درباره ی انتخابات مصر

            درباره ی انتخابات مصر

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            آن طور که امروز، چهارم تیر 1391، اعلام شد، در انتخابات ریاست جمهوری ی مصر، نامزد اخوان المسلمین حدود 52 درصد رأی آورد (بیش از سیزده میلیون نفر) و نامزد دیگر که نخست وزیر نظام سیاسی ی سابق بود حدود 48 درصد رأی آورد (بیش از دوازده میلیون نفر).

            تصور می کنید اگر پس از خروج شاه از ایران در دی 1357 و ورود امام خمینی به ایران در بهمن 1357، انتخاباتی برگزار می شد برای انتخاب رئیس مملکت، و چند ماه وقت و امکانات و رسانه در اختیار دو طرف قرار می گرفت، و آقای الف نامزد انقلابیون می شد و آقای ب نامزد از طرف رجال سیاسی ی نظام سیاسی ی سابق، نتیجه ی انتخابات چه گونه می شد؟ 1) دقیقاْ 100 درصد نامزد انقلابیون و دقیقاْ صفر درصد نامزد رجال سیاسی ی نظام سابق؟ 2) حدود 99 درصد نامزد انقلابیون و حدود 1 درصد نامزد رجال سیاسی ی نظام سیاسی ی سابق؟ 3) حدود کمی بیش از 50 درصد نامزد انقلابیون و حدود کمی کمتر از 50 درصد نامزد رجال سیاسی ی نظام سیاسی ی سابق؟ 4) حالتهای دیگر؟

            توضیح یک: فرض کنید بلافاصله پس از پیروزی ی انقلاب اسلامی ی 1357، دادگاههای عدل اسلامی برگزار نمی شد و رجال لشگری و کشوری ی نظام سابق تیرباران نمی شدند.

            توضیح دو: نظریه ای است که نهضت اخیر مصر را ادامه ی انقلاب اسلامی ی 1357 می دانند. برای سنجش درست بودن یا نادرست بودن این نظریه، یک مقایسه ی ساده انجام دهید بین انتخابات ریاست جمهوری ی اخیر مصر برای انتخاب رئیس مملکت و افرادی که اجازه یافتند نامزد انتخابات شوند، و حوادث و جریاناتی که از خود 22 بهمن 1357 در ایران رخ داد.

نظرات 7 + ارسال نظر
رضا دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 20:40

بی شک کاندیدای طرفدار شاه رای بسیار زیادس میاورد؟

رضا دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 20:41

کاندیدای طرفدار شاه بی شک رای بسیار زیادی کسب میکرد

سلمان محمدی سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 00:11 http://salmanmohammadi.blogsky.com/

سلام. من توی آن فضا بودم. گمان من به یک نزدیکتر است. بله که باز هم تقلب بود. یکی از بستگان ما که خیلی انقلابی تشریف داشت، یکنفره ده پانزده رای آری داده بود و با افتخار هم تعریف میکرد. ولی این طور تقلبهای انقلابی را هم اگر کنار بگذاریم، به گمان من حداقل 70% مردم به ج. ا. رای آری میدادند.
عجیب هم نیست: کسی نمیدانست ج. ا. را میخورند یا به جایی از بدن میمالند؟ + 60% ملت روستایی و مقلد مراجع بودند + دستکم نیمی از 40% بقیه (=20%) هم انقلابی بودند + دستکم نیمی از انقلابیون هم حزب اللهی در حد حاضر - به - چماقداری بودند + آقای خمینی هم در کمال بیطرفی گفته بود "من به جمهوری اسلامی رأی میدهم. نه یک کلمه کم، مه یک کلمه زیاد" و "آنهایی که میگویند جمهوری دمکراتیک و چه و چه هیچ نقشی در این انقلاب نداشتند. مردم اسلام را میخواهند و همه به جمهوری اسلامی رای میدهند (الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، خمینی رهبر).
در چنین شرایطی دل تان میخواست پیبشنهادهای جمهوری، جمهوری دمکراتیک، و حتی جمهوری دمکراتیک اسلامی (پیشنهاد تلویحی مرحوم بازرگان) رای بیاورد؟!

امیرمهدی سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:13

سلام
1-به آمارهای اعلام شده چندان اطمینانی نیست . خصوصاً که آمار را دیر اعلام کردند .
2-آمار وقتی واقعی و قابل ارزشگذاری است که انتخابات سالم وبدون حاشیه برگزار شود.انتخابات رقابتی بدون هیچگونه دخالت و اعمال نظر صاحبان قدرت و ارباب منفعت ، بدون تخریب و جو سازی کاندیداها علیه یکدیگر ، بدون فریب مردم و خریدن یا تلاش برای تغییر رای آنها با هزار حیله و تکنیک و ....
3-بر فرض که آمار اعلام شده نزدیک به واقع باشد ، مقایسه انتخابات ایران بعد از شاه با مصر بعد از مبارک از اساس نادرست است . انقلاب ایران مساوی با سقوط حکومت و تشکیل حکومت جدید بود و نتیجه اش از بین رفتن بسیاری از ساختارهای حکومت قبلی و تبیین ساختارهای جدید بود و حتی ساختار قدرت و شیوه انتخابات و قوانین مربوط به آن بکلی تغییر کرد ولی در مصر حکومت تغییر نکرد و ساختارهای تصمیم گیری و انتخاب همچنان پابرجااست .
انقلاب ایران رهبر واحد داشت که عظمت شخصیت و کاریزمای او تاثیر بسزایی در سرنوشت انقلاب و حوادث بعد از آن ایجاد نمود در حالیکه مصریها نه تنها یک فرد واحد یا یک حزب واحد بعنوان رهبر مطلق انقلاب خود ندارند بلکه در بین رجال سیاسی آنها کسی که بتوان او را رهبر انقلاب نامید به چشم نمی خورد.اهمیت شخصیت کاریزماتیک امام خمینی از آن جهت است که لااقل در سالهای اول انقلاب بسیاری از تصمیم گیریها تحت تاثیر مستقیم شخص ایشان قرار داشت.مطمئن نیستم اما آن طور که گفته می شود نداشتن کاندیدای قوی از طرف حزب جمهوری فقط یکی از دلایل رای آوردن بنی صدر بود.وقتی از او سوال کردند که تصمیمت چیست گفته بود من باید فکر کنم و مشورت کنم . به دیدار امام رفته بود وبعد گفته بود تصمیمم برای انتخابات ریاست جمهوری جدی است!از اکثر کسانی که به او رای داده اند اگر بپرسید می گویند ما به بنی صدر رای دادیم چون مورد تایید امام خمینی بود! در حالی که امام در این قضیه کاملاً دموکراتیک عمل کردند و نظر شخصی خودشان را به مردم تحمیل نکردند.شاهد سخن اینجاست که اگر حزب جمهوری کاندیدای مناسبی ارائه می کرد و امام هم (همانند رهبر فعلی )مستقیماً یا تلویحاًاعلام می کرد که من به بنی صدر نظر ندارم یقیناً او رئیس جمهور نمی شد.پاسخ سوال بعدی شما از همینجا معلوم می شود.اگر فرض کنیم هیچ اعدام و توبیخی صورت نمی گرفت و فضای انتخابات کاملاً رقابتی و سالم حفظ می شد بهترین کاندیداهای حکومت سابق شاپور بختیار و هویدا و امثالهم بودند.من می گویم هر کسی که وابسته به حکومت سابق بود یقیناً با اختلاف زیاد رای نمی آورد.چون اکثر مردم انقلابی بودند و تحت تاثیر جو آن روزها همه حواسشان به رئوس انقلابیون و شخص آقای خمینی بود.یعنی با اختلاف زیاد بازنده انتخابات می شدند. مسئله جوّ را نباید دست کم گرفت .جو غالب آن روزگار حتی بدون اعدام و خونریزی جو انقلابی بود.جو عدالت خواهی و اسلام خواهی.چیزی که وابستگان به حکومت سابق حتی در مقام ادعا و شعار انتخاباتی هرگز جرات نزدیک شدن به آن را نداشتند.
نکته دیگر این است که آیا حقیقت با تایید و تکذیب عوض می شود؟گاندی آنطور که نقل می کنند گفته است که من شیوه و روش درست مبارزه را از حسین بن علی (صلوات الله علیه)آموخته ام.خوب حالا اگر این مطلب حقیقت داشته باشد ولی ازگاندی که سوال کنند انکار کند و بگوید خیر حسین بن علی هیچ نقشی در قیام من و مبارزه من نداشته آیا حقیقت با انکار او تغییر می کند ؟ همین فرض را در مورد انقلاب مصر می توان محتمل دانست . اگر ثابت شود که اصل پیدایش و ظهور انقلاب اسلامی (نه لزوماً حکومت اسلامی و نه حتی جمهوری اسلامی با این عملکرد مشعشع مسولانش )در بلندمدت روح بیداری و عدالت خواهی و ظلم ستیزی را در منطقه و دنیا ایجاد کرده است آیا با انکار منکران حقیقت تغییر خواهد نمود ؟بنظر من آن عاملی که بیش از هر چیزمصریها را به فاصله گرفتن از انقلاب ایران در همه ابعاد ترغیب می کند عملکرد بسیار ضعیف و نادرست مسولان حکومت در طول این سالها و شکست انقلاب ما در تمامی زمینه ها و ناکامی در رسیدن به اهداف و آرمانهای انقلاب است .هیچ عاقلی خودش را به بازنده ها نمی چسباند !

اشک - غریبه سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:03 http://tashkan.blogsky.com

نظر ِمن به گزینه ی سه نزدیک تر است...

ستاریان چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 00:40 http://mostafasatarean.blogsky.com/

سلام
گزینه ی ۱
من البته خودم هم با زیباکلام مخالفم و این دقیقا فرق ما با مردم مصر است که حاضر نمی شویم به یکی مثل قالیباف رای بدهیم .جو اول انقلاب به مراتب رادیکالتر و انقلابی تر از حالا بود

خلیل چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:23 http://tarikhroze.blogsky.com

سلام،

فرض های مربوطه خالی از واقعیت اند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد