دست ملکوتی والاهی که اصل نورانی ولایت فقیه رادرقانون اساسی گذاشت

             بسم الله الرحمان الرحیم.

1) حضرت آقای سیدعلی خامنه ای، بیانات در خطبه های نماز جمعه ی تهران، عیناً طبق http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3005  :

«بنده کسى نیستم؛ این را هم بدانند؛ من هم که نباشم، هر کس دیگرى در این مقام و مسؤولیت باشد، همین ‌طور است. غیر از این امکان ندارد. آن دست ملکوتى و الهى که اصل ولایت فقیه را در قانون اساسى گذاشت، فهمید چه ‌کار مى‌کند. آن کسى که در این مسند هست، اگر همین دفاع از مصالح انقلاب و مصالح کشور و مصالح عالیه اسلام و مصالح مردم و این روحیه و این عمل را نداشته باشد، شرایط از او سلب شده است؛ آن ‌وقت صلاحیت نخواهد داشت؛ لذاست که شما مى‌بینید با همین اصل مخالفند؛ چون مى‌دانند که مسأله، مسأله اشخاص نیست. زیدى با این نام، این مسؤولیت را به‌عهده گرفته است؛ البته با او دشمنند، اما مى‌دانند که مسأله با او تمام نمى‌شود؛ او هم نباشد، یکى دیگر باشد، باز هم قضیه همین است؛ لذا با اصلش مخالفند. بدانند تا وقتى که این اصل نورانى در قانون اساسى هست و این ملت از بن دندان به اسلام عقیده دارند، توطئه‌هاى اینها ممکن است براى مردم دردسر درست کند؛ اما نخواهد توانست این بناى مستحکم را متزلزل سازد.»

2) مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره ی اول، جلسه ی 192، مورخ 15 مرداد 1360، رئیس جلسه اکبر هاشمی رفسنجانی، عیناً طبق وبسایت کتابخانه و موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، http://www.ical.ir/index.php?option=com_mashrooh&view=session&id=191&page=3093&Itemid=38  :

«بیانات آقای رئیس در مورد شخصیت و خدمات شهید دکتر آیت و عدم توانائی مامورین شهربانی در حفظ جان مقامات جمهوری اسلامی ایران و همچنین تذکرات بعضی از نمایندگان به مسوولین امور

رئیس ـ بسم الله الرحمن الرحیم، امروز جای مرحوم آیت شهید دیگر مجلس در میان ما خالی است. با همه تاسفی که بر فقدان این عزیزان داریم، امروز مجلس ونمایندگان مجلس مفهوم صحیح زندگی اسلامی را ارائه می دهند که «« ان الحیات عقیده و جهاد «« براستی که نمایندگان و منزل نمایندگان و خط سیر نمایندگان محل عبور نمایندگان امروز همانند جبهه های جنگ ما در غرب و جنوب شده و چه خوشبختیم که اگر فرزندان عزیز ما با گلوله ها و ترکش های خمپاره های صدام تکریتی در جبهه ها جان میدهندما که نمایندگان مجلسیم و نمایندگان مردمیم در مرکز کشور وضعی شبیه به همان عزیزانمان در جبه داریم و این نشان هماهنگی واقعی مردم و نمایندگانشان هست. به لطف خداوند دو نفر از برادران نماینده پریروز و پریشب آقای حسنی نماینده ارومیه و برادرمان آقای علم الهدائی از شر توطئه نجات پیدا کردند و شهید زنده اند واین اخطار دیگری است به همه برادران برای تلاش بیشتر در جهت حفاظت خود و توجه به اینکه ما واقعا در سنگریم، یعنی راستی که امروز مجلس و خانه نماینده مجلس درست مثل سنگرهای خط مقدم جبهه است که نیاز به هرگونه بیداری و هوشیاری و آمادگی و دفاع دارد. چهلم شهدای مجلس است که در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی با انفجار بمب تروربزم شهید شدند. درست در آستانه چهلم، شهید آیت که کاملا با آن گروه هماهنگ بود و شاید طبیعی بود که آنجا مثل دیگران شهید می شد بعد از انجام خدمات دیگری به آنها پیوست و امروز ما جنازه شهید آیت را همراه با بزرگداشت چهلم آن عزیزانمان با هم ارج می گذاریم و تشیع می کنیم. آیت انصافا در تاریخ انقلاب ما موثر بود یعنی چهره مفیدی بود، خدماتشان را آقای کریمی در مجلس خبرگان گفتند، هر یک از آنها اساسی بود، ولایت فقیه، فرماندهی کل قوا، حکومت خط خالص اسلامی، وسپاه پاسداران را در قانون اساسی گنجاندن و خیلی چیزهای دیگر، اینها چیزهای کمی نیستند که در تاریخ زندگی یک انسان بعنوان اثر بماند. در رسوا کردن ملی گرائی در مقابل اسلام گرائی است، آقایان آیت سهم بزرگی داشت و در شکستن بت بنی صدر سهیم بود وسهم بزرگی داشت وبه همین جهت آیت را دستهای زیادی در کار آمد تا بد نام کند و انصافا آیت مظلوم شهید شد.»

3) آقای سیدحسن آیت در سال 1317 در نجف آباد متولد شد و در روز 14 خرداد 1360 (بعد از حادثه ی تروریستی ی 7 تیر 1360 و قبل از حادثه ی تروریستی ی 8 شهریور 1360) ترور شد و کشته شد.

4) باید توضیح بدهم بنده نمی دانم منظور حضرت آقای خامنه ای از «آن دست ملکوتى و الهى که اصل ولایت فقیه را در قانون اساسى گذاشت، فهمید چه ‌کار مى‌کند»، آیا اشاره به مرحوم سیدحسن آیت است، یا اشاره به مرحوم حضرت آقای خمینی است که با سخنان خود گوشزد می کرد و اخطار می کرد قانون اساسی ی بدون مقام ولی فقیه را اجازه نمی دهد به رفراندوم گذاشته شود، یا اشاره به اراده ی الاهی است که به هر شکل باعث شده ولایت فقیه وارد قانون اساسی شود، یا منظور معظم له غیر از احتمالات یادشده بوده است.

            5) گفتم حضرت آقای خمینی با سخنان خود گوشزد می کرد و اخطار می کرد قانون اساسی ی بدون مقام ولی فقیه را اجازه نمی دهد به رفراندوم گذاشته شود. شاید شنیده باشید یا خوانده باشید که ولایت فقیه را مرحوم آقای حسن آیت یا مرحوم آقای حسینعلی منتظری نجف آبادی وارد قانون اساسی کردند.

            بیانات امام خمینی را با توجه مطالعه کنید، و ببینید آیا امام خمینی اجازه می داد قانون اساسی بدون مقام ولی فقیه، به رفراندوم ملت گذاشته شود، یا هرگز اجازه نمی داد قانون اساسی بدون مقام ولی فقیه، به رفراندوم ملت گذاشته شود. توجه کنید به بیانات امام خمینی:  

 

            امام خمینی، 28 شهریور 1358، حدود دو ماه و نیم قبل از تنظیم نهائی ی قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران و به رفراندوم گذاشتن آن:

            «من به همه ملت، به همه قواى انتظامى، اطمینان مى‏دهم که امر دولت اسلامى، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبى بر این مملکت نخواهد وارد شد. گویندگان و نویسندگان نترسند از حکومت اسلامى، و نترسند از ولایت فقیه‏.»  

 

            امام خمینی، 28 شهریور 1358:

            «نگویید ما ولایت فقیه را قبول داریم، لکن با ولایت فقیه اسلام تباه مى‏شود! این معنایش تکذیب ائمه است؛ تکذیب اسلام است‏.»  

 

            امام خمینی، 12 مهر 1358، دو ماه قبل از تنظیم نهائی ی قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران و به رفراندوم گذاشتن آن:

            «به حرفهاى آنهایى که بر خلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب مى‏کنند و مى‏خواهند ولایت فقیه را قبول نکنند [اعتنا نکنید] اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است.»  

 

            امام خمینی، 12 مهر 1358:

            «چشم‏هایتان را باز کنید! اهل خبره چشمشان را باز کنند. کسانى که با ولایت فقیه مخالفت مى‏کنند بر خلاف این چیزى که ملت آنها را تعیین کرده است عمل مى‏کنند، وکالت ندارند در این امر. من اولى که مجلس بنا بود تأسیس بشود، و پیش‏بینى این امور را مى‏کردم. اعلام کردم که مردم جمهورى اسلامى مى‏خواهند، جمهورى غربى را [نمى‏خواهند] جمهورى کمونیستى نمى‏خواهند مردم. مردم، جمهورى اسلامى مى‏خواهند. مردم شما را وکیل کردند که جمهورى اسلامى درست کنید. کسى که مخالفت کند با احکام اسلام، مخالف با جمهورى اسلامى است؛ مخالف با رأى موکّلین هست، آنها شما را وکیل نکردند براى این امر. همه‏تان هم اگر چنانچه یک چیزى بگویید که بر خلاف مصالح اسلام باشد، وکیل نیستید؛ حرفتان قبول نیست، مقبول نیست. ما به دیوار مى‏زنیم آن حرفى را که بر خلاف مصالح اسلام باشد. آن قدرى که شما اختیار دارید در این مجلس، این است که جمهورى اسلامى را بر طبق موازین اسلامى پیاده کنید. البته راجع به امور ادارى‏اش و اینها نظر دادن هیچ مانعى ندارد. نظر دادن مانعى ندارد؛ اما اشکالتراشى و این حرفها را به مردم القا کردن که اگر چنانچه فقاهت در کار بیاید و فقیه باشد، اگر چنانچه ولایت فقیه باشد، یک بساطى لازم مى‏آید و یک بساط دیگرى.»  

 

            امام خمینی، 12 مهر 1358:

            «ولایت فقیه، تَبَع اسلام است.»  

 

            امام خمینی، 12 مهر 1358، دو ماه قبل از تنظیم نهائی ی قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران و به رفراندوم گذاشتن آن:

            «ملت ولایت فقیه را مى‏خواهد، که خدا فرموده است‏»  

 

            امام خمینی، 30 مهر 1358، یک ماه و نیم ماه قبل از تنظیم نهائی ی قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران و به رفراندوم گذاشتن آن:

            «قضیه ولایت فقیه یک چیزى نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزى است که خداى تبارک و تعالى درست کرده است. همان ولایت رسول اللَّه هست.»  

 

            امام خمینی، 3 آبان 1358:

            «این طور ولایت فقیه از روز اول تا حالا بوده. زمان رسول اللَّه تا حالا بوده‏.»  

 

            امام خمینی، 9 آبان 1358:

            «شما موافقت کنید با این ولایت فقیه. ولایت فقیه براى مسلمین یک هدیه‏اى است که خداى تبارک و تعالى داده است. مِنْ جمله همین معنایى که شما سؤال کردید و طرح کردید که خوب، زنهایى که الآن شوهر دارند چنانچه گرفتاریهایى داشته باشند، چه باید بکنند؟ آنها رجوع مى‏کنند به آنجایى که فقیه هست.‏»  

 

            امام خمینی، 9 آبان 1358:

            «ولایت فقیه براى شما یک هدیه الهى است.»  

 

            امام خمینی، 16 آبان 1358، حدود یک ماه ماه قبل از تنظیم نهائی ی قانون اساسی ی جمهوری ی اسلامی ی ایران و به رفراندوم گذاشتن آن:

            «آن قدر به ولایت فقیه، اثرِ مترقى بار است که در سایر این موادى که شما ملاحظه مى‏کنید، معلوم نیست مثل آنجا باشد.»  

 

            امام خمینی، 7 دی 1358، حدود یک ماه بعد از رفراندوم قانون اساسی:

            «بهترین اصل در اصول قانون اساسى این اصل ولایت فقیه است.‏»

نظرات 4 + ارسال نظر
صدرالدین مشتاق نائینی جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:25

به نام خدا
با سلام
عمیقا برای شما نگرانم.فتامل

بین الحرمین جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:02 http://dinpajoohan.ir/post/95

سلام انشالله که خداوند سایه این نعمت بزرگش را از سرما کم نکند و عمر طولانی به ایشان وشما دوستدارانش بدهد
بامطلب سفر با عقل به روزیم.

اشک - غریبه یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 16:54 http://tashkan.blogsky.com

سلام
یه سوال دارم.
راستش من تا به حال جمله ی خیلی صریحی از مرحوم ِدکتر بهشتی درباره ی اصل ِولایت ِفقیه نشنیدم.شما چیزی خوانده اید؟
منظورم جمله ای که مشتقیم از خود ِایشون باشه.نه تحلیل و تفسیر ِدیگران
(فقط یک بار مرحوم ِعزت الله سحابی جمله ای از ایشون نقل کرده که انگار ایشون هم با این اصل موافق نبوده)
ارادت

صدرالدین مشتاق نایینی اشک -غریبه دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:31

سلام
و عذر خواهی از جواب به سوالی که از آقا سید شده است.
بنده هم نخوانده ام(چون دنبالش نبوده ام)ولی رجوع به کتب آن مرحوم از جمله"مبانی نظری قانون اساسی" و "ولایت،رهبری و روحانیت"و ... شاید مفید باشد والله اعلم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد