آیت الله مکارم شیرازی:هیچ فردیاگروهی درباره ی هیچ کس تعصب نورزد

             http://www.indypendent.org/wp-content/photos/page12_iran_women_1.jpg

 

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            عیناً از روزنامه ی کیهان چهارشنبه 27 تیر 1358 نقل می کنم:

            «من از دادستان کل شکایت دارم

            آیت الله مکارم شیرازی

            اگر شما هم به دلیل من گوش فرا دهید تصدیق می کنید شکایتم بجاست.

            اساس شکایت از اینجا شروع می شود که آقای دادستان، رونوشت برابر با اصل پرونده «آقای سعادتی» را برای همه قشرها و گروههای سیاسی و غیر سیاسی فرستاده، از جوانان دانشگاهی گرفته تا خانواده های شهدا، و از شعرا و نویسندگان گرفته تا احزاب سیاسی و حتی حقوقدانان! همه و همه نسخه ای از این پرونده را دریافت داشته اند، جز من!.

            اینکه می گویم برای همه جوانان فرستاده دلیل روشنی دارد زیرا آنها به دو گروه تقسیم شدند:

            گروهی در خیابانها به راه افتادند و گفتند «مجاهد اسیر ما آزاد باید گردد».

            و گروه دیگری گفتند: «این جاسوس بیگانه اعدام باید گردد».

            من فکر می کنم همه کسانی که این شعارهای قاطع را می دادند باید پرونده نامبرده را ورق به ورق مطالعه کرده باشند که حکم قطعی بر آزادی و یا اعدام او را صادر کردند!

            وگرنه چطور می توان باور کرد که یک جوان تحصیل کرده دانشگاهی بدون مطالعه پرونده یک متهم، حکم تبرئه یا محکومیت او را صادر کند؟

            اما آن گروه از شعرا و نویسندگان که در جرائد خواهان آزادی بی قید و شرط نامبرده شدند آنها نیز حتماً نسخه ای از این پرونده را ممهور به مهر دادستان، در دست داشتند و الا از آنها ــ با آنهمه ذوق و ظرافت ــ بعید است، چنین قضاوتی را بی مطالعه کرده باشند.

            همچنین احزاب و گروههائی که به «طرفداری» یا «مخالفت» برخاستند با توجه به مغزهای متفکری که آنها را رهبری می کنند نیز بدون شک بررسی دقیق و همه جانبه ای روی محتوای پرونده انجام داده اند که از آنها غیر از این انتظاری نیست!

            پس معلوم می شود همه این آقایان و بانوان، همه این گروههای سیاسی و غیر سیاسی این پرونده جنجالی را دیده اند جز حقیر! و معلوم نیست چرا هنوز نسخه ای از آن برای اینجانب ارسال نشده کوتاهی از دادستان بوده یا از پست نمی دانم و به همین دلیل من بر خلاف همه آنها نمی توانم بگویم آزاد باید گردد ... یا اعدام باید گردد.

            و ناچارم بگویم «محاکمه باید گردد»...همین و بس!

            به هر حال این نخستین بار نبود که گروهها در مملکت ما به بهانه ظاهراً کوچکی در برابر یکدیگر صف آرائی کردند و تا سرحد روشن ساختن آتش یک جنگ داخلی پیش رفتند.

            این خود نشان می دهد که انقلاب ملت ما تا چه حد شکننده و حساس است، و ما چقدر از توطئه هائی که دشمن برای ما می چیند و هر روز به بهانه تازه ای گروهها را رودرروی هم قرار می دهد بیخبریم.

            راستی تعجب انقلابی که بیش از 5 سال طول کشیده قاعدتاً باید همه گروهها در این مدت، در شناخت توطئه های دشمن تجربه کافی اندوخته باشند و با این تجربه ها راه را به روی ضد انقلاب ببندند، اینچنین آلت دست دشمنان گردند و بی دفاع در برابر حملات آنها قرار گیرند.

            من نمی دانم آیا در هیچ نقطه ای از دنیا سرنوشت متهمان در خیابانها، و بوسیله شعارهای داغ، و تکان دادن مسلسلها تعیین می گردد؟

            یا همه جای دنیا معمول است که به سراغ دادگاهها می روند.

            اگر بنا باشد با راهپیمائی به «نفع» یا بر «ضد» کسی حکم تبرئه یا محکومیت او را صادر کنیم دیگر چه نیازی به دادگاه داریم پس بیائید همه دادگاهها را برچینیم و بجای محاکمه متهمان دست به راهپیمائی بزنیم که هم فال است و هم تماشا!.

            آیا شجاعت و شهامت و اخلاص انقلابی ایجاب نمی کند که هیچ فرد یا گروهی درباره هیچ کس تعصب نورزد، و هرگاه کسی مورد اتهام قرار گرفت سرنوشت او را به دادگاه عدل اسلامی که طبعاً بی طرف است بسپاریم و نتیجه آن هرچه بود بپذیریم. اگر محکومیت بود با شهامت قبول کنیم، و اگر هم تبرئه بود با آغوش باز آن را پذیرا شویم.

            من فکر می کنم ما در آینده نیز با چنین صحنه ها، بسیار روبرو خواهیم شد، همانگونه که در چند ماهی که از عمر انقلاب می گذرد نیز بر سر بهانه های جزئی لشکر کشی و صف بندی بسیار صورت گرفت و چیزی نمانده بود که به درگیریهای خطرناک بیانجامد و اگر پادرمیانی بعضی از بزرگترها در این قضیه و ان قضیه نبود کار بجاهای باریکی می رسید.

            هم اکنون باید بدانیم مسائل فوق العاده مهمی در پیش داریم:

            از یک سو سرنوشت قانون اساسی یعنی سرنوشت نسلهای آینده و امروز مطرح است، و از سوی دیگر، و بدنبال آن، مسأله انتخاب رئیس جمهوری و وکلای مجلس و سپس دولت ثابت و مقتدر بجای دولت موقت که طبعاً نمی تواند چندان نیرومند باشد، در پیش است.

            آیا تردید دارید که در این لحظات حساس و سرنوشت ساز، این سروصداها و صف بندیها و لشکرکشیها ــ به هر حسابی باشد ــ کانالهای انحرافی محسوب می شود و توطئه ای است از ناحیه دشمن که آگاهانه یا نا آگاهانه در آن درگیر می شویم؟!

            الان مرزهای ما به شدت متشنج است و دشمن هر روز دست به تحریک، توطئه، خرابکاری، و کشت و کشتار تازه ای در این مرزها می زند.

            ما به قدر کافی مسأله برای فکر کردن داریم، به قدر کافی میدان مبارزه در برابر روی ما هست، نباید مسائل تازه ای برای  خود بیافرینیم و جبهه های تازه جنگ بگشائیم.

            بیائید به خونهای شهیدان راه حق و آزادی سوگند یاد کنیم که با واقع نگری در همه مسائل راه را بر ضد انقلاب ببندیم و توطئه ها را در نطفه خفه کنیم.

            خدایا به ملت فداکار ما در این دقایق سرنوشت ساز هوشیاری و اخلاص انقلابی، و بیداری و آگاهی برای شناخت توطئه مرحمت فرما!»

نظرات 7 + ارسال نظر
خلیل پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:57 http://hafezehman.blogfa.com

سلام

و بیداری ملت ناشی از آگاهی رهبران آن است.

قاسم‌فام پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 16:32 http://aknun.blogsky.com/


سلام و درود

لطفا لینک گفت‌وگوهایی که قبلا در مورد مساله ارتداد در این وبلاگ داشتید را برایم بنویسید. پست اخیرم طرح دیدگاهی در اینباره است. دعوت می‌کنم ملاحظه کنید.

فرزانه پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:51 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
لشکر کشی خیابانی وقتی اتفاق می افتد که فضای مناسب برای حرف زدن برای جاری شدن حرف وجود نداشته باشد . قوه قضاییه مستقل نباشد ضعیف باشد
الان که بازار تحصن وتجمع وتکفیر و... گرم است از همین جاها آب می خورد دقیقاً

ممنونم از لطفتان درباره آن کتاب . خیر جلد دومش را ندارم وجلد اولش را که فروشنده بعنوان اشانتیون به من داد هنوز نخوانده ام .
فیلتر وردپرس و بلاگر هم گویا سراسری است در روزهای اخیر تمام وبلاگهای روی این دو سرویس فیلترند!!

ایرانی جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:20

ماها که ۲۵ ام ریختیم توی خیابون خیلی اسکول بودیم.
چرا کروبی و میر حسین نیومدن و فقط ما را فرستادن.
هرچی کتک و فحش بود با شنیدیم. واقعا ماو شما جناب سید عباس احمقیم. بیچاره مبارک و بن علی که از انقلاب سبز ما حمایت کرده بودن واقعا نا مردی بود به خیابون اومدین به بهانه محکومیت اونا---واقعا هرکسی ۲۵ به دستور موسوی و کروبی احمق اومد توی خیابون احمقه

مهدی نادری نژاد شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
مکتوبتان را خواندم.
درست است که خود انتخاب مکتوبتان میتواند پیام باشد ولی خوب بود نظرتان را بصورت شفاف و روشن بیان میکردید.
درست است متاسفانه قانون در این مواقع به حاشیه می رود حتی درخانه ملت.دیدید چگونه شعار می دادند؟
از قانون و قانونگرایی خبری نبود.

پاسخ به ایرانی شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:32

دیگه هر کودکی میدونه این دو در حصر خانگی بودند و اجازه خروج نداشتند. حتی با نزدیکانشان نمی توانستند ارتباط برقرار کنند.
برای اثبات احمق بودنتان احتیاج به چنین دلیلی نبود

مجید شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 14:04

تا قبل از این می گفتم امکان ندارد تقلب به این بزرگی در انتخابات شده باشد . اما بعد از جریان صانع ژاله که مخالف بود و بسیجی مدافع نظام جایش زدند و مقابل چشم میلیونها نفر برایش تشییع جنازه راه انداختند و...و بعد هم مقابل چشم میلیونها نفر خبرچین و جاسوس اعلامش کردند و...و آب هم از آب تکان نخورد!! اکنون دیگر شک ندارم که اینها در انتخابات هم با همین وقاحت مثال زدنی تقلب کرده اند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد