بسم الله الرحمان الرحیم.
م. ف. فرزانه، صادق هدایت در تار عنکبوت (پس گفتاری بر آشنایی با صادق هدایت و عنکبوت گویا و همراه با هدایتی دیگر )، تهران، نشر مرکز، 1384:
«... درست است که در نظر اول هدایت و کیوان هر دو چهرۀ دو قهرمان را داشتند و هنوز هم برای بسیاری این چهره را حفظ نموده اند. اما چنین دستگیرم شد که به خود قهرمانی شک کنم.
قهرمان، یک تنه به جنگ می رود. قهرمان بیشتر به حقانیت خود تکیه می کند و انگیزۀ او همانا اعتقاد عمیقش به هدفی است که به آن نشانه رفته. قهرمان را با شهامت می دانند. آیا مبارزه برای ادامه زندگی نوعی (صفحه ی 248) قهرمانی نیست؟ آیا یک کارمند، یک کارگر، یک زارع که در جستجوی نان برای ادامه زندگی که حق اولیه هر انسان است، هر روز صبح زود سرشان را پایین می اندازند و به سراغ کارشان می روند، جبون هستند؟ و آیا آن کسی را که مجال فکر کردن دارد و تابع روشنایی و تاریکی روز و شب نیست باید قهرمان دانست؟ حالا اگر به خواص قهرمانی شک کنیم آیا تن لش شده ایم؟ نمی دانم. بزرگان زیادی در این باره حرّافی کرده اند. من آن قدر می دانم که در جوانی، خودکشی هدایت مرا به وحشت انداخت. اعتراف می کنم که هر روز از خودم پرسیده ام که آیا راه مرگی را که پیش گرفت بی راهه بود یا یک عصیان قهرمان گونه؟
هدایت مثل مرتضی کیوان زندگی را دوست داشت، به شرطی که زندگی شایسته زیستن باشد. اما چگونه و بر مبنای چه قانونی می توان زندگی را قابل زیستن تشخیص داد؟ ... (صفحه ی 249)
... و من بعد از پنجاه و چهار سال زندگی در فرنگستان و تجربۀ شخصی به این نتیجه رسیده ام که سنن و اعتقادات مردم را نمی توان به جبر تغییر داد. از این بیشتر، وقتی می بینم که غربی ها با چه خشونتی غیر خودی ها را تحقیر و سرکوبی می کنند، به بسیاری از جوامع حق می دهم که از آنچه دارند به دفاع برخیزند. لیکن معنی دفاع از خود، پسگرایی نیست. رستگاری یک راه بیشتر ندارد: آزادی! ... (صفحه ی 253)»
با سلام
با شما همداستانم که فرمودید:
"من بعد از پنجاه و چهار سال زندگی در فرنگستان و تجربۀ شخصی به این نتیجه رسیده ام که سنن و اعتقادات مردم را نمی توان به جبر تغییر داد. از این بیشتر، وقتی می بینم که غربی ها با چه خشونتی غیر خودی ها را تحقیر و سرکوبی می کنند، به بسیاری از جوامع حق می دهم که از آنچه دارند به دفاع برخیزند. لیکن معنی دفاع از خود، پسگرایی نیست. رستگاری یک راه بیشتر ندارد: آزادی! ... "
پایان عبارت
این آزادی چگونه تامین و مهیا می شود؟
1-با زور و سرنیزه و اتفاق
2-یا با آگاهی رسانی و بیداری مردم و استقامتی که منشاء آن بیداری و آگاهی است.
با سلام
سخنرانی باقر پرهام در شبهای گوته
"مصلحت اجتماعی ما و شما اینست که بهانه به دست دشمنان دیرین آزادی ندهیم و کاری کنیم که فضای گفتوگوی ما آنقدر ادامه یابد تا مردم، یعنی داور اصلی و نهایی هر مسألۀ اجتماعی، دریابند که حق با کیست...منظور من از جامعۀ سنتی، جامعۀ سنتها نیست، بلکه آن نوع سازمان اجتماعی گذشته است که به حکم تاریخ منسوخ شده و قدرت عملکرد تاریخی خویش را از دست داده است...ما هنگامی نویسنده، شاعر، محقق، دانشمند، فیلسوف، هنرمند و عالم حقیقی خواهیم داشت که ابناء وطن آزادانه جمع شوند، آزادانه عمل کنند."
http://www.tarikhirani.ir/fa/files/37/bodyView/359/فضای.حرف.و.فضای.عمل/.همچنان.به.زبان.ملاحظه.سخن.میگویم.و.نه.صراحت.html
سلام
سوال من این است :
چرا مظاهر آزادی در غرب هویدا تر از شرق است ؟
چه نثر نرمی ...
سلام
با نویسنده در نتیجهگیریاش موافقم اما انسجام و تسلسل منطقی که دوست دارم در یک نوشته باشد، در اینجا نمیبینم:
1- هدایت زندگی را دوست داشت. (زندگی که شایسته زیستن باشد.)
2- سنن مردم به جبر تغییر نمیپذیرد.
3- با ملاحظه خشونت غرب به شرق حق میدهم دنبال حفظ سننشان باشند.
4- دفاع از خود پسگرایی نیست.
نتیجه:
رستگاری تنها با آزادی ممکن است.
شاید هم تخلیص و برشهای صورت گرفته باعث ناپدید شدن دیگر مقدمات از چشم مخاطب شده است. الله اعلم + سیدعباس سیدمحمدی.
سلام.من دنبال کتاب خود کشی اثر مصطفی فرزانه هستم.اگر میتونین کمک کنین