مصادره ی اموال فردمحکوم وهمسروفرزندان وخویشان سببی ونسبی او

بسم الله الرحمان الرحیم.

چند روز قبل نوشتم:

«جمله ی «با رساندن به موقع او به بیمارستان، زنده ماند» را، با چه جملاتی تکمیل می کنید؟

            سیدمهدی میراشرافی نماینده ی مجلس شورای ملی قبل از انقلاب اسلامی و سناتور قبل از انقلاب اسلامی بود. طبق ویکیپدیای فارسی مدخل مهدی میراشرافی:

            «با وقوع انقلاب اسلامی ایران، به حکم دادگاه انقلاب اصفهان، او به همراه پسرش کیوان، محاکمه و محکوم به اعدام شد. پسرش پیش از اعدام دست به خودکشی زد که با رساندن به موقع او به بیمارستان، زنده ماند تا حکم اعدام درباره اش اجرا شود.»»

            یکی از دوستان زحمت کشید و مفصلاً اسنادی را درباره ی اقدامات سیدمهدی میراشرافی در سال 1332 اطلاع داد. دوست من گفت حدس می زده بنده مشتاق هستم بدانم سیدمهدی میراشرافی در سال 1332 چه اقداماتی انجام داده است.

            یکی از دوستانم هم زحمت کشید و مدارکی از کیهان و دفتر پژوهشهای کیهان نقل کرد، که طبق آنها، کیوان میراشرافی اعدام نشده و زنده است. بنده تکمله نوشتم: «[تکمله: طبق گفته های آقای جواد خراسانی، طبق کیهان و دفتر پژوهشهای کیهان، کیوان میراشرافی پسر سیدمهدی میراشرافی، زنده است.]»

            از دوستانم تشکر می کنم.

            اما بعد.

            عیناً طبق روزنامه ی کیهان 21 آذر 1358 صفحه ی 9:

            «اصفهان ـ خبرنگار کیهان ـ دومین جلسه دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان جهت رسیدگی به پرونده سیدمهدی میراشرافی، بریاست حاکم شرع حجت الاسلام امید نجف آبادی و با حضور بیش از چهار هزار نفر از کارگران و مردم در سالن بزرگ ورزشی آموزش و پرورش تشکیل شد ...»

            عیناً طبق روزنامه ی کیهان 22 آذر 1358 صفحه ی 11:

            «اصفهان ـ خبرنگار کیهان ـ میراشرافی یکی از عوامل کودتای 28 مرداد و سرمایه دار سرسپرده رژیم منحوص پهلوی، پس از سه روز محاکمه توسط دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان به اعدام محکوم شد. حکم اعدام این مفسد فی الارض ساعت 5ر1 بعد از ظهر دیروز به مرحله اجرا درآمد و حاکم شرع دادگاه انقلاب نیز در پی آن همراه صدها نفر از مردم اصفهان به قم رفت.

گفته می شود که سفر حاکم شرع اصفهان بی ارتباط با تحت فشار قرار دادن دادستان دادگاه انقلاب برای آزادی و عفو میراشرافی از سوی یکی از مقامات عالیرتبه که در راس انقلابی ترین ارگان مملکتی می باشد نیست.

... رئیس دادگاه در ابتدای جلسه ضمن اشاره به دفاعیات نامربوط متهم و اعمال ضد انقلابی وی در برانداختن حکومت ملی و مردمی دکتر مصدق و صلاحیت این دادگاه برای محاکمه میراشرافی به نماینده دادستان گفت که از کیفرخواست دفاع کند

... در این هنگام همه پنج هزار نفر جمعیت کارگر و تماشاچی مدتی برای دادستان کف زدند و ضمن پشتیبانی از حجت الاسلام امید فریاد می زدند امید ما امید مستضعفان و تا مدتی سالن دادگاه را به لرزه درآورندند ...

... پس از بیانات دادستان سیدمهدی میراشرافی بعنوان آخرین دفاع شرکت خود در کودتای 28 مرداد را تکذیب کرد و بطور کلی اتهامات خود را در هر مورد یک بیک رد کرد و دروغ محض خواند.

در مورد نوشته های روزنامه ها و مجلات آتش هم گفت: من اطلاعی ندارم و بایستی در دادگاه خاصی با حضور هیئت منصفه رسیدگی شود و در پایان گفت: با توجه به توضیحات و لوایح تقدیمی تقاضای صدور حکم برائت را دارم. دادگاه در ساعت نه و دو دقیقه بعد از ظهر پایان رسیدگی را اعلام کرد و وارد شور شد و پس از 10 ساعت شور رای به اعدام میراشرافی داد.

دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان همچنین رأی به مصادره اموال و منقول و غیر منقول میراشرافی، همسر، فرزندان و کلیه خویشان نسبی و سببی او داد

پایان نقل از روزنامه ی کیهان.

دادگاه انقلاب، که حکم به اعدام سیدمهدی میراشرافی و حکم به «مصادره ی اموال منقول و غیر منقول او همسرش و فرزندانش و کلیه ی خویشان نسبی و سببی ی او» داد، ریاستش با حجت الاسلام امید نجف آبادی بوده است. طبق آنچه نقل کردم، در سومین (= آخرین) جلسه ی دادگاه، «همه پنج هزار نفر جمعیت کارگر و تماشاچی مدتی برای دادستان کف زدند و ضمن پشتیبانی از حجت الاسلام امید فریاد می زدند امید ما امید مستضعفان و تا مدتی سالن دادگاه را به لرزه درآورندند». بنده شخصاً شناختی ندارم از حجت الاسلام امید نجف آبادی، و نیز نمی دانم خبر کیهان که یک مقام عالیرتبه ی (بسیار عالیرتبه ی؟) جمهوری ی اسلامی می خواسته سیدمهدی میراشرافی اعدام نشود و آزاد شود، صحت داشته یا نه، و اگر صحت داشته، آن مقام چه کسی بوده است.

بله. بنده شخصاً شناختی ندارم از حجت الاسلام امید نجف آبادی. اما ظاهراً، حجت الاسلام امید نجف آبادی، یعنی حجت الاسلام فتح الله امید نجف آبادی، که طبق ویکیپدیای فارسی مدخل فتح الله امید نجف آبادی، « در دادگاههایی [...] به اتهام [...] توسط [...] محاکمه و اعدام گردید».

البته پیشاپیش تأکید می شود ویکیپدیای فارسی نسبت به کیهان و دفتر پژوهشهای کیهان سندیتش کمتر است و عنداللزوم فاقد سندیت است.

           

نظرات 17 + ارسال نظر
سلمان محمدی دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 21:19 http://salmanmohammadi.blogsky.com

من اعدام امید را یادم است. در دادگاه ویژه روحانیت محکوم شد. با پانزده نفر دیگر از جمله دو ارمنی!!! قاضی هم ریشهری بود. اتهامی هم که برایش ذکر کردند، بسیار بعید میدانم درست باشد. حدود سال 67 بود. اولین بار هم خبرش در ایندیپندنت منتشر شد. یکی از دوستانم آن زمان از بی بی سی شنیده بود و برایم گفت. یکی از هم پرونده ایهایش را میشناختم. شیخ محمدحسن مشکور. او را هم به جرم فساد مالی و فساد اخلاقی اعدام کردند. ولی به هیچ وجه به اش نمی خورد. خدا رحمتش کند.

ستاریان دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 22:55

سلام
بله آقای جواد خراسانی هم در نوشته هایی که ذیل همان مطلب کامنت کرده بود به اعدام آقای امید نجف آبادی هم مفصل پرداخته و نوشته بود

حضرت خضر سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:18 http://hazratekhezr4.blogfa.com

حاجی به روزم

محمدرضا سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 22:07 http://www.mamrizzio.blogfa.com/

در مورد مصادره ی اموال خاطرات زیبایی از آن دوران طلایی داریم.
یاد آن یادگاری هایی که جان بر کفان از خانه مان بردند به خیر. دلخوشیم به عکس هایش!

جواد خراسانی چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:15 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
جایی مرسوم نیست پس از انقلاب و تغییر رژیم، انقلابیون با گل و شیرینی به دیدار وابستگان و عوامل منفور رژیم سرنگون شده بروند. تجربه انقلاب فرانسه، روسیه و ... این را نشان می دهد.

با تثبیت نظام، نمایندگان مردم در مجلس با تصویب اصل 49 قانون اساسی، زمینه رفع تندروی های ابتدای اتقلاب را برای صاحبان حق فراهم آوردند. در همین زمینه هم دوست گرامی آقای سیدمحمدی می توانند راجع به اموال میراشرافی و برگرداندن آنها به فرزندان و بستگانش تحقیق کنند.

باز برای آشنایی بیشتر با شخص میراشرافی، گوشه ای از سوابق او را از قول یک مورخ نقل می کنم.

خسرو معتضد :سیدمهدی میراشرافی از بستگان حسین شکوه الملک (پسرعموی وثوق الدوله) رئیس دفتر رضاشاه (شکوه الملک مدتی هم رئیس دفتر محمدرضاشاه در سالهای اول سلطنتش بود) در دوران پیش از شهریور 1320 در ارتش خدمت می کرد، ولی پس از شهریور 1320، ارتش را رها کرد و به تجارت پرداخت و از راه قاچاق لاستیک خودرو، ثروت گزافی به دست آورد.
او از سال 1325 با کمک مالی دربار روزنامه یومیه و فحاش آتش را منتشر می کرد. او با حمایت دربار که عده زیادی نماینده به مجلس شورای ملی می فرستاد، نماینده مجلس شد.
در کودتای 28 مرداد 1332 نقش مؤثری داشت میراشرافی پس از 28 مرداد به قدرت و ثروت زیادی رسید. و صاحب چند کارخانه در اصفهان شد. او یک مجله پورنوگرافی قبیح نیز منتشر می کرد.

امیرمهدی چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 14:31

سلام
الف - اثبات شیء نفی ما عدی/عدیه نمی کند.
مجرم بودن و فاسد بودن میراشرافی و میر اشرافی ها دلیل حقانیت و درستی عملکرد نجف آبادی و نجف آبادی ها نیست.همچنانکه خلاف قانون بودن وخلاف شرع بودن نحوه دادرسی و محاکمه نجف آبادی و سید مهدی هاشمی دلیل بر عدم خلافکار بودن آنها نمی توند باشد.
ب- از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
خدا عالم السر والخفیات است و از حقیقت امور آگاه است.اما از لابلای همین سند سازی ها و اعترافات آمیخته به راست ودروغ هم می توان حقیقت را فهمید.

1-از گزارشات منابع اطلاعاتی در تاریخ 65/11/28، جلد 8 پرونده سید مهدی هاشمی:
"زمانیکه آقای امید به عنوان حاکم شرع در اصفهان قضاوت میکردندو آقایان مسعود خوانساری که فعلا به عنوان معاون وزیر کشاورزی و محمد عطریانفر که در وزارت کشور مسئولیت سنگینی دارند، محمد قمصری که نمیدانم کجاست و همه جا هست و گویا محمود پناهنده و حسن ساطع (مسول اطلاعات سپاه اصفهان) که فعلا در اختیار آن وزارت(اطلاعات) است و دیگران به عنوان منشی، کیفر خواست نویس، بازجو، منبع اطلاعاتی در اطراف ایشان کار میکردند. زمانیکه آقای میراشرافی دستگیر شد و در هشت بهشت طی مراسم عجیبی در حضور مردم اصفهان محاکمه میشد محکوم به اعدام گشت..
چندی بعد در قم در بیت محمدعطریانفر مقابل بیت امام(ره) بودم. ساعت حدود 12 ظهر بود که سروصدایی در کوچه شنیده میشد؛ بیرون دویدیم از منزل مقابل منزل حضرت امام، زنی را دیدم که گویا خواهر میراشرافی بود و فریاد میزدکه امام به دادم برسید، برادرم بیگناه است و آقای امید می خواهددر اصفهان او را اعدام کند... حاج احمد آقا بیرون آمدند ماجرا را شنیدند و این زن مسئله را گفت. حاج احمد داخل منزل
رفتند و بیرون آمدند و گفتند امام فرموده انددست نگهدارند تا موضوع بررسی شود. زمانی که محمد عطریانفر موضوع را شنید بلافاصله داخل منزل پای تلفن رفت و با اصفهان با شخصی به نام اصغر براتی که گویا مسئول عملیات سپاه بود تماس حاصل نمود و گفت: اصغر فوراً
کار میراشرافی را تمام کن. چون امام دستور داده اندکه دست نگهدارید و تا موضوع حکم بررسی شود و قبل از آنکه پیام امام برسد، قبل از ساعت 1 بعدازظهر ایشان را اعدام کردند."

«ازاسناد بازجویی ها و تحقیقات پرونده سید مهدی هاشمی :
"البته پس از یک سلسله اتفاقات، آیت الله خادمی نامه چهار صفحه ای نزد حضرت امام مینویسدو از وضعیت مصادره اموال و ترورها شکایت میکند.بعد آن حضرت امام در دیدار مسئولین استان اصفهان با این مضمون شروع به صحبت کردند: این کارهای کمونیستی چیست که در اصفهان صورت میگیرد. چرا اموال مردم را مصادره میکنید (اشاره به امید نجف آبادی)...آخر کار گفتند من از شما راضی نیستم. بنده مسئول... بودم و بچه های من کلی تو مبارزه با منافقین شهید شدند. اگر امام راضی نباشد دیگر هیچ. از 9 صبح تا 4 بعدازظهر نماز نخواندم و گریه کردم. که وقتی ولی فقیه از من راضی نیست، دیگر نماز من قبول نیست! یک ربع مانده بود به مغرب سیداحمدآمد و نزد امام رفتم و از من راضی شد و نمیدانم چطوری نماز ظهر و عصر را خواندم.»
آیت الله منتظری (رحمت الله علیه) در کتاب خاطرات می گوید(نقل به مضمون):"بعد از اینکه حکم اعدام سید مهدی هاشمی اعلام شد به حضرت امام خمینی نامه نوشتم و گفتم سید مهدی در قضیه اعدام ها و ترورهای قهدریجان مباشر قتل بوده وخودش مستقیماً در قتلها شرکت نداشته.بدلیل حساسیت زیادی که روی او هست و همچنین جو متشنج سپاه بهتر است ایشان اعدام نشود و به جایی تبعید شود.آقای ری شهری در مصاحبه با روزنامه الشراع لبنان سال 76 گفته است که احمد آقا از دفتر امام زنگ زدند که امام می فرمایند سید مهدی هاشمی اعدام نشود وبه جایی تبعید شود.گفتم باید کتباً حکم امام ابلاغ شود با خط خود ایشان ومهر و امضاء.احمد آقا گفتندباشد یک نفر را بفرستید تا نامه را بگیرد و من نفرستادم وسید مهدی را اعدام کردیم وطوری وانمود کردیم که نامه دیر رسیده است و قبل از رسیدن نامه اعدام انجام شده است."
همان برنامه ای را که باند مهدی هاشمی و امید نجف آبادی برای میر اشرافی پیاده کردند برای خودشان پیاده شد.
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ماآید نداها را صدا
2-خسرو معتضد می گوید خودم از داریوش فروهر شنیدم که به من گفت در ماجرای حزب پان ایرانیسم تصمیم گرفتیم حدادزادگان تاجر معروف آهن و دوست صمیمی و یار نزدیک آیت الله کاشانی را ترور کنیم.تصمیممان را عملی کردیم و اورا در منزلش شبانه با ضربات چاقو کارد آجین کردند.من در قضیه قتل حدادزادگان در جریان امر بودم.
سالها بعد تیم ضربت وزارت اطلاعات تحت امر سعید امامی داریوش فروهر را شبانه در منزلش کارد آجین و سلاخی کردند!و می دانیم که سعید اسلامی چه عاقبتی پیدا کرد.
خدا رحمت کند پدران ما و قدمای ما را که حرفها وضرب المثلهایشان حکیمانه بود.می گفتند.دنیا دار مکافات است. دیر و زود دارد اما سوخت وسوز ندارد.
نردبان این جهان ما ومنی است عاقبت این نردبان افتادنی است
لاجرم هر کس که بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست.


ستاریان چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:20

سلام

ای کشته ،که را کشتی ، تا کشته شدی زار!

ستاریان چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:22

امام علی (علیه‌ السلام):
یَوْمُ المَظْلومِ عَلَی الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظّالِمِ عَلَی المَظْلومِ.
روزی که ستمدیده از ستمکار انتقام گیرد ،سختتر از روزی است که ستمکار براو ستم‌روا می داشت
. نهج‌ البلاغه، حکمت 241

سلمان محمدی چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 21:57 http://salmanmohammadi.blogsky.com

دردناک است. ناگوار است. غیرقابل تحمل است. این اتفاقات چرا پیش آمد؟ مرتکبان این جرائم - امید، عطریانفر، و فروهر - چه گونه به این مغاکها رسیدند؟
اگر جواب این سؤال را برای خودمان پیدا نکنیم، ای بسا پس فردا خودمان هم همین کارها را بکنیم.
اللهم اوقفنی عن مراکز اضطراری بمحمدٍ و آله صلی الله علیهم اجمعین.

شـــــــــیـــــــدا جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 16:29 http://www.sheydamosadegh.blogsky.com

سلام جناب آقای سید محمدی هم وطن گرامی، در رابطه با زنده یاد محمدحسین صولت قشقایی باید بگویم که درباره ایشان فقط میدانم که در اردیبهشت ماه 1389 در مازندران فوت در سن 96 سالگی فوت کردند حال نمی دانم دیگر تهران دفن شدند یا همان مازندران ولی خاطرات ایشان به اسم یادمانده ها توسط نشر و پژوهش فرزان روز در سال 1384 در 150صفحه چاپ شده است.در رابطه با جناب ناصر قشقایی هم درست است اگه اشتباه نکنم یا در آلمان یا در سوئیس در سال 1362 درگذشت و کتابی تحت عنوان سالهای بحران دارد که خاطرات ایشان است که هرچه در بازار گشتم پیداش نکردم.

شـــــــــیـــــــدا جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 17:01 http://www.sheydamosadegh.blogsky.com

جناب سید محمدی من خودم به شخصه از اعدام متنفرم مخصوصا از این نوع اعدام های انقلابی،حال بگذریم در رابطه با آقای میراشرافی در وبلاگم قسمت دکتر حسین فاطمی کودتای دوم صدای مهدی میر اشرافی که سقوط دولت دکتر مصدق را اعلام می کند گذاشته ام ایشان در روز 28 مرداد32 انخستین کسی بود که پشت میکروفن رفته و خبر سرنگونی مصدق را اعلام کرد.
این آدرس جهت دانلود صدای ایشان:
http://sheydamosadegh.blogsky.com/1389/06/03/post-74/

شـــــــــیـــــــدا جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 20:38 http://www.sheydamosadegh.blogsky.com

با عرض سلام
جناب آقای سیدمحمدی هم وطن گرامی من هم اصلا نظرم این نیست که میراشرافی رو برا ماجرای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اعدام کردند.

علی یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 13:47

در کامنت هایی که دوستان ارسال کردند بیانگر این می باشد به قدما از هر دستی بدهید از همان دست با بهرهاش می گیرید میر اشرافی-سید مهدی هاشمی -امید نجف آبادی و... دانهای کاشته بودند ژس از مدتی درو کردند ژس باید دانه ای بکاریم که بما آبرو و...بدهد

بیژن جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 14:28

واقعا ما نفهمیدیم چرا این امید نجف آبادب که مجتهد بود و یک روحانی دیگر بنام خاوری لنگرودی که هردو روحانی و هر دو نماینده مجلس بودند چه جوری لواط کار وهم جنس باز شدند و به همین جرم اعدام شدند.
از این قضایا فقط خدا آگاه است و آقای ری شهری که حکم را صادر و بلافاصله اجرا کردند.

یاسمین شنبه 5 آبان‌ماه سال 1397 ساعت 16:15

خواهشا ایمیل امیر مهدی کسی که این جا نظر داده رو بهم بدین

حسین یکشنبه 30 دی‌ماه سال 1397 ساعت 00:24

من دوستش هستم.کارتون چیه ؟ایمیل یا شماره تون رو بذارید باهاتون تماس بگیره

یاسمین جمعه 26 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 12:02

مدیر نظرات میشه ایمیل من رو ب حسین بده yasylima@gmail.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد