سیدعباس سیدمحمدی هستم. ظاهراً نَسَبَم به حضرت امام علی بن حسین بن علی بن ابی طالب می رسد. متولد 1351 هجری ی شمسی در ایران، تهران. ساکن ایران، تهران. ویراستار و پژوهشگر . دیپلم ریاضی فیزیک خرداد 1369 تهران. کاردان مکانیک سیالات دانشگاه سیستان و بلوچستان دانشکده ی مهندسی ی شهید نیکبخت سال 1375 زاهدان. دانشجوی کارشناسی ی فیزیک دانشگاه پیام نور شهرستان قم. متأهل. دارای دو فرزند (دو پسر). شیعه ی دوازده امامی. علاقه مند به موضوعات دین و science و ویرایش و زبان و تفکر و اخترفیزیک و کیهان شناسی ی فیزیکی و ریاضیات و معارف و مباحثی دیگر. از 29 فروردین 1384 تا 4 مرداد 1389 در بلاگفا می نوشتم، و از 4 مرداد 1389 در بلاگسکای می نویسم. ایمیل من: seyyed_mohammadi@yahoo.com
ادامه...
جناب سیدمحمدی، تا این حد تنزل فکری از شما انتظار نمیرفت. اما به هرحال ما برای هرآنچه شما پیش بکشید پاسخ داریم. حتی اگر بحث را از ولایتمداری به زمین فوتبال بکشانید! اینکه شما صدور یک فتوای "عقل ستیز" مثل وجوب قمه زنی از سوی مراجع تقلید شیعه را محتمل میدانید نشان از بی اطلاعی یا ضعف آگاهی شما از شرائط احراز مرجعیت دارد. مگر کشک است که یک مرجع تقلید شیعه تا بدین حد محجور باشد که راه عاقلانه عرض ارادت به امام حسین را نداند؟! اگر قبول ندارید که چنین چیزی به دور از ملاک های حداقلی عقل بشر است خوب است بدانید که امروز از یک بچه هفت ساله پرسیدم: تو امام حسین را چقدر دوست داری؟ گفت: خیلی. گفتم: یعنی حاضری به خاطر او به خودت چاقو بزنی؟ چشم غره ای رفت که نگو و نپرس! دیگر عقل یک مرجع تقلید از عقل یک بچه هفت ساله که کمتر نیست. اینگونه به عقل خودتان بی احترامی نکنید خواهشاً. ما که میدانیم مراجع تقلید شیعه از این فتواهای بندتنبانی نمیدهند! شما چرا باور ندارید؟!
و اما در پاسخ به این قسمت: "اما فقیه مرجع تقلید غیر حاکم شرع، نباید در مسائل «سیاست» اظهار نظر کند؟"
برادر بزرگوار من! باز هم بحث پیشین را تکرار کرده اید. با اینکه عادت به تکرار مکررات ندارم اما مجبورم به خاطر علاقه ای که برای دنبال کردن این بحث در شما می بینم تکرار کنم. خودتان دارید میگوئید: "اظهار نظر". خوب بنده کجای توضیحاتم نوشتم اظهار نظر در مسائل سیاسی برای مراجع تقلید ممنوع است؟ بنده از ابتدا بحثم بر سر تفاوت "فتوا" و "نظر" بود. کمی با سعه صدر و طمانینه مطالعه بفرمائید تا اینگونه به دور تسلسل نیفتید!
و اما در مورد حرمت تنباکو!
دوست بزگوار! کلمه به کلمه ی توضیحات من، هدفمند به کار می روند. در کامنت قبلی اگر دقت میفرمودید بنده تصریح کردم: "فتوای آقای مکارم، مربوط به مسئله ای سیاسی آن هم در یک «حکومت ولایت فقیه» بوده و از کمترین جنبه فقهی برخوردار است." اینکه نوشتم: "در یک حکومت ولایت فقیه" به همین خاطر بود که میدانستم شما این مورد را با حکم میرزای شیرازی مقایسه خواهید کرد اما متاسفانه با وجود تصریح این عبارت باز هم به این مقایسه نادرست متوسل شدید. میرزای شیرازی در زمانی حکم به تحریم تنباکو داد که نه نظام حاکم بر جامعه اسلامی بود و نه ولی فقیهی در راس امور. در واقع فتوای میرزای شیرازی، به لحاظ شرائط، به منزله یک "حکم" عمل کرد و تمام مسلمین را ملزم ساخت. چون اساسا فقیهی بر راس امور نبود که بخواهد با یک حکم جامعه مسلمین را از استثمار نجات دهد. درحالیکه آقای مکارم شیرازی درحالی به مسئله ای سیاسی ورود پیدا کرد و در مورد آن فتوا داد که ولی فقیه عادل و جامع الشرائط و مسلط به امور و آگاه به ریز و درشت مناسبات سیاسی در راس امور قرار داشت. صدور فتوای میرزای شیرازی در یک نظام پادشاهی کجا و صدور فتوای آقای مکارم شیرازی در یک نظام اسلامی و دارای ولی فقیه کجا؟!
جناب سیدمحمدی بزگوار! کمافی السابق مباحث را با زیر سوال بردن ادب مخاطب، خاتمه میدهید. مومن دو روزش اگر مثل هم باشد در خسران است. فکری به حال خودتان بکنید سید عزیز!
من نمیدانم چه اصراری دارید از گوشه و کنار یک عالمی پیدا کنید تا سخن خودتان را صحیح جلوه دهید. از مراجع شیعه عصر حاضر اگر کسی را سراغ دارید که بر وجوب قمه زنی امر کرده باشد، نامش را بفرمائید تا تکلیفش را روشن کنیم. بنده اگر میخواستم اساس بحث را بر معنای مصطلح "ولایتمداری" قرار دهم که اول باید صلاحیت شما را در طرح این بحث زیر سوال می بردم. تمام هدف من دفاع از آزاداندیشی بود که شما نتوانستید با تفکیک قائل شدن میان "فتوا" و "نظر" مرا در حمایت از این مهم همراهی کنید و این چیزی جز کذب بودن ادعای شما در حمایت از آزادی فکر ها را نمیرساند.
"واجب" نمودن قمه زنی محال است. خودتان هم نهایتا توانسته اید به "جایز" بودن این عمل نزد مراجع استناد کنید. همین استناد، محال بودن فرضیه شما را ثابت میکند. فراموش نکنید که عقل و شرع هر دو موید یکدیگرند. چطور عقل بشر حکم به ریختن خون خود برای عرض ارادت به امام حسین میدهد که شرع بخواهد آن را واجب کند؟
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام
به نکته ی خوبی اشاره کرده.
جناب سیدمحمدی، تا این حد تنزل فکری از شما انتظار نمیرفت. اما به هرحال ما برای هرآنچه شما پیش بکشید پاسخ داریم. حتی اگر بحث را از ولایتمداری به زمین فوتبال بکشانید! اینکه شما صدور یک فتوای "عقل ستیز" مثل وجوب قمه زنی از سوی مراجع تقلید شیعه را محتمل میدانید نشان از بی اطلاعی یا ضعف آگاهی شما از شرائط احراز مرجعیت دارد. مگر کشک است که یک مرجع تقلید شیعه تا بدین حد محجور باشد که راه عاقلانه عرض ارادت به امام حسین را نداند؟! اگر قبول ندارید که چنین چیزی به دور از ملاک های حداقلی عقل بشر است خوب است بدانید که امروز از یک بچه هفت ساله پرسیدم: تو امام حسین را چقدر دوست داری؟ گفت: خیلی. گفتم: یعنی حاضری به خاطر او به خودت چاقو بزنی؟ چشم غره ای رفت که نگو و نپرس! دیگر عقل یک مرجع تقلید از عقل یک بچه هفت ساله که کمتر نیست. اینگونه به عقل خودتان بی احترامی نکنید خواهشاً. ما که میدانیم مراجع تقلید شیعه از این فتواهای بندتنبانی نمیدهند! شما چرا باور ندارید؟!
و اما در پاسخ به این قسمت: "اما فقیه مرجع تقلید غیر حاکم شرع، نباید در مسائل «سیاست» اظهار نظر کند؟"
برادر بزرگوار من! باز هم بحث پیشین را تکرار کرده اید. با اینکه عادت به تکرار مکررات ندارم اما مجبورم به خاطر علاقه ای که برای دنبال کردن این بحث در شما می بینم تکرار کنم. خودتان دارید میگوئید: "اظهار نظر". خوب بنده کجای توضیحاتم نوشتم اظهار نظر در مسائل سیاسی برای مراجع تقلید ممنوع است؟ بنده از ابتدا بحثم بر سر تفاوت "فتوا" و "نظر" بود. کمی با سعه صدر و طمانینه مطالعه بفرمائید تا اینگونه به دور تسلسل نیفتید!
و اما در مورد حرمت تنباکو!
دوست بزگوار! کلمه به کلمه ی توضیحات من، هدفمند به کار می روند. در کامنت قبلی اگر دقت میفرمودید بنده تصریح کردم: "فتوای آقای مکارم، مربوط به مسئله ای سیاسی آن هم در یک «حکومت ولایت فقیه» بوده و از کمترین جنبه فقهی برخوردار است." اینکه نوشتم: "در یک حکومت ولایت فقیه" به همین خاطر بود که میدانستم شما این مورد را با حکم میرزای شیرازی مقایسه خواهید کرد اما متاسفانه با وجود تصریح این عبارت باز هم به این مقایسه نادرست متوسل شدید. میرزای شیرازی در زمانی حکم به تحریم تنباکو داد که نه نظام حاکم بر جامعه اسلامی بود و نه ولی فقیهی در راس امور. در واقع فتوای میرزای شیرازی، به لحاظ شرائط، به منزله یک "حکم" عمل کرد و تمام مسلمین را ملزم ساخت. چون اساسا فقیهی بر راس امور نبود که بخواهد با یک حکم جامعه مسلمین را از استثمار نجات دهد. درحالیکه آقای مکارم شیرازی درحالی به مسئله ای سیاسی ورود پیدا کرد و در مورد آن فتوا داد که ولی فقیه عادل و جامع الشرائط و مسلط به امور و آگاه به ریز و درشت مناسبات سیاسی در راس امور قرار داشت. صدور فتوای میرزای شیرازی در یک نظام پادشاهی کجا و صدور فتوای آقای مکارم شیرازی در یک نظام اسلامی و دارای ولی فقیه کجا؟!
احسنت بر شما جناب محمدی موفق و پیروز باشید
جناب سیدمحمدی بزگوار! کمافی السابق مباحث را با زیر سوال بردن ادب مخاطب، خاتمه میدهید. مومن دو روزش اگر مثل هم باشد در خسران است. فکری به حال خودتان بکنید سید عزیز!
من نمیدانم چه اصراری دارید از گوشه و کنار یک عالمی پیدا کنید تا سخن خودتان را صحیح جلوه دهید. از مراجع شیعه عصر حاضر اگر کسی را سراغ دارید که بر وجوب قمه زنی امر کرده باشد، نامش را بفرمائید تا تکلیفش را روشن کنیم. بنده اگر میخواستم اساس بحث را بر معنای مصطلح "ولایتمداری" قرار دهم که اول باید صلاحیت شما را در طرح این بحث زیر سوال می بردم. تمام هدف من دفاع از آزاداندیشی بود که شما نتوانستید با تفکیک قائل شدن میان "فتوا" و "نظر" مرا در حمایت از این مهم همراهی کنید و این چیزی جز کذب بودن ادعای شما در حمایت از آزادی فکر ها را نمیرساند.
"واجب" نمودن قمه زنی محال است. خودتان هم نهایتا توانسته اید به "جایز" بودن این عمل نزد مراجع استناد کنید. همین استناد، محال بودن فرضیه شما را ثابت میکند. فراموش نکنید که عقل و شرع هر دو موید یکدیگرند. چطور عقل بشر حکم به ریختن خون خود برای عرض ارادت به امام حسین میدهد که شرع بخواهد آن را واجب کند؟