یک معیار برای دموکراتیک بودن حکومت

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            ظاهراً از خصوصیات نسبتاً پذیرفته شده برای دموکراسی، این سه ویژگی است: رسانه های آزاد، احزاب آزاد، جا به جا شدن دوره ای ی رئیس کشور.

            من یک ویژگی ی چهارم اضافه می کنم. دوست دارم توجه کنید. و در خاطرتان بماند.

            به نظر من حکومت دموکراتیک (غالباً شامل سه قوه ی مجریه و مقننه و قضائیه) در برابر خودمختاری و استقلال طلبی و آزادی خواهی و جدایی طلبی ی تعدادی (تعدادی نسبتاً قابل توجه، و نه مثلاً یک نفر یا دو نفر یا صد نفر) از افراد در قسمتی یا قسمتهایی از کشور، مانند روسیه در برابر چچن و انگلیس در برابر ایرلند شمالی عمل نمی کند. دموکراتیک بودن یا نبودن، به اسم و رسم و شعار و حرف نیست. وقتی تعدادی قابل توجه از مردم در یک کشور، می گویند ما قوم نیستیم و قبیله نیستیم و طایفه نیستیم، بلکه ملت هستیم و می خواهیم یا کشور کاملاً مستقل داشته باشیم و یا خودمختار و در سیستمی فدرال باشیم، به نظرم هر گونه مخالفت و برهان و استدلال تاریخی و فرهنگی و ... در برابر خواست و نظر این تعدادی قابل توجه از مردم، فاقد توجیه و پشتوانه ی دموکراتیک است. قشون فرستادن و لت و پار کردن مدعیان، و گفتن چیزهایی مانند این که اینها فریب خورده بودند، اقدامی غیر دموکراتیک است.

            توجه کرده اید به بحث طلاق؟ توجه کرده اید زنان از نداشتن حق طلاق ناراحت هستند؟ و آیا شکی است زن هم باید حق طلاق داشته باشد؟ خب. آیا به طریق اولا توجیه انسانی و دموکراتیک دارد که تعدادی قابل توجه از افراد را با جبر و زور و قانون غیر دموکراتیک ِ لایتغیر و با برهانهای فرمایشی ی تاریخی و فرهنگی و ... از جدا شدن از یک حکومت و یک ملت، و ایجاد کشور مستقل یا حکومت خودمختار، محروم کرد؟

            اجازه می خواهیم تعریف سابقم از «دموکراسی ی واقعی» را تکرار کنم:

«در هر جامعه ای، اسلامی یا مسیحی یا الحادی، مردم باید بتوانند مقدّرات سیاسی و اجتماعی ی خود را تعیین کنند. مقدّرات سیاسی و اجتماعی، یعنی انتخاب کاملاً آزاد مقامهای سیاسی ی مؤثّر، و انتخاب کاملاً آزاد نوع حکومت. حق مطلق تعیین مقدّرات سیاسی را من «دموکراسی ی واقعی» می نامم.» 

                               http://www.akairan.com/images/jahanshenasi/english/uk_map_wales_cardiff_airpor_farsi.jpg

نظرات 8 + ارسال نظر
مجید یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:45 http://divoon.blogfa.com

سلام
به دلیل این گفته ات:
«در هر جامعه ای، اسلامی یا مسیحی یا الحادی، مردم باید بتوانند مقدّرات سیاسی و اجتماعی ی خود را تعیین کنند. مقدّرات سیاسی و اجتماعی، یعنی انتخاب کاملاً آزاد مقامهای سیاسی ی مؤثّر، و انتخاب کاملاً آزاد نوع حکومت. حق مطلق تعیین مقدّرات سیاسی را من «دموکراسی ی واقعی» می نامم.»

هستش که من به دموکراسی به عنوان راه نجات بشریت اعتقاد ندارم. بلکه اونرو تنها امکان سیاسی موجود برای رشد و ارتقا انسانها میدونم.
لازم هست اما کافی نیست.

مهدی نادری نژاد یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:36

با سلام
چندین سال پیش یکی از دانشجویان علوم سیاسی پایان نامه اش را به خواست مردم کردستان در جدایی از ایران وتشکیل کردستان بزرگ اختصاص داده بودکه البته اجازه انتشار بدان داده نشد.
«در هر جامعه ای، اسلامی یا مسیحی یا الحادی، مردم باید بتوانند مقدّرات سیاسی و اجتماعی ی خود را تعیین کنند. مقدّرات سیاسی و اجتماعی، یعنی انتخاب کاملاً آزاد مقامهای سیاسی ی مؤثّر، و انتخاب کاملاً آزاد نوع حکومت. حق مطلق تعیین مقدّرات سیاسی را من «دموکراسی ی واقعی» می نامم.»
این تعریف ازشما مانند بسیاری ازمفاهیم با واقعیت فاصله دارد.
البته نباید از یاد برد که در برخی از نظریات بظاهر درست و مردمی و موجه درگیری و تنش نهفته است.طرح کردستان بزرگ هم از اینگونه نظریات است.

فرزانه یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 14:22 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
تعریفی که پوپر کرده هم جالب توجه است :

به کشوری می توان گفت دموکرات که در آن مردم بدون خون و خونریزی بتوانند حکومت یا دولتشان را عوض کنند.

ضمناً پاسخی که به نظرم می رسید در همان وبلاگ تنزیه الفکر نوشتم

محمدرضا یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:16 http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلام
حق طلاق برای یک زن با حق حاکمیت ملی برای قومی در یک کشور خاص کمی کتفاوت است.
در دومی فاکتورهای زیادی دخیل هستند. مثلا اینکه تکلیف اقوام و افرادی که در ان منطقه زندگی می کنند و از آن قوم نیستند چه؟
حکومت مرکزی اگر به طور همزمان مقتدر و دموکرات و لیبرال (هودار آزادی) باشد کمتر باعث می شود این مسائل بوجود بیاید. اگر قومی با فرهنگ و زبانی خاص مثل کردهای ایران در دراخل کشور ایران احساس امنیت و ارامش ورفاه کنند و احساس کنند به آنها به طور مساوی با بقیه ی شهروندان توجه می شود کمتر به دنبال جدایی طلبی می افتند.

محمدرضا یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:18 http://mamrizzio3.blogspot.com/

در ادامه این را هم می توان ذکر کرد که اگر فرهنگ مردم ان کشور به حدی برسد که بپذیرند طی یک رفراندوم منطقه ای قصد جدایی داردو اجازه بدهند این مسائل بوجود نمی آید.
دولت دموکرات و مردمسالار برایند خواستهای مردم است. مردم اگر فرهنگشان بالا باشد مداراجو و متساهل باشند هیچگاه چنین وقایعی را نخواهیم دید. مثل کبک در کانادا.

امیر یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 17:50 http://mehmansaraa.persianblog.ir/

حالا زنِ بنده خدا می تواند در شروط ضمن عقد یک کارهایی بکند که قدرت مرد محدود شود، قومیت بیچاره، چه خاکی بر سر بریزد که دست روزگار، او را عقدِ دامادِ کشورش کرده است!؟!

Daniel یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 17:50 http://www.danieljafari.com

با شما موافقم. ولی در صورتی که بخواهیم این اصل را گسترش بدهیم می بایست «همه» مقدرات انسان ها را زمینی کنیم. یعنی اگر زنان به چندهمسری (که پشتگرم به قرآن و سنت پیامبر اکرم است) و یا مهریه(رسمی بسیار دیرینه در این سرزمین) اعتراض داشته باشند ، موافق ملغا کردن شان خواهید بود؟
در مقیاس بزرگتر، به دست گرفتن «تمامی» مقدرات مردم به دست خودشان می تواند به جاهای ناخوشی برای معتقدین به مرام و مسلک خاص بکشد به این دلیل ساده که ممکن است مردم زمانی به این نتیجه برسند که نیازمند آن مرام نیستند. این موضوع البته نتیجه مثبتی دارد که تند ترین طوفان های سیاسی هم نظام مستقر را تهدید نمی کند. برای همین هست که از روز اول مسولین جمهوری اسلامی وعده فروپاشی دموکراسی غربی را به سبک همپالگی های روس و کمونیست داده اند و هر روز از یکه تازی ایشان بیشتر یکه خورده اند.

امیدوارم لحن پرسشگر نوشته بنده را ببخشایید اما به دلیل اینکه عقاید مذهبی خود را در بخش معرفی خود آورده اید برایم جالب بود نظر شما را بدانم.
موفق باشید

مجید یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 23:49 http://divoon.blogfa.com

عجب
جناب آقای سید عباس جان
چقدر ما تفاهم داریم.
منهم همون سالی که تو رودبار زلزله اومد. تهران بودم.
برادرم میگفتَ‌وقتی زلزله شد , من و اون توی طبقه دوم بودیم بقیه طبقه اول, همه رفتن تو حیاط, اما برادرم پای پنجره داشت پایین رو نگاه میکرد, منهم بیدار شده بودم یه نگاه انداخته بودم بهش گرفته بودم خوابیده بودم, به هر حال فرداش شنیدم که زلزله شده.
اما تفاهم بهترمون اینه که سه ماه بعدش تو 25 شهریور روزنامه که گیرم نیومد. اما یکی لطف کرد روزنامه اش رو داد, گرفتم نگاه کردم دیدم فیزیک علم و صنعت قبول شدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد