون نفر در تظاهرات شرکت کرده اند، و ببیند تظاهرات، تظاهرات حکومتی نیست، که پلاکاردها را حکومت بدهد دست مردم و شعارها را حکومت تعیین کند و زمان و ساعت تظاهرات را ستاد نماز جمعه و سازمان تبلیغات اسلامی و ... تعیین کند، خب این تأثیرش بیشتر است، یا این که تلویزیون ایران چند روز چند روز یک فرمانده ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نشان دهد در کنار تصویر یک موشک که دارد می رود هوا؟
این همه چپ و راست تظاهرات حکومتی برگزار شده و می شود و خواهد شد، و فیلمش را هم تلویزیون پخش می کند (با آهنگ فیلم محمد رسول الله و ...)، پس چرا تحریمها هست و بیشتر هم می شود و جدیتر هم می شود؟ بارها گفته اند تنگه ی هرمز را می بندیم، و موشکهای ایران هم هی جدیدتر و دوربردتر و قویتر می شود، پس چرا تحریمها هست و بیشتر هم می شود و جدیتر هم می شود؟
البته من تقریباً هیچ گمان نمی کنم حکومت به سمت این روشها برود. تلویزیون حکومت ایران عکس باراک اوباما را کنار عکس جغد می گذارد و در تلویزیون نشان می دهد. تلویزیون حکومت ایران عکس حجت الاسلام دکتر محسن کدیور و دکتر سیدعطاء الله مهاجرانی و ... را نشان می دهد، پس از عکس باراک اوباما و عکس جغد.
بسم الله الرحمان الرحیم.
فردوسی، شاهنامه، متن کامل بر اساس چاپ مسکو، به کوشش دکتر سعید حمیدیان، تهران، نشر قطره، 1389، پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود، داستان بوزرجمهر، صفحه ی 1065:
ز نیرو بود مرد را راستی
ز سستی دروغ آید و کاستی