بسم الله الرحمان الرحیم.
یک) هدف از انتخابات چیست؟
دیدگاه و جواب مرحوم امام خمینی:
«هدف از انتخابات در نهایتْ حفظ اسلام است» (یازده فروردین 1367).
گمان کنم نتیجه ی منطقی ی دیدگاهی که هدف از انتخابات را حفظ اسلام می داند، این است که اگر موضوع خاصی را جزو قطعیات اسلام بداند، آن موضوع اولاً با ارشاد یا با دستور یا به هر صورت ممکن باید در قانون اساسی وارد شود و اما و اگر در مورد ورود آن به قانون اساسی پذیرفته نیست، و ثانیاً آن موضوع دیگر خواستنش یا نخواستنش از جانب ملت، به رأی و انتخابات و نظرخواهی گذاشته نمی شود، زیرا «هدف از انتخابات در نهایت حفظ اسلام است»، و ظاهراً لغو است موضوعی را که جزو قطعیات اسلام می دانند، به «انتخابات» (که هدف از آن را حفظ اسلام می دانند) بگذارند.
مشخصاً، مرحوم امام خمینی که معتقد بوده تکذیب ولایت فقیه تکذیب اسلام و ائمه است («نگویید ما ولایت فقیه را قبول داریم، لکن با ولایت فقیه اسلام تباه مىشود! این معنایش تکذیب ائمه است؛ تکذیب اسلام است ــ 28 شهریور 1358»)، و معتقد بوده «هدف از انتخابات در نهایت حفظ اسلام است»، قاعدتاً به انتخابات مجدد گذاشتن ولایت فقیه را روا نمی دانسته. چنان که در قانون اساسی ی فعلی ی ایران، ولایت فقیه جزو موضوعات تغییرناپذیر شده است.
و از دیگر بیانات مرحوم امام خمینی برمی آید، از دید ایشان «هدف از انتخابات در نهایت حفظ [نظام و] اسلام است». زیرا ایشان «نظام و اسلام» را همردیف می دانسته است:
امام خمینی، 11 شهریور 1363:
«نگهبان آیندۀ نظام و اسلام باشیم.»
امام خمینی، 14 اردیبهشت 1367:
«... اوضاع را به صورتى دیدم که اگر پا در میانى نمى کردم به اصل نظام و اسلام، آن هم در شرایط کنونى، صدمه مى خورد.»
دو) حضرت آقای خامنه ای رهبر جمهوری ی اسلامی ی ایران، چند روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری ی 24 خرداد 1392، عیناً به نقل از روزنامه ی اطلاعات شنبه هجده خرداد 1392 صفحه ی یک:
«هر رأی مردم، رأی به جمهوری اسلامی و اعتماد به ساز و کار انتخابات است»
پایان نقل بیانات حضرت آقای خامنه ای.
طبق قانون اساسی ی 1358، «جمهوری ی اسلامی» (ظاهراً جمهوریت و اسلامیت به معنای «جمهوری ی اسلامی» است) و «ولایت فقیه»، اموری هستند تغییرناپذیر. ظاهراً یعنی اموری هستند که دیگر به رأی گذاشته نمی شوند.
آیا شرکت کردن در انتخابات ریاست جمهوری و رأی دادن به یکی از نامزدها، که عهده دار ریاست «قسمتی از» قوه ی مجریه خواهد شد، رأی به جمهوری ی اسلامی ــ که طبق قانون اساسی ی فعلی تغییرناپذیر است ــ خواهد بود؟
آیا رأی دادن در انتخاباتی که مربوط به مقامی تغییرپذیر است، رأی مثبت است به موضوعاتی تغییرناپذیر؟
آیا آراء باطله در انتخابات ریاست جمهوری، که ظاهراً همواره تعدادی آراء باطله وجود دارد، رأی به جمهوری ی اسلامی و رأی اعتماد به ساز و کار انتخابات است؟
اگر اشتباه نکنم، در خود قانون انتخابات، راجع به تخلفات و تقلبات و سوء استفاده ها و این موارد، پیش بینی شده است. یعنی، حتا خود قانونگذار و خود مجری ی انتخابات و خود نهاد ناظر بر انتخابات، اعتماد کامل به ساز و کار انتخابات نداشته است. و حتا خود رهبر جمهوری ی اسلامی در خرداد 1388 موافقت فرمود و دستور داد تعدادی از صندوقهای رأی بازشماری شوند.
حال، رأی دادن در انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس و انتخابات خبرگان و انتخابات شوراها، چه گونه به معنای اعتماد به ساز و کار انتخابات است؟ احتمالاً «اعتماد نسبی» مورد نظر است. و درست است. به راستی، انسان عاقل در انتخاباتی که اعتماد نسبی به صحت برگزاری ی آن و شمارش آراء آن و اعلام نتایج آن نداشته باشد، نباید شرکت کند.
سلام
می شود رفت و کاغذی نوشت و در صندوقی پلاستیکی افکند . اما هر عملی با این ساز و کار انتخابات نمی شود .
این بازی سی ساله ای است که به نظر می رسد تا سی سال دیگر هم ادامه می یابد.و امیدی به بهبود آن نیست
سلام
امام خمینی هم برای خود دیدگاههایی داشتند که شایسته توجه است. با این وجود توجه داشته باشیم که از صندوق این انتخابات هم خاتمی میتواند بیرون بیاید هم احمدینژاد. هم جلیلی میتواند بیرون بیاید و هم حسن روحانی.
ساختار سیاسی کشور با همه محدودیتهایی که تعبیه کرده است که به طور طبیعی در راستای حفظ ساخت قدرت موجود است، امکان انتخاب بین حسن روحانی و سعید جلیلی را فراهم آورده است.
شاید بعدها شورای نگهبان از کرده خود ابراز پشیمانی کند اما به هر تقدیر الان این امکان هست که به گفتمانی استقبال کننده از تحریم و جنگ رای بدهیم یا به گفتمان قائل به آشتی ملی و آشتی با دنیا که میتواند رونق اقتصادی و دوری از جنگ را باعث شود.
تمایز روشن بین این نامزدها و حمایت افراطیون از جلیلی و توجه به فاصله میان خاتمی تا احمدینژاد در گذشته میتواند توجیه مناسب برای رأی دادن در شرایط فعلی را برای هر ایرانی فراهم آورد .
سلام
پست جدیدم را ملاحظه کنید.
سلام
برای اینکه میدان رقابت را دستی دستی و از روی تعلل خالی نکنیم که به سود رقبای ماست من تصمیم گرفتم که به روحانی رای بدهم و تا بتوانم دوستان و نزدیکانم را هم برای اینکار تشویق خواهم کرد. هر چند ژیش از این تصمیم به رای ندادن داشتم اما الان فکر می کنم که از بی عملی و کنار نشستن ما همه ی آن سودی که خارج می شود به جیب اقتدارگرایان می ریزد و هشت سال دیگر همین اوضاع ادامه داشته باشد و یا حتا این وضعیت تثبیت شود. من نمی خواهم عملی انجام دهم که به سود آنان تمام شود پس رای خواهم داد و این رای همان خواهد بود که آنها نمی خواهند!