راه گم کردن و سرگشته ماندن دلالت بر نبودن راه صحیح نمی کند

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            یحیی مهدوی، شکاکان یونان، تهران، خوارزمی، 1376:

            همان گونه که در روانشناسی خوانده ایم که فراموشی شرط حافظه است در این مورد نیز «خلاف آمد عادت» (Paradoxal) شرط یقین هم شک کردن است، یعنی آن یقینی از اتقان برخوردار است که مسبوق به شک باشد. صفحه ی 7.

            عمدۀ دلایل شکاکان از اختلاف آراءِ فلاسفه و مردم دربارۀ اشیاء، استخراج شده است. اما، اگر درست تعمق کنیم می بینیم که از اختلاف و تناقض فیلسوفان دربارۀ اشیاء، عدم امکان شناسائی نتیجه نمی آید، بلکه از اینجا فقط می توان نتیجه گرفت که روش آنان در حل مشکلات و کشف مجهولات، صحیح نبوده است. همچنانکه راه گم کردن و سرگشته ماندن دلالت بر نبودن راه صحیح نمی کند، این تشتت در آراء نیز دلیل عدم امکان شناسائی نیست، و اینکه قرنها پی به روش صحیح برده نشده بوده است دلیل بر این نیست که بعدها هم پی به آن برده نخواهد شد. چنانکه اگر امروز شکاکی وجود داشت، با دیدن روش تجربی در علوم، دهان خود را از گفتار فرو می بست، مخصوصاً از این جهت که می دید در بین دانشمندان دربارۀ بسیاری از امور اتفاق کلمه هست. اما راجع به دلایل ایشان دربارۀ خطای حواس، می گوئیم که امروز هیچ کس مدعی نیست که حواس بتنهائی وسیلۀ شناسائی اشیاء و آیینۀ تمام نمای حقیقت است. بنا بر این، ادلۀ ایشان فقط در مقابل کسانی مانند رواقیان که معتقد به این بودند که حواس وسیلۀ شناسائی است، قاطعیت دارد. صفحه ی 159.

            بین حقیقت استدلالی و حقیقت تجربی فرقی هست، زیرا که حقایق استدلالی همین که شناخته شد، دیگر حتمی و تغییرناپذیر است و پیشرفت علوم باعث تغییری در آنها نمی شود. اما دربارۀ حقایق تجربی چنین ادعایی نمی توان کرد، زیرا فقط قانون آنها را مشاهده می کنیم اما نمی فهمیم که چرا چنین است. این قوانین را (صفحه ی 165) به وسیلۀ تکرار تجربه و انطباق آن در موارد بیشمار کشف می کنیم تا اینکه از خطا مصون بمانیم و ضامن این یقین همان تکرار تجربه و نیافتن خلاف است. اما هیچ امری مانع آن نیست که وقتی در موردی خلاف آن را بیابیم، این قانون را تغییر بدهیم؛ زیرا که هیچ وقت ما نمی توانیم تمام وقایع یا جزئیات را مشاهده بکنیم. بنا بر این، قانون تجربی حالت فرضیه ای را دارد که لباس حقیقت بران پوشانده باشند و همیشه برای تحقق کامل آن، نظر به آینده باید داشت. یعنی نوعی حقیقت مشروط است. صفحه ی 166.

نظرات 3 + ارسال نظر
هادی حبیبی شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:51 http://goftmaneeslahat7.blogfa.com

جناب ویراستار و پژوهشگر و نویسنده
دیپلم ریاضی فیزیک
خرداد 1369 تهران
کاردان مکانیک سیالات
دانشگاه سیستان و بلوچستان
دانشکده ی مهندسی ی شهید نیکبخت
سال 1375 زاهدان
دانشجوی کارشناسی ی فیزیک دانشگاه پیام نور شهرستان قم از بهمن !

*****************************************

شما هنوز این را نمی دانید که اگر به نظر کسی انتقادی دارید یا باید انتقاد خود را با جوابیه اش اینور و آنور منتشر کنید - به عنوان مثال وبلاگ نگارستان (از بقیه موارد اطلاعی ندارم) که بنده در عجبم انتقاد شما به مطلب من به ایشان چه ارتباطی دارد ؟!! - و یا می بایست فقط و فقط بحث را در همان وبلاگ و ذیل مطلب مربوطه دنبال نمایید؟! درک این نکته خیلی سخت است ؟! ضمن اینکه از شما تقاضا می کنم نظر خود در مورد هر پست را صرفا در ذیل همان پست درج نمایید. از شما انتظار دارم در موارد احتمالی بعدی به این نکات توجه فرمایید.

حسین.ر یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:18 http://entegham.persianblog.ir

عالی بود چنین بنویسید باز هم مخاطب خواهید داشت /خدا حفظتان کند/

طرف منهم بیایید وچیزی بنویسید ممنون/

مهدی نادری نژاد یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:57 http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
جناب سید محمدی
اضافه شدن شیوه ها وافق های جدی به روی انسان انسان را در مسیری که بسوی حقیقت دارد یاری می کند.ولی حقیقت را با شیوه ها طلبیدن گمانه ای وهمی است.
حقیقت از جنس غیب است.باید به حقیقت ایمان آورد.
ایمانی که بر شانه های خرد ورزی ایستاده است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد