ز نیرو بود مرد را راستی ز سستی دروغ آید و کاستی

            بسم الله الرحمان الرحیم.

            فردوسی، شاهنامه، متن کامل بر اساس چاپ مسکو، به کوشش دکتر سعید حمیدیان، تهران، نشر قطره، 1389، پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود، داستان بوزرجمهر، صفحه ی 1065:

ز نیرو بود مرد را راستی

ز سستی دروغ آید و کاستی

نظرات 5 + ارسال نظر
فرزانه سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 20:31 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
کژی زاید و کاستی نیست اصلش ؟
ضمناً جناب فردوسی تکلیف زن و راستی را مشخص نفرموده اند!

جواد خراسانی سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:29 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
دروغ اگر نسخه بدل کژی باشد، باز دروغ جزئی از کژی است.

ابراهیم ابریشمی چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 18:16 http://www.avakh.blogsky.com/

درود بر شما
موضوع اسپینوزا در اینجا(پست اخیر بلاگم)، تجربه بدون ذهن نیست، در واقع تحلیل تجربه ها بدون مفهوم ذهن است.. ذهن و اراده ی فرامادی که نظریه ی دوآلیستی دکارتی آن را پیش کشیده بود.
در واقع اسپینوزا در پی این است که مجهول بودن امکانات بدن ما را گوشزد کند و از مفهوم های ایده آلی چون اراده و اختیار و ... که مبتنی بر امکانات فرا بدنی نفس هستند، ما را به سمت بدن و تحلیل آن بازگرداند...
پیروز و پایدار باشید..

قاسمفام پنج‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:26 http://aknun.blogsky.com/

سلام

حالا مرادتان از ذکر این مطلب چه بود؟

یعنی انسان قوی راست می‌گویند و انسان ضعیف دروغ. حکایت شیر و روباهه؟

باربد شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1402 ساعت 15:01

فردوسی بزرگ خودش رو کشت تا زبان پارسیگ رو پالایش کنه، بعد اون وقت شماها اسمشه که با فردوسی شروع میکنید، ولی بعد به عربی می نویسید: بسم الله الرحمان الرحیم!!!
آخه چرا.؟ مسخره کردین یا سطح هوشتون همین‌قدر کمه.؟؟؟!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد