سیدعباس سیدمحمدی

... که دلیل آن فعالیتهاومواضع مغایربااهداف نظام توسط وی بوده است

بسم الله الرحمان الرحیم.

گزارش خبرگزاری ی مهر، از استانداری ی آذربایجان شرقی، مورخ هشت مرداد 1390، طبق http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1367686 :

«رحمت الله مقدم مراغه ای

رحمت الله مقدم مراغه اى از اسلاف خانواده ای بود که از صدر مشروطیت به جاه و مقامى رسیده بودند و آجودان باشها و حکمرانان و امراى لشکرى از این خانواده برخاسته بود. نامبرده از تاریخ ششم اسفند سال 57 با حکم احمد صدر حاج سید جوادى وزیر کشور وقت به سمت استاندارى آذربایجان شرقى منصوب شد.

در زمان او تبریز در آتش مبارزات و کشمکشها، قیامها و اعتصابات شعله مى کشید و به هر بهانه کوچک گروهى علم به دست در خیابانها با شعارهاى گوناگون راهپیمایى مى کردند.

وی در جلسات مکرر و در برنامه هاى تلویزیونى براى آرام ساختن مردم و ایجاد آرامش و امنیت تلاش مى ورزید ولی طغیان مردم و تلاطم امواج این دریاى خروشان فراتر از آن بود که او بتواند به آن فائق آید و لاجرم در نوزدهم خرداد سال 58 استعفا کرد.

نکته جالب توجه اینکه از بین استانداران بعد از انقلاب اسلامی، عکس رحمت الله مقدم مراغه ای در تالار بزرگ کاخ استانداری آذربایجان شرقی نصب نشده که دلیل آن فعالیتها و مواضع مغایر با اهداف نظام توسط وی بوده است.»

سیدعباس سیدمحمدی شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:09

نظرات 12 + ارسال نظر

مهدی نادری نژاد شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 16:41 http://www.mehre8000.org

با سلام
با خواندن مکتوبتان به یاد این عبارت افتادم که انقلاب فرزندان خود را می خورد!!!

مهدی نادری نژاد شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 16:46 http://www.mehre8000.org

با سلام
آیا انقلاب فرزندان خود را می خورد؟
http://siasi.porsemani.ir/node/1423

اشک - غریبه یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 00:24 http://tashkan.blogsky.com/

به نظرم او قبل از انقلاب بنیان گذار حزبی به نام "حزب رادیکال ایران" بوده

شکیبا یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:22 http://kavirbienteha.blogsky.com/

ممنونم از حضورتون

جواد خراسانی یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 13:52 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
این آقای مقدم مراغه ای همان کسی است که در مجلس خبرگان قانون اساسی، خیلی رک با اصل ولایت فقیه مخالفت کرد. فکر می کنم آنچه " فعالیتها و مواضع مغایر با اهداف نظام " عنوان کرده اید، دلیل اصلی اش همین نطق و باقی قضایای آذربایجان در آن دوره و مرحوم شریعتمداری و... باشد.

سلمان محمدی یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:17 http://salmanmohammadi.blogsky.com

فکر میکنم مقدم مراغه ای قبل از مجلس خبرگان مخالفت کرده بود و در مجلس تا جایی که یادم است، فقط مرحوم مهندس سحابی در مخالفت نطقی ایراد کرد. البته مطمئن نیستم. شاید غیر از مهندس هم کسان دیگری بوده اند.

جواد خراسانی دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:44 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
جناب سلمان محمدی
مقدم مراغه ای به عنوان تنها مخالف اصل پنجم قانون اساسی در خبرگان سخنرانی کرده که متنش در کتاب خاطراتش آمده است . در جواب وی مرحوم دکتر بهشتی، به عنوان دفاع از اصل ولایت فقیه و رد صحبت های مقدم مراغه ای، بیش از سه برابر زمان نطق مقدم مراغه ای صحبت می کند.

مرحوم مهندس سحابی در مجلس خبرگان قانون اساسی نطقی در مخالفت ولایت فقیه ایراد نکرده است، اما همراه افراد شاخصی همچون مرحوم محمود طالقانی، مرحوم مرتضی حائری یزدی، ابوالحسن بنی صدر و مرحوم علی گلزاده غفوری از جمله کسانی بود که صراحتا" اعلام کردند که با اصل ولایت فقیه مخالفند و به آن رای منفی داد.

ستاریان پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 19:21

از مصاحبه ی ۱۶ ساعته هاشمی رفسنجانی:

در مذاکرات اولیه خبرگان- که اتفاقاً یک مقدار طول کشید و حضرت امام هم جزو منتقدین این طول کشیدن جلسات خبرگان بودند- بحث ولایت فقیه مطرح نمی شود. در خطوط و اهداف کلی پیش نویس قانون اساسی و حتی در آن کمیسیون های اولیه- یعنی هفت کمیسیونی که درنظر گرفته بودند و شامل اصول کلی، خط و مذهب و تاریخ، مسأله حقوق ملت، مسایل مالی و اقتصادی و سه کمیسیون برای قوای سه گانه بود- هیچ صحبتی از ولایت فقیه در قانون اساسی مطرح نیست. از شهید بهشتی نقل شده که «ما چند روز جلسه خبرگان را تعطیل و فقط روی این موضوع بحث کردیم و بعداً به صحن مجلس آوردیم و تصویب کردیم». آن موقع موافقین و مخالفینی بودند و

از جمله مخالفین مشهور همان مقدم مراغه ای بود.

ظاهراً آقای بنی صدر اظهار کرده که «با مفهوم ولایت فقیه در قانون اساسی هیچ مخالفتی ندارم منتها مصداق خارجی غیر از امام نداریم.

اگر قانون اساسی دارد برای بعد از امام طراحی می شود، آن ولی فقیه جامع الشرایطی که بتواند ولایت را به عهده بگیرد، کجاست؟»

شهیدبهشتی در پاسخ ایشان می فرماید: شورایی مرکب از فقها خواهد بود که بتوانند جامعیت یک فقیه جامع الشرایط را بصورت اجماع مرکب داشته باشند و رهبری را به صورت شورایی به عهده بگیرند. به نظر می رسد شورای رهبری که در قانون اساسی اول آمد، برای پاسخگویی به این سؤال بود که اگر فقیه جامعی نداشتیم، چه کنیم؟

در آن جلسه یکی از کسانی که موافق بودند، همین آقای مهندس عزت الله سحابی بود که خیلی محکم دفاع کرد.

ایشان چند سال پیش با یکی از روزنامه ها مصاحبه کرد و گفت: «اصلاً ولایت فقیه در قانون اساسی نبود و قرار هم نبود که چنین چیزی باشد! شهید آیت اولین کسی بود که مطرح کرد. منظورشان این است که ولایت فقیه محصول عمل و تلاش «حزب زحمتکشان» و مظفر بقایی بود! انگار پیش از آن حرفی راجع به این قضیه نبوده مثلاً درس ولایت فقیه حضرت امام در نجف مطرح نبوده است و یکدفعه عده ای پشت آن را می گیرند و تبدیل به ولایت فقیه می شود. وقتی موضوع به این شکل، به مجامع، تریبون ها و روزنامه ها کشیده می شود، نسل جوان ما از ریشه با اصل قضیه دچار مشکل می شود که اصلاً چنین بحثی وجود نداشته است و مثلاً یک تشکیلات سیاسی مشکوک نظیر حزب زحمتکشان این مسئله را در مجلس خبرگان مطرح کرد و بعد هم از مردم رأی گرفتند.
-در این شبهه ای که کرده اند چندنقطه انحرافی است. البته آن مقدار درست است که در پیش نویس نبود. در شورای انقلاب هم که آمد و ما یک بار خواندیم و اصلاح کردیم، نبود. به علما، امام و دیگران هم که دادیم، اضافه نکردند. اما بعد از بحث های ولایت فقیه که امام در نجف مطرح کرده بودند، اینجا هم به صورت کتاب پخش شده بود و در جلسات مبارزین همیشه تدریس می شد، ذهنیت ما این بود که وقتی نظام، اسلامی باشد، خود به خود ولایت فقیه خواهد بود. اما اینکه چگونه در ساختار نظام گنجانده شود و اینکه لازم است در قانون اساسی باشد یا نه، ما هیچ موقع بحث نکرده بودیم. هیچ اتفاقی نیفتاد که بنشینیم و ببینیم که باید کجا تصویب شود. اما اینکه می گویند اول بار شهید آیت مطرح کرده، دقیقاً نمی دانم در خبرگان چه گذشته است

البته همین مقدار هم ایشان در طرح موضوع مراعات امانتداری را نکرده است. به گواهی مشروح مذاکرات خبرگان قانون اساسی، اول بار آقای سیدمحمد کیاوش نماینده خوزستان در جلسه رسمی سوم و بعد از او آقای عبدالرحمن حیدری نماینده ایلام این موضوع را مطرح می کنند و بعد مرحوم آیت چون دبیر جلسه بوده، متن پیشنهادی آقایان را برای رأی گیری قرائت می کند. تازه این مربوط به جلسه رسمی است و گزارش هایی که از جلسات کمیسیون ها تاکنون منتشر شده، نشان می دهد که این بحث پیش از آن بطور جدی مطرح بوده است.

-بله، خود آیت الله منتظری قبل از اینکه اجلاس خبرگان شروع شود، سخنرانی و مصاحبه کرد و صریحاً گفت: نظام ما باید با ولایت فقیه اداره شود. می توانید در خاطرات و حتی بیانیه هایشان که جمع کرده و آورده است، پیدا کنید. ایشان اولین کسی بود که کتاب ولایت فقیه را نوشتند و ما نظر فقهی ایشان را قبول داشتیم. پس اینکه چه کسی مطرح کرد؟ آیت الله منتظری مطرح کرده است. در رسانه ها هم آمده است. قاعدتاً کیهان هم در آرشیو خودش دارد. می توانید به خاطرات آیت الله منتظری مراجعه کنید

سلام علیکم آقای ستاریان.
آقای خمینی رئیس جمهور که نمی خواست بشود.
شما مطمئن باش (البته می توانی مطمئن هم نباشی) حتماً سیر شکل گیری ی قانون اساسی، یا از طریق منتظری یا از طریق حسن آیت یا از طریق دستور مستقیم یا دستور تلویحی ی آقای خمینی، طوری پیش می رفت که در مملکت مقامی در نظر گرفته شود به عنوان رئیس مملکت، حالا اسمش ولی فقیه یا رهبر یا ...، و آن مقام را می دادند به آقای خمینی.
آقای خمینی صراحتاً به اعضای خبرگان قانون اساسی تذکر می داد اگر این جوری عمل کنید یا آن جوری عمل کنید، وکالتتان ملغا می شود.
آقای خمینی در 23 شهریور 1358 یعنی حدود سه ماه قبل از رفراندوم قانون اساسی، فرمود:

«شما مى‏خواهید این مطلب را به زور گردن ملت بگذارید که نه، شما این مثلًا راجع به ولایت فقیه را کنار بگذارید!»

می بینید ایشان قبل از رفراندوم، قائل به این بوده ملت ولایت فقیه را خواهد خواست، و اگر کسی بگوید ملت ولایت فقیه نمی خواهد، «به زور گردن ملت گذاشته».

آقای خمینی در 28 شهریور 1358 یعنی 5 روز بعد از سخنرانی ی قبل که نقل کردم، و حدود سه ماه قبل از رفراندوم قانون اساسی که گویا یواش یواش ولایت فقیه در بین خبرگان قانون اساسی مطرح شده بوده، فرمود:

«نگویید ما ولایت فقیه را قبول داریم، لکن با ولایت فقیه اسلام تباه مى‏شود! این معنایش تکذیب ائمه است؛ تکذیب اسلام است‏»

می بینی ایشان قبل از رفراندوم قانون اساسی، به مردم و احزاب و مطبوعات و ...، گوشزد کرد که:
مخالفت با ولایت فقیه، تکذیب ائمه و تکذیب اسلام است.
دقت کن:

آقای خمینی، مخاطبش خلأ و دیوار و ... که نبوده. آقای خمینی مخاطب داشته. مخاطبش اعضای خبرگان قانون اساسی نبوده؟ مخاطبش کل مردم ایران نبودند؟ مخاطبش فعلان سیاسی و مطبوعات نبودند؟ آقای خمینی قبل از رفراندوم قانون اساسی، فرمود

مخالفت با ولایت فقیه تکذیب ائمه و تکذیب اسلام است.

خب حالا تاریخاً و زماناً، حسن آیت و منتظری و هر فرد دیگر، قبل از این گونه سخنان آقای خمینی، ولایت فقیه را طرح نمی کردند در قانون اساسی، آیا شما گمان می کنی آقای خمینی صراحتاً یا تلویحاً دستور وارد کردن ولایت فقیه در قانون اساسی را نمی داد؟

آقای خمینی در 12 مهر 1358 یعنی حدود دو ماه قبل از رفراندوم قانون اساسی که یواش یواش طرح ورود ولایت فقیه به قانون اساسی گفته می شد و ...، فرمود:

«به حرفهاى آنهایى که بر خلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب مى‏کنند و مى‏خواهند ولایت فقیه را قبول نکنند [اعتنا نکنید] اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است.»

دقت کردی؟ آقای خمینی دارد تلویحاً یا تصریحاً تذکر می دهد و هشدار می دهد، ولایت فقیه باید باشد. ولایت فقیه هم، آیا 100 درصد واضح نیست منظور آن مرحوم «ولایت خودش» بوده؟

آقای ستاریان.
برادر عزیز.
آیا از متنی که نقل می کنم، 100 درصد واضح نیست آقای خمینی خبرگانی را که ولایت فقیه را وارد قانون اساسی نکند، وکیل مردم نمی داند و وکالت آنها را ملغا می داند؟:

آقای خمینی، 12 مهر 1358، دو ماه قبل از به رفراندوم گذاشتن قانون اساسی، که ولایت فقیه وارد متن قانونی که قرار بود به رفراندوم بگذارند، شده بود:

«اهل خبره چشمشان را باز کنند. کسانى که با ولایت فقیه مخالفت مى‏کنند بر خلاف این چیزى که ملت آنها را تعیین کرده است عمل مى‏کنند، وکالت ندارند در این امر. من اولى که مجلس بنا بود تأسیس بشود، و پیش‏بینى این امور را مى‏کردم. اعلام کردم که مردم جمهورى اسلامى مى‏خواهند، جمهورى غربى را [نمى‏خواهند] جمهورى کمونیستى نمى‏خواهند مردم. مردم، جمهورى اسلامى مى‏خواهند. مردم شما را وکیل کردند که جمهورى اسلامى درست کنید. کسى که مخالفت کند با احکام اسلام، مخالف با جمهورى اسلامى است؛ مخالف با رأى موکّلین هست، آنها شما را وکیل نکردند براى این امر. همه‏تان هم اگر چنانچه یک چیزى بگویید که بر خلاف مصالح اسلام باشد، وکیل نیستید؛ حرفتان قبول نیست، مقبول نیست. ما به دیوار مى‏زنیم آن حرفى را که بر خلاف مصالح اسلام باشد. آن قدرى که شما اختیار دارید در این مجلس، این است که جمهورى اسلامى را بر طبق موازین اسلامى پیاده کنید. البته راجع به امور ادارى‏اش و اینها نظر دادن هیچ مانعى ندارد. نظر دادن مانعى ندارد؛ اما اشکالتراشى و این حرفها را به مردم القا کردن که اگر چنانچه فقاهت در کار بیاید و فقیه باشد، اگر چنانچه ولایت فقیه باشد، یک بساطى لازم مى‏آید و یک بساط دیگرى.»

آیا 100 درصد واضح نیست آقای خمینی به خبرگانیان قانون اساسی گوشزد می کرده و هشدار می داده باید ولایت فقیه در قانون اساسی باشد؟ و آیا 100 درصد نیست منظور ایشان از مصداق ولی فقیه فردی جز خودش نبوده؟

ستاریان پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 19:34

کسی قادر به ترجمه ی این نوشته ها هست؟
اشتباهی لینک تابناک را گذاشتم! لینکش این بود:
http://groups.yahoo.com/group/confederationofiranianstudent/message/434

Çí ˜ÔÊå ˜å ÑÇ ˜ÔÊí ˜å ˜ÔÊå Ôæí ÑæÒí

íÇãí Èå ÂÞÇí Ï˜ÊÑ íÒÏí

ÚæÖ áå äÏÇÑÏ

ÑÏ ÕáÇÍíÊ íß äãÇíäÏå Èå ÎÇØÑ ÊÎáÝ ÕÇÍÈÎÇäå ÇÔ!!!¿

ÏáÇíá ÑÏ ÕáÇÍíÊ äãÇíäÏí "ÏÑíÇÏÇÑ ãÏäí" ÊæÓØ "ÂÞÇí Ï˜ÊÑ ÇÈÑÇåíã íÒÏí" ÏÑ ÌáÓå
Úáäí ÊÇÑíÎ 14/5/59 ãÌáÓ ÞÑÇÆÊ ÔÏ

Çíä ÏáÇíá ÚÈÇÑÊäÏ ÇÒ

í˜ - ãÎÇáÝÊ ÈÇ ÇÍßÇã ÕÇÏÑå ÊæÓØ ÏÇÏÇå ÇäÞáÇÈ æ ÍãÇíÊ ÇÒ ãÊÎáÝÇä
Ïæ - ãáÇÞÇÊ æ ãÐÇßÑÇÊ ÕÇÍÈÎÇäå ÇÔ ÈÇ íß ÇãÑíßÇíí Èå äÇã ÂÞÇí ÏÇÊ
Óå - åãßÇÑí ÏÑ ÇäÊÔÇÑ íß äÔÑíå ãÓÆáå ÏÇÑ
åÇÑ - äÇãÈÑÏå Èå ÔÏÊ ãáí ÑÇ æ ØÑÝÏÇÑ ÂãÑíßÇÓÊ
äÌ - ãÐÇßÑÇÊ ãÝÕá ÈÇ ÔÎÕí ßå ÏÑÔ ÂÌæÏÇä ÇÔÑÝ åáæí ÈæÏå ÇÓÊ

ÏáÇíá ÝæÞ ÑÇ "ÏßÊÑ ÇÈÑÇåíã íÒÏí" Èå åäÇã ÈÑÑÓí ÇÚÊÈÇÑäÇãå "ÇÍãÏ ãÏäí" ßå ÈÇ ÑÃí
ãÑÏã ßÑãÇä Èå äãÇíäÏí ÏæÑå Çæá ãÌáÓ ÇäÊÎÇÈ ÔÏå ÈæÏ¡ ÈíÇä ßÑÏ æ åãíä ÏáÇíá ãØÑÍ
ÔÏå ÊæÓØ"ÇÈÑÇåíã íÒÏí" (ßå ÏÑ Âä åäÇã¡ ÚÖæ ßãíÓíæä ÊÍÞíÞ ÏÑÈÇÑå ÕáÇÍíÊ ÇÍãÏ
ãÏäí ÈæÏ) ÈÇÚË ÔÏ ÓÇíÑ äãÇíäÏÇä¡ ÈÇ ÑÃí ãäÝí Èå ÇÚÊÈÇÑäÇãå "ÇÍãÏ ãÏäí"¡ æí ÑÇ
ÇÒ ÍÖæÑ ÏÑ ãÌáÓ Èå ÚäæÇä äãÇíäÏå ãÍÑæã ßääÏ

ÝÊäí ÇÓÊ äãÇíäÏÇä ãÌáÓ¡ ÇÚÊÈÇÑäÇãå "ÇÍãÏ ãÏäí" (Çæáíä ÇÓÊÇäÏÇÑ ÎæÒÓÊÇä Ó ÇÒ
íÑæÒí ÇäÞáÇÈ) ÑÇ ÏÑ ÍÇáí ÑÏ ßÑÏäÏ ßå åíÆÊ åÇí ÇÌÑÇÆí äÙÇÑÊ æÞÊ¡ ÕáÇÍíÊ Çæ ÑÇ
ÊÃííÏ ßÑÏå ÈæÏäÏ

ÇÈÑÇåíã íÒÏí ÏÑ ÌáÓå Úáäí ãÌáÓ ÇÚáÇã ßÑÏ ÇÚÖÇí ßãíÓíæä ÊÍÞíÞ¡ ÕáÇÍíÊ "ÇÍãÏ ãÏäí"
ÑÇ Èå ÇÊÝÇÞ ÂÑÇ ÑÏ ßÑÏå ÇäÏ. ÝÊäí ÇÓÊ ÏÑ ÒÇÑÔ ßãíÓíæä ÊÍÞíÞ ãÓÇÆá ÏíÑí æä:
"ÇÑÊÈÇØ Èå ÓÇæÇß æ ÑŽíã åáæí"¡ "ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÞÇãÇÊ ÂãÑíßÇíí"¡ "ÝÚÇáíÊ ÓíÇÓí" æ
"ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ÚäÇÕÑ ÖÏÇäÞáÇÈ"¡ "ãßÇáãå ÊáÝäí ÈÇ ãÞÇãÇÊ ÑŽíã ÔÇå"¡ "Èå ßÇÑíÑí ÚäÇÕÑ
ÓÇæÇßí æ ÝÇÓÏ æ ÈÏÓÇÈÞå ÏÑ ÇÓÊÇäÏÇÑí ÎæÒÓÊÇä"¡ "ÝÑÇåã ÂæÑÏä æÓÇíá ÝÑÇÑ ÇãÑÇí
äíÑæí ÏÑíÇíí ÇÑÊÔ ÔÇå ÇÒ ßÔæÑ" Èå ÚäæÇä ÏáÇíá ãÊãã ÇÑÇÆå ÔÏå ÇÓÊ

ÝÊäí ÇÓÊ Çíä ÎÈÑ ÈÇ ãÑÇÌÚå Èå "ÂÑÔíæ ÑæÒäÇãå ˜#1740;åÇä"¡ ÈÎÔ ÒÇÑÔ ãÌáÓ ÔæÑÇí
ÇÓáÇãí ÏÑ ÊÇÑíÎ 14/5/59 Êåíå ÔÏå ÇÓÊ

سلام آقای ستاریان عزیز. در پایین صفحه ی لینک

http://groups.yahoo.com/group/confederationofiranianstudent/message/434

نوشته اند:

To see in Farsi:

Internet Explorer>>Right Click>>Encoding>>Arabic Windows

ستاریان پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 22:39

سلام
فرموده ای :
>>شما مطمئن باش (البته می توانی مطمئن هم نباشی) حتماً سیر شکل گیری ی قانون اساسی، یا از طریق منتظری یا از طریق حسن آیت یا از طریق دستور مستقیم یا دستور تلویحی ی آقای خمینی، طوری پیش می رفت که در مملکت مقامی در نظر گرفته شود به عنوان رئیس مملکت، حالا اسمش ولی فقیه یا رهبر یا ...، و آن مقام را می دادند به آقای خمینی.<<

مگر امام به این مقام احتیاجی داشت ؟که حالا به او بدهند یا ندهند . رهبری امام را مردم بارها و بارها در تظاهرات و راهپیمایی ها فریاد کرده بودند و عملا امام رهبر انقلاب بود و در این موضوع هیچ کس شک و شبهه نکرده است . او رهبری اش بلا منازع بود. اصلا امام وقتی انقلاب پیروز شد چه نیازی داشت در سن نود سالگی کسی او را سلطان یا ولایت فقیه یا رهبر بداند؟!

قصد او طرح ریزی شالوده ی حکومتی بر مبنای قوانین شرع اسلام بود. حالا اگر این طرح حکومتی به اینجا رسیده که نباید از چهره ی او چهره ای ترسیم کنیم که انگار قدرت طلب بوده و دنبال حکومت و سلطنت بوده!

اصولا اگر امام در تبیین ولایت فقیه از زمان تبعیدش در نجف و از طریق تدریس حکومت اسلامی و ولایت فقیه ، مسئله را باز کرد و شکافت ، برای این بود که لااقل از زمان مشروطه به این سو، این بحث بین علما و مراجع و فقها طرح بود که در صورت تشکیل حکومت دین و نقش علما و نقش مراجع در ان چگونه باید باشد؟ این یک بحث نظری و فقهی است و ربطی به خودش نداشت و ندارد. مگر اینکه قائل باشیم که او غیب می دانسته و از اینده خبرداشته که روزی انقلاب می شود و پیروز هم می شود و او رهبر انقلاب می شود و می خواسته از قبل تمهیدات به قدرت رسیدنش را با استفاده از مباحث فقهی در ذهن عده ای طلبه ی از همه جا بی خبر جا بیندازد و موفق هم شد و همه هم به دنبالش راه افتادند!

خب من مثل شما فکر نمی کنم.

سلام آقای ستاریان عزیز.
اگر در قانون اساسی، مقام ولایت فقیه نبود، پس از تصویب قانون اساسی، آقای خمینی قاعدتاً یا باید از تشکیلات حکومتی کنار می رفت، یا حد اکثر مقامی که ممکن بود به ایشان تعلق بگیرد مقام رئیس جمهور بود، که قاعدتاً باید در رقابت و انتخابات و ... شرکت می کرد و یحتمل به آن مقام دست یابد.

نیاز انسان به مقام حکومتی، بستگی ندارد به این که 40 ساله باشد یا 76 ساله. آقای خمینی 76 ساله بود در سال 1357.

مجلس خبرگان قانون اساسی برقرار شده بوده، برای مشخص کردن کلیات و جزئیات جمهوری ی اسلامی، و آقای خمینی به اعضای آن مجلس به طور 100 درصد واضح هشدار می داد اگر ولایت فقیه در قانون اساسی قرار نگیرد، وکالت آنها ملغا است، و 100 درصد واضح است در آن زمان ایشان فردی جز خود را ولی فقیه نمی دانسته.

آقای خمینی نظریه ی فقهی ی شخص خود را، که تکذیب ولایت فقیه تکذیب اسلام و تکذیب ائمه است (دقت کن: تکذیب ولایت فقیه تکذیب اسلام و تکذیب ائمه است) را قبل از رفراندوم گذاشتن قانون اساسی، خواست اکثر ملت ایران می نامید.

به نظرت، در سال 1357 و 1358 و 1360 و 1368 و 1370 و 1380 و 1390 اصولاً چند درصد ملت ایران، اصلاً می دانند ولایت فقیه یعنی چی؟ شما فکر می کنی ملت وقتی شعار می دادند استقلال آزادی جمهوری اسلامی، ولایت فقیه را جزء لاینفک و مهمترین اصل و مهمترین مفهوم در جمهوری اسلامی می دانستند؟

ستاریان پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 23:08

مردم جمهوری اسلامی را اگر می خواستند فقط برای این خاطر بود که رهبرشان آن را خواسته بود.

از صادق طباطبایی در روزنامه های 58 خواندم که به امام گفته بود در آری یا نه شاید معنی نه موافقت با حکومت شاهنشاهی پیدا کند و کسی نوع دیگری از حکومت مد نظرش بوده جز سلطنت.
گفت امام هم همین را در سخنرانی گفت و بنا شد پشت برگه نوع حکومت را بنویسند. طباطبایی می گوید در کل فقط سیصد و سیزده برگه رای بود که پشتش در باره ی نوع حکومت چیزی نوشته بودند.

ملت راه خودش را به راه امام گره زده بود و فقط ملت هم نبود تمام مسئولین و صاحبنظران و فعالان هم اینطور بودند.