رسم خط فارسی: نه نظم آهنین و بی استثنا ، نه هوس و هرج و مرج

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            ای فارسی نویسها. ای فارسی خوانها. در رسم خط عربی حروفی هست که نوشته می شود ولی در مواردی خوانده نمی شود. چهار حرف «و» (مثلاً در حیوة) و «ا» (مثلاً در واذکر) و «ل» (فقط در لغات دارای «ال» که «ل» قبل از حروف شمسی بیاید) و «ی» (مثلاً در ضُحی). این چهار حرف را حروف والی می نامند.

            ای فارسی خوانها. ای فارسی نویسها. درست است که خط فارسی ی کنونی و خط عربی منشأ یکسان دارند، ولی فارسی «حروف والی» ندارد. املای «دست ام را سریع تر دراز کردام تا قبل از نادر گوشئ را بردارام . گفت ام» و «از موقع ائ که حرکت کردیم مدام به موبایل اش ورمئ رفت» (عیناً طبق http://butiqa.blogfa.com/post-214.aspx )، که کم و بیش در رسم خط تعدادی از وبلاگ نویسها و دیگر فارسی نویسها به کار می رود، وارد کردن حرف والی در رسم خط فارسی است.

            امروز کتاب یکی از بزرگان و مشاهیر را که هم خودش واژه نامه نوشته و هم نقدکننده ی برجسته ی واژه نامه های انگلیسی ـ فارسی و فارسی ـ فارسی است، باز کردم. دیدم نوشته است (سه نقطه از سیدعباس سیدمحمدی است):

            «پیشکش به همسر ـ ام، ...»

            یعنی همسر، سپس نیمخط، سپس «ام»، برای نشان دادن آنچه «همسرم» می نویسیم و hamsaram تلفظش است. دود از کلّه ام بلند شد. واقعاً «همسر ـ ام» چرا باید به جای شکل کاملاً واضح «همسرم» به کار رود؟ همین بزرگوار، در ادامه ی اهدائیه، نوشته است «فداکاری های اش» و در دیباچه ی همین کتاب، نوشته است «کارهای دیگر ـ ام» و «ترکیب ساز ـ اش».

            شاید بگویند یک مورد و دو مورد نیست بلکه کاربرد دستگاهمندانه ی «همسرام» و «مادرام» و «خواهرام» و «دست ام» و «قلب ام»، مشکلات خط کنونی ی فارسی را تا حدی حل می کند. می گویم: کدام مشکل را حل می کند این املاهای من درآوردی؟ این املاها خودش «مشکل» است و یکی باید خود ِ این مشکلات جدید التأسیس را حل کند!

            املاهای «دست ام» به جای «دَستَم»، و «دل اش» به جای «دِلَش»، واقعاً چه وجهی دارد؟

            دیدم داریوش همایون در http://www.d-homayoun.info/HTfile/Zabaane_Melli.htm گفته است:

            «مشکل کوچک‌تر دیگر رسم الخط فارسی است که بکلی دستخوش هوس و سلیقه نویسندگان است. خط فارسی نظم آهنین و بی استثنا بر نمی‌دارد ولی هرج و مرج کنونی نیز تحمل ناپذیر است. می‌توان بر یک رسم الخط استاندارد توافق کرد که استثنا‌ها در آن کمیاب باشد و از زیاده روی‌های شبه ایدئولوژیک (نوشتن مادرم به صورت مادرام) دوری جوید. این کاری است که در خود ایران می‌باید انجام گیرد و در نوشتن کتاب‌های درسی بکار رود تا جا بیفتد.»

            پایان گفته ی داریوش همایون.

            به نظر من، املاهای «دست ام» و «گفت ام» و «موقع ای» و «مادرام» و «همسر ـ ام»، حاصل هوس و/یا کمسوادی و/یا هول شدن افراد است. تجربه هم به من نشان داده، افرادی که املاهای عجیب غریب و بی پایه به کار می برند، گفت و گو کار با آنها غالباً بی اثر است، چون از ابتدا با درک و فهم و سواد و برهان و دلیل به املاهای عجیب غریب و بی پایه گرایش پیدا نکرده اند، که حالا برهان و دلیل بر آنها اثر بگذارد و برگردند از رسم خط عجیب غریبشان.

نظرات 4 + ارسال نظر
محمدرضا شنبه 15 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 19:45 http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلام
محمد قائد در مصاحبه ای می گفت رسم الخط فارسی مشکلات بسیار دارد.
من هم معتقدم این خط نیست بلکه نقاشی ست. سامانمند نیست و نوشتن و خواندنش مشکل زاست. حالا دوستان می آیند بر مشکلات هم می افزایند که خب! جای تشکر دارد!

هلوع شنبه 15 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 19:56

سلام علیکم.
حالا از همسر ام و دست ام که بگذریم هفت جد و آباء صحیح است یا هفت جد و آباد؟!

فرزانه یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 00:37 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
آشفتگی این قدر زیاد است که از دیدن املای بعضی کلمات در کتاب فارسی ابتدایی یکه می خورم

حسن یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:41

البته میبایست در نظر داشته باشی که این الف همزه ای که مورد نظر شماست نه از آنهاست که مثل حروف والی نوشته میشود و خوانده نمیشود.
دوستان نظرشان اینست که این الف همزه جزء ساختاری "ضمیر ملکی" است و باید با "شناسه" متفاوت نوشته شود گو اینکه در تلفظ "عامیانه"، خوانده نمی شود. مثل خیلی از حروف دیگر که در املا می آید ولی در تلفظ عامیانه نمی آید. مثل: همزه میانی در ماضی نقلی: "رفته ام" که میشود "رفته م".
در ضمن در فارسی هم چیزهایی شبیه حروف والی داریم: مثل:
"و" غیر ملفوظ در "خواهر"
"ه" غیر ملفوظ در "خانه"

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد