از کدام راه «نباید رفت»

                 بسم الله الرحمان الرحیم.

            بعضی انقلابها و نهضتها و جنبشها، و مُدلهایی از انتخابات، به ملتهای خودشان و به ملتهای دیگر می آموزند که از کدام راه «نروند».

            مصطفی رحیمی، مارکس و سایه هایش، تهران، هرمس، 1384، صفحه ی 49:

            «یکی از نویسندگان روسیه پس از فروپاشی شوروی نوشت: «دنیا به ما بسیار مدیون است، ما به مدت هفتاد سال، به بهای خون و اشک و رنج، به جهانیان نشان دادیم که از کدام راه نباید رفت!»»

دیدگاه یک عارف وفقیه درباره ی دلیل تبدیل املای«طهران»به«تهران»

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            مرحوم آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی معتقد به عدم ورود زنان به مجلس شورا بوده و معتقد بوده تاریخ و تقویم تمام مسلمین جهان باید هجریه ی قمریه باشد و معتقد بوده آنچه بر سنگ قبر مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبائی نوشته شده شایسته است متنش تغییر کند و ویرایش شود.

            جدیداً متوجه شدم ایشان درباره ی تهران/طهران و درباره ی شاهنامه هم نظر داده است. نظرات ایشان را عیناً از کتابشان نقل می کنم.

            مرحوم آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی، نور ملکوت قرآن، جلد چهارم، عیناً از نسخه ی پی دی اف این کتاب که در اختیار دارم نقل می کنم:

            «ــ صفحه ی 142: نام مسجد را دمرگاه، و قبرستان را گورستان، و اجتماع را گردهمائی، و جمعه را آدینه، و وسائل ارتباط جمعی را رسانه های گروهی، و خصوصاً و مخصوصاً را ویژه، و جمع و تفریق و ضرب و تقسیم را افزایش و کاهش و زدن و بخش، نهادند؛ و همچنین سائر اصطلاحات ریاضی را، بطوریکه بعضی اوقات خود معلّمان گیج می شدند و در ادای مقصود فرومی ماندند. اینها همه برای دور کردن مردم از لغات قرآن است. برای قطع رابطه و بریدن با نهج البلاغه است. برای عدم آشنائی مردم به جمعه و جماعت است. برای بی خبر داشتن ایشان از این معارف اصیل است.

            ــ پانوشت صفحه ی 142: بسیار عجیب است! هنوز که هنوز است این امواج گستردۀ متعفّن غربی که نتیجه و حاصل دست استعمار و پارازیت های فکری غرب گرایان است، در دانشگاههای ایران بطور روشن و صریح بنام حفظ تمدّن و میراث فرهنگ ایرانی و به اسم ملّیّت و ادب کشور باستانی انتقال می یابد. و معلوم نیست که وسائل ارتباط جمعی از روی تعمّد و قصد و یا از روی جهالت و نادانی این افکار را نشر نموده و توسعه می دهند. چند روز قبل (از مبدأ روز 25 ماه ذوالحجّۀ 1411 هجریّۀ قمریّه) از رادیوی طهران نقل شد ...

            ــ صفحه ی 143: برداشتن «طاء» از کلمات و بجای آن «تاء» نهادن، مانند تبدیل کتابت لفظ طهران به تهران روی همین زمینه است؛ همچنین دربارۀ سائر حروف عربی مثل ظ و ص و ض و ع و غ و ث و ذ.

            ــ صفحه ی 145: ... اینهمه سر و صدا برای عظمت فردوسی، و جشنواره و هزاره و ساختن مقبره، و دعوت خارجیان از تمام کشورها برای احیاءِ شاهنامه، و تجلیل و تکریم از این مرد خاسر زیان بردۀ تهیدست برای چیست؟!

            برای آنست که در برابر لغت قرآن و زبان عرب که زبان اسلام و زبان رسول الله است، سی سال عمر خود را به عشق دینارهای سلطان محمود غزنوی به باد داده و شاهنامۀ افسانه ای را گرد آورده است....

            ــ صفحه ی 146: فردوسی با شاهنامۀ افسانه ای خود که کتاب شعر (یعنی تخیّلات و پندارهای شاعرانه) است خواست باطلی را در مقابل قرآن عَلم کند، و موهومی را در برابر یقین بر سر پا دارد. خداوند وی را به جزای خودش در دنیا رسانید، و از عاقبتش در آخرت خبر نداریم....»

            پایان نقل عین سخنان مرحوم آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی.

            سیدعباس سیدمحمدی:

            ــ به طور مبهم خاطرم است مرحومان محمدتقی بهار و سیداحمدکسروی تبریزی (در کتاب مقالات بهار؟) درباره ی تهران/طهران با هم بحث می کردند. اگر اشتباه نکنم، بهار ادله اش به نفع طهران بوده و کسروی به نفع تهران. خُب دو نفر بودند اهل زبان و ادب. بحث می کردند. به گمان بنده، منی که اهل زبان و ادب نیستم، و آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی که اهل عرفان و فقه است، ماها همه می توانیم از منظرهای مختلف به بحث تهران/طهران نگاه کنیم و نظر بدهیم و بعضاً نظرمان جالب توجه باشد. اما یک بحث اساساً فنّی ی زبانی و ادبی را، این طور بکشانیم به اسلام و قرآن و نهج البلاغه، و بگوئیم اگر طهران را تغییر دهند به تهران، برای دور کردن مردم از معارف اصیل اسلامی است و برای دور کردن مردم از قرآن و نهج البلاغه است، این مورد قبول بنده نیست.

            ــ اظهار نظرهای مرحوم آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی درباره ی فردوسی و شاهنامه، شاید بهتر است بی جواب باقی بماند.

            ــ نویسندگان وبسایت http://mortezamotahari.com  در http://www.mortezamotahari.com/Forum/default.aspx%3Fg%3Dposts%26t%3D1516&sa=U&ei=oX_6TcGcEoXliAL3gaXtBA&ved=0CBAQFjAA&usg=AFQjCNGQZQp7X1QWe7sE7T7P5_zH74KqPw پس از این که گفته اند سخنان گفته شده درباره ی شاهنامه و فردوسی، از مرحوم مرتضی مطهری نیست، و از آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی است، برای توجیه (به نظر سیدعباس سیدمحمدی، «توجیه» است) سخنان آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی، چنین گفته اند:

            «اگر امروز عده ای کوروش را بزرگ می کنند چه انگیزه ای دارند؟ اگر نیت آنها بزرگ کردن کوروش باشد و دعوت ایرانی ها به پرداختن به کوروش و افتخارات ایرانی و جدایی از اسلام و تدین باشد و انگیزه ای جز تفرقه بین مسلمانان نداشته باشند در پاسخ به چنین اشخاصی ممکن است بگوییم سخن از کوروش سخن از بی دینی است . منظور ما این نیست که شخص کوروش چنین شخصیتی دارد بلکه کوروشی که در مقابل اسلام و وسیله ای برای مبارزه با اسلام باشد چنین وصفی دارد.

در آن زمان هم سخن از فردوسی چنین جایگاهی داشته است . و لحن علامه به این خاطر بوده است و دشمنی با خدمات و شخص فردوسی نداشته اند. فردوسی را یا امروز کوروش را وسیله ای کرده اند برای دوری از دینداری و اسلام، کج راهه ای ساخته اند با تابلوی کوروش برای جدایی و تفرقه. برای مبارزه با این کج راهه به اجبار باید از عنوان کج راهه سخن و گفت و با آن مقابله کرد»

پایان نقل از وبسایت http://mortezamotahari.com . ای نویسندگان محترم وبسایت! چه طور است اگر کسانی، به قول شما، کوروش را و فردوسی را بزرگ کنند (لابد از دید شما، اینها بزرگ نیستند، ولی بزرگشان می کنند)، اینها «انگیزه» (به معنای منفی) دارند، اما اگر فردی مانند آقای سیدمحمدحسین حسینی طهرانی می گوید تبدیل طهران به تهران برای دور کردن مردم از معارف اسلامی و از قرآن و نهج البلاغه است، ایشان «انگیزه» (به معنای منفی) ندارد، و اخلاص محض و دانش محض و یقین محض و فناء فی الله است؟ خب دو انگیزه وجود دارد، کاملاً یا نسبتاً مغایر هم و مخالف با هم. این دو انگیزه، آرائشان را بگذارند وسط. هم طرف مقابل نظر بدهد، و هم مردم نظر بدهند و داور باشند بین صاحبان دو انگیزه ی متفاوت. چرا شما انگیزه ی طرف مقابل را «کجراهه» می نامی؟ بر فرض که انگیزه ی طرف مقابل کجراهه است. خب. آیا فردوسی را «مرد خاسر زیان بردۀ تهیدست» نامیدن و به کار بردن تعابیری مانند «امواج گستردۀ متعفّن غربی»، اینها «صافراهه» است؟

«اعتصاب» در کلام امام خمینی

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            آنچه نقل می کنم، عیناً به نقل از صحیفه ی امام به نقل از سی دی ی مجموعه آثار امام خمینی است. قسمت اول مربوط به سخنرانی ها و بیانات امام خمینی رحمت الله علیه قبل از پیروزی ی انقلاب است، و قسمت دوم، مربوط به بعد از پیروزی ی انقلاب است.

            قسمت اول، قبل از پیروزی ی انقلاب)

23 اسفند 1351

علماى اعلام، خطباى محترم و ائمه جماعت به عنوان اعتراض و استنکار، در صورت مقتضى، اعتصاب نمایند و تا مدت محدودى از رفتن به مساجد و منابر خوددارى ورزند و مطمئن باشند که اعتراض دسته جمعى و اعتصاب عمومى نتیجه دارد و دستگاه جبار را عقب مى‏راند. و لازم است که مردم مسلمان در صورت اعتصاب علماى اسلام، که براى حفظ احکام قرآن است، از آنان پشتیبانى کنند و در اعتصاب تبعیت نمایند.

15 شهریور 1357

شاه و دولت او که قیام مسلحانه بر ضد ملت حق طلب و بر ضد قانون اساسى و بالاتر بر ضد احکام آزادیبخش اسلام نموده‏اند قهراً خائنند و اطاعت از آنان اطاعت از طاغوت است؛ به آنان مجال ندهید و با اعتصاب و اعتراض دنیا را از اعمال وحشیانه آنان آگاه کنید.

23 شهریور 1357

ملت مظلوم و بزرگ ایران باید اعتصاب نموده در عزا بنشینند و رسماً روز پنجشنبه یازدهم شوال را روز عزا قرار دهند.

16 مهر 1357

شما دانشجویان موظف هستید که از قیام حق طلبانه و مردانه قشرهاى کارگر و کارمندان محروم و مسلمان ایران که به اعتصاب کشیده شده است پشتیبانى کنید.

21 مهر 1357

همه ایرانى‏ها الآن صدایشان درآمده، الآن سرتاسر ایران اعتصاب است.

14 آبان 1357

ادامه اعتصابات در تمام دستگاههاى دولتى و هدف اصلى اعتصاب همان است که در بند اول ذکر شد..... کمک مالى به کسانى که در اثر اعتصابات ضرر دیده‏اند؛ اعم از اصناف شجاع و کارگران و زحمتکشان متدین و محروم و کارمندان محترم و کمک براى ادامه اعتصاب در همه اقشار.

16 آبان 1357

ما امیدواریم که شاه با همین نهضتى که به طرز فراگیر تمام ایران را گرفته است و کارمندان و کارکنان دستگاههاى دولتى یکى پس از دیگرى اعتصاب مى‏کنند و در حال تعطیل و فلج کردن دستگاههاى دولتى هستند، نتواند دیگر باقى بماند و به حیات خود ادامه دهد؛ لکن اگر چنانچه احتیاج به قیام مسلحانه بیفتد، ممکن است ما در این امر تجدید نظر کنیم‏.

16 آبان 1357

کارگران محروم و کارمندان شرکت نفت، براى خواسته‏هاى سیاسى مشروع خود اعتصاب کرده‏اند و من از مردم خواسته‏ام که از اعتصاب آنان حمایت کنند

24 آبان 1357

سلام من و ملت ایران بر کارگران و کارمندان شرکت نفت ایران! رحمت خداوند تعالى بر شما آگاهانى که با اعتصاب پر ارزش خود، روى ملت را سفید نمودید! اعتصاب شما هر روز و هر ساعتش با ارزش و کوبنده است‏.

24 آبان 1357

من از اعتصاب جمیع جناحها، فرهنگیان و بازاریان و اصناف، اعتصاب شرکت نفت و مخابرات و شرکت واحد و مطبوعات و اعتصاب سایر ادارات و مؤسسات دولتى [و] خصوصى که براى نجات میهن و براى خدمت به اسلام و مسلمین بوده است تشکر مى‏نمایم.

            قسمت دوم، بعد از پیروزی ی انقلاب)

15 دى 1358

امروز اعتصاب حرام است شرعاً. اینهایى که اعتصاب مى‏کنند خائن به اسلامند. دست بردارند از این الواطیها.

قبل از منحرف نامیده شدن ، و بعد از منحرف نامیده شدن

               بسم الله الرحمان الرحیم.

            یک) خبر زیر در تاریخ 28 فروردین 1388 (کمتر از دو ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری در 22 خرداد 1388) منتشر شده است. عیناً به نقل از http://www.asriran.com/fa/news/69848/%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1-%D8%AD%D8%B3%D9%8A%D9%86%E2%80%8C-%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%8A%D8%AF%D9%8A%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%D9%8A%E2%80%8C%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D9%8A-%D9%85%D8%B1%D8%A7-%D8%B9%D9%88%D8%B6-%D9%83%D8%B1%D8%AF  :

            «همسر حسین فاطمی در همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور با اشاره به دیدار سال گذشته خود و فرزندش با احمدی‌نژاد گفت: این دیدار زندگی ما را عوض کرد.

به گزارش فارس، پریوش فاطمی (سطوتی) همسر حسین فاطمی که شب گذشته در همایش بزرگ ایرانیان مقیم خارج از کشور در سالن اجلاس سران سخن می‌گفت با اشاره به دیدار سال گذشته خود و فرزندش با احمدی‌نژاد اظهار داشت: من و فرزندم برای اولین بار با رئیس‌جمهوری مردمی و افتخارآفرین دیدار کردیم و این دیدار زندگی ما را عوض کرد. 

وی با بیان اینکه مکنونات قلبی خود را باید برای شما بازگو کنم، ادامه داد: همه آقایان در ایران در هر دوره‌ای خدمات ارزنده‌ای کرده و وطن‌پرست بوده‌اند اما منش و برخوردی که ما از احمدی‌نژاد دیده‌ایم که چنین در مقابل خارجی‌ها با شهامت و شجاعت ایستاده، شایسته است زحمات ایشان برای ایران و مردم فراموش نشود.

وی با تاکید بر اینکه یقین دارم خداوند منان پشت و پناه آقای احمدی‌نژاد بوده و هست، تصریح کرد: ما هم نباید توفیق ناشی از حضور ایشان را از دست بدهیم.

فاطمی در پایان گفت: از رهبر معظم انقلاب، رئیس‌جمهور و تمامی افراد دولت که خدمتگزار مردم بوده‌اند تشکر می‌کنم.

وی اضافه کرد: ایمان دارم که امروز روح دکتر فاطمی شاد بوده، در جمع ما حضور دارد و هر ایرانی که به همسرم علاقه‌مند است از افتخاراتی که نصیب ما شده، خوشحال و مسرور است.»

            دو) روزنامه ی کیهان، 3 خرداد 1390، صفحه ی 3، عیناً به نقل از http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2289691 :

            «پریوش سطوتی (همسر دکتر حسین فاطمی) که به خاطر ارتباط با جریان انحرافی دستگیر شده بود یکشنبه شب با سپردن تعهد و وثیقه لازم از زندان آزاد شد.»

ترکیبی از تندروی و میانه روی

                        بسم الله الرحمان الرحیم.

            صفحه ی 15 مقدمه ی عباس عبدی (از صفحات 11 تا 15) بر کتاب اکبر گنجی، اصلاحگری معمارانه (آسیب شناسی گذار به دولت دموکراتیک ِ توسعه گرا)، تهران، طرح نو، 1379:

            «سخن آخر این که برای خود ِ من این سؤال مطرح است که ملاحظه کاری و رعایت مصلحت و کوتاه آمدن تا چه حد می تواند مؤثر و کارساز باشد؟ هیچ روزنامه ای به اندازۀ سلام ملاحظۀ برخی از مسائل را نمی کرد، وقتی مدیر مسؤول محترم آن حاضر نشد، در دادگاه ویژۀ روحانیت ذره ای خلاف این ملاحظات گام بردارد، ولی نحوۀ برخورد صدا و سیما و دادگاه و جناح مخالف چه بود؟ به همین دلیل بود وقتی که آقای محتشمی مدیر مسؤول بیان به رعایت برخی ملاحظات توصیه می شد، مدعی بود که آقای موسوی خوئینی ها که رعایت کردند، چه نتیجه ای حاصل شد که با عدم رعایت آنها برای من حاصل نخواهد شد. و دیدیم که چنین بود.

            وقتی که آقای نوری به عنوان وزیر کشور در مجلس پنجم استیضاح شد، توصیه به مدارا شد، ولی نتیجه چه بود؟ و به همین دلیل وقتی که به دادگاه برده شد، حتی بیش از آنچه اعتقاد داشت حاضر بود در مواجهه با دادگاه و مدعیات آن از خود واکنش نشان دهد، بنابراین بحث تندروی و میانه روی نکته ای نیست که بتوان آن را در یک کلام و مصداق به پایان برد، شاید ترکیبی از این دو ویژگی برای هر جامعه ای گریزناپذیر است.»