بسم الله الرحمان الرحیم.
دکتر حسین باهر، عیناً به نقل از ماهنامه ی دانشمند، خرداد 1391، صفحه ی 39 (از صفحات 39—35):
«به نظر من بهترین هدیه به خوانندگان این جمله است «تا آنجا که می توانی خودت رو بساز و بعد از آن با خودت بساز.» به یاد داشته باشیم که هر کدام ما به تنهایی خلیفه خدا هستیم. یعنی تا خدایی شدن جا برای رشد داریم ولی فرصتمان کم است فرض کنید 60 سال یا 70 سال عمر کنیم. از این مدت هر فرد 30 تا 50 سال عمر مفد دارد. بیاد بیندیشیم و بدون رودربایستی حساب کنیم چه کرده ایم و چه خواهیم کرد.
هر کس برای خود یک نقطه جاودانگی دارد که اگر در زندگی به آن نرسد کل زندگی را باخته است. مثلا نیوتن صدها اکتشاف دارد ولی یک سیب باعث جاوادنگی او شد. و یا دکتر گل گلاب استاد گیاه پزشکی با اینکه شاعر نبود با شعر «ای ایران ای مرز پرگهر» خود را جاودانه کرده و ......
باید از خود سوال کنیم که آیا به نقطه جاودانگی رسیده ایم؟»
نظر نویسنده ی وبلاگ:
گمان کنم آنچه آقای دکتر حسین باهر «نقطه ی جاوادنگی» نامیده، تعبیر درستترش، «نقطه ی شهرت» است. البته «نقطه ی شهرت»، می تواند ارتباط داشته باشد با علم و ارتباط داشته باشد با شعر و با مسائل مختلف.
بعید می دانم به معنای مورد نظر آقای باهر، یا به معنای مورد نظر من، همه ی انسانها بتوانند به نقطه ی جاوادنگی / شهرت برسند. اگر می شد همه به نقطه ی جاوادنگی / شهرت برسند، در دنیایی که همه جاودانه اند یا مشهورند، خب آیا جاوادنگی یا شهرت جذابیت خاصی دارد؟
چرا اگر انسان به نقطه ی جاوادنگی (به تعبیر دکتر باهر) نرسد، کل زندگی را باخته است؟
گمان کنم جمله ی «تا آنجا که می توانی خودت رو بساز و بعد از آن با خودت بساز»، اجمالاً حرف خوبی است.
با سلام
اصولا چه کسی از جاودانگی و شهرت بدش می آید؟ این خصایص ذاتی و فطری هستند.
سلام
شهرت را یک هنرپیشه هم با بازی در یک فیلم کسب می کند و البته پس از چندی به فراموشی سپرده می شود. شاید مقصود او ماندگاری است. میلیاردها بشر آمده اند و مرده اند و رفته اند و ما تعداد کمی را با کارهای خوب و بدشان می شناسیم و اسمشان را به خاطر می اوریم و فقط برای کسانی احترام قائل می شویم که آدمهای خوساخته ای باشند.
آدمهایی ماندگار می شوند که نقش مثبتی در زندگی بشر داشته باشند و تا کسی خودساخته نباشد اثر مثبتی هم بر دیگران نخواهد داشت
سلام. شما اگر یک نگاهی به تعداد تخصصهای ایشان در کارت ویزیت شان می انداختید، دیگر از این حرفها نمی زدید! مشاوره و مدیریت و اقتصاد و توسعه و جامعه شناسی و جرم شناسی و خانواده و آسیبهای اجتماعی و اعتیاد و چند تخصص دیگر را من حدود ده سال پیش در کارت شان دیده بودم. تا الان احتمالا نانوفناوری و انرژی هسته ای هم به آن اضافه شده است!!!
سلام،
میل به جاودانگی به خودی خود، نشانه بزرگتر بودن وجود انسان از ابعاد مادی اش است. اگر همه وجود انسان مادی بود، آیا ابدیت و جاودانگی معنایی داشت؟
به نام خدا
سلام
ولی به هر حال شاید هر یک از ما دوست داشته باشد کاری در این جهان بکند که فرق بودن و نبودنش معلوم شود.اثری از خود به جا بگذارد.
سلام
الان دیدم:
الویری افزوده است: در این دیدار آقای نصر که ظاهرا برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی پا به دفتر حفاظت منافع ایران می گذاشت، با مروری بر وضعیت مطالعات اسلامی و شیعی در آمریکا گفت که پیش از انقلاب تمامی کرسی های اسلام شناسی در اختیار یهودیان بود و اکنون تمام کرسی های شیعه شناسی در اختیار بهائی ها ! من پیش از انقلاب هم با استفاده از جایگاهی که داشتم کوشیدم اساتیدی از ایران برای تصدی گری این کرسی ها اعزام شوند و اکنون هم همین هدف را تعقیب می کنم.
کرسی اسلام شناسی و شیعه شناسی یهودی و بهایی؟!
!!!!!!!
آدرس :
http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=11504
شما فرموده اید "اگر می شد همه به نقطه ی جاوادنگی / شهرت برسند، در دنیایی که همه جاودانه اند یا مشهورند، خب آیا جاوادنگی یا شهرت جذابیت خاصی دارد؟"
تا حدی هم درست فرموده اید!
اما آیا درباره خوبی هم می تئوان همین استدلال را انجام داد؟
امکان دارد دنیا پر از خوبی باشد و هیچ کس بد نباشد!
آنوقت اصلا بدی چه مفهومی خواهد داشت!
وقتی همه خوبند، یعنی خوبی ای وجود ندارد!