«گزارش»هایی که «گزاره» نیستند

                 

                  بسم الله الرحمان الرحیم.

            با احترام تمام به عرفان و عارفان. و با ذکر این که هرچند نوشته ی من در این مقاله ارتباطی با گفته های محمدابراهیم ابریشمی نویسنده ی محترم وبلاگ http://avakh.blogsky.com/ در وبلاگش (در حدی که من خوانده ام) و در نظراتی که او نوشته (در حدی که من خوانده ام) ندارد، اما اخلاقاً شایسته می دانم بگویم جرقه ی افکار و جست و جوهای دو سه روز گذشته ام را، که فعلاً منجر به نوشتن این مقاله شده، و قبول هم دارم شاید مدعیات پنهان و آشکار من در این مقاله غلط باشد، یک مقدارش مخلوق قسمتی از نظری نوشته ی او بود، که نظرش این بود: «دکتر یثربی [...] از باب نمونه تنها زمانی اجازه چاپ مقاله‌ای انتقادی پیرامون سنت صدرایی به ایشان داده شد، که دینانی نقدی بر او بنویسد و یا کتاب‌های انتقادی‌اش هنگامی اجازه نشر دارند که مخالفی از ایشان بر ایشان نقد بنویسد!! (آن هم چه نقدهایی!!! بگذریم....) [...] کتاب‌های مشهور انتقادی ایشان، "تاریخ تحلیلی- انتقادی فلسفه‌ اسلامی" است [...]» (سه [...] از سیدعباس سیدمحمدی است) 

                                          http://www.book24.ir/images/shop/product/farhangoandisheheslami/0406-1139.jpg

            آری.

            شاید این مطلب را، که من عیناً از http://www.rahenejatdaily.com/1356/88102217.html  نقل می کنم، خوانده یا شنیده باشید:

            «داستان دیدار ابوعلی سینا که استاد منطق و حکمت بود و از طریقه مشاء که پایه اش به دلیل عقلی است، بحث می کرد، و شیخ ابوسعید ابوالخیر که ذوق اشراق داشت و معتقد بود که علم باید به مقام شهود رسد، در کتاب اسرارالتوحید این گونه آمده است:

خواجه بوعلی با شیخ در خانه شد و در خانه فراز کردند و سه شبانه روز با یکدیگر بودند به خلوت و سخن می گفتند که کس ندانست، و نیز به نزدیک ایشان در نیامد مگر کسی که اجازت دادند و جز به نماز جماعت بیرون نیامدند.

بعد از سه شبانه روز خواجه بوعلی برفت، شاگردان از خواجه بوعلی پرسیدند: که شیخ را چه گونه یافتی؟ گفت: هر چه من می دانم، او می بیند.

و متصوفه و مریدان شیخ چون به نزدیک شیخ در آمدند. از شیخ سوال کردند: که ای شیخ! بوعلی را چون یافتی؟ گفت: هر چه ما می بینیم او می داند.»

            پایان نقل از لینک.

من تا به حال به ذهنم نرسیده بود، که ظاهراً دانسته ها و معلومات ابوعلی سینا، بر طبق آثار مکتوب به جا مانده از او، تا حدی مشخص است چه بوده، اما آن چیزها که ابوسعید می دیده و آن جاها که ابوسعید می دیده، چه بوده؟

            توجه کنید:

            سیدیحیی یثربی، فلسفه چیست؟ تحلیلی در: چیستی فلسفه، فلسفه کارآمد، روش درست تفکر، فلسفه و علوم تجربی و ...، تهران، امیرکبیر، 1387:

            «... در جهان تشیع نیز در حکمت متعالیه صدرا، [فلسفه] با عرفان درآمیخت و از تکامل بازماند. (پانوشت صفحه ی 84)

ابوسعید می گوید: «هرآن چه ابن سینا می داند، ما می بینیم.» کجا را دیده است؟ ابن سینا اشتباه زیادی کرده است، اگر ابوسعید می دید، دست کم یک اشتباه او را اصلاح می کرد. مگر شهود به این سادگی است؟ من خودم دلبستۀ عرفان هستم. وقت گذاشته ام. خانقاه به خانقاه رفته ام. در سماع شرکت (صفحه ی 169) کرده ام. هر گونه به ساز آنها رقصیده ام. حالا هم می رقصم. حالا هم عرفان عشق و مورد علاقۀ من است. اما کار به این سادگی نیست. حالا اگر من بگویم که دیشب در معراج و شهود به من گفته اند که دکتر اکبریان هرچه می گوید اشتباه است. آیا شما حرف مرا قبول می کنید؟ ......... بیاییم فلسفه را در راهی بیندازیم که بتواند راه برود ....... (صفحه ی 170) ....... چرا اصول دین شهودی نیست؟ (صفحه ی 171)»

            پایان نقل از کتاب سیدیحیی یثربی.

            سیدعباس سیدمحمدی:

            هرچند، طبق آنچه در ادامه نقل خواهم کرد، ظاهراً اصل ملاقات بین ابوعلی و ابوسعید مشکوک است، ولی با فرض صحیح دانستن سخن مشهور ابوسعید درباره ی ابوعلی و سخن مشهور ابوعلی درباره ی ابوسعید، واقعاً ابوسعید چه چیزی را دیده بوده و به قول یثربی کجا را دیده بوده، که دیده های او مطابق با دانسته های ابوعلی سینا بوده، و با این که، به قول یثربی، و احتمالاً طبق آگاهیهای ما، در دانسته های ابوعلی سینا اشتباهاتی وجود داشته، دیده های ابوسعید اصلاح کننده ی اشتباهات ابوعلی سینا نبوده؟

            متوجه می شوید؟

            بر فرض که ابوسعید ابوالخیر واقعاً چیزی دیده فراتر از امکانات دیدن ما، و سهروردی هم دیده، و محیی الدین هم دیده، ظاهراً اگر قرار بود چیزهایی که این بزرگان می بینند همان عقلیات و برهانهای فلسفی و عقلی و مانند آنها باشد، خب اینها که نیاز به شهود ندارد. محیی الدین، که ظاهراً در آثارش هیچ اشاره ای به ابوعلی سینا نکرده (کلود عدّاس، در جستجوی کبریت احمر: زندگانی ابن عربی، ترجمه ی فریدالدین رادمهر، تهران، نیلوفر، 1387؛ صفحه ی 200)، و ظاهراً هیچ اشاره ای به حکمة الاشراق و هیچ اثر دیگر از سهروردی نکرده (منبع قبل؛ صفحه ی 203)، قاعدتاً در شهودهایش قرار نبوده قواعد فلسفی را «ببیند». ابوسعید را نمی دانم، ولی ظاهراً سهروردی و محیی الدین در آنچه به عنوان شهود خود گزارش کرده اند به اخبار و گزارشهایی کمتر از اخبار و گزارشهای انبیا و رسولان راضی نبوده اند.

            ظاهراً شهود «گزارش می شود»، ولی شهود «گزاره (proposition) نیست»، که راهی برای تصدیق یا تکذیبش باشد.

            درباره ی صحت اصل ملاقات بین ابوسعید ابوالخیر و ابوعلی سینا، به http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=130&avaid=2209 به قلم نجیب مایل هروی توجه کنید:

            «در سدة 6ق بنابر روایاتی، باوسعید در مقابل ابن سینا، قرار داده شد و در پی آن گفته شد که ابن سینا با او ملاقات داشته و نیز بین آن دو حتی پیش از ملاقات، مکاتباتی صورت گرفته است (محمدبن منور، 1/194). در تمهیدات عین القضا$ همدانی آمده است که ابوسعید در طریق سلوک از ابوعلی دلالت خواسته و ابوعلی او را به «دخول در کفر حقیقی و خروج از اسلام مجازی» فرا خوانده است (ص 349 ـ 350؛ نیز نک‍ : ه‍ د، 4/42). دربارة ملاقات ابن سینا و ابوسعید و رویارویی عرفان و شهود با علم و فلسفه، نیز روایتی آمده است که در آن دانش ابن سینا فروتر از عرفان پیر میهنه تصور گردیده و حاصل ملاقات چنان است که ابن سینا به ابوسعید ارادت حاصل می کند و پس از آن در آثار خود ذوق و پسند ارباب عرفان را مورد تأیید و تأکید قرار می دهد (نک‍ : محمد بن منور، 1/194 ـ 195.)

در میان محققان معاصر دربارة این ملاقات، اختلاف نظر وجود دارد، به طوری که بعضی آن را تأیید و عده ای در باب آن اظهار تردید کرده اند (نک‍ : بارتولد، 1/652؛ برتلس،‌«رباعیات ابن سینا»، 12 ـ 13؛ نفیسی، تعلیقات، 11؛ شفیعی، مقدمه، 1/43 ـ 46.)

از اسناد کهنی که متضمن شرح حال شیخ میهنه است و اشاره ای به این دیدار دارد، تنها اسرارالتوحید محمدبن منور است که در حدود 574ق و بیش از 130 سال بعد از درگذشت ابوسعید تألیف شده است. اینکه برخی از معاصران، حالات و سخنان ابوسعید تألیف بوروح را در این خصوص قدیم ترین سند دانسته اند (نک‍ : شفیعی. همان، 1/43)، محل تأمل و تردید است. آنچه در باب این ملاقات و نیز بخشی از یک نامة مربوط به آن دو که در این کتاب آمده است، ظاهراً از خامة مؤلف اصلی، یعنی ابورح نیست. کتاب در آخر باب پنجم (در وصیت وفات وی)، پایان می پذیرد (ص 90). حکایتی که پس از جملة دعائیة مؤلف آمده و نیز پاره ای از نامة ابن سینا که بدون عنوان در یگانه نسخة آن مندرج است (نک‍ : ص 93 ـ 96) و همچنین حکایات و مطالب یادداشت گونه ای که پسا ز آن در آن نسخه دیده می شود (نک‍ : ص 97 ـ 107)، اگر به خامة ابوروح بود، بی تردید در لابه لای ابواب پنجگانة کتاب جای می گرفت، خصوصاً که زبان این یادداشتها و حکایات پراکنده با اسلوب بیان ابوروح چندان همانند و سازگار نیست. یکی از این یادداشتها (نک‍ : ص 102) به نقل از ابوسعید بن ابی روح آمده است که شاید فرزند مؤلف باشد.

چنین به نظر می رسد که پیش از کتابت نسخة موجود حالات و سخنان، یعنی پیش از 699ق نسخة دیگری وجود داشته که مطالب یادداشت گونه ای در صفحات آخر آن کتابت شده بوده است و محمود بن علی بن سلمه، کاتب نسخة موجود، پس از تحریر متن، آن یادداشتها را نیز در پی آن نوشته و سپس ترقیمة خود را آورده است (نک‍ : ص 107) و همین ترقیمه. محققان معاصر را به اشتباه انداخته، آن را قدیم ترین سند در این باب تصور کرده اند. به نظر می رسد که مسألة ملاقات ابن سینا با ابوسعید ظاهراً پیش از حدود 550ق مطرح نبوده است و اگر هم کسانی دربارة این ملاقات چیزی می گفته اند، چون واقعیّت تاریخی نداشته، مورد اعتنای ابوروح قرار نگرفته است. باید دانست همچنانکه اسناد کهن و اقوال و حکایات متقن دربارة ابوسعید چنین ملاقاتی را نشان نمی دهند، سرگذشت نامة ابن سینا و اسناد کهن دربارة‌او نیز مسافرتش را به نیشابور و میهنه و ملاقاتش را با ابوسعید تأیید نمی کنند (نک‍ : جوزجانی، 42).»

نظرات 4 + ارسال نظر
ستاریان سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:33 http://mohredel3.blogsky.com/

سلام

در مورد اینکه ابوسعید چه می دیده که بوعلی همان را می دانسته چون به اصل دیدار ایشان تشکیک شده فعلا کاری ندارم.

اما در مورد دیدارشان بگویم که نمی دانم در رساله ی قشیریه که نوشته ی ابوالقاسم قشیری و از تذکره نویسان است و کتابش توسط بدیع الزمان فروزانفر ترجمه و منتشر شده است جریان این دیدار را خوانده ام و یا در کتب مطهری دیده ام.
اما شعری میان این دو رد و بدل شده که ظاهرا در جریان وعظ و خطابه ی ابو سعید بوعلی حضور داشته است و موضوع وعظ ابوسعید ضرورت عمل و آثار طاعت و معصیت بوده است. و این شعر را من برای چند تن از دوستان ة، از جمله برای شما پیامک کردم

در جلسه فوق الذکر بوعلی بعد از سخنان ابو سعید ،فی البداهه شعری می سراید:

ماییم به عفو تو تولا کرده
وز طاعت و معصیت تبرا کرده
آنجا که عنایت تو باشد، باشد
ناکرده چو کرده ، کرده چو ناکرده

ابوسعید بلافاصله چنین جواب می دهد:

ای نیک نکرده و بدیها کرده
وآنگه به خلاص خود تمنا کرد
بر عفو مکن تکیه که هرگز نبود
ناکرده چو کرده ، کرده چو ناکرده

فرزانه سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:39 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
جالب است کتابی در مورد تاریخ تحلیلی انتقادی فلسفه اسلامی اجازه انتشار یافته است .

خواندن آن فرصت مغتنمی است .
عنوان پست تان را بسیار هوشمندانه انتخاب کرده اید گزارش هایی که گزاره نیستند یعنی قابل رد و اثبات با استدلال های عقل محض نیستند. اما احتمالاً با گزاره های فلسفی مخلوط شده اند.

فرهاد چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:11 http://m-shirazi.blogfa.com

با سلام واحترام و عرض تسلیت
یابن الحسن! درک مصیبت حسین (علیه السلام) جز با ظهورت امکانپذیرنیست....
اولین سالگرد رحلت مجع مجاهد آیت الله العظمی منتظری را به تمامی دوستداران ایشان تسلیت میگوییم.
با آرزوی توفیق و به امید ظهور حق
مدیر وبلاگهای آیه الله العظمی شیرازی

ابراهیم ابریشمی چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:03 http://avakh.blogsky.com

شما در بلاگم آوردید:
یک آرزو از یک پدر
بسم الله الرحمان الرحیم.
پسرم بزرگتر می شود، و من، پیرتر، با موهایی سفیدتر. و من از این جهان می روم، و دوست دارم پسرم به یادم باشد، و سراغم بیاید، و بر سنگ آرامگاهم آب بریزد، و گل بگذارد.

پاسخ من:
نمی‌دانم، شاید از اینکه پدر نیستم با شما هم‌سخن نیستم.....
اما من دوست می‌دارم روز رفتنم، حتا یادم هم از میان برود، باشد که زنده‌ها بزیند که زمین جای زنده‌هاست.
گرچه که حالا مرده‌ها می‌زیند و زنده‌ها دارند می‌میرند...
----------------------------------------
در باب این نوشتار باید بگویم که استفاده کردم، به نکته‌ی ریز و به جایی اشاره کردید. البته به گمانم منظور یثربی هم، همین بوده. چه آنکه ایشان نیز می‌گویند فلسفه باید در راه خودش باشد، راهی که می‌توان به قول شما گزاره نامیدش.
باری؛ از اینکه بارقه‌ی این نوشتار از سوی من بوده، بسیار خوشحالم.
نویسا و مانا باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد