بسم الله الرحمان الرحیم.
1) ظاهراً امام خمینی، در اکثر دوران زمامداری اش می فرموده تبلیغات تمام دنیا بر ضد ایران است (از جمله چون ایران اسلام است، و بقیه کفر).
2) ظاهراً امام خمینی در اوائل دوران زمامداری اش مایل بوده از تبلیغات بر ضد ایران کم کند و تبلیغات بر ضد ایران را خنثا کند و به مقامات و عُلما می فرموده بهانه به دست کشورهای دیگر و ... ندهند تا تبلیغات بر ضد ایران بیشتر شود.
3) امام خمینی پس از دوران ابتدائی ی زمامداری اش، شاید به دلیل کم نشدن تبلیغات بر ضد ایران، تبلیغات بر ضد جمهوری ی اسلامی ی ایران را، دلیل بر قدرت و قوّت و عظمت جمهوری ی اسلامی ی ایران دانست، و ظاهراً دیگر تمایل خاصی برای کم شدن تبلیغات بر ضد ایران نداشت. استنباط بنده، بر اساس بیانات امام خمینی است:
امام خمینی، 31 خرداد 1361:
امروز همۀ قلمها و همۀ زبانها از ابرقدرتها یا دولتهاى مرتبط به آنها، بر ضد این جمهورى اسلامى تجهیز شدهاند، و همه با یک رویۀ خاصى عمل دارند مىکنند؛ ما دیگر بهانه دست آنها ندهیم.
امام خمینی، 3 مرداد 1361:
امروز تقریباً تمام تبلیغاتى که در رسانههاى گروهى و در مطبوعات شرق و غرب هست، تمام آنها بر ضد جمهورى اسلامى یا مىنویسند و یا مىگویند.
امام خمینی، 31 مرداد 1361:
مبلغینى که الآن در همه جاى دنیا تقریباً هستند، بر ضد ما همه تبلیغات را، در ضد جمهورى اسلامى همۀ تبلیغات را دارند مىکنند، دیگر ما خودمان یک کارى نکنیم که یک مطلبى دست آنها بیفتد و هر چى مىخواهند به آن باد بکنند و هر چى مىخواهند زیادش بکنند.
امام خمینی، 28 شهریور 1361:
الآن سرتاسر، سرتاسر دنیا تبلیغ بر ضد شما مىکنند، الّا کمى، کمى هست ملتها با شمایند.
امام خمینی، 22 مهر 1361:
رسانههاى گروهى خارج و اینها همه بر ضد ما با آن دروغهاى شاخدارى که مىگویند.
امام خمینی، 25 مهر 1361:
همۀ رسانههاى گروهى دنیا بر ضد این نهضت قلمفرسایى کنند و دروغپردازى.
امام خمینی، 26 دی 1361:
همۀ تبلیغات دنیا تقریباً بر ضد ماست.
امام خمینی، 21 بهمن 1361:
همۀ تبلیغات دنیا بر ضد ماست.
امام خمینی، 1 فروردین 1362:
ما همهمان باید کوشش کنیم در مقابل همۀ این تبلیغاتى که دارد بر ضدّ ما مىشود. کوشش کنیم که خنثى کنیم و مىشود خنثى کرد ان شاء اللَّه.
امام خمینی، 15 شهریور 1362:
امروز همۀ تبلیغات دنیا بر ضد اسلام است؛ با اسم ضدیت با جمهورى اسلامى اصل اسلام را محکوم مىکنند.
امام خمینی، 15 شهریور 1362:
دنیا الآن بر ضد ما قیام کردهاند.
امام خمینی، 24 آبان 1362:
اکثر جناحهایى که در دنیا هستند بر ضد ما تبلیغ مىکنند و این به خاطر آن است که آنها اسلام را نمىخواهند، و هر کشورى که بخواهد به اسلام عمل کند، مورد تهاجم آنها قرار مىگیرد.
امام خمینی، 11 بهمن 1362:
همۀ تبلیغات بر ضد شما هست.
امام خمینی، 19 بهمن 1362:
بىجهت نیست که مستکبران جهان با تمام توطئهها و شیطنتها بر ضد یک ملت کوچک چهل میلیونى که به حسب معنویت و ارزشهاى انسانى بر قلۀ بلند و والاى سعادت ارتقا یافته است، قیام نمودهاند. خود این توطئهها و بوق و کرناهاى ابرقدرتهاى عالم و پیوستگان و وابستگان به آنان از بزرگترین ارزشها و والاترین مقامها براى یک ملت است که تا کنون براى هیچ ملتى رخ نداده است و این ارزش را شهداى والا مقام و جانبازان، این شهداى زنده و به دنبال آنان، ملت عظیم الشأن ایران در پشت جبههها آفریدهاند.
امام خمینی، 18 مرداد 1363:
دنیا مىفهمد که یک قصهاى در ایران هست؛ در شب و روز تبلیغات بر ضد ایران و اسلام و اینها هست.
امام خمینی، 4 شهریور 1363:
امروز توطئه بر ضد ایران و حکومت آن و حزب اللَّه در حقیقت توطئه براى محو اسلام و کتاب و سنت است.
امام خمینی، 4 شهریور 1363:
الآن دنیا بر ضدّ شما، بر ضدّ حکومت شما، بر ضدّ اسلام حقیقتاً مجهّز شدهاند.
امام خمینی، 4 شهریور 1363:
این تبلیغاتى است که در دنیا دارد مىشود بر ضدّ ما. ما باید یک کارى بکنیم. که این تبلیغات را خنثى کنیم و با تبلیغات، ما زورمان به آنها نمىرسد، براى اینکه، ما یک تبلیغات محدود داریم، آنها یک تبلیغات غیر محدود دارند، دنیا دست آنهاست و تبلیغاتشان غیر محدود است.
امام خمینی، 18 شهریور 1363:
تمام بوقهاى تبلیغاتى بر ضد اسلام و ایران است.
امام خمینی، 23 شهریور 1363:
چرا هر روز براى بوقهاى خارجى یک چیزى درست مىکنید و خوراکى درست مىکنید که آنها تبلیغ بر ضد شما بکنند؟ من تکلیف مىدانم این را که عرض کنم و الّا نمىخواستم چیزى بگویم، لکن دیدم که یک تکلیفى است که دوباره یک شیاطینى شروع کردند. یک حرفى من زدم، که فلانى این را که گفته معلوم شد دولت بر خلاف بوده. من گفتم دولت بر خلاف است؟ من نصیحت کردم، خدا هم نصیحت کرده پیغمبر را، خدا هم نصیحت کرده مؤمنین را
امام خمینی، 8 آبان 1363:
همۀ کشورها به ضد ما هستند، الّا معدودى. لکن در عین حال که همه بر ضد هستند، چون خود کشور و خود اهالى مؤمن هستند، معتقد هستند به این که باید با عنایات خدا مسائل را حل کنند، فکرها به کار افتاد و فعالیتها شروع شد. و الآن ایران با آن زمانى که آن همه هیاهو مىکردند براى تمدن بزرگ، حالاى ایران بسیار پیشرفتهتر از آن وقت است. و مهم این است که ما الآن مستقل هستیم، یعنى هیچ کشورى در دنیا نیست که بتواند به یک سپور ما جسارت کند.
امام خمینی، 20 آذر 1363:
هر چه آنها در بوقهایشان بر ضد شما صحبت کنند، دلیل بر قوّت شماست و دلیل بر عظمت اسلام و عظمت جمهورى اسلامى است.
امام خمینی، 15 فروردین 1364:
همۀ تبلیغات بر ضد ماست. این براى این است که قضیه، قضیه اسلام و کفر است، نه قضیه ایران و عراق است.
امام خمینی، 4 اردیبهشت 1364:
شما بدانید، هر چه تبلیغات دنیا و شیاطین دنیا بر ضد شما مىگویند، دلیل بر قدرت شماست.
امام خمینی، 8 شهریور 1365:
همۀ دنیا دستهاشان، قلمهاشان بر ضد ماست.
امام خمینی، 7 مهر 1366:
تمام تبلیغات بر ضد ماست.
امام خمینی، 21 بهمن 1366:
همۀ عالم، همۀ تبلیغات عالم بر ضد ماست و بسیارى از اینهایى که به ضد ماست، خودشان نمىفهمند، به نفع ماست.
بسم الله الرحمان الرحیم.
عیناً به نقل از http://dozakh-atash.blogfa.com/post-47.aspx نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم تیر 1386ساعت 18:44 توسط محمد رسول:
«کسی که در کربلا دفن شود از سوال و جواب قبر و هول قیامت در امان خواهد بود
امام سجاد فرموده: زلزله قیامت که رخ می دهد خداوند زمین کربلا را بلند کرده و در برترین جای باغهای بهشت قرار می دهد٬ بنابراین٬ هرکس از پیروان اهل بیت عصمت و طهارت که در کربلا دفن شده باشد بدون حساب وارد بهشت خواهد شد.
علامه نوری در دارالسلام آورده که سید علی صاحب ریاض گفته: من در دوران تحصیل هر هفته عصر پنجشنبه به زیارت گورستان بیرون کربلا که کنار خیمه گاه است می رفتم٬ شبی خواب دیدم که بدان گورستان رفته ام و شهر از عمارت و خانه تهی است ... در فکر و هراس بودم که هاتفی به زبان فارسی گفت: خوشا به حال کسی که در این زمین مقدس دفن شود٬ اگر چه با هزاران گناه باشد از هول قیامت سالم خواهد ماند و هیهات٬ هیهات که کسی در این زمین مقدس دفن شود و از هول قیامت سالم بیرون نرود.
مولا محمد هزار جریبی در کتاب تحفة المجاور آورده که از استاد اکبر وحید بهبهانی شنیدم که می گفت: حضرت سید الشهدا را در خواب دیدم و به ایشان عرض کردم: «یا سیّدی! هل سئل عمن یدفن فی جوارکم؟» ای آقای من! آیا از کسی که در جوار شما دفن شود سؤال می شود؟ فرمودند: «کدام فرشته جرأت دارد از او سؤال کند؟!»۱
۱) دارالسلام مترجم ٬ ج ۲ ٬ ص ۱۶۲ - داستان هایی از شفاعت امام حسین (ع) ٬ ص ۷۵»
بسم الله الرحمان الرحیم.
یک) امام خمینی، 25 خرداد 1358، حدود پنج ماه و نیم قبل از به رفراندوم گذاشتن قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران:
«ما به اشخاصى که اطلاع ندارند از قوانین اسلام، اطلاع ندارند از روح اسلام، نمىدانند که اگر اسلام تحقق پیدا بکند چه خواهد شد، ما به آنها اجازه نمىدهیم که دخالت در این امور بکنند. بله، حق رأى دارند؛ رأى بدهند که اسلام نه؛ چنانکه دادند. مختارند که رأى بدهند؛ لکن نگویند که ما مجلس مؤسسان کوچک را نمىخواهیم. یک مجلس مؤسسان پانصد- ششصد نفرى مىخواهیم! بهانه نگیرند. مگر مجلس مؤسسان چیست؟ جز این است که اشخاصى که مردم آنها را انتخاب مىکنند باید بنشینند و قانون را ملاحظه کنند؟ باید حتماً ششصد- هفتصد نفر باشند تا نوبت به شما هم برسد! اگر تمام ملت پنجاه نفر را تعیین کنند، اینها وکیل ملت نیستند؟ این مجلس مجلس مؤسسان نیست؟ ما بعد از اینکه بررسى شد در قانون اساسى، به نظر خبرگان اسلامى رسید، به نظر روحانى اسلامى رسید، به نظر علماى متعهد رسید، به نظر نمایندگان مردم رسید، باز هم در افکار عمومى مىگذاریم، خود ملت میزان است. مجلس مؤسسان اگر اعتبار دارد براى این است که مجلس مبعوث از ملت است. خود ملت حق ندارد رأى بدهد، لکن وکیل ملت حق دارد؟! این چه غلطى است! خود من حق ندارم تصرف بکنم در مالم، وکیل من حق دارد؟! خود شما حق ندارید رأى بدهید، وکیل شما حق دارد؟! وکلا براى این حق دارند که وکیل شما هستند، و الّا چه حقى دارند؟ یک نفر چه حقى دارد براى 53 میلیون جمعیت رأى بدهد؟ پنجاه نفر- ششصد نفر چه حقى دارد براى یک ملت 53 میلیونى رأى بدهد؟ این حق براى این است که شما مىخواهید رأى بدهید. رأى شماست. میزان؛ رأى ملت است. ملت یکوقت خودش رأى مىدهد. یکوقت یک عدهاى را تعیین مىکند که آنها رأى بدهند: آن در مرتبه دوم صحیح است. و الّا مرتبه اول، حق مال خود ملت است. شما خون دادید، حقوقدانان براى شما تکلیف معین کنند؟! خودتان باید تکلیف معین کنید. شمایید، همین ملت، همین مردم محروم دانشگاه، جوانهاى محروم دانشگاه، همین جوانهاى محروم مدرسه فیضیه، همین جوانهاى محروم در ارتش، همین جوانهاى محروم در بازار، همین جوانهاى محروم در کارخانهها و در کشاورزى، اینها باید رأى بدهند. بهانهها را کنار بگذارید؛ از خدا بترسید؛ با ملت شوخى نکنید؛ رأى مردم را هیچ حساب نکنید؛ مردم را به حساب بیاورید.»
دو) امام خمینی، 20 تیر 1349، هشت سال قبل از پیروزی ی انقلاب:
«بر رجال دینى و سیاسى و جوانان مدارس دینى و دانشگاه و بر همه طبقات لازم است که قبل از اجرا شدن این واقعه و نتایج مرگبار آن اعتراض کنند؛ به دنیا برسانند که این قراردادها مخالف رأى ملت است.
این جانب اعلام مىکنم هر قراردادى که با سرمایه داران امریکا و دیگر مستعمِرین بسته شود، مخالف خواست ملت و مخالف احکام اسلام است. وکلاى مجلسیْن ایران چون منتخب ملت نیستند رأى آنها قانونى نیست و مخالف قانون اساسى و خواست ملت است. در این قضایا باید با نظارت مقامات بیطرف جهانى رفراندم شود تا خواست ملت معلوم گردد.»
سه) امام خمینی، نوفل لوشاتو، 25 آذر 1357، دو ماه قبل از پیروزی ی انقلاب، خطاب به محمدرضا پهلوی:
«من حالا دارم پیام مىدهم به کارکنهاى شرکت نفت که بر شما واجب شرعى است، واجب الهى است، به اینکه اعتصابتان را عام کنید، عمومى کنید و نگذارید نفت خارج بشود. و به شما مىگویم که اگر چنانچه شما را ترساندند- چنانچه دیروز اینها را ترساندند و «اعلیحضرت» فرمودند که اینها را باید محاکمه کرد! مردکه تو چه کارهاى که اینها را مىگویى [باید] محاکمه کرد؟! تو که حالا دیگر شاه نیستى، تو یک آدم یاغى هستى! کى محاکمه کند اینها را؟ تو که شاه نیستى که دستور بدهى، شاه هم بودى معنا نداشت که تو دستور بدهى؛ تو اگر شاه هم باشى، شاه مشروطه هستى نباید دستور بدهى اینها را باید محاکمه کرد و بعد به جزاى خودشان!- نترسید از این مرد. یک مردى که به خوابنامه توسل پیدا کرده! [خنده حضار]»
پایان فرمایش امام خمینی.
نویسنده ی وبلاگ:
ــ امام خمینی جمله ی «میزان رأی ملت است» را فقط یک بار فرموده است. حدود پنج ماه و نیم قبل از رفراندوم قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران. اگر متن را توجه کنید، ظاهراً معلوم می شود، فرمایش ایشان مبنی بر «میزان رأی ملت است»، از باب نوعی محدود کردن اختیارات نمایندگان مجلس مؤسسان یا مجلس خبرگان قانون اساسی بوده. یعنی امام خمینی «رأی ملت» را، که ظاهراً در آن برهه مجاز بوده از طریق تظاهرات خیابانی به نفع رهبر انقلاب انجام شود (و تظاهرات اگر غیر از این بود، حرام و ممنوع و ... بود)، اولا بر رأی نمایندگان منتخب ملت می دانسته. مدتی بعد هم، امام خمینی با صراحت و شدت و غلظت، به نمایندگان منتخب ملت در مجلس خبرگان قانون اساسی، می فرمود اگر فلان نظرها را وارد قانون اساسی کنند و بهمان نظرها را وارد قانون اساسی نکنند، وکالت آنها مُلغا است. یعنی جمله ی «میزان رأی ملت است»، اگر در متن خودش مطالعه و بررسی شود، مشخصاً به معنای این بوده رأی نمایندگان مجلس مؤسسان یا مجلس خبرگان قانون اساسی، میزان نیست.
ــ طبق بند دو، امام خمینی قبل از انقلاب، هشت سال قبل از انقلاب، در سال 1349، نمایندگان مجلس شورای ملی و مجلس سنا را نمایندگان مردم نمی دانسته، و رأی نمایندگان مجلسین را مخالف رأی ملت می دانسته. قاعدتاً اکثر ملت، رأی خود را به طریقی به اطلاع امام خمینی رسانده بودند. همچنین طبق بند یک، امام خمینی بعد از انقلاب هم، نمایندگان منتخب ملت را، تا وقتی منتخب ملت می دانسته و وکالت آنها را ملغا نمی دانسته، که آراء آنها از نظرات و دیدگاههای امام خمینی، یا از نظرات و دیدگاههای ملت که امام خمینی آگاه به نظرات و دیدگاههای اکثر ملت بوده، پیروی کند.
امام خمینی هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب، مشخص می فرموده و تعیین می فرموده کدام نماینده ها نماینده ی ملت هستند و کدام نماینده ها نماینده ی ملت نیستند و وکالتشان مُلغا است.
ــ طبق بند سه، امام خمینی دو ماه قبل از پیروزی ی انقلاب، می فرموده محمدرضا پهلوی، شاه نیست، و «مردکه» است، و شاه حتا اگر شاه باشد، قانوناً حق ندارد دستور دهد اعتصاب کنندگان شرکت نفت را، که طبق فرمایش امام خمینی واجب شرعی و واجب الاهی بوده اعتصاب کنند و اعتصابشان را عام کنند، محاکمه کنند.
ــ امام خمینی در بند یک فرموده است «شما خون دادید، حقوقدانان براى شما تکلیف معین کنند؟!» گمان کنم این فرمایش ایشان هم برای محدود کردن اقتدار و ارزش سخنان حقوقدانان مجلس خبرگان قانون اساسی بوده، به این اسم که سخنان آنها غربی است. وگرنه طبق قانون اساسی که مدتی بعد به تصویب رسید، برای ملتی که خون دادند، فقیهان و حقوقدانهای شورای نگهبان (منصوبان مستقیم و غیر مستقیم امام خمینی) تکلیف تک تک مصوبات مجلس را تعیین می کردند.
بسم الله الرحمان الرحیم.
امام خمینی، نوفل لوشاتو، 25 آذر 1357:
«من حالا دارم پیام مىدهم به کارکنهاى شرکت نفت که بر شما واجب شرعى است، واجب الهى است، به اینکه اعتصابتان را عام کنید، عمومى کنید و نگذارید نفت خارج بشود. و به شما مىگویم که اگر چنانچه شما را ترساندند- چنانچه دیروز اینها را ترساندند و «اعلیحضرت» فرمودند که اینها را باید محاکمه کرد! مردکه تو چه کارهاى که اینها را مىگویى [باید] محاکمه کرد؟! تو که حالا دیگر شاه نیستى، تو یک آدم یاغى هستى! کى محاکمه کند اینها را؟ تو که شاه نیستى که دستور بدهى، شاه هم بودى معنا نداشت که تو دستور بدهى؛ تو اگر شاه هم باشى، شاه مشروطه هستى نباید دستور بدهى اینها را باید محاکمه کرد و بعد به جزاى خودشان!- نترسید از این مرد. یک مردى که به خوابنامه توسل پیدا کرده! [خنده حضار]»
امام خمینی، 15 دی 1358:
«امروز اعتصاب حرام است شرعاً. اینهایى که اعتصاب مىکنند خائن به اسلامند. دست بردارند از این الواطیها. دست بردارند از این بساط.»
امام خمینی، 3 مرداد 1359:
«یک واجب شرعى است براى وکلاى مجلس که با دولت، و با رئیس جمهور همراهى کنند، یک تکلیف شرعى است براى رئیس جمهور و دولت، که باید با مجلس همزبان باشند و هماهنگ باشند.»
قسمتی از «متن کامل جزوه آموزش احکام انتخابات»، منتشرشده در http://www.sefidshahr.com/Contentview.asp?ID=36 :
«سؤال: آیا شرکت در انتخابات شرعاً واجب است؟
جواب آیت الله مکارم شیرازى: «با توجه به شرایط موجود و اینکه دشمنان ما اصرار بر عدم شرکت در انتخابات دارند، به نظر مى رسد که شرکت کردن تمام افراد واجد شرایط، واجب است.»»
در http://persian.makarem.ir/pages/newsprint.php?nid=196&url=http://persian.makarem.ir/news/?nid=196 هم مطلب اخیر منتشر شده است:
«سلام علیکم:1- به نظر حضرت عالی آیا شرکت در انتخابات شرعا واجب است؟ ..........
جواب:1- با توجه به شرایط موجود و اینکه دشمنان ما اصرار بر عدم شرکت در انتخابات دارند به نظر میرسد که شرکت کردن تمام افراد واجد شرایط واجب است.»
بسم الله الرحمان الرحیم.
شاید شنیده باشید یا خوانده باشید که ولایت فقیه را مرحوم آقای حسن آیت یا مرحوم آقای حسینعلی منتظری نجف آبادی وارد قانون اساسی کردند.
بیانات امام خمینی را با توجه مطالعه کنید، و ببینید آیا امام خمینی اجازه می داد قانون اساسی بدون مقام ولی فقیه، به رفراندوم ملت گذاشته شود، یا هرگز اجازه نمی داد قانون اساسی بدون مقام ولی فقیه، به رفراندوم ملت گذاشته شود. توجه کنید به بیانات امام خمینی:
امام خمینی، 28 شهریور 1358، حدود دو ماه و نیم قبل از تنظیم نهائی ی قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران و به رفراندوم گذاشتن آن:
«من به همه ملت، به همه قواى انتظامى، اطمینان مىدهم که امر دولت اسلامى، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبى بر این مملکت نخواهد وارد شد. گویندگان و نویسندگان نترسند از حکومت اسلامى، و نترسند از ولایت فقیه.»
امام خمینی، 28 شهریور 1358:
«نگویید ما ولایت فقیه را قبول داریم، لکن با ولایت فقیه اسلام تباه مىشود! این معنایش تکذیب ائمه است؛ تکذیب اسلام است.»
امام خمینی، 12 مهر 1358، دو ماه قبل از تنظیم نهائی ی قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران و به رفراندوم گذاشتن آن:
«به حرفهاى آنهایى که بر خلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب مىکنند و مىخواهند ولایت فقیه را قبول نکنند [اعتنا نکنید] اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است.»
امام خمینی، 12 مهر 1358:
«چشمهایتان را باز کنید! اهل خبره چشمشان را باز کنند. کسانى که با ولایت فقیه مخالفت مىکنند بر خلاف این چیزى که ملت آنها را تعیین کرده است عمل مىکنند، وکالت ندارند در این امر. من اولى که مجلس بنا بود تأسیس بشود، و پیشبینى این امور را مىکردم. اعلام کردم که مردم جمهورى اسلامى مىخواهند، جمهورى غربى را [نمىخواهند] جمهورى کمونیستى نمىخواهند مردم. مردم، جمهورى اسلامى مىخواهند. مردم شما را وکیل کردند که جمهورى اسلامى درست کنید. کسى که مخالفت کند با احکام اسلام، مخالف با جمهورى اسلامى است؛ مخالف با رأى موکّلین هست، آنها شما را وکیل نکردند براى این امر. همهتان هم اگر چنانچه یک چیزى بگویید که بر خلاف مصالح اسلام باشد، وکیل نیستید؛ حرفتان قبول نیست، مقبول نیست. ما به دیوار مىزنیم آن حرفى را که بر خلاف مصالح اسلام باشد. آن قدرى که شما اختیار دارید در این مجلس، این است که جمهورى اسلامى را بر طبق موازین اسلامى پیاده کنید. البته راجع به امور ادارىاش و اینها نظر دادن هیچ مانعى ندارد. نظر دادن مانعى ندارد؛ اما اشکالتراشى و این حرفها را به مردم القا کردن که اگر چنانچه فقاهت در کار بیاید و فقیه باشد، اگر چنانچه ولایت فقیه باشد، یک بساطى لازم مىآید و یک بساط دیگرى.»
امام خمینی، 12 مهر 1358:
«ولایت فقیه، تَبَع اسلام است.»
امام خمینی، 12 مهر 1358، دو ماه قبل از تنظیم نهائی ی قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران و به رفراندوم گذاشتن آن:
«ملت ولایت فقیه را مىخواهد، که خدا فرموده است»
امام خمینی، 30 مهر 1358، یک ماه و نیم ماه قبل از تنظیم نهائی ی قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران و به رفراندوم گذاشتن آن:
«قضیه ولایت فقیه یک چیزى نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزى است که خداى تبارک و تعالى درست کرده است. همان ولایت رسول اللَّه هست.»
امام خمینی، 3 آبان 1358:
«این طور ولایت فقیه از روز اول تا حالا بوده. زمان رسول اللَّه تا حالا بوده.»
امام خمینی، 9 آبان 1358:
«شما موافقت کنید با این ولایت فقیه. ولایت فقیه براى مسلمین یک هدیهاى است که خداى تبارک و تعالى داده است. مِنْ جمله همین معنایى که شما سؤال کردید و طرح کردید که خوب، زنهایى که الآن شوهر دارند چنانچه گرفتاریهایى داشته باشند، چه باید بکنند؟ آنها رجوع مىکنند به آنجایى که فقیه هست.»
امام خمینی، 9 آبان 1358:
«ولایت فقیه براى شما یک هدیه الهى است.»
امام خمینی، 16 آبان 1358، حدود یک ماه ماه قبل از تنظیم نهائی ی قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران و به رفراندوم گذاشتن آن:
«آن قدر به ولایت فقیه، اثرِ مترقى بار است که در سایر این موادى که شما ملاحظه مىکنید، معلوم نیست مثل آنجا باشد.»
امام خمینی، 7 دی 1358، حدود یک ماه بعد از رفراندوم قانون اساسی:
«بهترین اصل در اصول قانون اساسى این اصل ولایت فقیه است.»