بنگاههای صداقت پراکنی ی ما و بنگاههای دروغ پراکنی ی خارجی

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            دیشب حدود دو ساعت بعد از اعلام نتایج نهائی ی انتخابات ریاست جمهوری، چند دقیقه شبکه ی خبر را دیدم. می گفت شبکه ی فرانس 24 و شبکه ی العربیه [و دیگر شبکه ها] که «بنگاههای دروغ پراکنی» هستند، در خبررسانی از انتخابات ایران، «صفهای طولانی ی رأی دهندگان» را نشان نداده اند، و فقط «صفهای کوتاه رأی دهندگان» را نشان داده اند، و مهمانهای آن شبکه ها هم، که مطابق میل صدا و سیمای ما سخن نگفته بودند، به تعبیر شبکه ی خبر صدا و سیما، افراد «معلوم الحال» هستند.

            مثل این که صدا و سیما انتظار دارد فرانس 24 و العربیه و الجزیره و زد دی اف و مانند آنها، متر بردارند و صفهای انتخابات ما را متر کنند و صفهایی را که ــ مثلاً ــ بیش از بیست متر هستند، در خبرهاشان نشان بدهند.

            همچنین، شبکه ی خبر نشان داد یکی از شبکه های خارجی، حوزه ای از انتخابات را نشان داده که اکثر رأی دهندگانش آخوند هستند. شبکه ی خبر گفت این بنگاههای دروغ پراکنی می خواهند القا کنند «فقط قشری خاص» در انتخابات شرکت کرده اند.

اثرهای غم و شادی ، یکی نیست ، گرفتاری و آزادی ، یکی نیست

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            دقایقی از اعلام نتایج نهائی ی انتخابات ریاست جمهوری ی 24 خرداد 1392 می گذرد. طبق وبسایت وزارت کشور http://www.moi.ir/Portal/Home/ShowPage.aspx?Object=News&CategoryID=cc1955c9-7610-428d-b15c-fafc947cc884&WebPartID=47942904-35b9-4ecc-bfc4-4d6d3bee26d8&ID=ab52b9a8-e2a6-41e4-bbcc-15665125a6b2  :

            «شنبه

از سوی وزیر کشور اعلام شد ؛

گزارش نهایی یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

مهندس مصطفی محمد نجار وزیر کشور در جمع خبرنگاران حاضر در ستاد انتخابات کشور گزارش نهایی یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور؛ مهندس مصطفی محمد نجار وزیر کشور در جمع خبرنگاران حاضر در ستاد انتخابات کشور گزارش نهایی یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد.

وزیر کشور گفت: در مجموع 36 میلیون و 704 هزار و 156 نفر در انتخابات شرکت کردند که نشان دهنده حضور 72.7 درصدی مردم در انتخابات است.

مهندس مصطفی محمد نجار اعلام کرد: حسن روحانی با کسب اکثریت مطلق آرا به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم ایران در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری انتخاب شده است.

به گفته وزیر کشور 50483192 نفر واجد شرایط رای دادن در این انتخابات بودند که از این تعداد 36704156 نفر رای خود را به صندوق انداختند و مشارکت 72.7 درصدی را رقم زدند.

مصطفی محمد نجار ادامه داد: از مجموع این تعداد آرا 35458747 رای صحیح شمارش شد و آقای حسن روحانی با کسب 18613329 حائز اکثرین مطلق آرا شد و به عنوان رئیس جمهور مردم ایران انتخاب شد.

آرای سایر کاندیداها به این شرح است:

-  محمد باقر قالیباف 6077292 رای

-  سعید جلیلی 4168946 رای

-  محسن رضایی میرقائد 3884412

-  علی اکبر ولایتی 2268753

-  سید محمد غرضی 446015»

            پایان نقل از وبسایت وزارت کشور.

            بنده که به دکتر حسن روحانی رأی دادم، طبیعی بود در این لحظات از پیروز شدن نامزد خود بگویم. اما راستش هراس دارم هرچه بگویم، نتوانم احوال رأی دهندگان به نامزدهای دیگر را مراعات کنم.

            در پائین صفحه ی اصلی ی وزارت کشور این حدیث را دیدم: «حدیث روز

قال الحسین علیه السلام: مَنْ نَفّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرّجَ اللّهُ عَنْهُ کُرَبَ الدّنیَا وَ الاخِرَةِ

امام حسین (ع) فرمودند: هر که گرفتارى مؤمنى را برطرف کند، خداوند گرفتاریهاى دنیا و آخرتش را برطرف مى‏کند

(بحار الانوار، ج 75 ص 122 ح 5)»

این حدیث را که دیدم، به ذهنم رسید در امشب و فردا و این روزها، هر کدام از ماها، به هر کس که رأی دادیم، و چه رأی دادیم و چه رأی ندادیم، سعی کنیم گرفتاری ی کوچک یا بزرگ یک نفر یا چند نفر از اطرافیان و اقوام و دوستان و همسایه های خود را برطرف کنیم.

حد اقلش، اگر گرفتاری را برطرف نمی کنیم، بازنده شدن فلان نامزد را به رُخ رأی دهندگانش نکشیم!

پس از انتخابات، احوال برندگان و احوال بازندگان یکسان نیست. یکی شاد است. یکی غمگین است. و به قول پروین اعتصامی:

اثرهای غم و شادی، یکی نیست

گرفتاری و آزادی، یکی نیست

به دکتر حسن روحانی رأی دادم

            بسم الله الرحمان الرحیم.

خبردار شدم یکی از رفقایم نامزد انتخابات شورای شهر تهران شده. بر حسب وظیفه ی رفاقت، رفتم به او رأی بدهم. در همان حدود یک ربع ساعت که آماده شدم و شناسنامه ام را برداشتم و رفتم حوزه ی انتخابات، نمی دانم چه افکاری به ذهنم آمد، که بروم و در انتخابات ریاست جمهوری هم شرکت کنم. البته، تا آخرین دقایق، دیدگاهم شرکت نکردن در انتخابات بود.

........................، من درد خود را

نمی دانم که درمان چون توان کرد

            امروز، 24 خرداد 1392، به دکتر حسن روحانی رأی دادم.

            چهار سال قبل، در 22 خرداد 1388، به میرحسین رأی دادم.

            هشت سال قبل در دور اول به مصطفی معین و در دور دوم به رفسنجانی رأی دادم.

            دوازده سال قبل به سیدمحمد خاتمی رأی دادم.

            شانزده سال قبل، در دوم خرداد 1376، به سیدمحمد خاتمی رأی دادم.

            بیست و چهار سال قبل، به رفسنجانی رأی دادم.            

مهم «بعد از انتخابات» است

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            فردا 24 خرداد 1392 روز برگزاری ی انتخابات ریاست جمهوری است. من در انتخابات شرکت ــــــــــ .

            چه خوب است یادمان نرود حدود یک سال قبل، امام جمعه ی جدید الانتصاب تهران درباره ی رئیس جمهور اخیر الانتخاب ایران گفت اگر ولی فقیه امر کند حتا همسر رئیس جمهور از رئیس جمهور دور می شود. چنین چیزی. این حرف را، نه مقام رهبری تکذیب یا تصحیح یا تعدیل کرد، و نه رئیس جمهور اعتراض کرد. رئیس جمهور، این است جایگاهش.

            مقام رهبری دیروز فرمودند: «من توصیه ى اوّل و اهمّم حضور در پاى صندوقهاى رأى است؛ این از همه چیز مهم تر است براى کشور. ممکن است بعضیها - حالا به هر دلیلى - نخواهند از نظام جمهورى اسلامى حمایت بکنند امّا از کشورشان که میخواهند حمایت کنند، آنها هم باید بیایند پاى صندوق رأى.» (http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22900 )

            چرا مقام رهبری این اندازه به حضور مردم در پای صندوقهای رأی اهمیت می دهند؟ طبق فهم من، دو حالت ممکن است:

            حالت اول) مقام رهبری با حضور 80 درصدی یا 70 درصدی یا 50 درصدی یا 40 درصدی یا 30 درصدی یا هر چند درصدی ی مردم در انتخابات ریاست جمهوری، سیاستهای خارجی را به سمت دوری از تنش و به سمت کم شدن و از بین رفتن تحریمها ببرد.

            حالت دوم) مقام رهبری با حضور 60 درصدی یا 70 درصدی یا 80 درصدی یا 90 درصدی یا 95 درصدی یا 98 درصدی یا حتا 100 درصدی ی مردم در انتخابات ریاست جمهوری، سیاستهای خارجی را همچنان به سمت مقاومت و تحریم ببرد.

            بنده این طور می بینم، همان طور که الان ملت ایران به طور کلی دو گزینه ی شرکت کردن در انتخابات و شرکت نکردن در انتخابات را پیش رو دارد و یکی از این دو را انتخاب می کند، و همان طور که شرکت کنندگان در انتخابات یکی از هفت گزینه ی جلیلی ـ رضایی ـ روحانی ـ غرضی ـ قالیباف ـ ولایتی ـ رأی باطله را برمی گزینند، به همین ترتیب مقام رهبری هم از دو گزینه ای که پیش رو دارد،

«حالت دوم»

را برمی گزیند. یعنی، ملت ایران از انواع حالتها و احتمالات و گزینه ها که پیش رو دارد، هر کدام را که انتخاب کند، به هر حال سیاستهای خارجی به سمت تنش بیشتر و به سمت افزایش تحریمها می رود. توجه بفرمائید هرچند مقام رهبری فرموده است فقط یک رأی دارد (و اگر هم نمی فرمود، بدیهی است هر فرد، فقط یک رأی دارد)، اما اولاً ایشان مشخصات رئیس جمهور بعد را با قید «باید» اعلام کرده است، که باید اهل مقاومت باشد، و مشخصات دیگر، ثانیاً مقام رهبری به طور صریح در رسالۀ اَجوبة الاستفتائات خود گفته است «تصمیمات و اختیارات ولى فقیه در مواردى که مربوط به مصالح عمومى اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است»

http://hamidghalebaf.loxblog.com/upload/hamidghalebaf/image/18.jpg

            خلاصه:

            ــ به دیدگاه تمام هموطنانم درباره ی انتخابات احترام می گذارم. هر دیدگاهی که دارند.

            ــ رئیس جمهور در ایران، در حدی است که در تریبون رسمی و علنی ی نماز جمعه، حتا راجع به همسرش و ارتباط همسرش با او، به نحو تحقیرآمیز سخن می گویند. این است کرامت انسان!

            ــ مشکلات خارجی و داخلی ی ما، با ده درصد بیست درصد بالا پائین شدن تعداد شرکت کنندگان در انتخابات حل نمی شود. آیا در آمریکا و اروپا و کشورهای مختلف، مشکلات و بحرانهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، با زیاد شدن تعداد شرکت کننده ها در انتخابات حل می شود؟ ارتباط منطقی وجود دارد بین درصد شرکت کنندگان در انتخابات و بین حل شدن مشکلات و بحرانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی؟ مگر سال 1388 اعلام نشد هشتاد درصد مردم در انتخابات شرکت کردند؟ پس چرا الان که چهار سال گذشته، تحریمها بیشتر شده و اقتصاد بدتر شده؟

            ــ چرا فقط در موضوعات مشخص، و به نحو کنترل شده، از حضور هرچه بیشتر مردم در انتخابات استقبال می کنند؟ ملت ایران حتا اختیار انتخاب بین تلویزیون ایران و تلویزیونهای ماهواره ای را ندارد. ملت ایران حتا حق استفاده ی آزاد از فیسبوک را ندارد. چرا در اموری که الان در دنیا مانند آب و نان و مانند هوا برای تنفس هستند، ملت ایران حق انتخاب ندارد، اما در موضوع تغییر رئیس جمهور و در انتخابات کنترل شده، ملت ایران با دیدن کلیپهای هیجان انگیز و با شنیدن فراخوان و دعوت مقام رهبری و مقامات ارشد، بیاید و یک نفر از چند نفر را که شورای نگهبان اجازه داده، انتخاب کند؟

            ــ انتخابات فردا انجام می شود و تمام می شود. مهم «بعد از انتخابات» است.

       

میخ!

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            دو روز دیگر، 24 خرداد 1392، انتخابات ریاست جمهوری برگزار می شود و رئیس جمهور جدید ایران مشخص می شود.

            ظاهراً میلیونها نفر از هموطنان ما مایلند نامزد با اندیشه ی در حد «میخ» رئیس جمهور شود، و البته، میلیونها نفر هم مایلند و خدا خدا می کنند و فراخوان می دهند، نامزد با اندیشه ی در حد «میخ» پیروز نشود، و ایران به آغوش جنگ و تحریمهای بیشتر و محدودتر شدن آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی نیفتد.

            باید «میخ» را توضیح بدهم:

            مهندس هاشم صباغیان، در: سقوط دولت بازرگان، به کوشش دکتر غلامعلی صفاریان و مهندس فرامرز معتمد دزفولی، تهران، انتشارات قلم، 1387، صفحه ی 199—179:

            «یکی آقای طاهر احمدزاده استاندار خراسان بود که سابقۀ مبارزاتی اش بیشتر از من بود. یکی هم تیمسار مدنی استاندار اهواز بود. وی تیمسار بازنشسته بود که سابقۀ اداری زیادی داشت. ابتدا به کلیه استانداریها بخشنامه کردیم که اگر استاندار می خواهد محل کارش را ترک کند به وزیر اطلاع دهد. اما آقای طاهر احمدزاده خیلی انقلابی عمل می کرد. ایشان این کارها را در استان خراسان می کرد که به خاطر بقعه حضرت علی ابن موسی الرضا از استانهای مرفه است، در جنگ نیز از آرامترین شهرها بود و هیچ موشکی به آنجا اصابت نکرد. آقای احمدزاده با کارهای انقلابی خودش حال ما را گرفته بود مثلاً با دوچرخه به سر کار رفت و آمد می کرد، روزهای جمعه اشیاء گرانقیمت مثل فرش و لوستر را حراج می کرد چرا که نمی خواست در ادارات فرش و لوستر باشد. هرچه ما پیغام می دادیم که شما بهتر است مشکلات استان را حل کنید، گوش (صفحه ی 197) نمی دادند. در دورۀ آقای صدر آقای مهندس یوسف طاهری وزیر راه در هیئت دولت مطرح کرد که مدیر کل راههای استان خراسان که از مهندسان خوب و بسیار خوشنام و باسابقه است می خواهد استعفا دهد. او گفته است که دار و دسته آقای احمدزاده به اداره کل راه استان خراسان ریخته اند و جالباسی قشنگ آنجا را برده اند و گفته اند لباسهایتان را به میخ آویزان کنید (صفحه ی 198).»  

http://bachehayeghalam.ir/wp-content/uploads/2013/01/ensha-l.jpg