با استدلال غلط به آیات و روایات ، به چاه بی اخلاقی سقوط نکنیم

           

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            آقای امیرمهدی، گفت:

            «ما در جامعه ای زندگی می کنیم که اکثریت قریب به اتفاق مردمش الاغ تشریف دارند.»

            سپس در برابر انتقادها، که چرا چنین حرفی می زنی، گفت:

            «شما یا دیگران این مقدار قدرت تعقل و شعور ندارید که مسائل را تفکیک کنید؟ امام صادق که می گوید اکثر مردم الاغ و خر و گاو میمون و خوک هستند معاذالله بی ادبی کرده؟ اگر من حرف ایشانرا تکرارا کنم بی ادبی کرده ام؟ شما یا دیگران اگر با مسائل آشنا نیستی من مقصرم؟ دروغ بگویم وبگویم همه گل وسنبل ودوست داشتنی و مهربان و .. هستند؟شما در این جامعه زندگی نمی کنی؟ این همه آدم که حق دیگران را مثل آب خوردن پایمال می کنند ودروغ می گویند و تهمت می زنند و بدگوئی می کنند و حق و ناحق می کنند و...اینها انسان هستند؟»

            همان طور که می بینید، امیرمهدی، که گفت

            «ما در جامعه ای زندگی می کنیم که اکثریت قریب به اتفاق مردمش الاغ تشریف دارند»

            خود را دارای مقدار کافی قدرت تعقل و شعور، و دارای توانائی ی تفکیک مسائل، و پیرو صادق امام جعفر صادق علیه السلام، و آشنا با مسائل، و صادق غیر دروغگو می داند، و قاعدتاً کسانی را که نمی گویند

            «ما در جامعه ای زندگی می کنیم که اکثریت قریب به اتفاق مردمش الاغ تشریف دارند»

            فاقد میزان کافی قدرت تعقل و شعور، و فاقد توانائی ی لازم برای تفکیک مسائل، و ناآشنا به مسائل، و دروغگو (یا کم راستگو) می داند.

           

            خُب. طبق درک بنده، این گونه سخنان، آسیبهای بزرگ به اخلاق جامعه ی انسانی وارد می کند. و چه دینداران و چه دین نداران، اگر نزدیک این استدلالهای غلط و استدلال نماها شوند، سقوط می کنند به چاه بی اخلاقی. خصوصاً دینداران، با استدلال سطحی و غلط به آیات و روایات، چه آسیبها و ناهنجاریها که ممکن است ایجاد کنند.

            ادیان الاهی، ادیان اخلاق و ادب هستند. و جُدای از بحث ادیان، هرچند در نوع انسان، هم خشونت هست و هم آرامش، اما ظاهراً عقلای بشر، خشونت را تأیید نمی کنند و خوشخوئی و ادب و آرامش و وقار را تأیید می کنند.

نظریه ی امامت حضرت علی اکبر ؛ نظریه دهنده: امیرمهدی

            بسم الله الرحمان الرحیم.

           

            1)

نویسنده: امیر مهدی
۱-
حضرت عباس، حضرت زینب و حضت علی اکبر (سلام الله علیهم) هرسه معصوم هستند به تصریح خود ائمه .

شنبه 20 آذر ماه سال 1389 ساعت 5:12 PM

            2)

نویسنده: امیر مهدی علمای شیعه معتقدند که اگر حادثه کربلا پیش نمی آمد امامت به حضرت زین العابدین (صلوات الله علیه) نمی رسید. فضائل‌قمر بنی هاشم وحضرت علی اکبر بسیار چشمگیر وعظیم بوده است.
البته
بعضی بزرگان قائلند به این که چون حضرت علی اکبر از نسل زهرای اطهر (صلوات الله علیها) است  امامت به ایشان می رسید.در هر حال گرچه این بزرگواران امام نبوده اند وبه این مقام نرسیده اند اما چون  بالقوه شایستگی تصاحب این مقام را داشته اند در مسائلی همچون چهره پردازی وبازیگری با آنها معامله  امام معصوم می کنیم.

شنبه 20 آذر ماه سال 1389 ساعت 5:54 PM

            3)

نویسنده: سیدعباس سیدمحمدی
سلام علیکم.
امیرمهدی گفته است:

«علمای شیعه معتقدند که اگر حادثه کربلا پیش نمی آمد امامت به حضرت زین العابدین (صلوات الله علیه) نمی رسید. فضائل‌قمر بنی هاشم وحضرت علی اکبر بسیار چشمگیر وعظیم بوده است.»

سیدمحمدی:
اولاً کدام علمای شیعه؟
ثانیاً مگر روایات نسبتاً متواتر، یا به هر حال تعداد قابل توجهی روایت، نداریم که حضرت محمد نام تک تک دوازده جانشین خود را فرموده است؟
ثالثاً مگر هر فضیلتی، ولو در حد فضیلت حضرت ابوالفضل، قاعدتاً باید ختم شود به رسیدن به مقام امامت؟
ثالثاً، ظاهراً روایاتی هست که شهادی کربلا مقامی بس عالی دارند، و ابوالفضل مقامش در بین تمام شهادی کربلا (جز امام حسین) از همه بالاتر است.
رابعاً، روایاتی هست که اگر فلان فرزند حضرت محمد فوت نمی کرد، پیامبر می شد، یا اگر محمد نبود، علی به مقام محمد می رسید. این روایات، به طور کلی می خواهد تمجید کند از مقام فرد مورد نظر. و در خود روایت، اشاره می کند در مقام تحقق، خداوند در نظر نگرفته است که علی جای محمد را بگیرد و ابوالفضل جای حسین را بگیرد و علی اکبر جای امام سجاد بگیرد. بنده شخصاً برایم سرال بود. مشورت کردم. به گمان خودمف مسئله را به نحود درست فهمیدم. گمان می کنم امیرمهدی، یک مقدار عجولانه، دارد نظر می دهد.


امیرمهدی گفته است:
«البته بعضی بزرگان قائلند به این که چون حضرت علی اکبر از نسل زهرای اطهر
(صلوات الله علیها) است  امامت به ایشان می رسید.»
سیدمحمدی:
تمام فرزندان ائمه، از اولاد زهرا هستند. ولی مگر شرط کافی ی امامت، اولاد  زهرا بودن است؟
امامت منصبی خاص است که فقط و فقط خدا تعیین می کند. ظاهراً حتا حضرت محمد و حتا امامها، اختیار تعیین امام بعد از خود را ندارند.


امیرمهدی گفته است:
«حضرت عباس،
حضرت زینب وحضت علی اکبر (سلام الله علیهم) هرسه معصوم هستند به تصریح خود ائمه .»

سیدمحمدی:
ــ البته بنده اطلاعی از این تصریحها ندارم. بر مدعی است، نقل کند جملات مربوطه را.
ــ حتا اگر حضرت ابوالفضل علیه السلام معصوم باشد، طبق مشورت بنده با شیخ علی رجبی، عصمت ایشان مادون عصمت چهارده معصوم و مادون عصمت ذکرشده در آیه ی تطهیر است. رجبی گفت درباره ی حضرت ابوالفضل، اصولاً چندان بحث عصمت و بحث علم لدنی (مباحثی که مشخصاً در مورد امامها مطرح است) مطرح نیست. آن حضرت خدمتی به اسلام کرد، که این مقام رفیع نزد خداوند را برایش به ثمر رساند.
ــ  آقایی به نام حجت الاسلام معمار منتظرین در تاریخ سه شنبه هجدهم بهمن 1384 (هزار و سیصد و هشتاد و چهار)/هشتم محرم در تلویزیون شبکه ی تهران می گفت:
«حافظ رجب بُرسی در مشارق الانوار فی اسرار امیرالمؤمنین و جلال الدین سیوطی در جامع الصغیر جلد دوم صفحه ی 58 نقل کرده اند از پیامبر اسلام که:
لا تسبّ علیّ ً فانّه ممسوسٌ فی ذات الله.
آقای منتظرین در جملات بعدی اش گفت که امام حسین هم (در کجا؟) فرموده که «علی اکبر ممسوسٌ فی ذات الله». آقای منتظرین گفت این وصف «ممسوسٌ فی ذات الله» فقط درباره ی حضرت علی و حضرت علی اکبر است و درباره ی فرد دیگر در خاندان امامها یا فرزندان آنها [یا یاران آنها یا ...] وجود ندارد. همچنین گفت امام حسین (در کجا؟) فرموده «سکینة مستغرقة فی ذات الله». همچنین گفت امام زمان در زیارت ناحیه فرموده است «خدایا مرا در بهشت همنشین علی اکبر قرار بده».»


بنده از مرحوم منتظری سؤال کردم درباره ی سخنان فوق. ایشان جواب نداد.
به شیخ علی رجبی گفتم. گفت مشارق الانوار بعضاً نظرات شاذ دارد.


ببخشید. من یک مقدار احتمال می دهم امیرمهدی یک تعداد از این حرفهایش برگرفته از مطالبی است که در هیئتها شنیده است.

شنبه 20 آذر ماه سال 1389 ساعت 11:18 PM

            4)

نویسنده: امیر مهدی
دلایل عصمت آن بزرگوران در کتب شیعه آمده است.
مرحوم مقرم در کتابهای ارزشمند: «العباس » و «علی الاکبر» دلائل عصمت حضرت ابوالفضل و حضرت علی اکبر (علیهماالسلام) را بر شمرده است. و مرحوم نقدی در کتاب «زینب الکبری » از عصمت حضرت زینب سلام الله علیها سخن گفته است. و مولف «کریمه اهلبیت » شواهد عصمت حضرت معصومه (س) را بازگو نموده است.
عصمت مراتبی دارد که بالاترینش را ائمه معصومین حائز هستند.
انبیاء واولیاء هم مراتبی از عصمت را دارا هستند.
سید رضی وسید مرتضی (رحمهما الله) هم معصوم  بوده اند. نقل کردند روزی سید رضی به برادرش سید مرتضی بعد از نماز جماعت گفت که :چه خوب است انسان پشت سر کسی نمازبخواند که در همه عمرش حتی یک گناه هم نکرده باشد.سید مرتضی لبخندی زد وگفت:چه خوب است که انسان پشت سر کسی نماز بخواند که در همه عمرش حتی فکر گناه  هم نکرده است. من نشنیده ام ولی جناب همسفر نقل کرد که سید رضی وسید مرتضی قسم جلاله خورده اند که ما در همه عمرمان یگ گناه نکردیم.
برای آقا محمدرضا که به داستانهای تن تن ومیلو علاقه دارد:
آیت الله عبدالکریم حق شناس
(رحمه الله) می فرمودند که یک طلبه موفقی در نجف بود. یک روز در حجره تنها بود. عصمت اهل بیت را بررسی می کرد. رسید به قمر بنی هاشم.یک لحظه از ذهنش خطور کرد که آیا ایشان معصوم هستند یا نه.بلافاصله حضرت سیلی محکمی را حواله کردند واین طلبه نقش دیوار شد. به او فرمودند:تو که تا اینجا رسیده ای من بودم که دستت را گرفتم وکمکت کردم.من تورا به این جا رساندم.حالا بحث میکنی از عصمت ما؟
البته اینها برای کسانی که فقط چشم سر را معیار درستی ونادرستی مطالب می دانند جکی بیش نیست.

یکشنبه 21 آذر ماه سال 1389 ساعت 01:33 AM

[پاراف آقای مصطفی ستاریان:]

پاسخ:
سلام

عطف به تاریخ شیعه و احادیث ائمه گمان نمی کنم فرمایشات شما چندان مورد وثوق باشذ

جعفر کذاب و زیدیه و اسماعیلیه هم می توانسته اند بنا به چنین استدلالهایی از دین منحرف شوند. ضمن اینکه در این موارد رجوع به اخبار با وجود غالیان که کارشان غلو است کار هر کسی نیست و علمای اصولی چنین بیاناتی ندارند و مکاشفات می تواند تنها برای صاحب مکاشفه حجت باشد و یا نباشد

            5)

نویسنده: امیرمهدی .........

حکمت خدای متعال اقتضا می کند که امام حسین مظهر عطوفت و رحمت واسعه حق تعالی وحضرت عباس مظهر خشم وقهر

.........

یکشنبه 21 آذر ماه سال 1389 ساعت 9:07 PM

[پاراف آقای مصطفی ستاریان:]

پاسخ:
سلام

غرض من از انچه گفتم در مورد معصوم خواندن حضرت علی اکبر و حضرت ابوالفضل العباس و اینکه اگر ماجرای کربلا پیش نمی آمد ، امام می شدند ، است. زید چون قیام کرد عده ای به تصور اینکه امام کسی است که قیام کنند به او ملحق شدند و زیدیه پیدا شد. اسماعیل بن جعفر الصادق را مگر عده ای به دلیل اینکه فرزند امام است ، امام نخواندند؟ منصب امامت به نص است و ما در خصوص حضرت علی اکبر و حضرت ابوالفضل چنین نصی نداریم . پس طرحش تحت این عناوین از سوی هر کس باشد به عقیده من غلط است. این همه مسئله داریم ، به نظرت بهتر نیست به جای این اگرها بنشینند و قدری از مسائل را حل کنند. در تاریخ اسلام و در موارد دیگر کم موضوع برای تحقیق است؟

در مورد انچه از حضرت عباس نقل کردی من هم شنیده ها دارم و منکر اینطور مسائل به هیچ وجه نیستم و در مراتب عصمت هم حرفی نیست اما صحبت از عصمت معصومین بود.

من در اینجا اصلا منکر معجزه و مکاشفه نشدم اما چون گفتی عرض می کنم حجیت مکاشفه را با قران می سنجند و سیره معصومین (ع) وگرنه حجیت ندارد. کی گفته هر مکاشفه ای حجیت دارد؟

اینجا را هم بخوان راجع به مختار و مختارنامه نوشته است:
http://mrjavadi.com/detail.asp?id=388

            6)

نویسنده: امیر مهدی
عرض کردم که عصمت حضرت علی اکبر وحضرت اباالفضل العباس به دلایل محکم نقلی برای علما ثابت شده است.عصمت هم مراتبی دارد که ائمه طاهرین بالاترین مرتبه را حائز بوده اند.
من گفتم طبق نظر علمای شیعه اگر حادثه کربلا پیش نمی آمد امامت به حضرت زین العابدین نمی رسید.معنای این جمله کاملاْ روشن است. معنایش این است که آن دو بزرگوار تمام شرایط لازم را برای احراز مقام امامت داشته ا ند.از نظر فضائل هم که بی نظیر بوده اند.اگر علی اکبر شبیه ترین مردم به سول  الله بوده است عباس ان علی هم شبیه ترین مردم به حضرت مولا بوده است. اما مقدر الهی این بوده است که علی ابن ا لحسین امام شود.این منافاتی با امامت حضرت سجاد ندارد اگر دقت کنید.
خود ابی عبدالله  در روز عاشورامی فرماید :خدایا تو شاهد باش که من کس را بسوی این مردم برای جنگ فرستادم که اشبه الناس خَلقاً،خُلقاً ومنطقاً برسول الله است.معنای این جمله چیست؟آیا این عبارت برای دیگری صادر  شده است؟وقتی علی اکبر وارد میدان شد پیرمردها ومیانسالهای لشکر عمر سعد که پیامبر را از نزدیک درک کرده بودند فریاد کشیدند که  الله اکبر،الله اکبر،اشهد ان محمداً رسول الله.ان قد این ولی خدا از نظر ظاهر ه پیامبر شبیه بوده است که  گمان کردند پیامبر زنده شده وبه یاری فرزندش  حسین آمده است.لشکر دودسته شد وبسیاری حاضر مبودند جنگ کنند.اما به محض این که خودش را معرفی کرد وگفت نام من علی است وپدرم علی است گفتند باید اورا کشت.اینها غلو است؟وتی حجت خدا وامام بر حق گواهی می دهد که او ار هر جهت شبیه ترین خلق خدا است به رسول الله این هم غلو است؟وقتی بالای سر علی اکبررسید اورا در آغوش گرفت وگریه کرد وفرمود اف بر تو ای دنیا.بعد از علی دیگرزندگی ارزشی ندارد.تنها جائی که حضرت آن مردم را نفرین کرد همانجا بود.
وبعد این که اگر زیدیه واسماعیلیه بوجود آمد مقصرش نادانی ونفهمی مردم بود یا زید و اسماعیل؟ زید بن علی دعوت به خود کرده بودیا دعوت به حق؟الان اینهائی که بهجت پرست وخمینی پرست و بروجردی پرست و...هستند مقصرش آن بزرگوران هستند  یا خود مردم؟

دوشنبه 22 آذر ماه سال 1389 ساعت 05:28 AM

            7)

نویسنده: سیدعباس سیدمحمدی
سلام علیکم.
حاج شیخ علی رجبی، مجتهد شیعه، 28 آذر 1389، تلفنی:
«زینب و علی اکبر و ابوالفضل تالی تلو معصوم هستند و نه تنها گناه، بلکه حتا خطایی از آنها دیده نشده. البته عصمت زینب و ابوالفضل و علی اکبر در حد پیامبر و ائمه نیست.
اصطلاح «تالی تلو معصوم»، که در مورد شیخ مرتضی انصاری به کار می رورد، البته از زمین تا آسمان تفاوت دارد با «تالی تلو معصوم» که درباره ی دست پروردگان مستقیم مکتب ائمه (مانند ابوالفضل و زینب و علی اکبر) به کار می رود.
امامت علی اکبر، صددرصد مخالف مبانی ی شیعه است. اصلاً کسی چنین چیزی نگفته. امامت فقط به اعلام الاهی است. نه پیامبر و نه امام، اختیاری در اعلام امام بعدی ندارد. پیامبر نام تک تک امامها را گفته بوده. نام امام که یک دفعه عوض نمی شود. ما مطلقاً نمی توانیم بگوئیم افرادی مانند بحرالعلوم و سید رضی و سید مرتضی معصوم هستند، البته نفی نمی کنیم ممکن است نازله ای از عصمت در بحرالعلوم و سید رضی و سید مرتضی و آقای بهجت باشد.
عصمت در ائمه، عصمت از گناه و از خطا و از اشتباه است. آنها علم حضوری به واقع داشتند و خطا در فکر و عمل و تصمیم و ... نداشتند.»

یکشنبه 28 آذر ماه سال 1389 ساعت 11:28 PM

            8)

امیر مهدی-سیدمحمدی

دوشنبه 29 آذر ماه سال 1389 ساعت 02:58

سلام
1-
اگر من گفتم سید رضی وسید مرتضی (رحمهما الله) معصوم بوده اند منظورم عصمت از گناه ونافرمانی خدا بوده است نه چیز دیگر.امیدواربودم که این مطلب برای شما براحتی قابل تصورباشد.والا عصمت از اشتباه که درهیچ بنی بشری الا معصومین وجود ندارد.سید رضی با آن مقام بلند ورفیعش در همه عمرش از هیچکس هدیه نگرفت.حتی صله پدرش را هم قبول نکرد.لابدبرای خودش دلیل داشته.یقیناً اینان برای کارهایشان دلیلی دارند.بعضی ها این را بعنوان حسن وامتیاز ویژه تلقی می کنند.حال آنکه این قصور است واشتباه است.اجابت دعوت مومن ازبهترین کارهاست که ائمه طاهرین خودرا ملتزم به این رفتار داشته ا ند.
2-اگر گفتم حضرت علی اکبر(سلام الله علیه)معصوم بوده اند ودر صورتی که کربلا پیش نمی آمدامامت به ایشان می رسید منظور این است که ایشان از هر جهت شایستگی رسیدن به مقام امامت را داشته اند.ولی مقدر الهی وآن چه خدای متعال از اول خلقت تعیین فرموده این بوده که ایشان امام نباشد.این که بگوئیم یک نفر صلاحیت وشایستگی امامت را دارد فرق دارد با این که اورا امام بدانیم.وقتی پدر بزرگوارش می فرماید "اشبه الناس خلقا وخلقا ومنطقا برسول الله "ااگرروی هر سه قسمت این عبارت دقت کنید وتوجه داشته باشید که این کلام،کلام کسی است که خودش امام وحجت خداست واهل مبالغه وزیادگوئی وتعریف وتمجید بیجا نیست آن وقت مسئله حل خواهد شد.
درست مثل این که بگوئیم اگر امیرالمومنین(صلوات الله علیه)  بعداز رحلت به حکومت می رسید چنین وچنان می شد.آن حضرت شایستگی مدیریت وحکومت را داشت ولی موفق نشد بعد از رحلت به حکومت برسد.
مثال از یک جهت مُبَِعّد(دورکننده ) است واز یک جهت   مُقَرِ ب(نزدیک کننده).
روی این عبارت دقت کنید:
"اشبه الناس خلقا وخلقا ومنطقا برسول الله "

            9)

سیدمحمدی - امیرمهدی

دوشنبه 29 آذر ماه سال 1389 ساعت 12:08

سلام علیکم.

توضیحاتت از ادعاهایت ضعیفتر. ادعاهایت از توضیحاتت ضعیفتر.
علی اکبر قرار نبوده و مطرح نبوده و هیچ وجهی برای امامتش نبوده. خودت را در تنگنای توضیحات قرار نده. حضرت محمد که طبق وحی الاهی، نام دوازده امام را تک تک برشمرده، آن حضرت کربلا را هم می دانسته.

علی اکبر تالی تلو مقام معصوم است. دست پرورده ی مستقیم مکتب ائمه است. من که احتمال می دهم (در حد احتمال) اگر علی اکبر را در خواب ببینی، ایشان بزند در دهانت، که چرا می گویی قرار بوده علی اکبر امام شود. (
شبیه به همان داستان، که گفتی، حضرت عباس برای رفع تشکیک فلان فرد راجع به عصمت حضرت ابوالفضل، کشیده زد در صورت آن فرد!! ای امیرمهدی. آن بزرگواران، تشکیکها و سؤالها را با کشیده جواب نمی دهند. شک کن به چیزهایی که از استادانت حفظهم الله می شنوی.)



سید رضی و سید مرتضی و بحرالعلوم، ماها یک چیزهایی شنیده ایم از آنها، از قول خود آنها و از قول کسانی که ساعاتی و روزهایی و سالهایی معاشر آنها بوده اند. اما چیزهای ندیده و نشنیده و ندانسته از بحرالعلوم و سید رضی و سید مرتضی هم هست. ظاهراً شما شنیده ها را کافی می دانی برای اعلام کردن عصمت سید رضی (ولو فقط عصمت از گناه)، و هر کس که بخواهی، و تا ابد در جهنم دانستن فردی دیگر، چنان که خودت بخواهی. شما اطلاع نداشتن ما از کل لحظات عمر سید رضی را، نقصی در ماجرای اعلام عصمت ایشان نمی دانی، و می گویی ماها در مجموع آنچه از او سراغ داریم، گناهی گزارش نشده. خب این حرفها نه احترام به سید رضی، بلکه بی احترامی به مفهوم متعالی ی عصمت است.
بگو سید رضی فردی متقی بوده. بگو آقای بهجت فردی متقی بوده و کراماتی داشته. چرا می روی در محدوده و مفهوم عصمت؟
ای امیرمهدی.
حتا اگر تمام لحظات زندگی ی سید رضی فیلمبرداری شده و موجود باشد، بودن یا نبودن ملکه ی عصمت در او را، ما نمی توانیم بفهمیم. عصمت به نص است. ما شاید از امام موسی بن جعفر کل اطلاعاتمان یک کتاب 50 صفحه ای باشد. اما ما طبق نص، ایشان را معصوم می دانیم. اما صد هزار صفحه اطلاعات و گزارش از آقای بهجت، ما را به معصوم بودن یا نبودن او (حتا اگر عصمت را فقط عصمت از گناه در نظر بگیریم در این بحث) نمی برد. 
      

       10)

http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سیدمحمدی - امیرمهدی

دوشنبه 29 آذر ماه سال 1389 ساعت 12:19

سلام علیکم.
شما همچنان علاقه داری به جای برگشتن از کلمات نادرستت، ادله ای بیاوری. می گوئی:



«وقتی پدر بزرگوارش می فرماید "اشبه الناس خلقا وخلقا ومنطقا برسول الله "ااگرروی هر سه قسمت این عبارت دقت کنید وتوجه داشته باشید که این کلام،کلام کسی است که خودش امام وحجت خداست واهل مبالغه وزیادگوئی وتعریف وتمجید بیجا نیست آن وقت مسئله حل خواهد شد.»



سیدمحمدی:
شما اگر شمّ علوم اسلامی و شیعی داشتی، متوجه می شوی این توصیف امام حسین از علی اکبر، منطقاً نه ارتباط دارد به عصمت علی اکبر، و نه ارتباط دارد به امامت احتمالی ی علی اکبر، بلکه اگر قطعاً این توصیف از امام حسین صادر شده باشد، این توصیف می خواهد مقام والای علی اکبر، و نه عصمت، و امامت احتمالی ی او را، بیان کند. دلیل بنده:

شبیه ترین و نزدیکترین  انسان به حضرت محمد، حضرت علی است، یا حضرت علی اکبر؟
نفس حضرت محمد، حضرت علی است، یا حضرت علی اکبر؟
توصیف امام حسین از علی اکبر، بر فرض صحت، البته مبالغه  و زیاده گوئی نیست، اما اگر ما معارفی از شیعه را و اسلام را بدانیم، متوجه می شویم چون شبیه ترین و نزدیکترین انسان به حضرت محمد و بلکه نَفس حضرت محمد، حضرت علی است، و لا غیر، پس توصیف امام حسین از علی اکبر، بر فرض صحت، از جنس همان تعریف و تمجید و معرفی کردن مقام والای علی اکبر به ما است. توجه کن ای امیرمهدی:

حضرت محمد در روز خندق فرمود ضربه ی علی در روز خندق افضل از عبادت جن و انس است. خب؟ اما آیا این یعنی ضربت علی، از عبادت خود محمد هم بالاتر بوده؟ خب جوابش یک مقدار ممارست با مجموعه ی علم و معارف اسلامی دارد. نمی گویم شما ممارست نداری. اما این چند روز و چند هفته، من پی در پی بی احتیاطیهایی می بینم از تو. 
      

       11)

http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

امیر مهدی

دوشنبه 29 آذر ماه سال 1389 ساعت 12:37

۱-شما حرف را بد متوجه شدی وتوضیحات من دیگر هیچ فایده ای نخواهد داشت.گفتم علی اکبر شایستگی این مقام را داشته است.اشبه الناس برسول الله که از امام حسین صادرشده  اطلاق دارد.معنایش این است که روی این کره هیچ کس شبیه تر از او به پیغمبر از نظر ظاهر واخلاق و بیان نبوده است .کسی که شبیه ترین به رسول خدا یعنی بالاترین وبهترین بنده خداست شایستگی امامت ندارد؟۲-انسان می تواند به درجه ای از عصمت برسد که میل به گناه در او صفر شود ونزدیک گناه هم نشود.شیخ انصاری(رحمه الله)به شهادت ابلیس حتی یک گناه هم انجام نداده بود.
این بحث را همینجا تمام می کنیم.
شما به عقیده خودت باش.من هم به عقیده شما احترام می گذارم.دعوا که نداریم.احترام به عقیده معنایش همین است که نظراتمان کاملاْ مخالف هم ولی دلهایمان نزدیک به هم باشد.

            12)

امیر مهدی

دوشنبه 29 آذر ماه سال 1389 ساعت 12:45

۱-فرمود شبیه ترین برسول خدا در سه جهت:هم ظاهر وهم اخلاق وهم بیان وکلام.
حتی اگر از نظر بیان واخلاق حضرت امیر شبیه ترین بوده باشد از نظر ظاهر که نمی شود چنین حرفی را زد.
۲-حضرت امیر نزدیکترین فرد برسول خدا و دومین شخصیت عالم است وبا علی اکبر قابل مقایسه نیست.اما امام حسین این جمله را وقتی فرمود که حضرت امیر از دنیا رفته است.جمله حضرت را در ظرف زمانی خودش یعنی هنگام حادثه کربلای سال ۶۱ ملاحظه کن.

            13) سیدعباس سیدمحمدی ـ امیرمهدی:

سلام علیکم.

شما بیخود می کنی بگویی علی اکبر شایستگی ی امامت را داشت. امامت مگر بازیچه ی شما است؟ شما خیال کردی امامان هم، مثل فقها، بازیچه ی شما هستند که بر حسب سلیقه ات به یکیشان

حفظه الله

نسبت بدهی و به یکیشان

لعنت الله علیه و منحرف و ...

نسبت دهی، و حالا افراد شایسته ی امام معصوم شدن را معرفی کنی؟

فرمایش امام حسین درباره ی علی اکبر، بر فرض صحت، ظاهرش اطلاق دارد، اما اگر کسی سواد داشته باشد، می داند اشبه الناس به حضرت محمد، و نزدیکترین فرد به حضرت محمد، حضرت علی است، و اشبه الناس به حضرت محمد، هـمواره حضرت علی است، چه قبل از سال 61 هجری و چه بعد از سال 61 هجری.

حرفهای عجیب غریب می زنی. بعد توضیحات عجیب غریب می دهی. می گوئی:

«اشبه الناس برسول الله که از امام حسین صادرشده  اطلاق دارد.معنایش این است که روی این کره هیچ کس شبیه تر از او به پیغمبر از نظر ظاهر واخلاق و بیان نبوده است .کسی که شبیه ترین به رسول خدا یعنی بالاترین وبهترین بنده خداست شایستگی امامت ندارد؟»

خب شما هنوز نمی دانی، امامها را خداوند متعال یکی یکی تعیین فرموده و نامشان را گفته، و صادر شدن فضیلتی درباره ی علی اکبر یا ابوالفضل از زبان ائمه، مطلقاً خارج از موضوع امامت است. آیا چون امام حسین به ابوالفضل فرموده ارکب بنفسی انت یا اخی، پس ابوالفضل شایسته ی امام شدن بوده؟ هنوز نمی دانی، من و شما و یک میلیون مرتبه بزرگتر از من و شما با توجه به روایات درباره ی فضائل حضرت ابوالفضل یا فضائل حضرت علی اکبر، شایستگی یا عدم شایستگی ی افراد برای احراز مقام امام معصوم را نداریم. مطلقاً شایستگی نداریم. خودت می بُری و می دوزی و امام تعیین می کنی.

هرچند بحث فرد شایستگی ی امامت، خارج از صلاحیت من و شما حتا بزرگترین عارفان و فقیهان و فیلسوفان و متکلمان ما است، ظاهراً اگر من ِ نوعی بخواهم وارد این موضوع نابخردانه و درنده ی ادب دینی شوم، در موضوع مورد بحث، حضرت علی اکبر کمتر از حضرت ابوالفضل است. البته تأکید می کنم اگر کسی، از عامه و علمای شیعه، نابخرد باشد و ادب دینی نداشته باشد، و بخواهد طبق روایات و طبق مقام تثبیت شده ی افرادی جز امامها،  فردی را به عنوان امام معرفی کند، ظاهراً عامه ی شیعه و علمای شیعه، آن فرد را حضرت ابوالفضل می دانند. و هرچند کشف حجت نیست، اما ظاهراً حرفهایی هست که مرحوم قاضی، در عالم کشف دیده بوده مقام ابوالفضل نسبت به امام حسین بلاتشبیه مانند مقام حضرت علی نسبت به مقام حضرت محمد است، یعنی علی باب النبی است، و ابوالفضل باب الحسین است.

من البته از امام حسین و امامان معصوم عذرخواهی می کنم. گفتم که صحبت کردن از شایسته بودن یا نبودن افراد برای احراز مقام امام معصوم، فقط و فقط در ید خداوند است. اما اگر بخواهیم گستاخانه، وارد این حیطه شویم، باز هم ظاهراً فردی که شما برای امامت نامزد کرده ای، یعنی حضرت علی اکبر، طبق روایات و کرامات و شفاها و کشف و شهود و ...، کمتر از حضرت ابوالفضل است.

ابوالقاسم فنائی ـ محمدرضا نیکفر

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            پریروز گفت و گوی محمدرضا نیکفر و ابوالقاسم فنائی را دیدم. موضوع گفت و گو، فلسفه ی اسلامی بود. دیدگاههای دو طرف، با هم تفاوت داشت، اما هر دو بسیار آرام و ملایم نظر خود را می گفتند و نظر فرد مقابل را نقد می کردند و جواب می دادند. برایم جالب بود. چه خوب است ماها بتوانیم همین طور آرام و متین نظر بدهیم و نظر بشنویم.

مربای گل سرخ

              بسم الله الرحمان الرحیم.

            این طور در ذهنم مانده، که لذیذترین خوراکی که در عمرم خوردم، مربای گل سرخ است. حدود هفده هجده سال قبل، حدود سال 1371 یا 1372، وقتی دانشجوی دانشگاه سیستان و بلوچستان در زاهدان بودم، یک روز هم اتاقم آنچه از شهرشان آورده بود گذاشت در سفره تا بخوریم. چهار نفر هم اتاق بودیم. یک نفر اهل مینودشت. یک نفر ساکن اهواز. و دو نفر تهرانی (من و فردی دیگر). هم اتاقم که اهل روستایی اطراف مینودشت مازندران بود، و رشته اش ریاضیات محض یا کاربردی بود (شک از من است)، از خانه ی شان خوراکیهایی آورده بود. من یک مقدار از یکی از خوراکیهایش را خوردم. قبل از آن زمان خوراکی ای لذیذتر از آن نخورده بودم، و تا الان هم نخوردم. پرسیدم این چیست؟ گفت مربای گل سرخ. گمان کنم گفت خانواده اش درست کرده اند، و از مغازه نخریده است.

            وقتی ترم تمام شد و آمدم تهران، این طرف آن طرف در مغازه ها سراغ مربای گل سرخ را گرفتم. بالأخره یافتم. یکی دو بار گرفتم. ولی هیچ کدام آن مربای گل سرخ که هم اتاقم آورده بود و ما خوردیم، نشدند.   

            امیدوارم خوراکیهامان لذیذ و خاطراتمان شیرین و کردارمان نیک و گفتارمان خوش باشد، و این چنین، دنیایی بهتر را بسازیم. 

                                       http://www.qualitysilks.com/images/products/p-4313.jpg