ای صاحب ذوالفقار ذکر و فکر ، ای علی

                بسم الله الرحمان الرحیم.

            در http://www.7vadi.com/2011/06/blog-post_28.html ، در نوشته ای به قلم دکتر سیدمصطفی آزمایش، تعبیر «ذوالفقار ذکر و فکر» را به کار برده اند.

            در نوزدهم ماه رمضان، که ضربت خوردن حضرت ولی الله و حجت الله و عبدالله و سیف الله علی بن ابی طالب علیه السلام است، از خدا می خواهم از فکر و ذکر و ظلم ستیزی و استبدادستیزی و عدالتخواهی ی حضرت صاحب ذوالفقار، اندکی به ما عطا کند و خود نیز همت کنیم برای رسیدن به ذره ای از کمالات آن مولا و آن آقا.

از جبهه ی مشارکت ایران اسلامی تا جبهه ی پایداری ی انقلاب اسلامی

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            یک)

http://www.fardanews.com/fa/news/73036/%D9%86%D8%A8%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86

تاریخ انتشار 1 بهمن 1387

[بهزاد] نبوی: انقلاب اسلامی مردمی ترین انقلاب جهان

[بهزاد نبوی] عضو ارشد سازمان مجاهدین، انقلاب اسلامی را مردمی ترین انقلاب جهان خواند و گفت: این انقلاب در جهان بی نظیر بود و ما به داشتن آن افتخا[ر] می کنیم.

            دو)

http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=19407

تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۸۹ - ۱۷:۰۵

پروانه فعالیت «جبهه مشارکت» و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» رسما لغو شد

دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب، در نامه‌هایی جداگانه به احزاب «جبهه مشارکت» و «سازمان مجاهدین انقلاب»، از توقیف پروانه فعالیت این دو حزب خبر داده است.

            سه)

http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=43216

کدخبر: ۴۳۲۱۶

تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۳:۱۱

روح الله حسینیان: بی عشق خمینی و خامنه‌ای عاشق مهدی شدن جز دروغی کلاهبردارانه نیست


نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در سخنانی در اولین همایش جبهه پایداری انقلاب اسلامی، گفت: انقلاب اسلامی از بدو ظهور همواره با ریزش‌ها و رویش‌ها همراه بوده است، اما آنچه بالنده و شتابنده به پیش رفته است جوهره انقلاب اسلامی است.

۷۰ درصد

                     بسم الله الرحمان الرحیم.

            سردار جزایری معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح، طبق http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=40114 ، مورخ 6 تیر 1390:

            «در برخورد با ماهواره باید خودمان را در شرایط جنگی ببینیم»

            سعید ابوطالب، نماینده ی مجلس شورای اسلامی، طبق http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=238119 ، مورخ 16 مهر 1384:

«در این زمینه سه راهکار وجود دارد، یک راهکار می گوید که "ماهواره" را کاملا ممنوع کنیم که این روش تا کنون شکست خورده است ، ضمن اینکه وجه "قانونی"، "شرعی" و "حقوقی" ندارد. ما حق نداریم این کار را بکنیم .

راهکار دیگری می گوید "ماهو اره" باید آزاد شود که این هم وجه "حقوقی" و" شرعی" ندارد و با "روح انقلاب اسلامی ایران" که ذات فرهنگی دارد تناسبی ندارد.

ما معتقدیم "راه حل سومی" وجود دارد و" آن استفاده مدیریت شده از ماهواره" است وما نباید حق مردم را سلب کنیم ، ما باید آثار ضد فرهنگی و بدی های "ماهواره" را بگیریم و" "برنامه های مناسب " آن را برای مردم پخش کنیم، بیاییم ادارت فرهنگی ایجاد کنیم تا همه بتوانند از "ماهواره" استفاده کنند.»

پایان نقل سخنان آقای سعید ابوطالب.

سؤال:

روح انقلاب اسلامی ی ایران، ذات فرهنگی دارد؟ روح انقلاب اسلامی ی ایران، که ذات فرهنگی دارد، ایجاب می کند ماهواره آزاد نباشد؟

راه حل سوم درباره ی مسئله ی ماهواره، که این است مردم از ماهواره ای که توسط مدیران مدیریت شده است، استفاده کنند، یعنی مدیرانی مانند جناب عالی که می فرمائید انقلاب اسلامی ی ایران روح دارد و روحش ذات فرهنگی دارد و ذات فرهنگی اش ایجاب می کند ماهواره آزاد نباشد، این مدیران ماهواره را مدیریت کنند و سپس مردم از این ماهواره که به این نحو مدیریت شده استفاده کنند؟

آیا مردم، خودشان، مناسب و نامناسب را نمی توانند تشخیص دهند؟

برای این که مردم همه بتوانند ــ اگر بخواهند ــ از ماهواره استفاده کنند، باید قبلش ادارات فرهنگی، توسط مدیرانی مانند جناب عالی ایجاد شده باشد؟

مدیریت؟ مدیریت یعنی چی؟ توجه کنید به سخنان سیدرمضان شجاعی کیاسری نماینده ی مجلس شورای اسلامی طبق  http://www.khabaronline.ir/news-160146.aspx مورخ 9 تیر 1390: «آخرین پژوهش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در آبان 85 حکایت از استفاده بیش از 70 درصد مردم تهران از ماهواره دارد. ضمن اینکه بیش از 80 درصد دارندگان ماهواره معتقدند ماهواره وسیله مناسبی است و از آن استفاده مناسب می کنند. آمار استفاده از آنتن های ماهواره ای در مناطق مرزی که تحت پوشش شبکه های صدا و سیما نیستند بیشتر و حدود 90 درصد است. بنابراین باید با دقت جوانب این موضوع را در نظر گرفت و قانونی تصویب کرد که به نفع همه باشد.»

            و توجه کنید به سخنان زمانی نماینده ی مجلس شورای اسلامی طبق http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1849400 روزنامه ی آفتاب یزد مورخ 13 اردیبهشت 1388: «بیش از 70 درصد مردم تهران زیر خط فقر هستند».

            طبق سخن دو نماینده ی مجلس، بیش از 70 درصد مردم تهران زیر خط فقر هستند، و، بیش از 70 درصد مردم تهران ماهواره دارند. خب حالا شما «مدیران» ارجمند و بزرگوار و متعهد، که قاطعیت و سماجت مأموران نیروی انتظامی و مقامات صدا و سیما و وزارت کشور و قوه ی قضائیه و ... در «کشف» و ضبط ماهواره ی بیش از 70 درصد از مردم تهران را در طول 17 سال گذشته مشاهده کرده اید، آیا همچنین به همان اندازه قاطعیت و سماجت از آن مقامات و دیگر مقامات در مبارزه با فقر که طبق سخنان نماینده ی مجلس بیش از 70 درصد مردم تهران زیر خط فقر هستند، مشاهده کرده اید؟

با تغییر واحد پول ایران مخالفم

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            1)

            دکتر شاهین سپنتا، در http://drshahinsepanta.blogsky.com/1390/04/30/post-640/ در تاریخ 30 تیر 1390، مقاله ای نوشته است. (رضا مرادی غیاث آبادی در http://ghiasabadi.com/pasokh-beh-naqde-negarandeh-shahnameh.html گفته است: «آقای علی حیدری (با نام مستعار دکتر شاهین سپنتا)». ــ در http://www.mirasyar.persianblog.ir/post/1158 محمدرضا زادهوش گفته است: «علی حیدری نویسنده، پژوهشگر، اصفهان پژوه، ایران شناس، شاعر، روزنامه نگار و وبلاگ نویس ایرانی در بیستم اردیبهشت ماه سال 1353 شمسی چشم به جهان گشود. او دکترای خود را در رشته دامپزشکی از دانشگاه شهرکرد گرفت و نام نویسندگی شاهین سپنتا را برای خویش برگزید. ... وبلاگ ایران نامه در بلاگ اسکای جستارهای وی در زمینه ایران شناسی و آثار باستانی است.»)

            دکتر شاهین سپنتا در مقاله اش، و با دلایلش، واژه ی «دارا» را برای واحد پول ایران پیشنهاد داده است. بنده در ذیل مقاله ی ایشان چنین کامنت گذاشتم:

«سلام علیکم.

با تغییر واحد پول ایران مخالفم.

ظاهراً از قدیم الایام، داد و ستد نام واحد پول، در بین ملتها رایج بوده است. مسلمانان درهم و دینار را از بیگانگان گرفتند. از روم و یونان (؟). ظاهراً از ایران هم الگوبرداری می کردند. ایران واژه ی «پول» و «اسکناس» و «سکه» را ظاهراً از بیگانگان گرفته. ریال و تومان را از بیگانگان گرفته. من گمان نمی کنم ما ایرانیان با شنیدن واژه ی (یونانی ی؟) «پول» به یاد حمله ی اسکندر به ایران بیفتیم، و فرمایش شما مبنی بر این که ما با شنیدن واژه ی تومان یاد حمله ی مغولان و با شنیدم ریال یاد حمله ی اسپانیائیها و پرتغالیها می افتیم، این را دور از واقعیت، و مقدمه ای را برای قبولاندن پیشنهادهای شما می دانم.

البته اگر حکومت ما و جامعه ی ما دموکراتیک باشد، و اگر ملت اراده کرده باشد واحد پول خود را عوض کند، پیشنهادها و تحلیلهای شما و تمام ایرانیان باید محترم باشد و بررسی شود، و رأیی که در اکثریت است، ملاک عمل برای تغییر دادن واحد پول قرار گیرد.

من دلیلی برای تغییر تومان با حدود دویست سال سابقه ی کاربرد و ریال با حدود هشتاد سال سابقه ی رسمی ی کاربرد (البته ظاهراً کاربردش «رسمی» بوده و هست، ولی مورد قبول عموم مردم قرار نگرفته) نمی بینم.

با احترام.»

            2)

            رضا مرادی غیاث آبادی، متولد 1342، در http://ghiasabadi.com/dari-dinar.html ، 23 تیر 1390، دری و دینار را به عنوان واحد پول جدید ایران پیشنهاد داده، و ریال و تومان و ... را «نام های نپذیرفتنی» دانسته، و دلیلش برای نپذیرفتنی بودن ریال و تومان چنین است: «ریال: به دلایل خاستگاه زبانی پرتغالی/ اسپانیایی، بازمانده‌ای از سلطه پرتغالیان بر خلیج فارس و نیز خودداری دویست ساله مردم در بکارگیری آن.
تومان/ تومن: به دلیل خاستگاه زبانی مغولی و نیز به این دلیل که در اصل نام واحد پول نبوده و واژه‌ای به مفهوم «ده هزار» است، مانند «امیرتومان».
»

            این جانب سیدعباس سیدمحمدی البته نه ژاپنی ام نه هندی ام نه آمریکایی ام نه الجزایری ام نه فرانسوی، بلکه ایرانی ام، اما گرایشی به ذهنیت غلیظ و دستگاه فکری ی غلیظ و دستگاه استدلالی ی غلیظ و دستگاه اختراعی ی غلیظ بر اساس «ایران» و «پارسی» ندارم، و گرایش غلیظ و حتا رقیق به ضدیت با ایران هم ندارم.

            ای پروفسورها! ببخشید! اگر تومان را به کار نبریم، چون خاستگاهش مغولی است، پس قورمه سبزی هم نخوریم، چون خاستگاه لغت قورمه مغولی است و «آقا» هم نگوئیم چون خاستگاهش مغولی است و «پول» هم نگوئیم چون ظاهراً خاستگاه لغتش یونانی است.

            3) بنده گمان می کنم واژه ی تومان، به عنوان واحد پول، جزئی از فرهنگ ما ایرانیان شده است. واژه ی ریال رسماً واحد پول ما است، اما به دلایل مختلف ظاهراً از ابتدای رسمی شدنش تا کنون، مورد قبول عمومی قرار نگرفته است. بنده گمان می کنم ریال هم، که در زبان عمومی به کار نمی رود، جزئی از فرهنگ ما ایرانیان شده است.

            بنده گمان می کنم مردم ایران وقتی می گویند دویست تومان و وقتی می گویند دو هزار ریال، دیکشنری باز نمی کنند ببینند «تومان» و «ریال» ایرانی ی باستانند یا پَهلَوی اند یا اوستائی اند یا مغولی یا اسپانیائی. چنان که وقتی یک روستائی شب هنگام «فانوس» برمی دارد و از منزلش بیرون می رود، نیازی ندارد بداند «فانوس» و «فنومنولوژی» همریشه اند. 

            البته بنده آراء و نظرها و دیدگاههای ادیبان و زبان شناسان و تاریخدانها و ایران شناسها در موضوع نام واحد پول ایران را ارج می نهم، اما خواهش می کنم ماها که چهار کلمه سواد و لغت و چیز میز یاد می گیریم، ملت ایران را و فرهنگ ایران را دستمایه ی هوسبازیهای خود قرار ندهیم.

            4) من تقریباً تردید ندارم موضوع تغییر نام واحد پول ایران، در حدّ بانک مرکزی و دولت و رئیس جمهور و مجلس شورای اسلامی نیست. اگر بحث تغییر نام واحد پول، صرفاً برای تشویق کردن مردم برای نوعی مشارکت اجتماعی (و مقدمه ای برای مشارکت سیاسی در انتخابات بعد ِ مجلس و ریاست جمهری) نباشد، و واقعی باشد، من تقریباً تردید ندارم این که نام جدید واحد پول ایران چه باشد، تعیین کننده اش فقط مقام معظم رهبر ایران خواهد بود.

            5) بنده با تغییر واحد پول ایران مخالفم، مگر به این صورت:

            حدود هشتاد سال است ریال واحد رسمی ی پول ایران است و تومان واحد غیر رسمی اما متداول. هر ده ریال یک تومان است. من موافقم که واحد پول ایران رسماً بشود تومان، و ریال به عنوان یکی از اجزاء پول حفظ شود (مانند این که سِنت یکی از اجزاء دلار آمریکا است).

دستورالعمل میت مختار

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            الف) عیناً از http://allamehh.blogfa.com/post-230.aspx نقل می کنم:

« دستور العمل میت مختار استاد قائمی ازشاگردان علامه

آخر آیه 81 سوره اسراء (انّ الباطل کان زهوقا) {در این دستور العمل استاد قائمی، بحثی از تفسیر انفسی خوابیده است که موکول به وقتش می کنیم} این سخن استاد شیخ محمد قائمی امیری است که سالها در نزد اساتید علم و عمل زانو زده و اینک سالهاست که خود استاد راهی ماهر و متبحّر است. نام بعضی اساتید خویش را که نمی فرماید اما بعضی مشخصند که آیت الله مظاهری رئیس وقت حوزه علمیه اصفهان و علامه دوران حسن زاده آملی از آن زمره اند و حتی حضرت علامه در دیوان نام ایشان را آورده و مقامات بالائی را به او نسبت داده است مثلا حرف از جفر پیش می آورد که: رادار چه جفـر جامع خویشی ******* از خویش نتیجه گـیــر ای جفـّـار و این رشته سری داراز دارد

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و پنجم مهر 1389ساعت 11:47  توسط علی مشهد  |  2 نظر »

            ب) استاد شیخ محمد قائمی امیری، که نام برده شد، طبق http://www.rasanews.ir/Nsite/FullStory/?Id=6110 مورخ 20 خرداد 1388، حجت الاسلام محمد قائمی امیری است که در سن 68 سالگی درگذشته و در بابل دفن شده است.

            پ) دکتر علی قائمی امیری، فرزند نصرالله، متولد 1316 بابل، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و نماینده ی اولین دوره ی مجلس شورای اسلامی، و استاد فعلی ی دانشگاههای تهران در دوره های دکترا و کارشناسی ی ارشد علوم تربیتی و ...، که در http://tarikhirani.ir/Modules/News/Phtml/News.PrintVersion.Html.php?Lang=fa&TypeId=4&NewsId=961 مورخ 3 تیر 1390، گفته است «[شیخ علی تهرانی] اکنون در ایران است و نمی‌دانم چرا هنوز زنده است» و گفته است «لاهوتی الان اگر بود، جزو کسانی بود که اعدام می‌شد»، آیا با مرحوم حجت الاسلام محمد قائمی امیری (که دستور العمل میت مختار از او (؟) است) نسبت دارد؟

ظاهراً بله. چه بسا دکتر علی قائمی امیری فرزند نصرالله متولد بابل سال 1316 ، که گفته است «[شیخ علی تهرانی] اکنون در ایران است و نمی‌دانم چرا هنوز زنده است» و گفته است «لاهوتی الان اگر بود، جزو کسانی بود که اعدام می‌شد»، و مرحوم حجت الاسلام محمد قائمی امیری که در سال 1388 در بابل دفن شده است و دستورالعمل میت مختار از او (؟) است، برادر باشند: در http://www.taaghghol.blogfa.com/8911.aspx گفته اند: «حجت الاسلام حاج شیخ محمد قائمی از یک خانواده ی روحانی و متدین و متعهد به اسلام در سال 1320 پا به عرصه ی دنیا گذاشت. وی در همان اوان بچگی از هوش سرشار برخوردار بود. پدر مرحومش حجت الاسلام و المسلمین شیخ نصرالله قائمی که از اعاظم و بزرگان شهر امیرکلا بود، در تربیت وی کوشید»