در کدام «شهر خدا» زندگی می کنید؟ سنت آگوستین؟ علیرضا پناهیان؟

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            ــ شهر خدا

            http://en.wikipedia.org/wiki/City_of_God_(book)

The City of God (Latin: De Civitate Dei, also known as De Civitate Dei contra Paganos, "The City of God against the Pagans") is a book written in Latin by Augustine of Hippo in the early 5th century, dealing with issues concerning God, martyrdom, Jews, and other aspects of Christian philosophy. The City of God is one of Augustine's major works, a designation that includes The Confessions, On Christian Doctrine, and On the Trinity

           

                                               http://www.audioeditions.com/audio-book-images/l/The-City-of-God-Part-2-313492.jpg

 

 

             ــ شهر خدا

            http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1801177&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author

           

سرشناسه: پناهیان، علیرضا 1344-

عنوان و نام پدیدآور: شهر خدا / پدیدآورنده علیرضا پناهیان.

مشخصات نشر: تهران: فرهنگ گستر، 1388.

مشخصات ظاهری: 288 ص.

 

                                     http://cinemapress.ir/Images/News/Larg_Pic/12-5-1389/IMAGE634164514635625000.jpg

گفت و گو با دکتر یوسف ثبوتی درباره ی سخنان دکتر استیون هاوکینگ

             بسم الله الرحمان الرحیم.

            (بنده در http://seyyedmohammadi.blogsky.com/1389/06/15/post-40/ در تاریخ پانزده شهریور 1389 مقاله ای در وبلاگم نوشتم با عنوان «چون گرانش هست ، پس جهان می تواند از هیچ خلق شود!!!».) 

                               http://www.howardguest.co.uk/images/Stephen%20Hawking.jpg 

 

                                   http://www.fararu.com/images/docs/000016/n00016857-r-b-007.jpg

            گفت و گوی تلفنی ی سیدعباس سیدمحمدی و دکتر یوسف ثبوتی (اخترفیزیکدان، متولد 1311)، یکشنبه، بیست و هشت شهریور 1389:

            ــ سیدعباس سیدمحمدی:

            آیا اطلاع دارید اخیراً در رسانه های خارجی و در رسانه های ایران سخنانی از پروفسور استیون هاوکینگ نقل کرده اند، که گفته می شود این سخنان، از کتابی است که به تازگی هاوکینگ با همکاری ی یک فیزیکدان دیگر نوشته است؟ قسمتی از این سخنان این است که

God did not create the universe and the "Big Bang" was an inevitable consequence of the laws of physics

و

Because there is a law such as gravity, the universe can and will create itself from nothing

            ــ دکتر یوسف ثبوتی:

            چیزهایی شنیده ام.

            هاوکینگ کیهان شناس است. حرفی که می گوید، خیلی متفاوت با حرف بسیاری از دانشمندان نیست. می گویند هر چیزی را در طبیعت بررسی می کنند، مطابق با یک نظم انجام می گیرد، و این که این نظم را چه کسی به وجود آورده است، برایشان مهم نیست. از قرن هجدهم نوزدهم دانشمندانی گفته اند پدیده های طبیعت به دست یک تعداد قانونهای علمی پیش می رود و نیاز به دخالت دادن مفهوم خدا نیست.

            ــ سیدعباس سیدمحمدی:

            من گمان می کنم این قسمت از سخنان هاوکینگ (یا همکار او در تألیف کتاب) که

God did not create the universe and the "Big Bang" was an inevitable consequence of the laws of physics

            اصولاً حرفی «علمی» نیست، که بخواهیم از دید علمی با آن موافقت یا مخالفت کنیم.

            ــ دکتر یوسف ثبوتی:

            بله. همین طور است. حرف «علمی» نیست.

            ــ سیدعباس سیدمحمدی:

            کل جهان که جای خود دارد. آیا حتا یک الکترون فسقلی از «هیچ» ایجاد می شود؟

            ــ دکتر یوسف ثبوتی:

            الکترون خیلی فسقلی نیست. جزء خشتهای اولیه ی آفرینش است. کم تلقی نکنید الکترون را.

            ــ سیدعباس سیدمحمدی:

            ببخشید. منظورم بد نبود.

ــ سیدعباس سیدمحمدی: 

            اما این جمله که 

Because there is a law such as gravity, the universe can and will create itself from nothing

      

       ظاهراً حرف علمی است. بفرمائید نظرتان درباره ی این جمله چیست. آیا درست است؟ آیا امکان اثبات تجربی یا امکان نفی تجربی دارد؟

            ــ دکتر یوسف ثبوتی:

            این که تئوری ای داشته باشیم، که صرف ِ داشتن جاذبه، دنیا را به وجود بیاورد، هنوز حرف مبهمی است. من تا به حال در کتابهای فیزیک و جامعه ی فیزیک چنین چیزی ندیدم و در متون فیزیک چنین حرفی که مورد قبول قاطبه ی فیزیکدانان هم باشد ندیدم.

            البته هاوکینگ را به عنوان یک فیزیکدان نباید دست کم گرفت.

            و معلوم نیست حرفش قابل قبول باشد یا نباشد. تازه اگر هم درست باشد، چیزی نیست در [رویتر یا] وبسایت تابناک یا تلویزیون بیاید.

            این جمله به عنوان یک خبر در رسانه های عمومی از هاوکینگ نقل شده و به صورت مطلب علمی و با شرح و بسط در مجلات فیزیک با جزئیاتش ندیدم که آقای هاوکینگ چه گونه می گوید جهان از هیچ ایجاد شده است یا از هیچ ایجاد می شود. حتا اگر درست باشد که ایشان چنین گفته، خود ِ جاذبه، لابد چیزی است که وجود دارد. خود ِ جاذبه که هیچ نیست. پس گرانش بوده. پس نمی توان گفت «هیچ بوده» و «از هیچ ایجاد شده». به دلیل معلوم نبودن شرح و جزئیات علمی، من این مطلب را خبری پیش پا افتاده تلقی می کنم و برایم نه اهمیت فلسفی دارد و نه اهمیت علمی.

           

ــ سیدعباس سیدمحمدی:

            اصولاً ماهیت خود نیروی گرانش و ماهیت خود جرم، به درستی برای فیزیکدانها شناخته شده است؟

            ــ دکتر یوسف ثبوتی:

            در فیزیک خیلی چیزها را نفهمیدیم. میزان معلوماتی که داریم خیلی کمتر از مجهولاتمان است. به خصوص وقتی انسان در مورد کیهان صحبت می کند. با وجود امکانات و تکنولوژی ی فعلی که داریم، اطلاعات ما از کل کیهان بسیار ناچیز است. وقتی می گوئیم «کیهان»، چه تصوری از این کلمه در ذهنمان است؟ کل آن چیزی که قابل مشاهده است؟ قسمت ناچیزی از آنچه که قابل مشاهده است؟ قسمت قابل توجهی از آنچه که قابل مشاهده است؟ خود کلمه ی «کیهان»، و تصوری که از آن داریم، [دقیق] معلوم نیست از چه صحبت می کنیم.

            هرچه تکنولوژی ی ما دقیقتر شده، ابعاد کیهان و ناشخته های کیهان، بیش از حد تصور ما بوده. بنابراین خیلی نباید آنچه را که فکر می کنیم درست است آن را قطعی ی محض تلقی کنیم. بسیار محتاط باشیم.

            ــ سیدعباس سیدمحمدی:

            خواندم شما جائی فرموده بودید فیزیکدانها متواضع هستند.

            ــ دکتر یوسف ثبوتی:

            گفته بودم فیزیک دیسیپلین متواضعی است. فقط از چیزهایی [خاص] صحبت می کند و مشاهداتش را می تواند تکرار کند و علت موفقیتش هم این است که خود را محدود به ضابطه و انضباط کرده و فراتر نمی رود.

 

  

                             http://www.ettelaat.com/new/newdata/2010/03/03-09/01-40-46.jpg                       

 

                              Sir Fred Hoyle and Yousef Sobouti Birouni Observatory 1977                        

وقت نماز و راه ثابت شدن اول ماه شوال (عید فطر)

            

             بسم الله الرحمان الرحیم.

            یک، الف) مرحوم حضرت آیت الله امام خمینی (1368—1281) عیناً به نقل از سی دی ی صحیفه ی امام خمینی:

            «وقت نماز ظهر و عصر

          مسأله 729- اگر چوب یا چیزى مانند آن را، راست در زمین هموار فرو برند صبح که خورشید بیرون مى‏آید، سایه آن بطرف مغرب مى‏افتد و هر چه آفتاب بالا مى‏آید این سایه کم مى‏شود و در شهرهاى ما در اول ظهر شرعى به آخرین درجه کمى مى‏رسد و ظهر که گذشت، سایه آن به طرف مشرق بر مى‏گردد و هر چه خورشید رو به مغرب مى‏رود، سایه زیادتر مى‏شود بنا بر این وقتى سایه به آخرین درجه کمى رسید و دو مرتبه رو به زیاد شدن گذاشت، معلوم مى‏شود ظهر شرعى شده است ولى در بعضى شهرها مثل مکه که گاهى موقع ظهر سایه به کلى از بین مى‏رود، بعد از آن که سایه دوباره پیدا شد، معلوم مى‏شود ظهر شده است.

     مسأله 730- چوب یا چیز دیگرى را که براى معین کردن ظهر به زمین فرو مى‏برند شاخص گویند.» 

            یک، ب) مرحوم حضرت آیت الله سیدابوالقاسم موسوی خوئی (1371—1278)، رسالۀ توضیح المسائل، مؤسسه ی مطبوعاتی ی علی اکبر علمی:

            «صفحه ی 95

مسأله 737 ـ اگر چوب یا چیزی مانند آنرا «شاخص»، راست در زمین هموار فرو برند، صبح که خورشید بیرون می آید، سایۀ آن بطرف مغرب میافتد و هرچه آفتاب بالا می آید این سایه کم میشود و در شهرهای ما در اول ظهر شرعی بآخرین درجۀ کمی میرسد و ظهر که گذشت، سایۀ آن بطرف مغرب برمیگردد و هرچه خورشید رو بمغرب میرود، سایه زیادتر می شود. بنابراین وقتی سایه بآخرین درجۀ کمی رسید و دو مرتبه رو بزیاد شدن گذاشت، معلوم میشود ظهر شرعی شده است ولی در بعضی شهرها مثل مکه که گاهی موقع ظهر سایه بکلی از بین میرود، بعد از آنکه دوباره سایه پیدا شد، معلوم میشود ظهر شده است.»

            یک، پ) مرحوم حضرت آیت الله سیدمحمدکاظم شریعتمداری (1365—1282) ، خلاصة الاحکام یا رسالۀ عملیه، چاپ هفتم:

            «صفحه ی 80

مسأله 455 ـ «وقت نماز ظهر و عصر» از هنگام ظهر است تا غروب آفتاب، منظور از ظهر موقعی است که قرص آفتاب از وسط آسمان گذشته و مایل بطرف مغرب میشود، و منظور از غروب موقعی است که سرخی طرف مشرق که بعد از پنهان شدن قرص آفتاب پیدا می شود از بالای سر بگذرد، و مایل بطرف مغرب گردد و مقدار چهار رکعت اول مختص بظهر و مقدار چهار رکعت آخر وقت مختص بعصر است.

مسأله 456 ـ ظهر را میتوان از روی «شاخص» شناخت، و آن چنین است که چوب صاف یا میله ای را بطور عمودی در زمین صافی فرو میبرند، هنگامیکه سایۀ آن رو بزیادی گذاشت وقت داخل شده است.»

یک، ت) مرحوم حضرت آیت الله حسینعلی منتظری (1388—1301)، http://www.amontazeri.com/farsi/resaleh/html/0130.htm  :

«مساله 681- ظهر شرعی از راه آفتاب و نصب شاخص شناخته میشود. اگر چوب صافی را به صورت راست در زمین هموار فرو برند، صبح که آفتاب به آن میتابد سایه آن به سوی مغرب افتاده و هرچه خورشید بالاتر میرود، سایه ضمن آنکه به سمت مشرق در چرخش است کوتاهتر میشود، هنگامی که سایه چوب به آخرین درجه کوتاهی رسیدو بار دیگر شروع به زیاد شدن نمود اول ظهر شرعی است . در بعضی شهرها مثل مکه مکرمه که گاهی موقع ظهر سایه بکلی از بین میرود، بعد از آنکه سایه دوباره پیدا شد معلوم میشود ظهر شده است . »

یک، ث) حضرت آیت الله اسدالله بیات (متولد 1320)، رسالۀ توضیح المسائل، ویراست دوم، قم، دفتر حضرت آیت الله العظمی اسدالله بیات زنجانی مد ظله العالی، 1386 ه. ش.، صفحه ی 153، به نقل از     http://bayatzanjani.net/fa/products/89.html  :

«مسئلۀ 831: ظهر شرعی از راه حرکت آفتاب و نصب شاخص معلوم می‏شود، بدین ترتیب که اگر چوب یا آهن صاف را به‌طور عمود در زمین هموار فرو ببرند، صبح که آفتاب بر آن بتابد سایۀ آن به سوی مغرب می‏افتد و هر چه خورشید بالاتر می‏رود سایه، ضمن آنکه به سمت مشرق در چرخش است کوتاه‏تر می‏شود؛ هنگامی که سایۀ چوب به آخرین درجۀ کوتاهی رسید(معمولاً در کشور ایران چنین است) و بار دیگر در جهت عکس شروع به بلند شدن کرد، اوّلِ ظهر شرعی است؛ در بعضی شهرها مثل مکۀ مکرمه که گاهی موقع ظهر سایه کاملاً از بین می‏رود و پس از آنکه سایه پیدا شد، معلوم می‏شود ظهر شده است. »

            دو) سیدعباس سیدمحمدی:

            طبق آنچه عیناً نقل کردم، سه مرجع تقلید متولد حدود سال 1280 هجری ی شمسی (آقایان خمینی و خوئی و شریعتمداری) و یک مرجع تقلید متولد حدود 1300 شمسی (آقای منتظری) و یک مرجع تقلید متولد 1320 شمسی (آقای بیات)، که شاید بتوان آنها را در سه نسل قرار داد (هر بیست سال یک نسل)، تمام این مراجع تقلید بزرگوار، حتا آقای بیات که رساله ی توضیح المسائل ایشان در سال 1386 منتشر شده و ایشان دارای وبسایت و موبایل و ... و جدیدترین تکنولوژی ی دنیا است، در موضوع «وقت نماز ظهر» مطلقاً اشاره نکرده اند که رادیو و تلویزیون و روزنامه ها (بعضاً حتا با مشخص کردن «ثانیه»ی وقت) زمان نماز ظهر را می گویند و پخش شدن اذان از رادیو و تلویزیون و مسجدها قاعدتاً (؟) بر اساس وقت اعلام شده در رادیو و تلویزیون و مطبوعات است و قاعدتاً (؟) وقت اعلام شده در رادیو و تلویزیون و مطبوعات هم بر اساس آن است که مؤسسه ی ژئوفیزیک دانشگاه تهران یا نهادهای علمی ی مانند آن اعلام کرده است.

            بنده خیلی بعید می دانم مقام معظم رهبری یا حضرت آیت الله بیات یا دیگر فقیهان بزرگوار یا عامه ی مسلمین، برای خواندن نماز ظهر، هر 365 روز از سال، چوب یا آهن صاف را به طور عمود در زمین فرو ببرند .........  . بنده احتمال معقول می دهم در زمان حاضر هم فقیهان بزرگوار و هم عامه ی مسلمین برای وقت نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح، به اوقات شرعی که رسماً اعلام می شود، اعتماد می کنند و نماز خواندشان بر اساس این اوقات اعلام شده است. بنده احتمال معقول می دهم اوقات شرعی که مؤسسه ی ژئوفیزیک دانشگاه تهران یا نهادهای علمی ی مشابه اعلام می کند، با فرو بردن چوب یا آهن صاف در زمین هموار ........ نیست، بلکه این نهادهای علمی ضمن آگاهی ی مقدماتی از این که منظور فقیهان از «ظهر شرعی» و «غروب آفتاب» و «طلوع فجر» و «نیمه شب شرعی» و مانند آنها چیست،  و با ترکیب کردن منظور فقیهان و مفاهیم علمی و امکانات تکنولوژیک، موفق شده اند معیار و تعریفی عینی تر و دقیق تر و روشن تر از فرو بردن چوب یا آهن صاف در زمین هموار و نگاه کردن به سایه ی آن  پیدا کنند و با استفاده از امکانات تکنولوژیک، ظاهراً می توانند وقت نماز را حتا برای دهها سال بعد پیشاپیش تعیین کنند (با دقت خیلی زیاد).

            خب. چرا فقیهان بزرگوار، در موضوع «وقت نماز»، به نهادهای علمی اعتماد می کنند، ولی در موضوع اعلام عید فطر، ظاهراً در تمام جهان اسلام، شاهد اختلافهای نظری و عملی ی متعدد هستیم؟ آیا همکاری ی فقیهان و دانشمندان، که در موضوع وقت نماز، انجام شده و عملاً ــ اگر درست بگویم ــ مراجع تقلید خودشان برای نماز خواندن به اذانی که از رادیو یا تلویزیون پخش می شود توجه و اعتماد می کنند و چوب یا آهن در زمین فرو نمی کنند ....... (هرچند در رساله ها خبری و اشاره ای به این واقعیت نیست)، در موضوع اعلام عید فطر شدنی نیست؟ 

              (طبق http://calendar.ut.ac.ir/Fa/News/NewsDetail.asp?ID=59 : 

               تاریخ : 26/12/1386
            عنوان : مقام معظم رهبری موافقت فرمودند نظر اعضای محترم شورای مرکز تقویم برای محاسبه اوقات شرعی مورد عمل قرار گیرد.

              شرح خبر :

            معاون ارتباطات حوزه‌ای دفتر مقام معظم رهبری در پاسخ به نامه موسسه ژئوفیزیک اعلام نمودند:
           "مقام معظم رهبری "مد ظله العالی"موافقت فرمودند نظر اعضای محترم شورای مرکز تقویم برای محاسبه اوقات شرعی مورد عمل قرار گیرد.")

            بنده اجمالاً خبر دارم بحث عید فطر و بحث طلوع فجر و مانند آنها، هر کدامش در بحثهای فقهی چندین مسئله و نکته دارد و حدیث هست و مطالب مفصل هست در نوشته های فقهی، و منکر «فنّی بودن» موضوع نیستم. حرف بنده این است طبق مثال «وقت نماز» که عرض کردم، احتمالاً می شود نهادی علمی را مسئول اعلام عید فطر کرد، و اگر هنوز که هنوز است «شورای فتوا» وجود ندارد، احتمالاً نهاد علمی ای مانند مؤسسه ی ژئوفیزیک «شورای علمی» ایجاد می کند در تشکیلاتش، و بعد از تعداد لازم جلسات توجیهی با فقیهان بزرگوار، می تواند عید فطر را اعلام کند و فقیهان و عامه ی مسلمین هم اعتماد می کنند.

            به همین ترتیب، اگر نهاد علمی در ایران مسئول این امر شد، شاید دیگر کشورهای اسلامی هم تشویق شوند اعلام عید فطر را (با جلسات توجیهی بین فقیهان و دانشمندان) به نهادی علمی واگذار کنند. و:

            نهادهای علمی ی کشورهای اسلامی هم، یک نهاد علمی را مسئول «اعلام عید فطر در تمام جهان اسلام» یا «اعلام عید فطر در تمام کره ی زمین» کنند. 

 

                       http://www.nvcc.edu/home/lshulman/religions/Islam/population.gif

لطفاً «رایانامه» و «رایانشانی» و «برقنامه» را به کار نبرید

              بسم الله الرحمان الرحیم.

            شاید دیده اید در برابر   email  واژه های «برقنامه» و «رایانامه» و «رایانشانی» را به کار می برند.

            «برقنامه» در برابر  email  درست نیست. توجه کنید که طبق http://en.wikipedia.org/wiki/Email  :

Electronic mail, commonly called email or e-mail, is a method of exchanging digital messages across the Internet or other computer networks.

            این تعریف را تا پایان مقاله ی بنده خاطرتان بماند لطفاً.

            وقتی برقنامه را در برابر electronic mail به کار ببرند، قاعدتاً یعنی «برق» در برابر electronic است و «نامه» در برابر mail . اما در فارسی «برق» در برابر electricity و در برابر electrical است، و نه در برابر electronic . اگر اشتباه نکنم، electricity را در فارسی «برق» می گویند و «الکتریسیته» (تلفظ فارسی بر اساس électricité در فرانسوی)، ولی در برابر  electronics  جز «الکترونیک» و در برابر electronic جز «الکترونیک» و «الکترونی» نمی گویند. یعنی هرچند electronic و electricity همریشه باشند، در فارسی در برابر اینها معادلهای مختلفی به کار برده اند. همچنین «نامه» در برابر mail معادل نارسائی است. در email منظور از mail «پُست» است. «نامه» نیست. اصولاً در انگلیسی mail ، آن جا که به بحث ما مربوط می شود، یعنی «پست». airmail یعنی پست هوایی. certified mail یعنی پست سفارشی. express mail یعنی پست اکسپرس. voice mail یعنی پست صوتی. پس در «برقنامه» هم «برق» اشکال دارد و هم «نامه».

            خب. اما «رایانامه». طبق http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87  :

            «رایانامه (پست الکترونیکی، ای‌میل) (به انگلیسی: e-mail مخفف Electronical Mail)،نامه‌ای الکترونیکی است که با رایانه فرستاده می‌شود.»

            ظاهراً کسانی که «رایانامه» را ساخته اند، متوجه شده بودند در تعریف این واژه، باید توضیح بدهند ربط بین «رایا» یا «رایان» یا «رایانه» با electronic mail چیست. لذا گفته اند: «رایانامه (پست الکترونیکی، ای‌میل) (به انگلیسی: e-mail مخفف Electronical Mail)،نامه‌ای الکترونیکی است که با رایانه فرستاده می‌شود.»

            اولاً به نظر می رسد املای electronical mail درست نیست و درستش همان electronic mail است.

            ثانیاً  تعریف «رایانامه (پست الکترونیکی، ای‌میل) (به انگلیسی: e-mail مخفف Electronical Mail)،نامه‌ای الکترونیکی است که با رایانه فرستاده می‌شود»، در مقایسه با تعریف

Electronic mail, commonly called email or e-mail, is a method of exchanging digital messages across the Internet or other computer networks.

            به گمانم غیر فنی و مبتدیانه است.

            ثالثاً email را فقط با کامپیوتر نمی فرستند، بلکه احتمالاً دوستان می دانند با موبایل هم email می فرستند، پس دخالت دادن واژه ی «رایانه» به نظرم ناقص و ناشیانه و احتمالاً برای مقبول کردن واژه ی «رایانامه» است.

            رابعاً دوستان را ندانم، اما بنده با خود «رایانه» به جای «کامپیوتر» مشکل دارم و تا این لحظه نپذیرفتمش.

            خامساً همان طور که گفتم mail معادلش «پُست» است و «نامه» معادل غیر دقیقش است، و لذا در «رایانامه»، طبق آنچه توضیح دادم، هم «رایا» دارای اشکال است و هم «نامه».

            وقتی در فارسی در برابر electronic می گوئیم «الکترونیک» و در برابر mail می گوئیم «پست» (پست اکسپرس، پست صوتی، پست هوائی، پست سفارشی)، واقعاً این «برقنامه» و «رایانامه» و «رایانشانی» چه وجهی و چه فایده ای دارد؟ هوس است برای واژه سازی، آن هم واژه سازی ی مغلوط؟ ببخشید. رایانامه و رایاپیک و رایانشانی از خُم شرکت رنگرزی ی «رایارنگ» بیرون نیامده اند؟

            من می گویم «ایمیل». پیشنهادم هم فقط یکی از این دو است: ایمیل؛ پست الکترونیک.

            از دوستداران زبان فارسی درخواست می کنم «رایانامه» و «رایانشانی» و «برقنامه» را به کار نبرند.

دفن شدن در کتابخانه ی شخصی و منزل شخصی ...؟

             بسم الله الرحمان الرحیم.

            اگر افراد عادی ای مانند بنده وصیت کنند که در منزل شخصی شان یا کتابخانه ی شان یا چنین مکانهایی دفن شوند، قانون اجازه می دهد؟ از دید عالمان بزرگوار دینی، این که هر کس وصیت کند در محلی غیر از قبرستان عمومی دفن شود، اخلال در نظم اجتماعی نیست؟ از دید قانون و از دید عالمان بزرگوار دینی، مجاز بودن یا نبودن این که هر کس وصیت کند در محلی غیر از قبرستان عمومی دفن شود، بستگی به اهمیت فرد وصیت کننده دارد یا مهم بودن و نبودن فرد وصیت کننده نقشی ندارد و عدالت رعایت می شود و یا همه مجاز هستند چنین وصیتی کنند و یا هیچ کس مجاز نیست چنین وصیتی کند و قانون و فقه همه را به یک چشم می بیند؟

            یک) http://www.nimayushij.com/modules.php?name=News&file=print&sid=4

1338 خاموشی نیما یوشیج نیمه شب 13 دی ماه . که به پیشنهاد تنها فرزندش شراگیم یوشیج به صورت امانت در امامزاده عبدالله شهر ری تهران به خاک سپرده می شود .( قبر پیغمبری)

1372 انتقال کالبد نیما به «یوش» توسط تنها فرزندش شراگیم یوشیج و همکاری اقوام و بستگان و اهالی یوش از امامزاده عبدالله به زادگاهش یوش و خاک سپاری در حیاط خانه اش.

            دو) http://www.hamvatansalam.com/news2639.html

مقامات آمریکا، طی مراسم خاصی، جسد «رونالد ریگان» را در کتابخانه ای که به دست وی تاسیس شده بود، دفن کردند.

            سه) http://www4.irandoc.ac.ir/data/E_J/vol7/afzali.htm

مهدی افضلی:

در تعدادی از کتابخانه های روم آرامگاههای بصورت مستقل و یا مزارهای در داخل کتابخانه ها وجود دارد......... دفن کردن افرادی در داخل کتابخانه مورد نادری نیست و در کتابخانه دیگری که در بورسا[55] وجود دارد در داخل سالن کتابخانه همسر و فرزند بنیانگذار کتابخانه دفن گردیده است

چهار) http://www.tebyan.net/Hawzah/Scholars_Clerics/Hawzah_BigThinkers/2009/12/2/109092.html

شیخ آقا بزرگ تهرانی در 12 اسفند 1348 مطابق با 13 ذی الحجّه 1398 در سن 96 سالگی چشم از جهان فروبست و همگان را در غم و اندوه بسیار رها کرده و به دیدار حق شتافت.

در رحلت او چه آنان که محضرش را درک کردند و چه آن‏هایی که از فیض حضورش بی‏بهره بودند در غم از دست رفتنش با دلی شکسته و قلبی اندوهگین جامه عزا بر تن کردند. پس از غسل توسط شهید مدنی آیت‏اللّه‏العظمی سیدابوالقاسم خویی از مراجع نجف در صحن شریف علوی بر پیکر پاکش نماز خواند. او را در آستانه کتابخانه خود دفن کردند.

پنج) http://kmisagh.blogfa.com/post-63.aspx

علامه عبدالحسین امینی در تبریز در خانواده ای از اهل علم و دین و ادب به دنیا آمد .........محل دفن این محدث ٬مفسر٬ متکلم و فقیه بزرگ در کتابخانه بزرگ نجف به نام (مکتبه الامام امیر المومنین العامه) می باشد که خود وی با ۴۲۰۰۰ جلد کتاب خطی و چاپی بنیان نهاد.

            شش) http://www.tebyan.net/religion_thoughts/thelearned/religiousscientists/contemporary/2007/2/25/32997.html

            فرازهایی از وصیت‌نامه آیة الله مرعشی نجفی

            و سفارش می‌کنم کوشش کند که بدن من در همین کتابخانه دفن شود، حتی اگر در بیرون شهر قم اجل من فرا رسد .

فرزند حضرت آیت الله مرعشی می‌فرماید: اینجانب انگیزه سفارش دفن در کتابخانه را از ایشان سوال کردم که چنین بیان داشتند: «حقیر با آن که محل دفن مناسبی در حرم مطهر بی‌بی فاطمه معصومه سلام الله علیها برایم از سالیان قبل در نظر گرفته شده، لکن میل دارم در کنار کتابخانه عمومی زیر پای افرادی دفن شوم که به دنبال مطالعه علوم آل محمد صلی الله علیه و آله به این کتابخانه می‌آیند