طاغوتچه

            

              بسم الله الرحمان الرحیم.

            اصطلاح طاغوتچه ظاهراً الان کم به کار می رود در تلویزیون و مطبوعات ایران، اما از حدود 22 بهمن 1357 به بعد و در دهه ی 1360 ظاهراً از کلمات پرکاربرد بوده در نوشته ها و گفته های سیاسی ـ انقلابی. خصوصاً در دادگاه انقلاب زیاد به کار می رفته لغت طاغوتچه، برای معرفی کردن متهمان و محکومان. ظاهراً طاغوت یعنی شخص خود محمدرضا پهلوی، و طاغوتچه به معنای افراد سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و ... بوده که در زمان شاه فعالیت می کردند. طاغوت و شاه، محمدرضا پهلوی بوده، و طاغوتچه و شاهک، افراد کوچکتر از او را می نامیدند در نوشته های انقلابی ـ سیاسی. کاربرد لغت طاغوت، به این معنا که قبل از 22 بهمن 1357 حکومت ایران «حکومت طاغوت» بوده، و بعد از 22 بهمن 1357 حکومت ایران «حکومت الله» است، هنوز هم در نوشته ها و گفته های انقلابی ـ ولایتمدارانه، زیاد است. در نوشته های انقلابی، «دوران طاغوت» یعنی دوران حکومت محمدرضا شاه پهلوی، و شاید دوران حکومت رضا شاه پهلوی هم جزو «دوران طاغوت» قرار می گیرد.

            من خودم تا چند ماه قبل، لغت طاغوتچه به چشمم و گوشم نخورده بود. چند ماه قبل برای اولین بار در روزنامه ی جمهوری اسلامی ی حدود سال 1364 دیدم این لغت را.

رفسنجانی: «... البته به مسلمانهاى داخل اسرائیل باید اسلحه داد»

                بسم الله الرحمان الرحیم.

            در سی و سه سال گذشته در جمهوری ی اسلامی ی ایران، در مسئله ی فلسطین و اسرائیل، ظاهراً اکثر مقامات ارشد سیاسی، بیانات و مواضع و راهکارها و پیشنهادهایشان مانند هم بوده است.

            آقای رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، در نهم دی 1361 در اولین دوره ی مجلس، چنین گفت (طبق http://www.ical.ir/index.php?option=com_mashrooh&view=session&id=398&page=6575&Itemid=38 ):

«ما که نمى توانیم در مقابل اینگونه مسائل از لحاظ اسلامى بى تفاوت باشیم. پس اگر قانون اساسى هم نبود، قانون اساسى براى ما اسلام است، که به همین دلیل روى قانون اساسى رفته است. تا اینجا هم من فکر نمى کنم دوستان ما بحثى داشته باشند. مى رویم سراینکه حالا موقعش هست یا نه، یا این طرح کامل است یا نیست؟ آقایان بیشتر بحثهایشان این است. اگر این را قبول داریم، آیا ببینیم بدون قانون مى توانیم این کار را بکنیم یا نه؟ خوب، شما در مجلس هستید، مى دانید. هیچ کارى در کشور بدون قانون نباید بشود. باید پول داد، باید نیرو خرج کرد، باید مسافرت کرد، باید گذرنامه داد، باید منزل داد، باید مأوا داد. همه اینها قانون لازم دارد. هر کس بدون قانون بخواهد اینها را خرج بکند (آن هم غیر دولت) چطور مى تواند خرج بکند. پس براى یک قانون لازم داریم. ممکن است بعضى از آقایان بفرمائید، قانون لازم داریم، شش ماه دیگر، بعد از جنگ. خوب، مگر حالا نیست. شما که مى دانید بعد از انقلاب در همان ماههاى اول ما حمایتان را از فلسطینى ها اعلام کردیم، از مسلمانهاى داخل عراق که تحت فشارند اعلام کردیم، از حرکتهاى اسلامى خالص افغانستان اعلام کردیم و مى دانید همین حالا هم کمک مى کنیم. بنابراین، این دارد بى قانون انجام مى شود. ما راضى نباشیم که کارى که داریم مى کنیم و پول بیت المال را بابت آن خرج مى کنیم، بدون قانون کارى انجام بدهیم. این شش ماهى که مى فرمائید تأخیر نیفتد یا آقاى نوروزى که مى فرمایند فصلش حالا نیست، شما مى توانید به فلسطین کمک نکنید؟ اصلًا ما اجازه داریم شرعاً کمک نکنیم؟ این مردم یک میلیون و نیم افغانى که اینجا آمده اند، با این وضعى که گرفتار شده اند، ما مى توانیم به آنها کمک نکنیم؟ خوب، یک قانونى بگذرانیم مسؤول این کمک را معین کنیم، بودجه اش را معین کنیم، روالش را معین کنیم، خط مشى اش را معین کنیم، بدانیم چه کسى دارد کار مى کند و چرا دارد کار مى کند؟ یک بحث دیگر آقایان داشتند که چرا اصلًا این در مجلس مطرح بشود؟ دنیا خیال مى کند ما در امور داخلى اش مى خواهیم دخالت کنیم، اتفاقاً همین مسأله مبهم ضرورتى بود که ما این را در مجلس مطرح کنیم. ما مسأله صدور انقلاب را مطرح کردیم. مسأله حمایت از نهضتها در قانونمان هست و همه کشورها مى دانند، (حمایت از مستضعفان) یک چیز مهمى درست کردند در دنیا که دولت جمهورى اسلامى ایران مى خواهد تروریست صادر بکند، مى خواهد در کار دیگران دخالت بکند و حتى بعضى از آقایان مى گفتند جلسه سرى داشته باشیم، اگر سرى همین حرفهائى را که حالا داریم مى زنیم، مى زدیم. فرا بلندگوهاى دنیا مى گفتند نشستند، چه برنامه هائى ریختند که دنیا را خراب کنند و از این حرفها. حالا بگذارید همه بفهمند ما داریم چه مى گوئیم. در قانون اساسى ما با صراحت آمده است در امور داخلى آنها دخالت نمى کنیم. حمایت هم اینجا مشخص نشده است، حمایت مسلحانه، حمایت مالى یا حمایت تبلیغاتى، هیچ چیزى مشخص نشده است. این بسته بر شرایط است. اگر در اسرائیل آدم بخواهد دخالت بکند، کمک بکند، البته به مسلمانهاى داخل اسرائیل باید اسلحه داد. یک جائى هست باید رادیو کمکشان کند. یک جائى فقط باید پول بدهیم. یک جائى باید به فرارى هایشان مأوى بدهیم. یک جا باید به روزنامه مان اجازه بدهیم از آنها تبلیغ بکنند. شیوه هایش فرق مى کند و آن شورا نشسته است آنجا شیوه ها را تعیین مى کند و یا حساب مشخص مى کند، ما را از این مخمصه موجود درمى آورد. الان شرایطى است که هرکس را مى خواهند با ما بد کنند، مى گویند اینها مى خواهد تروریست صادر بکنند، اینها مى خواهند پاسدار تربیت کنند براى شما بفرستند و قانون اساسى شان این را مى گوید.»

سید! بنشین ، دکتر قاسم خان زیر لباسش شال سبز می بندد

         

بسم الله الرحمان الرحیم.

            مرحوم دکتر قاسم غنی از رجال فرهنگی و سیاسی ی دهه های قبل ایران است. از معروفترین کارهای فرهنگی اش تصحیح دیوان حافظ است که ایشان و مرحوم محمد قزوینی با هم انجام دادند. در عالم سیاست، چند دوره نماینده ی مجلس شورای ملی بود، و وزیر بود و سفیر بود. دکتر قاسم غنی در فروردین 1331 شمسی در آمریکا درگذشت.

            از مشهورات است که دکتر قاسم غنی با آلبرت آینشتاین دیدار کرده است.

            متن زیر به قلم سیدحسن امین است، درباره ی دکتر قاسم غنی، با عنوان «در احوالات دکتر قاسم غنی»، است که در مجله ی وحید در فروردین 1354 منتشر شده است، و قسمتی از آن را از http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/10761/38/text   نقل می کنم:

            «وجود دکتر غنی در سبزوار، منافع جمعی از منتفذان شهر را به خطر انداخته بود. اینان بیکار ننشسته علیه دکتر توطئه کردند و به مناسبت این‏که‏ خاندان مادری‏اش ـ و نه خود مادرش ـ بهائی مذهب بودند اتهام بدین مذهب‏ را دستاویز خویش کرده جماعتی از اوباش و متشرع نمایان را تحریک کردند تا به در خانه‏ی مرحوم حاج میرزا حسین علوی مجتهد بزرگ شهر بروند و فتوای‏ قتل او را بگیرند. مجتهد مذکور نیز که شاید اغفال شده بود یا به غرضی با آن‏ جماعت همراهی کرده به طرف خانه‏ی دکتر راه می‏افتاده‏اند که شادروان آقا میرزا حسین عربشاهی معروف به آقای شاه که روحانی وارسته و زاهد و در عین‏ حال‏ شجاع و مدافع حق و هم از خویشاوندان غنی بود با مشاهدت این بلوا بر او بانگ می‏زند که:

ـ سید! بنشین. دکتر قاسم خان زیر لباسش شال سبز می‏بندد.

یعنی که سید است و به سیادتش می‏نازد و بدین‏ گونه مردم پراکنده می‏شوند.»

یکی از ارکان انقلاب: «تصفیه»

            بسم الله الرحمان الرحیم.

ـــــ امام خمینی 22 اسفند 1361

در رأس امور تصفیه است‏.

ـــــ امام خمینی 23 شهریور 1357

مرحلۀ دوم، تصفیۀ کامل وزارتخانه‏ها و ادارات دولتى و مؤسسات دولتى و ملى از اشخاص خائن و استفاده جو و انگلهاست و سپردن کار به کاردانان وطنخواه امین‏.

ـــــ امام خمینی 11 آبان 1357

هدف ما برقرارى جمهورى اسلامى است و برنامۀ ما تحصیل آزادى و استقلال است و تصفیۀ وزارتخانه‏ها و حذف ماده‏هایى که رضا شاه و شاه فعلى با سرنیزه در قانون گنجاندند و حذف مواد مربوط به سلطنت مشروطه.

ـــــ امام خمینی 13 آذر 1357

قانون اساسى فعلى را تصفیه مى‏کنیم، یعنى نظر مى‏کنیم، هر مقدارش موافق با قانون اسلام است، آن را حفظ مى‏کنیم و هر مقدارش که مخالف با قانون اسلام است، آن را حذف خواهیم کرد.

ـــــ امام خمینی 21 آذر 1357

ادارات را هم، آن طور که مصلحت ملت و مملکت است، تصفیه مى‏نماییم.

ـــــ امام خمینی 30 بهمن 1357

کتابهاى درسى را، چه دبستانى و چه دبیرستانى و چه دانشگاهى، تغییر اساسى داده و آنچه از عکس و مطالبى که به نفع استعمار و استبداد است تصفیه کنید؛ و دروس انقلابى و اسلامى که بچه‏هاى ما را بیدار و جوانان ما را مستقل و آزاده بارآورد جایگزین آن کنیم‏.

            ــــــ امام خمینی 30 بهمن 1357

من تحمل این بى‏فرهنگیها را نخواهم کرد. باید تمام اقشار، به هر اسمى که هستند، در تحت پرچم اسلام به فعالیت خود ادامه دهند و در غیر این صورت، قیام علیه حکومت انقلابى اسلامى است که جزاى آن در قانون اساسى اسلام معلوم است. من حتى الامکان میل دارم تمام اقشار با هم با صدق و صفا رفتار نمایند ولى اجازه هرج و مرج نخواهم داد. و السلام على من اتبع الهدى.

            ـــــ امام خمینی 9 اسفند 1357

قواى انتظامیه بدانند که پس از تصفیه از عناصر فاسده، تمام آنان در پناه اسلام و حکومت عدل با احترام و رفاه زندگى مى‏کنند.

ـــــ امام خمینی 10 اسفند 1357

آقا بیدار باشید! دولت بیدار باش! ملت بیدار باش! کم کم شما را دوباره نکشانند به آنجا. از الآن باید این مسائل حل بشود. البته تدریج هم مى‏خواهد؛ تدریج دارد اما شروع مى‏کنیم، ما شروع مى‏کنیم! البته مهلت هم مى‏دهیم به دولت؛ باید مهلت بدهیم. به این حرفهایى که زده مى‏شود در اطراف که «چه شد، چه کردید، چه خواهد شد»، به اینها گوش ندهید؛ اینها مى‏خواهند تضعیف کنند دولت ما را. تضعیف دولت ما تضعیف اسلام است. دولتْ دولت اسلام است. تضعیف ارتش ما تضعیف اسلام است. تضعیف نکنید. البته تصفیه مى‏شود؛ تمام ادارات تصفیه مى‏شود، تمام وزارتخانه‏ها تصفیه مى‏شود. دزدها بیرون مى‏روند، خیانتکارها بیرون مى‏روند. لکن همه خیانتکار نیستند؛ امَنا باقى مى‏مانند، عزیزند.

ـــــ امام خمینی 29 اسفند 1357

دولت خدمتگزار مردم باید باشد. مثل سابق نباشد که «فرمانفرما» بود، حالا باید «فرمانبردار» مردم باشد، و همین طور هم هست؛ و ان شاء اللَّه امیدواریم همین طور هم باشد. در هر صورت قضیه دولت هم، هم دادگسترى، هم فرهنگ، هم سایر ادارات باید تصفیه بشود؛ و باید خودشان فکر بکنند و انتخاباتشان چه باشد، و یک نحو تصفیه‏اى در کار باشد که خائنین کنار گذاشته بشوند و آنهایى که تا قبل از این پیروزى آن طرف بودند، همچو که پیروزى پیدا شد سینه این طرف را شروع کردند بزنند، اینها را بشناسند و این فرصت طلبها را کنار بگذارند. و بالاخره باید که دولت نظارت تام داشته باشد و تمام وزارتخانه‏ها را درست، به طور صحیح، انتخابِ اشخاص بکنند، و طرز عمل را یک طرز عمل صحیح قرار بدهند. و البته مشغول هستند لکن بیشتر باید عنایت داشته باشند.

            ـــــ امام خمینی 29 اسفند 1357

حالا باید یک فکرى براى رادیو- تلویزیون بشود که- چنانچه فکر شده است و مى‏شود- لکن بیشتر عنایت بشود که کسانى که در اینجا سابق در خدمت طاغوت بودند و همه فسادها را مى‏کردند، حالا باید اینها تصفیه بشوند. کسانى که تا دیروز بر ضد ملت و بر ضد انقلاب ما سخنرانى مى‏کردند، نمایش مى‏دادند، همه بساط را درست مى‏کردند، و حالا آمدند و اظهار اسلام و دیانت مى‏کنند، از اینها نمى‏توانیم ما بپذیریم. این هم باید تصفیه بشود.

            ـــــ امام خمینی 29 اسفند 1357

یک حرفى هم راجع به این دستگاه تبلیغاتى- تلویزیون و امثال اینها، رادیو و اینها- دارم و آن اینکه این دستگاهها آن وقتى که در خدمت طاغوت بود، دستگاههایى بود که یا تقویت طاغوت را مى‏کردند- به مجرد اینکه پیچ رادیو را مى‏گرفتند «اعلیحضرت آریامهر، کذا» شروع مى‏کردند تبلیغات کردن، تبلیغات میان تهى- و یا مردم را از مسائل‏ اصلى دور مى‏کردند. بنا بر این بود که رادیو- تلویزیون و اینها که در سطح کشور- در تمام سطح کشور- انتشار پیدا مى‏کند و مردم با گوششان و چشمشان مسائل را ادراک مى‏کنند، و آن کسى که بیسواد است هم در اینجا مى‏تواند بفهمد [و] آن کسى هم که با سواد است هست، این بسیار اهمیت دارد. هم براى آنها بسیار اهمیت داشت که مردم را در سطح وسیعى خواب کنند و غافل کنند و چپاول کنند، و هم حالا که بحمد اللَّه اسلامى شده است و وظایف اسلامى را مى‏خواهد عمل بکند. حالا باید یک فکرى براى رادیو- تلویزیون بشود که- چنانچه فکر شده است و مى‏شود- لکن بیشتر عنایت بشود که کسانى که در اینجا سابق در خدمت طاغوت بودند و همه فسادها را مى‏کردند، حالا باید اینها تصفیه بشوند. کسانى که تا دیروز بر ضد ملت و بر ضد انقلاب ما سخنرانى مى‏کردند، نمایش مى‏دادند، همه بساط را درست مى‏کردند، و حالا آمدند و اظهار اسلام و دیانت مى‏کنند، از اینها نمى‏توانیم ما بپذیریم. این هم باید تصفیه بشود. رادیو و تلویزیون یک دستگاهى است که هم در طرف تبلیغات فاسد اهمیت زیاد دارد و هم در طرف تبلیغات صحیح. این با آن طورى که از اول شاید آنهایى که درست کردند اینها را نظر آموزشى داشتند به اینها، [به‏] این دستگاهها. تمام مطبوعات [هم‏] این طور است منتها اهمیت تلویزیون بیشتر از همه است، اهمیت رادیو- تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاهها دستگاههاى تربیتى است؛ باید تمام اقشار ملت با این دستگاهها تربیت بشوند؛ یک دانشگاه عمومى است. دانشگاهها دانشگاههاى موضعى است، این یک دانشگاه عمومى است یعنى دانشگاهى است که در تمام سطح کشور گسترده است. باید از آن، عملِ دانشگاه را، به آن اندازه‏اى که مى‏شود، استفاده کرد. باید این دستگاهْ دستگاهى باشد که بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن کند، تمام را مبارز بار بیاورد، تمام را متفکر بار بیاورد، تمام اینها را مستقل بار بیاورد، آزادمنش بار بیاورد، از غربزدگى بیرون کند؛ استقلال به مردم بدهد. این از همه چیزهایى که در این دستگاهها هست مهمتر است؛ و این وظیفه دارد که با مردمْ حکمِ معلم و شاگرد داشته باشد. اشخاص نویسنده، اشخاص گوینده، اشخاص فهیم، اشخاص مطلع در اینجا صحبت بکنند. فرصت به آنها بدهند که در اینجا صحبت بکنند. زیادند اشخاص که پیشنهاد این معانى را مى‏کنند؛ به اینها باید فرصت بدهند و آنها صحبت بکنند. به جاى آن چیزهایى که به درد ملت نمى‏خورد یا مضر به حال ملت است، یک چیزهاى مفید را به مردم بدهند و یک غذاى مفیدى به مردم بدهند؛ مردم را تغذیه کنند به غذاهاى صحیح سالم. و من امیدوارم که این دستگاه هم همان طورى که وعده کردند که بتدریج درست بشود، قدم را یک خرده بلندتر بردارند و زودتر ان شاء اللَّه تصفیه بشود و تعدیل بشود.

ـــــ امام خمینی 23 فروردین 1358

کسانى که در وزارتخانه‏ها هستند باید وزارتخانه‏ها را تصفیه کنند.

ـــــ امام خمینی 29 فروردین 1358

تصفیه لازم دارد این کمیته‏ها، نه انحلال. باید باشد و باید تصفیه بشود.

ـــــ امام خمینی 3 خرداد 1358

لکن الآن یک قدرى باید آقایان صبر کنند تا این مراحلى که مراحل ابتدایى است اینها بگذرد، بعدش مشغول تصفیه، یک تصفیه صحیح بشود.

ما مى‏خواهیم یک مملکتى باشد اسلامى. اشخاصى که اداره مى‏کنند این مملکت را اعتقاد به اسلام داشته باشند و اسلام مبناى اعمالشان باشد؛ نه اشخاصى که به اسلام خیلى توجه ندارند. اینها باید تصفیه بشوند. لکن ما حالا براى مصالحى عجالتاً این مطلب را مسکوت عنه گذاشته‏ایم. و در عین حال که مى‏دانیم بعضى افراد افراد غیر صالح هستند و در خصوص شرکت نفت هم به من اطلاعاتى داده‏اند که روى یک روابطى مسائل دارد پیش مى‏رود- لکن من باز در این باب سکوت کردم که عجالتاً این مسائل اصلى‏مان حل بشود. بعد از اینکه این مسائل اصلى حل شد، آنها آسان است؛ خیلى مشکل نیست. آنها یک روز تصفیه مى‏شوند. بزرگ و کوچکشان تصفیه مى‏شوند.

ـــــ امام خمینی 21 تیر 1358

همه این ادارات تصفیه خواهد شد.

ـــــ امام خمینی 17 شهریور 1358

یکى از ایام بزرگ خداى تبارک و تعالى آن شبى بود که کودتا کردند اینها. آن شبى که ما تهران بودیم و روز هم اعلام حکومت نظامى شد که روز هم کسى بیرون نیاید و آن شب،- بعدها به ما اطلاع دادند- اینها آن شب بنا داشتند که تمام سران قوم، هر کس گوشش مى‏جُنبید بِکُشند و تصفیه کنند تا تمام بشود کار، خدا نخواست، آن قیام ملت و آن قیام نورانى ملت، ملت متعهد که بعدش که اینها قیام کردند، نیروهاى آن طرف هم به‏ این طرف ملحق شدند، هِى ملحق شدند، یک مسئله‏اى بود که الهى بود و «مِن ایام اللَّه» بود.

ـــــ امام خمینی 28 شهریور 1358

الآن یک مملکت مخلوطى دست ما هست. و ان شاء اللَّه این کار درست خواهد شد- ان شاء اللَّه- و این مسأله طرحش ان شاء اللَّه ریخته مى‏شود، که تصفیه عمومى بشوند.

ـــــ امام خمینی 10 مهر 1358

تصفیه باید بشود این وزارتخانه‏ها و این مملکت و همه جا.

ـــــ امام خمینی 29 مهر 1358

زن و بچه مردم کُرد که از خود ما هستند، به منزله اولاد ما هستند، ما نمى‏خواهیم که صدمه به آنها وارد بشود، و الّا کارى ندارد که اینها را از بین بردن. هم ارتش قوى است؛ و هم ژاندارمرى قوى است؛ و هم سپاه پاسداران. این سپاه پاسداران از اطراف، یک وقتى اگر صحبت بشود، از اطراف مى‏ریزند و کار را تصفیه مى‏کنند.

ـــــ امام خمینی 1 آبان 1358

تصفیه ارتش از مسائل بسیار مهم است.

ـــــ امام خمینی 7 آبان 1358

باید تصفیه بشود از این مغزهاى پوسیده‏اى که عاشق امریکا هستند و عاشق غرب هستند، باید تصفیه بشود از این موجودات. باید ادارات ما تصفیه بشود از آن خائنهایى که الآن هم به نفع رژیم سابق یا کم عمل مى‏کنند، یا عمل نمى‏کنند، یا ضدش را عمل مى‏کنند. تصفیه مى‏خواهد این مملکت، و البته تصفیه وقت مى‏خواهد، باید بشود، اما یکدفعه نمى‏شود.

ـــــ امام خمینی 8 آبان 1358

باید ادارات تصفیه بشود. باید فرهنگ تصفیه بشود. باید دانشگاهها تصفیه بشود. باید به دست اشخاصى بیفتد که پیوندش با رضا خان پهلوى و با محمد رضا خان پهلوى در سالهاى طولانى نبوده. اینهایى که با آنها پیوند دارند نمى‏توانند مملکت ما را اداره کنند، اینها باید تصفیه بشوند، دولت باید تصفیه کند اینها را.

ـــــ امام خمینی 4 دی 1358

قبل از اینکه شروع بشود به یک تصفیه‏اى و من آن طور قاطع که مى‏توانم عمل کنم، عمل کنم، خودتان اصلاح کنید خودتان را، و الّا ما اینها را تصفیه خواهیم کرد.

ـــــ امام خمینی 5 دی 1358

باید در یک تصفیه دراز مدت و یک تعلیماتى که از سر کأنه باید ما بگیریم، جوانهایمان را اصلاح کنیم‏.

ـــــ امام خمینی 28 بهمن 1358

امید آن دارم که مجلس شوراى اسلامى و دولت انقلابى اسلامى تصفیه کامل از عناصر ضد انقلاب و ضد اسلام را به طور قاطع و انقلابى شروع نمایند.

ـــــ امام خمینی 1 فروردین 1359

باید انقلابى اساسى در تمام دانشگاههاى سراسر ایران بوجود آید تا اساتیدى که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمى شود براى تدریس علوم عالى اسلامى.

ـــــ امام خمینی 26 اردیبهشت 1359 خطاب به شمس آل احمد سردبیر روزنامه ی اطلاعات

این عناصرى که بر ضد مسیر نهضت و انقلاب و مصالح کشورند تصفیه و پاکسازى نمایید

ـــــ امام خمینی 16 تیر 1359

خبرگزارى پارس باید مورد تصفیه قرار گیرد.

ـــــ امام خمینی 28 تیر 1359

اساساً این انقلاب و این نهضت، بر اساس اسلام است؛ یعنى، ما هیچ تز دیگرى، هیچ امر دیگرى را غیر از اسلام نمى‏پذیریم. و این قواى انتظامى، اعم از سپاه پاسداران و ژاندارمرى و ارتش و دیگران، باید خودشان را با اسلام منطبق کنند. افرادى که آن دید اسلامى را ندارند- یعنى نپذیرفتند اسلام را- این اشخاص را باید تصفیه کنند. اشخاصى که دید اسلامى دارند، پذیرفته‏اند اسلام را لکن در عمل، عمل اسلامى ندارند، سرخود کارهایى که خودشان مى‏خواهند مى‏کنند، اینها هم باید هدایت بشوند و چنانچه مأیوس شدند سران از اینکه هدایت تأثیر بکند، تصفیه بشوند.

ـــــ امام خمینی 5 شهریور 1359

این ریشه را قطع کنید تا ان شاء اللَّه، مملکت شما تصفیه بشود؛ یک تصفیه عمومى، نه تصفیه فقط ادارى، یک تصفیه عمومى؛ تصفیه در همه جهات مملکت. بازار تصفیه بشود؛ تصفیه‏هاى روحى. بازار از آن بازار طاغوتى درآید به یک بازارى که موافق احکام اسلام است اداره بشود و ادارات و کارخانه‏ها و کشاورزها و همه اینها متبدّل بشوند به یک مراکزى که در هر جا وقتى که بروید، آنجا خداست و تعلیمات خدا.

ـــــ امام خمینی 16 دی 1359

اگر کسانى که تصفیه شده‏اند اشتباه بوده است، آنها را برگردانند باز به محل خودشان تا خدمت بکنند.

ـــــ امام خمینی 22 بهمن 1360

همان طور که پاکسازى و تصفیه در همه ارگانهاى دولتى و کشورى و لشکرى لازم است، در حوزه‏ها و دانشگاهها، که همگام با حوزه‏ها هستند و هر دو از ویژگى خاصى برخوردارند، تصفیه و پاکسازى مهمتر است. و با تصفیه این دو پایگاه اسلامى و ملى، محتواى جمهورى اسلامى به رشد و ترقى خود ادامه خواهد داد. و با انحراف این دو، انقلاب و جمهورى از مسیر اصلى خود منحرف خواهد شد.

ـــــ امام خمینی 19 اسفند 1360

الآن نمى‏تواند دولت آن طورى که باید احاطه پیدا کند به همه جا و تصفیه عمومى حاصل بشود.

ـــــ امام خمینی 22 اسفند 1361

باید اول این کشورهاى غیر متعهد، این کشورهایى که مى‏خواهند مستقل باشند، این کشورهایى که خودشان را غیر متعهد مى‏خواهند [تصفیه‏] بکنند، اول تصفیه کنند این مجلس خودشان را، این کنفرانس خودشان را، این جنبش خودشان را

ـــــ امام خمینی 22 اسفند 1361

در رأس امور تصفیه است‏.

***

طبق http://www.iranpardis.com/archive/index.php/t-114192.html

شماره 14028 25/4/1359
سازمان برنامه و بودجه
لایحه قانونی راجع به اجازه پرداخت حقوق و مزایای آقای هوشنگ طالع یزدی نماینده سابق مجلس منحله شورای ملی که درجلسه مورخ 25/4/59 بتصویب شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران رسیده است بپیوست ابلاغ میگردد

ماده واحده – سازمان برنامه و بودجه مجاز است نسبت به پرداخت حقوق و مزاریای آقای هوشنگ طالع یزدی نماینده سابق مجلس منحله شورای ملی از تاریخ 27/2/58 تا پایان سال 1358 که نامبرده در آن سازمان اشتغال بکار داشته اقدام نماید .
شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران

***

طبق http://www.ghavanin.net/AIPLaw/opinion.do?givenNo=22662

بسمه تعالی

اداره کل اداری و مالی مجلس شورای اسلامی

عطف به نامه شماره ۳۶۲۲رح رم مورخ ۱۵ر۷ر۱۳۸۳ در خصوص برقراری حقوق بازنشستگی
آقای هوشنگ طالع یزدی نماینده دوره ۲۲ مجلس شورای ملی منحله اعلام می دارد:

نظر به اینکه مطابق قوانین پاکسازی و بازسازی نیروی انسانی و قانون رسیدگی به
تخلفات اداری در مورد نمایندگان مجلسین رژیم سابق مقرر شده است :

"ماده ۲۱ قانون بازسازی نیروی انسانی ... مصوب ۱۳۶۰ـ وزراء رژیم سابق بعد از خرداد ۱۳۴۲ و نمایندگان مجلس مشمول بند "۶" از قسمت (الف) ماده (۱۵) از خدمات دولتی و موسسات وابسته به دولت به صورت دائم منفصل می گردد و "...

"ماده ۱۶ قانون رسیدگی به تخلفات اداری مصوب ۱۳۷۲ـ وزراء و نمایندگان مجلسین رژیم سابق ، دبیران حزب رستاخیز در مراکز استانها، ... که توسط هیات های پاکسازی یا بازسازی نیروی انسانی محکومیت قطعی نیافته اند یا پرونده آنان ، تاکنون مورد رسیدگی قرار نگرفته است از خدمت در دستگاههای دولتی وابسته به دولت و شهرداریها به صورت دائم منفصل می شوند و حقوق بازنشستگی آنان قطع می شود".

از طرفی با عنایت به اینکه نامبرده در دوره بیست و دوم (سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۰) نماینده مجلس وقت بوده و مطابق قوانین یاد شده (ماده ۱۶ قانون تخلفات اداری مصوب ۱۳۷۲ که در حال حاضر نیز مجری است) به صورت دائم از خدمات دولتی منفصل و حقوق بازنشستگی آن قطع شده است لذا برقراری مجدد حقوق بازنشستگی نامبرده مستند قانونی ندارد.رف

بهمن جوادیان

معاو ن دفتر امور حقوقی دولت

رونوشت :

* دفتر قائم مقام معاونت حقوقی و امور مجلس رئیس جمهور

* دفتر امور حقوقی دولت

* آرشیو نظرات حقوقی (خانم مریم اردستانی) ۸۳a۳۸۷۰۶

۲۰ر۸ر۸۳

اشکهایم را بپذیر ای آذری ی زلزله زده

             بسم الله الرحمان الرحیم.

            زلزله ی چند روز قبل استانهای آذری نشین در ایران باعث فوت چندین نفر از هموطنان عزیز ما و مجروح شدن چندصد نفر از آنها شد. من این دو سه شب خودم را سرزنش می کردم که جدای از بحثها و تعدادی انتقادها که چرا رسانه های حکومتی اصلاً به اندازه ی کافی بازتاب ندادند اخبار مربوط به زلزله را، چرا خودم قلبم نمی زند برای هموطنان مصیبت دیده ام. انسان عالِم است به احوالات قلبی ی خود. من دو سه شب بود که قلبم نمی زد برای مصیبت دیده ها. تا این که حدود یک ساعت قبل، در جایی بودم و حدود دو دقیقه فیلم خبرگزاری ی مهر را و گریه و اشک مصیبت زده ها را دیدم. دیدم، و من هم چند دقیقه اشکم جاری شد. امیدوارم اشکهایم پذیرفته شود نزد هموطنان مصیبت دیده.