با تغییر واحد پول ایران مخالفم

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            1)

            دکتر شاهین سپنتا، در http://drshahinsepanta.blogsky.com/1390/04/30/post-640/ در تاریخ 30 تیر 1390، مقاله ای نوشته است. (رضا مرادی غیاث آبادی در http://ghiasabadi.com/pasokh-beh-naqde-negarandeh-shahnameh.html گفته است: «آقای علی حیدری (با نام مستعار دکتر شاهین سپنتا)». ــ در http://www.mirasyar.persianblog.ir/post/1158 محمدرضا زادهوش گفته است: «علی حیدری نویسنده، پژوهشگر، اصفهان پژوه، ایران شناس، شاعر، روزنامه نگار و وبلاگ نویس ایرانی در بیستم اردیبهشت ماه سال 1353 شمسی چشم به جهان گشود. او دکترای خود را در رشته دامپزشکی از دانشگاه شهرکرد گرفت و نام نویسندگی شاهین سپنتا را برای خویش برگزید. ... وبلاگ ایران نامه در بلاگ اسکای جستارهای وی در زمینه ایران شناسی و آثار باستانی است.»)

            دکتر شاهین سپنتا در مقاله اش، و با دلایلش، واژه ی «دارا» را برای واحد پول ایران پیشنهاد داده است. بنده در ذیل مقاله ی ایشان چنین کامنت گذاشتم:

«سلام علیکم.

با تغییر واحد پول ایران مخالفم.

ظاهراً از قدیم الایام، داد و ستد نام واحد پول، در بین ملتها رایج بوده است. مسلمانان درهم و دینار را از بیگانگان گرفتند. از روم و یونان (؟). ظاهراً از ایران هم الگوبرداری می کردند. ایران واژه ی «پول» و «اسکناس» و «سکه» را ظاهراً از بیگانگان گرفته. ریال و تومان را از بیگانگان گرفته. من گمان نمی کنم ما ایرانیان با شنیدن واژه ی (یونانی ی؟) «پول» به یاد حمله ی اسکندر به ایران بیفتیم، و فرمایش شما مبنی بر این که ما با شنیدن واژه ی تومان یاد حمله ی مغولان و با شنیدم ریال یاد حمله ی اسپانیائیها و پرتغالیها می افتیم، این را دور از واقعیت، و مقدمه ای را برای قبولاندن پیشنهادهای شما می دانم.

البته اگر حکومت ما و جامعه ی ما دموکراتیک باشد، و اگر ملت اراده کرده باشد واحد پول خود را عوض کند، پیشنهادها و تحلیلهای شما و تمام ایرانیان باید محترم باشد و بررسی شود، و رأیی که در اکثریت است، ملاک عمل برای تغییر دادن واحد پول قرار گیرد.

من دلیلی برای تغییر تومان با حدود دویست سال سابقه ی کاربرد و ریال با حدود هشتاد سال سابقه ی رسمی ی کاربرد (البته ظاهراً کاربردش «رسمی» بوده و هست، ولی مورد قبول عموم مردم قرار نگرفته) نمی بینم.

با احترام.»

            2)

            رضا مرادی غیاث آبادی، متولد 1342، در http://ghiasabadi.com/dari-dinar.html ، 23 تیر 1390، دری و دینار را به عنوان واحد پول جدید ایران پیشنهاد داده، و ریال و تومان و ... را «نام های نپذیرفتنی» دانسته، و دلیلش برای نپذیرفتنی بودن ریال و تومان چنین است: «ریال: به دلایل خاستگاه زبانی پرتغالی/ اسپانیایی، بازمانده‌ای از سلطه پرتغالیان بر خلیج فارس و نیز خودداری دویست ساله مردم در بکارگیری آن.
تومان/ تومن: به دلیل خاستگاه زبانی مغولی و نیز به این دلیل که در اصل نام واحد پول نبوده و واژه‌ای به مفهوم «ده هزار» است، مانند «امیرتومان».
»

            این جانب سیدعباس سیدمحمدی البته نه ژاپنی ام نه هندی ام نه آمریکایی ام نه الجزایری ام نه فرانسوی، بلکه ایرانی ام، اما گرایشی به ذهنیت غلیظ و دستگاه فکری ی غلیظ و دستگاه استدلالی ی غلیظ و دستگاه اختراعی ی غلیظ بر اساس «ایران» و «پارسی» ندارم، و گرایش غلیظ و حتا رقیق به ضدیت با ایران هم ندارم.

            ای پروفسورها! ببخشید! اگر تومان را به کار نبریم، چون خاستگاهش مغولی است، پس قورمه سبزی هم نخوریم، چون خاستگاه لغت قورمه مغولی است و «آقا» هم نگوئیم چون خاستگاهش مغولی است و «پول» هم نگوئیم چون ظاهراً خاستگاه لغتش یونانی است.

            3) بنده گمان می کنم واژه ی تومان، به عنوان واحد پول، جزئی از فرهنگ ما ایرانیان شده است. واژه ی ریال رسماً واحد پول ما است، اما به دلایل مختلف ظاهراً از ابتدای رسمی شدنش تا کنون، مورد قبول عمومی قرار نگرفته است. بنده گمان می کنم ریال هم، که در زبان عمومی به کار نمی رود، جزئی از فرهنگ ما ایرانیان شده است.

            بنده گمان می کنم مردم ایران وقتی می گویند دویست تومان و وقتی می گویند دو هزار ریال، دیکشنری باز نمی کنند ببینند «تومان» و «ریال» ایرانی ی باستانند یا پَهلَوی اند یا اوستائی اند یا مغولی یا اسپانیائی. چنان که وقتی یک روستائی شب هنگام «فانوس» برمی دارد و از منزلش بیرون می رود، نیازی ندارد بداند «فانوس» و «فنومنولوژی» همریشه اند. 

            البته بنده آراء و نظرها و دیدگاههای ادیبان و زبان شناسان و تاریخدانها و ایران شناسها در موضوع نام واحد پول ایران را ارج می نهم، اما خواهش می کنم ماها که چهار کلمه سواد و لغت و چیز میز یاد می گیریم، ملت ایران را و فرهنگ ایران را دستمایه ی هوسبازیهای خود قرار ندهیم.

            4) من تقریباً تردید ندارم موضوع تغییر نام واحد پول ایران، در حدّ بانک مرکزی و دولت و رئیس جمهور و مجلس شورای اسلامی نیست. اگر بحث تغییر نام واحد پول، صرفاً برای تشویق کردن مردم برای نوعی مشارکت اجتماعی (و مقدمه ای برای مشارکت سیاسی در انتخابات بعد ِ مجلس و ریاست جمهری) نباشد، و واقعی باشد، من تقریباً تردید ندارم این که نام جدید واحد پول ایران چه باشد، تعیین کننده اش فقط مقام معظم رهبر ایران خواهد بود.

            5) بنده با تغییر واحد پول ایران مخالفم، مگر به این صورت:

            حدود هشتاد سال است ریال واحد رسمی ی پول ایران است و تومان واحد غیر رسمی اما متداول. هر ده ریال یک تومان است. من موافقم که واحد پول ایران رسماً بشود تومان، و ریال به عنوان یکی از اجزاء پول حفظ شود (مانند این که سِنت یکی از اجزاء دلار آمریکا است).

نظرات 14 + ارسال نظر
امیر دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 13:45

۱- ریال هم در بین مردم پذیرفته نشده است. بعد از ۸۰ سال هیچ کس ریال نمی گوید و فقط در فرم ها مجبوریم ریال بنویسیم.
۲- بله مردم نیازی به مراجعه به واژه نامه برای فهم معنی ریال ندارند اما مگر این ملاک است؟ اگر این ملاک است که بسیاری از واژه هایی که شما با آنها مخالفید هم همین وضعیت را دارندُ یعنی مردم معنی آنرا می دانند ولی بکار نمی برند.
۳- شما معیارتان چیست؟ دقیقا چیست؟ همیشه در مورد واژه سازی نظر می دهید اما تابحال نگفته اید معیارتان چیست؟ لطفا هنگام نوشتن معیارهایتان به واژه های رایج شده برخلاف انتظار گذشتگان هم دقت بفرمایید.
۴- واژه های نوساخته باید چگونه باشند؟ ایرانی(زامه که از زام کردی گرفته شده است)؟ فارسی(گذرواژه)؟ فارسی بهره گرفته از قابلیت های باستانی(پراشنوی)؟ مردم فهم(خودرو)؟ متخصص فهم (اندرکنش)؟ رسمی ولی نارایج(پیامک)؟
نازا(رایانه- چرا که از آن فعل computerization را نمی شود ساخت)؟
زایا ؟

واقعا معیارتان برای واژه سازی چیست؟

کجای ایران می گویند تومان؟ در تهران تومن ، در همدان تمن (کسر ت و فتحه م)، در کردی تمن (کسر ت و کسر م) در لری جور دیگر و ...
بعد از دویست سال هنوز نوشتار و گفتار تومان فرق می کند و مردم تومان تلفظ نمی کنند.
ریال که اصلا نمی گویند!


بنده معتقدم واحد پول باید ایرانی، فارسی و معنی دار باشد ) مثلا سنت یعنی صدک) . واژه ای باشد که به حروف مصوت ختم نشود و زایا باشد. در محاوره معنای دیگری ترجیحا نداشته باشد.
دریک و سدک (یک صدم دریک)


5- بنده هم بر این باورم که نام پول را رهبر انتخاب می کند و شاید این نظرسنجی اینترنتی هم به نوعی فشار از پایین برای تحمیل این نام ها به قدرت باشد. شاید! و البته اعتقاد دارم اگر همه یکصدا بگویند مثلا دریک، آنگاه قدرت نیز مجبور است همسو شود و یا لااقل از خود زیاد هزینه کند برای تحمسل نام غیرمردمی.

حسن دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:30 http://hhamtaii.blogfa.com

حالا که "رایانه" را معادل کرده‌اند با کامپیوتر و شده آنچه شده.
حالا دیگر باید کمی خلاقیت به خرج داد و از این واژه مشتق گرفت.
به جای computation و computerization هم می‌شود به سادگی گفت: رایانش و رایانیدن
حالا خیلی گوشنواز نیست ولی بالاخره شدنی است.

راجع به بقیه هم نظر دارم ولی حال ندارم.

امیر دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:23

رایانش و رایانیدن هر دو یک چیز است، مثل کاویدن/کاوش
ساییدن.سایش!

بهتر بود رایانگر می گذاشتند تا هم رایانش معنی computation بدهد و هم رایانگرش معنی computerization

امیر دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:33

در زبانهای اروپایی روزانه واژه ساخته می شود، روزانه! هیچ کس هم اعتراضی نمی کند که این دیگر چیست، ما نمی فهمیم! و غرهایی شبیه غرهای داموس به مستشار!

آنجا مردم عادی هم عادت کرده اند روزانه واژگان جدیدی بیاموزند. اینجا فلسفه خوانها هم تا اصطلاح های جدید و نوساخته (مثلا برساخته های آقای ادیب سلطانی) را می بینند زود شروع می کنند به غر زدن!

انگار نه انگار که دانش و فناوری دنیا از صد سال پیش تا حالا 1000 برابر شده، آنوقت زبان فارسی همچنان همان زبان رودکی باقی مانده است!

امیر دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:42

اگر در نظرسنجی هم می بینید تومان به اندازه پارسی رای آورده دلیلش کارزار (کمپین) هایی است که دوستان آذری و پان ترک راه انداخته اند برای دفاع از واژه مغولی تومان
بهتر است سری به سایت های اینها بزنید ببینید چقدر دعوت به شرکت در نظر سنجی را کرده اند.

مهدی نادری نژاد چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:21 http://www.mehre8000.org

با سلام
آنچه که دراین مباحث ازآن غفلت شده است باراقتصادی و سیاسی این مباحث است. آیا اصلاً اینگونه مباحث قابلیت نظرسنجی دارند؟مباحث زبانی را به اهل فن بسپاریم؟مباحث تخصصی سیاسی و اقتصادی را هم به اهل فن واگذارکنیم؟
این به تقوا و عدالت نزدیک ترنیست!

حسن به امیر چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:07 http://hhamtaii.blogfa.com

1- "مصدر" و "حاصل مصدر" در فارسی البته به لحاظ معنایی نزدیکند ولی نه همیشه. مثال‌هایی که فرمودید را مقایسه کنید با:
روش / رفتن
گویش / گفتن
سازش / ساختن
در این سه نمونه‌ی اخیر، کاربست حاصل مصدر ( و معنی‌اش) به کلی متفاوت است با خود مصدر.

2- من خیلی دل‌بسته‌ی واژه‌ی رایانه نیستم و ضعف‌هایش را خیلی جدی می‌دانم. اگر بنا بود واژه‌ی دیگری جای آن بنشانیم چه بسا گزینه‌های بهتری وجود داشت. اما اینجا حرف این بود که از همین "رایانه"، که شانس مصطلح شدن داشته، مشتق بگیریم نه آنکه خود رایانه را جاگزین کنیم.

3- اصلاً دور از ذهن نیست که واژه‌های بهتری، عوض دو واژه‌ی رایانیدن و رایانش بشود پیشنهاد داد هرچند که من می‌توانم از این دو تا دفاع کنم، البته اگر شما تمایل به ادامه‌ی بحث داشتید... و واژه‌های پیشنهادی دیگری را معرفی کردید.

سیدعباس سیدمحمدی - حسن همتایی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 21:16 http://seyyedmohammadi.blogsky.com

سلام علیکم.
ببخشید.
اگر اشتباه نکنم، روش و گویش و سازش «اسم مصدر» هستند، و نه «حاصل مصدر».

فاضل پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:05 http://aknun.blogsky.com/

سلام
این بحث واحد پول یک بحث انحرافی و مسخره‌ای است که من نمی‌دانم اصلا برای چه طرح شده است. شاید برای آن که اذهان را از مسائل واقعی پرت کنند. واحد پولی واقعی و عملی و رایج در بین مردم ایران تومان است. و من تا حالا ندیدم کسی مشکلی با آن داشته باشد.

فرهنگ پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 http://farhangoffice.parsiblog.com

سلام. از آشنایی با شما خوشحالم.سری به وبلاگ سدید کاشان زده بودید و پیامی را در خصوص سالمرگ مرحوم اکبر هاشمی گذاشته بودی. ضمن تشکر از لطف و محبت شما ، پاسخ را در این جا نیز قرار می دهم ، تا در جریان باشید که از وبلاگ تان بازدید کرده و بهره برده ام. در وبلاگ سدید کاشان ، در یادداشت آن مرد هنرمند منم و اکبر هاشمی کیست؟ به زندگی آن مرحوم اشاره کرده ایم.همان 1357 به عنوان سال وفات ایشان،درست تر است.آقای شمشادیان هم نظرشان درست است.متأسفانه آن مرحوم برای رهایی از آلام و رنج های روزگار به الکل روی آورده بود و سبب مرگ وی هم همین عارضه بوده است. به شدّت تنها بود و گرفتار فقر هم شده بود.بارها این ضرب المثل را خطاب به خود من ترنّم می کرد که:
تنور شکم دم به دم تافتن / مصیبت بود روز نایافتن
و این حاکی از فقر و مسکنت ایشان در اواخر عمر او بود.مؤلّف کتاب سی سال پشت صحنه ی تئاتر در باره ی ایشان نیز مطالبی نوشته است. موفق باشید!

حسن پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 13:33 http://hhamtaii.blogfa.com

قطعاً اسم مصدر درست است و بی‌توجهی کردم. کلیت استدلالم بی‌تغییر همانست که بود.

محمد شعله سعدی پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:04

سلام آقای سید محمدی.
به نظرم استدلال ایشان اشکالاتی که شما گفتید داشته باشد ، اما چند نکته را در نظر بگیرید. واحد پول باید با فرهنگ مردم مناسبتی داشته باشد. به نظرم پیشنهاده های ایشان جالب بود. تومان معنای جالبی هم ندارد. اگر درست به خاطرم مانده باشد به معنای هزار است. مثلا امیر تومان افسری بوده است که هزار نفر تحت فرمان داشته . شاید هم اشتباه کرده باشم. همینطور ریال که به معنی واقعی است . معنای جالبی هیچ کدام ندارند. اما مثلاً در تایلند واحد پول باهت است که به معنی دفاع است. ممکن است برخی از دیگر واحد ها معنای خاصی نداشته باشند ولی حالا که زمزمه تغییر پول ملی است بهتر که معنای متناسب با فرهنگ ما را داشته باشد و از واژه های برساخته فارسی هم باشد. پسر عمو های تاجیک ، سامانی را به عنوان واحد پول انتخاب کرده اند. اما بگذارید چیز دیگری هم بگویم این که واحد پول عوض شود و چند صفر از پول کم شود ، آن هم در اقتصادی چنین بیمار که دارای نرخ فلک زدگی بالا است (یعنی همزمانی رکود با تورم یا رکود تورمی )ب ه نظرم هیچ کدام از این راه حل ها دردی را دوا نکند ، برعکس این طور که من با چند صاحب نظر گفت و گو کرده ام ، دردی خواهد بود بر سر درد های دگر.

کاوه جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:49 http://kavehp.blogfa.com

سلام جناب سید محمدی
کلا کامنتهای جالب و مفیدی می گذارید و من هم از همین کامنتها به اینجا رسیدم.
به نظر بسیاری از کارشناسان اقتصادی اصولا تغییر واحد پول کار درستی نیست ... با این کار به شکل کاذب ارزش پول ما بالاتر از پول کشورهایی چون ژاپن و روسیه میره.

ابراهیم ابریشمی جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:57 http://avakh.blogsky.com

درود بر سید دوست داشتنی؛
نگاه من به هستی و وجود، از گذشته تا کنون تحولی داشته که پیش از این شرحش را در کامنت های بلاگ مشتی اسمال گفتم...
این تحول پیوستاری منطقی بود، چیزی که مرا از کنار گذاردن وجود، به عطف نظر به آن کشاند..
من البته هنوز هم وجودشناسی سنتی را ناکارآ و نابسنده (و نه خدعه) می‌دانم؛ اما این غیر از لزوم یک وجودشناسی و بازاندیشی در آن است...
البته من با این نوشتارها، سر جدال با وجودشناسی سنتی را هم دارم، اما این که وجود را یکسره بی وجه بدانم، بی شک چنین نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد