قلب پاک

                 بسم الله الرحمان الرحیم.

            حضرت علی علیه السلام در حدیثی درباره ی کمال انسان، نکاتی را فرموده است: « کمال الرجل بست خصال باصغریه و اکبریه و هیبتیه فاما اصغراه فقلبه و لسانه ان قاتل قاتل بجنان و ان تکلم تکلم ببیان و اما اکبراه فعقله و همته و اما هیبتاه فماله و جماله.» می بینید «قلب» و «لسان» هست در فرمایش ایشان. امروز روایتی از حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم دیدم، که در روایت ایشان هم به فضیلت (و نوعی افضلیت) زبان صادق و قلب پاک و بی حسد و بی کینه اشاره شده است. به دلم نشست. نقل می کنم. شاید خوشتان بیاید. 

                                  http://up.iranblog.com/2161/1269426051.jpg

            یک)

http://islahweb.org/html/modules.php?op=modload&name=News&file=article&sid=2945&mode=thread&order=0&thold=0

در قلب تو اگر غل و غش و حسد نیست تقوا داری: عن عبد الله بن عمرو؛ قال: قیل لرسول الله صلى الله علیه وسلم: أی الناس أفضل قال «کل مخموم القلب، صدوق اللسان». قالوا: صدوق اللسان، نعرفه. فما مخموم القلب؟ قال «هو التقی النقی. لا إثم فیه ولا بغی ولا غل ولا حسد». [6] عبد الله بن عمرو رضی الله عنه می‌فرماید: به رسول خدا گفتم بهترین مردم کیست؟ فرمودند: هر که قلبش مخموم و راستگو باشد. گفتند: راستگو را می‌شناسیم اما مخموم‌القلب کیست؟ فرمود: باتقوای پاک، قلبی که در ان نه گناهی هست و نه سرکشی و غش و حسد وجود دارد. در جای دیگر فرمودند: إتق الله حیثما کنت وأتبع السیئة الحسنة تمحها وخالق الناس بخلق حسن. [7]

[6] فی الزوائد: هذا إسناده صحیح. رجاله ثقات. (البخاری کتاب الزهد.)

[7] رواه أحمد بن حنبل.

            دو)

http://webcache.googleusercontent.com/search?hl=fa&lr=&q=cache:uCuaUF-VAp8J:http://www.manthoor.com/entry.php?b=98+%22%D9%82%D9%84%D8%A8+%D9%85%D8%AE%D9%85%D9%88%D9%85+%D9%82%D9%84%D8%A8%22&ct=clnk

صدوق اللّسان مخموم القلب ..

..........
*
قلب مخموم: قلب صفیّ رضیّ، قلب صوفیّ.


*
قلب مخموم: قلب تقیّ نقیّ، ذی خُلُق زکیّ و سلوک مرضیّ.


*
قلب مخموم: لا شرک فیه، و لا شکّ یعتریه.


:
لا یزیغ و لا یتیه، و لا یتکبّر و لا یتیه.


:
بعید عن الشّهوات و الشبهات.


:
بعید عن الغفلات و البدوات.


:
سلیم فی الخطوات و الخطرات.


:
سلیم فی الخلوات و الجلوات.


*
قلب مخموم: لا یلهج بالدنیا الدّنیا، و لا یهجس أنا أنا. بل یرجو الأخرى الأولى و یلهج أنتَ أنتَ.


*
قلب مخموم: مبدؤه الرّضا، و مطلبُه الرّضا، و مقولُه الرّضا، و مأمولُه الرّضا، أخلص فی الرّضا، و خلاصه الرّضا.

            سه) مرحوم حضرت آیت الله آقای خمینی:

            مصباح الهدایة ال الخلافة و الولایة:

آن وجود جمعى جامع جمیع کلمات الهیه، که متصف به اعلى درجات اعتدال است، تولد (ص 27) یافت به قلب تقیّ نقىّ احدى احمدى، الثابت فی حاقّ الوسطیة و البرزخیة و العدالة؛ و قال: نحن السابقون الآخرون. از همین جهت در أزل الآزال آن چه که بر کلیه انبیاء و اولیاء از امم سابقه و لاحقه افاضت شد، بر کتاب استعداد آن حقیقت الهیه دفعتا نازل گشت‏ (ص 28).

شرح چهل حدیث:

از مقام غیب احدى به قلب تقىّ نقىّ احدى احمدى محمدى خطاب آید که: قل به حسب این نشئه برزخیه کبرى به ظهور اسم اللّه، که آن مقام مشیت مطلقه و صاحب تعین و ظهور رحمانیت در عین رحیمیت و بسط در عین قبض است (ص 652).

آداب الصلوة (آداب نماز):

و اما عظمت مرسل إلیه و متحمّل آن: پس آن، قلب تقىّ نقىّ احمدى احدى جمعى محمّدى است که حق تعالى به جمیع شئون ذاتیّه و صفاتیّه و اسمائیّه و افعالیّه بر آن تجلّى نموده؛ و داراى ختم نبوّت و ولایت مطلقه است؛ و اکرم بریّه و اعظم خلیقه و خلاصه کون و جوهره وجود و عصاره دار تحقّق و لبنه اخیره و صاحب برزخیّت کبرى و خلافت عظمى است (ص 183).

سر الصلوة معراج السالکین و صلوة العارفین:

آن الهام که از حضرت غیب به قلب تقى نقى احمدى محمدى صلى اللَّه علیه و آله مى‏شد، شاید تجلّیات لطفیه بود براى تسکین آن نور پاک از آن غشوه تجلى به عظمت (ص 96).

            چهار)

http://www.bidary.net/archives/3171

از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ پرسیده شد که کدام یک از مردم بهترند؟ فرمود: «هر که قلبی “مخموم” دارد و زبانی راستگوی» گفتند: راستگوی را دانستیم اما قلب مخموم چیست؟ فرمود: «هر قلب متقی پاکی که نه گناهی در آن است و نه ستم و نه غل و حسد» [به روایت ابن ماجه با سند جید]

به این حدیث بزرگ گوش بسپارید؛ حدیثی که شایسته است آن را چراغی فرا راه خویش قرار دهیم، چراغی که راه ما را در زمانه‌ای که طوفان‌های سختی و چند دستگی بر امت وزیدن گرفته است روشن می‌کند:

از انس رضی الله عنه روایت است که ما به همراه رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نشسته بودیم که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «اکنون مردی از اهل بهشت بر شما وارد می‌شود» پس مردی از انصار بر ما وارد شد در حالی که قطرات آب وضو از محاسن وی می‌چکید و کفش خود را در دستش گرفته بود. روز بعد رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ باز همان سخن را گفت و باز همان مردی که روز اول بر ما وارد شده بود وارد شد. روز سوم نیز رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ همان سخن خویش را تکرار کرد و باز هم همان مرد به مانند روز اول [بر ما] وارد شد… عبدالله بن عمرو بن عاص (رضی الله عنهما) او را دنبال کرد و برای دانستن راز او سه روز نزد او ماند. عبدالله می‌گفت از آن مرد عملی بیش از عمل دیگر صحابه ندیدم جز اینکه شب‌ها در هنگام غلت زدن در رخت‌خوابش تکبیر خداوند را می‌گفت تا آنکه برای نماز صبح بیدار می‌شد. سپس عبدالله او را از سخن رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ درباره‌ی وی آگاه ساخت و سپس به وی گفت: من ندیدم که تو عمل نیک زیادی انجام دهی پس چه چیز باعث شده به این جایی برسی که پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود؟ او گفت: اعمالی که من انجام می‌دهم همینی بود که دیدی جز اینکه من در درون خود هیچ غل و غشی از کسی از مسلمانان نمی‌یابم و بر هیچکس به خاطر نعمتی که خداوند به او داده است حسادت نمی‌ورزم. پس عبدالله به او گفت: این همان چیزی است که باعث شده تو به این مقام برسی. [به روایت احمد با سند حسن]

وقتی «مَتاع» ندارند ، تمام نظرهاو سخنان خود را «مُطاع» می خواهند

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            حسن یوسفی اشکوری، در: یادنامۀ طالقانی و نخشب، شهریور 1376، صفحه ی 71:

            «نهضت «متاع»: مکتب تربیتی اجتماعی عملی، که با پیشگامی مهندس بازرگان و دکتر سحابی در سال 1334 تأسیس شد.»

آیا کسانی که هشتم مارس را روز جهانی ی زن می دانند «اُموی» هستند؟

              بسم الله الرحمان الرحیم.

            مرتضی در تاریخ 26/12/1388 در http://password.parsiblog.com/1357015.htm چنین نوشته است:

            ««روز جهانی زن»!

این امویان چه خوب خود را هر روز بیش از پیش رسوا می‌کنند؛

روز ولادت حضرت زهرا (س) و روز زن را فراموش و 8 مارس را به تقلید از غربی‌ها و فمینیست‌ها بعنوان روز زن می‌گیرند.

مگر نه این است که هر بزرگداشتی پشتوانه و تاریخچه‌ای دارد؛

مگر نه این است که ما با نامگذاری روزها و ایام به دنبال یادکردن از بزرگی هستیم .

در نامگذاری روز زن چه هدفی بالاتر از اینکه می‌خواهیم دخت نبی اکرم (ص) را الگوی زنان عالم قرار دهیم.

اکنون آیا با قبول روز زن در تاریخ 8 مارس که روز اعتراض کارگران زن کارخانه نساجی در نیویورک بوده است، می‌خواهید این روز را جایگزین روز ولادت حضرت زهرا کنید؟ این کار ساده لوحانه نیست؟

شما که به هیچ چیز اعتقاد ندارید، نمی‌دانید مردم این کشور مسلمان هستند؟ 

اهانت کار شما شده؟

بعد از اهانت به فرزند زهرا (س) این بار به خود حضرت زهرا (س) اهانت کردید و نه تنها به ایشان که به آیات قرآن هم اهانت کردید و آیات مربوط به طلاق و دیه را که جزء آیات صریح قرآن است را واپسگرایانه و دارای تبعیض خواندید.

شما را شرم باد که مانند کسانی که در اوایل انقلاب قانون قصاص را غیر انسانی خواندید آیات قرآن را ساده لوحانه زیر سئوال بردند و خشم امام امت را برانگیختند، شما هم منتظر خشم رهبر انقلاب و خروش امت غیور باشید که در آن روز شما را جایی نیست و چه بسا مانند بنی صدر ملعون با لباس زنانه فرار کنید. هرچند بعد از 22 بهمن اینکار هم برای شما کار تازه‌ای نیست!»

            پایان نقل از لینک.

            این برادر ما ظاهراً خیلی علاقه دارد حضرت زهرا سلام الله علیها را الگوی خود قرار دهد. خُب. خیلی خوب است. بنده روایتی خواندم حتا امام زمان، حضرت زهرا را الگوی خود قرار می دهد. اما این برادر ما چرا به یکی از اولاد حضرت زهرا، یعنی سیدابوالحسن بنی صدر، می گوید «ملعون»؟ خب سیدابوالحسن بنی صدر طبق قانون عزل شد، و سپس ــ گفته می شود ــ با لباس زنانه از ایران خارج شد. خب آیا این دلیل می شود ما هرچه از دهنمان درمی آید بگوئیم به بنی صدر؟ این برادر ما چرا گمان نمی کند در انتخاب بین روز تولد حضرت زهرا و روز هشت مارس، افراد حق انتخاب دارند هر کدام را می خواهند برگزینند و حضرت زهرا کرامتش و بزرگواری اش بیشتر از آن است که اگر افرادی روز هشت مارس را به عنوان روز زن در نظر بگیرند، آن حضرت آن افراد را «اُموی» بنامد؟ آن حضرت، حضرت فاطمه زهرا است! آن حضرت، نویسنده ی روزنامه ی کیهان که نیست!

مبارزه با ماهواره: بسیج + پلیس + وزارت کشور + وزارت اطلاعات +...

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            http://tarh.majlis.ir/?ShowRule&Rid=0F3E73F9-019A-42F0-AC38-F9CE3921A754

           

قانون ممنوعیت بکارگیری تجهیزات از ماهواره

23/11/1372

قانون ممنوعیت بکارگیری تجهیزات دریافت از ماهواره

ماده 1 - به موجب این قانون ورود، توزیع و استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره جز در مواردی که قانون تعیین کرده است ممنوع می‌باشد.

ماده 2 - وزارت کشور موظف است با استفاده از نیروهای انتظامی و یا نیروی مقاومت بسیج در اسرع وقت نسبت به جمع‌آوری تجهیزات دریافت‌از ماهواره اقدام نماید.

تبصره - مهلت جمع‌آوری تجهیزات موجود دریافت از ماهواره از تاریخ تصویب این قانون یک ماه می‌باشد. بعد از انقضای مهلت مذکور‌استفاده‌کنندگان به مجازات‌های تصریح شده در این قانون محکوم خواهند شد.
‌ماده 3 - وزارت کشور موظف است با هماهنگی وزارت اطلاعات با وسایل ممکن نسبت به جلوگیری از ورود و توزیع تجهیزاتی که صرفاً برای‌دریافت از ماهواره مورد استفاده قرار می‌گیرد اقدام نماید و ضمن توقیف وسایل فوق عاملین آن را با وسائل توقیفی به مراجع صالحه قضائی معرفی‌نماید. نحوه هماهنگی در آیین‌نامه اجرایی مشخص خواهد شد.

تبصره - کلیه کالاهای ضبط و مصادره شده موضوع این قانون جهت توسعه پوشش رادیو و تلویزیونی کشور در اختیار سازمان صدا و سیمای‌جمهوری اسلامی ایران قرار می‌گیرد.

ماده 4 - کلیه دستگاه‌های فرهنگی کشور موظفند اثرات مخرب استفاده از برنامه‌های منحرف‌کننده را در جامعه تبیین نمایند.

ماده 5 - سازمان صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (‌مؤسسه رسانه‌های تصویری) می‌توانند نسبت به ضبط و پخش آن دسته از‌برنامه‌های ماهواره که مغایر با ارزش‌های و مبانی فرهنگ اسلامی و ملی نباشد اقدام نمایند.

ماده 6 - دستگاه‌های صدا و سیما، پست و تلگراف و تلفن و سازمان‌های وابسته از شمول این قانون مستثنی می‌باشند.

تبصره - صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به منظور واردات فرستنده‌ها، تجهیزات تولید و پخش و لوازم یدکی متعلق به آنها مواد اولیه تولید‌فیلم و سریال از اخذ مجوز ورود و گواهی عدم ساخت وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی نظیر وزارتخانه‌های پست و تلگراف و تلفن، صنایع و‌بازرگانی و گواهی سازمان انرژی اتمی و ثبت سفارش وزارت بازرگانی معاف می‌باشد.

ماده 7 - دستگاه‌ها و سازمان‌هایی که برای انجام وظایف قانونی خویش لازم است از تجهیزات دریافت از ماهواره استفاده نمایند باید مجوز لازم را ‌از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با هماهنگی وزارتخانه‌های اطلاعات و پست و تلگراف و تلفن کسب نمایند.

ماده 8 - واردکنندگان، تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان تجهیزات دریافت از ماهواره علاوه بر ضبط و مصادره اموال مکشوفه توسط دادگاه‌ها به‌مجازات ده تا یکصد میلیون ریال محکوم می‌گردند.

ماده 9 - استفاده‌کنندگان از تجهیزات دریافت از ماهواره علاوه بر ضبط و مصادره اموال مکشوفه به مجازات نقدی از یک میلیون تا سه میلیون ریال‌محکوم می‌گردند.

الف - حمل ، نگهداری، نصب و تعمیر تجهیزات دریافت از ماهواره ممنوع و مرتکبین به مجازات نقدی از یک تا پنج میلیون ریال محکوم‌می‌گردند

ب - وجوه دریافتی بابت مجازات مواد 8 و 9 این قانون به خزانه واریز و صد درصد (100%) آن جهت تأمین هزینه‌های اجرای این قانون و مقابله‌با تهاجم فرهنگی در اختیار وزارتخانه‌های کشور و فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران قرار داده می‌شود تا در‌حدود اعتبارات مصوب بودجه سالانه کل کشور به مصرف برسد.

ماده 10 - وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری وزارت پست و تلگراف و تلفن و سازمان‌های ذیربط موظفند با استفاده از اهرم‌های حقوقی و‌بین‌المللی در جهت حراست از مرزهای فرهنگی کشور و حفظ کیان خانواده علیه برنامه‌های مخرب و مبتذل ماهواره اقدام لازم را انجام دهند.

تبصره - نشر آگهی‌های تبلیغاتی از طرق مختلف توسط مطبوعات، صدا و سیما یا تبلیغات شهری که متضمن جواز استفاده از برنامه‌های ماهواره‌می‌باشد ممنوع است.

ماده 11 - دولت موظف است ظرف مدت یک ماه از تاریخ تصویب این قانون آیین‌نامه اجرایی آن را تهیه و تصویب نماید.

قانون فوق مشتمل بر یازده ماده و چهار تبصره در جلسه روز یکشنبه بیست و سوم بهمن ماه یک هزار و سیصد و هفتاد و سه مجلس شورای اسلامی‌تصویب و در تاریخ 1373.11.26 به تأیید شورای نگهبان رسیده است.

رئیس مجلس شورای اسلامی - علی‌اکبر ناطق نوری

آزادیهای اجتماعی ـ سیاسی ی ماحتاازآزادیهای ورزشی ی ماهم کمتر است

              بسم الله الرحمان الرحیم.

            در استادیوم، طرفداران استقلال و پرسپولیس و تراکتور و سپاهان و هر تیمی می روند و تیم مورد علاقه ی خود را تشویق می کنند، و حتا گاهی اوقات تیم محبوب آنها بازی ندارد اما می روند استادیوم و رقیب تیم محبوب خود را تخریب می کنند. اما:

            در خیابانها، فقط آنها حق دارند حاضر شوند و شعار بدهند و دیدگاههای سیاسی و اجتماعی ی ملی و بین المللی ی خود را نشان دهند، که پیشاپیش معلوم است مورد تأیید حکومت هستند، و حکومت برای آنها پوستر و پرچم و ... هم تهیه می کند. حتا در روزهایی که حکومت اعلام می کند هر تجمعی غیر قانونی است، ناگهان می بینید چند گروه با پرچم و پوستر و ... ظاهر می شوند و شعارهای مورد تأیید حکومت را سر می دهند. اگر افرادی مایل باشند بروند جلوی مقرّ سازمان ملل در تهران و بروند جلوی سفارت انگلیس، و شعارهای انقلابی سر بدهند، حکومت آنها را صاحب حق تظاهرات خیابانی می داند.

            در مسائل ورزشی، به خصوص فوتبال در نظرم است، گاهی اوقات سرمربی ها و بازیکنان و داورها و مسئولان فدراسیون و ...، با هم جر و بحثشان می شود و اتهاماتی می زنند و ادعاهایی می کنند، و در برنامه ی 90 یا برنامه های دیگر، هر دو طرف، «و نه فقط یکی از دو طرف»، حق پیدا می کنند استدلال خود را بگویند و نظر خود را بگویند. اما:

            در مسائل سیاسی، یک طرف و یک گروه و یک جناح، می گوید و می گوید و می گوید و می گوید و می گوید، و طرف دیگر، فقط متهم است و محکوم است و منفور است و جایی در بین ملت ایران ندارد، و خود او و آنها که جایی در بین ملت ایران ندارند و متهم هستند و محکوم هستند و این هستند و آن هستند، در رسانه ی «ملّی» دیده نمی شوند، تا «ملت بزرگوار ایران» ببینند آنها هم حرفی دارند بزنند یا نه و استدلالی دارند یا نه.

            ظاهراً آزادیها و حقوق اجتماعی ـ سیاسی ی ما، حتا در حد آزادیها و حقوق ورزشی و فوتبالی ی ما هم نیست.